دیالوگ: سرهنگ اسلید (آل پاچینو) در بوی خوش زن

سرهنگ اسلید (آل پاچینو): ولی خبرچین نیست!
آقای ترسک: ببخشید؟!
سرهنگ: نه، نمیبخشم!
آقای ترسک: آقای اسلید…
سرهنگ: اینا یه مشت مزخرفاته!
آقای ترسک: مراقب حرف زدنتون باشید آقای اسلید! شما در کالج بِرد هستید، نه سربازخانه! آقای سیمز، فرصت آخر رو بهتون میدم…
سرهنگ: آقای سیمز قبول نمیکنه! اون نیازی به القاب شما نداره: «ارزشش را دارید که مرد کالج بِرد خطاب شوید!» این دیگه چه جور کوفتیه؟! این چهجور شعاریه؟ «پسران! دوستانتان را لو دهید تا در امان باشید!» خب، اگه این کارو نکنید بالای صلیب میسوزونیمتون! خب، آقایان! وقتی اوضاع بیریخته، بعضیا فرار میکنن، بعضیام وایمیایستن، این چارلیه، که جلوی آتش وایستاده، اونم جورجه، که تو جیب بابا جونش قایم شده! شما چهکار میکنید؟ به جورج پاداش میدید و میخواید چارلی رو نابود کنید!
آقای ترسک: تموم شد آقای اسلید؟
سرهنگ: نه، تازه گرم شدم! نمیدونم تا حالا کیا اینجا اومدن، ویلیام هاوارد، ویلیام جنینگز، ویلیام تل، اصلاً هر کی! ارزشهای اونا مُرده، تموم شده، البته اگه ارزشی داشتن، به هر حال، تموم شده! شما دارید یه کشتی پر از موش میسازید، یه کشتی، پر از خبرچین که بفرستید دریا، و اگه فکر کردید میتونید این ماهیها رو آدم کنید، بهتره دوباره روش فکر کنید! چون فکر میکنم دارید این ارزشهایی که توی این کالج ادعاشو میکنید، میکُشید! جای تأسفه! این چه مسخرهبازیایه که امروز راه انداختین؟ تنها کسی که اینجا ارزش داره، کنارم نشسته [به چارلی اشاره میکند] و امروز اومدم که بهتون بگم این پسر چه روح بزرگی داره! فروشی نیست! میدونید چرا؟ چون یکی اینجاست که نمیخوام اسمشو ببرم [اشارهاش به ترسک است] و میخواست بخردش، ولی چارلی خودشو نفروخت!
آقای ترسک: شما دیوانهاید آقا!
سرهنگ [فریاد میزند]: بهت نشون میدم دیوانه کیه! [بلند میشود] تو کلاً نمیدونی دیوانگی چیه آقای ترسک! نشونت میدادم، ولی دیگه خیلی پیر شدم! خیلی خستهام و خیلی کور، ولی اگه اون مردی بودم که 5 سال قبل بودم، اینجا رو به آتش میکشیدم [عصایش را محکم روی میز میکوبد] دیوانه؟ فکر کردی با کی داری حرف میزنی؟! من هم توی این دنیا بودم، یه زمانی من هم میدیدم، و دیدم، پسرایی مثل اینا، جوونتر از اینا، که دستشون جدا شدهبود، پاشون قطع شده بود و تو… داری روح این پسر رو نابود میکنی! و چرا؟ چون یه مرد بِرد نیست! [با نیشخند] مرد بِرد!!! اگه به این پسر آسیبی برسه، شما ولگرد بِرد هم نیستین، همهتون! و هری، جیمی و ترنت، هر جا نشستین، گور باباتونم کرده! [بچهها میخندند]
آقای ترسک: لطفاً بنشینید آقای اسلید!
سرهنگ: حرفام هنوز تموم نشده! وقتی داشتم میاومدم اون حرفا رو شنیدم: «مهد تمدن!» وقتی پایه بیافته، گهواره هم سقوط میکنه و الان، اینجا، سقوط کرده! سقوط کرده! سازندگان مردان، خالقان رهبران! مراقب باشید چه جور رهبرایی اینجا تولید میکنید! من نمیدونم سکوت امروز چارلی درست بود یا نه، من که قاضی نیستم! ولی میتونم بهتون بگم که اون کسی رو نمیفروشه تا باهاش آیندهشو بخره! دوستان من به این میگن ثبات! بهش میگن شجاعت! و این چیزیه که رهبران باید باهاش ساخته بشن! من هم در زندگیم سر دو راهی بودم. همیشه میدونستم مسیر درست کدومه، بدون استثناء میدونستم، ولی انتخابشون نمی کردم. میدونید چرا؟ چون خیلی سخت بود! ولی چارلی هم به دو راهی رسیده، اون هم یه راه رو انتخاب کرده، راه درست رو هم انتخاب کرده، راهی که بر اساس اصولیه که یه شخصیت رو میسازن. بذارید به راهش ادامه بده! اعضای انجمن! آیندهی این پسر در دستان شماست! آیندهی ارزشمندیه! باور کنید! نابودش نکنید، ازش حفاظت کنید! در آغوش بگیریدش. یه روز مییاد که بهش افتخار میکنید، بهتون قول میدم!
[سرهنگ مینشیند، چارلی با تحسین نگاهش میکند. دانشآموزان، همگی، برای سرهنگ کف میزنند.]
بسیار زیبا بود. همیشه عاشق این دیالوگ انتهایی رایحه زن بودم. به تنهایی خودش ارزش یه اسکار دیگه رو داره !! هر چند از اون دیالوگ توی هواپیما هم نمیتونم بگذرم، وقتی با اشتیاق راجع به زنها حرف میزنه و آخرش با یه حسرت دوست داشتنی از عشقش به ماشین فراری میگه !!
سلام
دستت درد نکنه
کلی خاطره زنده کردی و کلی حال کردم
همین دیروز داشتم این فیلم رو می دیدم :)
سلام،ترجمه این سکانس خیلس ایده قشنگی بود!من عاشق این سکانس هستم، یکبار از 1 تا 4 صبح فقط این سکانس رو تماشم می کردم! الانم که فارسی شو خوندم بازم تحت تاثیر قرار گرفتم. امیدوارم بازم این کارو ادامه بدید(پیشنهاد من ترجمه تکه هایی از فیلم forrest Gump یا life is beautiful است ).
بازم ممنون
جذابترین دیالوگ در میان تمام فیلم هایی که دیدم، همین دیالوگه که همشو حفظم …. بی نظیره … دیوانه کننده…
اَل پاچینو ! اگر این مرد نبود ، واقعا به نظرم سینما یه چیزی کم داشت !خیلی ها من رو متهم به تعصب می کنن ، و می گن از روی تعصب و علاقه شخصی این حرف رو می زنم ، نمی دونم ولی به نظر من که بهترین بازیگر تاریخ سینماست این آدم.
شاهکار.همین
عجوبه ! ولی به نظر من زیبا ترین بازیش زمانی بود که در “گادفادر 2 ” در رو روی زن سابقش بست !
به یاد ماندنی
http://www.youtube.com/watch?v=nqsf0XynGz8
بسیار زیبا…آل پاچینو ستاره ای تکرار نشدنی،هیچ کس مثل آل نمی تونست این سکانس رو اینقدر فوق العاده اجرا کنه.بهترین پست ممکن در بخش دیالوگ تا بحال…عالی!
سلام.
حتی خوندنش هم مو بر تن آدم راست میکنه.
سلام دکتر جان
ممنون از انتخاب عالیت
فقط میتونم بگم که جز اجراهای تکرار ناشدنی تاریخ سینماست. دیالوگ فوق العاده ای که ال بهش روح داد. به زیباترین شکل ممکن
ال دوست دارم
لذت بردم….
واقعا دیالوگ تاریخی است برای تمام دوران
اگر وقت و حوصله داید در مورد فیلم هایی که شانس اسکار دارن هم مطلبی بنویسید که اگر بتونیم قبل از اسکار ببینیم
درود
بر شما و بر آل پاچینو
اشکم سرازیر شد
اشک شگفتی از یک بازی تکرار ناشدنی
البته تکرار شدنی فقط و فقط توسط خود آل پاچینو
یادش به خیر
دوباره بعد از خوندن این پست این سکانس رو دیدم
با یه دید کامل تر
بوی خوش زن فیلمی نیست که یه بار ببینیش
هر دفه یه نکته ی زیبا و هنرمندانه از آل پاچینو می بینی
سینما بدون آل = 0
تا پیغامی دیگر خدانگهدار
این به نظرم شاهکار نیست!!
این فقط و فقط واقعیته!!
آمریکایی ها رهبرانِ آینده شون رو اینجوری میسازند!!
نویسندهء این دیالوگ تنها داره این واقعیت رو لو میده!!
(…)
واقعا تائید میشه
عالی….
این خیلی خوبه که از بزرگان میگید
به عقربه ساعت نگاه کن ……………..
یادی از گذشته، خیلی حال کردم ! مخصوصا این قسمت ” پسران! دوستانتان را لو دهید تا در امان باشید! “
بخدا تمام فیلم یک طرف اون دیالوگ یک طرف شاهکاره شاهکار
زیباست
آخه آدم چطور می تونه از این مرد حرف بزنه؟
پاچینو شگفت انگیزترین بازیگر تاریخ سینماست.من عاشقشم
من عاشق این سکانسم ، کلن چن وقته رو ریپیته عاشقشممممممممممم واقعا کسی مثه او نمیتونه عصای سیاهشو به رخ چکش او مردک بکشه
بسیار عالی
هم شما،هم فیلم،هم پاچینو
فقط نمیدونم چرا با وجود این سکانس،خیلیا اعتقاد دارن بهترین سکانس این فیلم،سکانس رقص تانگو هست
که البته اونم خودش کم چیزی نیست،اما به عقیده ی من به این سکانس نمیرسه
حدودا 5 دقیقه زوم روی صورت پاچینو و دیدن و شنیدن صورت و حرفای تند و محکمش
سلام دوستان البته ناگفته نماند که الفردو پاچینو با دوبله بی نظیر خسرو خسرو شاهی که شده ال پاچینو
سلام
عالی بود
منو به یاد دوران مدرسه در دهه 50 و 60 انداخت و گریه کردم. خودم بارها در موقعیت چارلی قرار گرفتم و خیلی از بچه های دیگه همین طور، ولی کسی نبود کمکمون کنه و غرور دانش آموزان بارها لگدمال شد و … کل این سکانس یک کلاس آموزشی بود و حرف های سرهنگ بسیار آموزنده