«فریک»ها و «گیک»ها
نویسنده مهمان: سعید علیزاده: چند سال پیش بود که سریال جذاب، خوش ساخت و پرطرفدار لاست با ورود به بازار مخاطبین رسانههای تصویری در ایران ، تعریفی نوین از یک «سریال» ارائه داد و توانست عده کثیری از مخاطبین سینما و به قول معروف «فیلم بازها» را به سمت «سریال» بازی بکشاند. این موج سریالبینی را شاید بتوان موج «لاست» نامگذاری نمود. البته پیش از آن هم به صورت جسته و گریخته بازار سریالبینی در جریان بود، اما هیچگاه به شکل کنونی، به یک تب تبدیل نشده بود. به لطف همان فضا، بسیاری از سریالها دوره ماقبل لاست هم کشف و دیده شدند.
اما در این بین سریالهایی هستند که علیرغم محبوبیت بیحدشان در کشورهای خود، هنوز در میان سریالبازان خودمان مهجور باقی ماندهاند و جای بسی افسوس است که این سریالهای پرمحتوا و کمنظیر، در حال از دست رفتناند. یکی از همین تیوی شوها ، سریال محبوب Freaks and Geeks است که اتفاقات تلخی طی پخش آن رخ داد و هیچگاه نتوانست یک پخش منظم و موفق را تجربه کند و تنها با یک فصل به کار خود پایان داد. اما با همین یک فصل نصفه و نیمه بسیاری را شیفته خود کرد و خاطرهای شد برای هوادارانی که هنوز هم با شوق فراوان همان یک فصل سریال را میبینند.
«لینزی» (لیندا کاردلینی) دختر بزرگ و باهوش خانواده «ویر»، پس از مرگ مادربزرگاش دچار نوعی افسردگی مزمن میشود و دیگر آن شادابی و سرخوشی همیشگی را ندارد. او که دارای نبوغ عجیبی در زمینههای مختلف درسی است کم کم گوشهگیر میشود و حتی از گروه ریاضی دبیرستان «مکنلی» که درس مورد علاقهاش است، جدا میشود. مدتی که میگذرد، لینزی با گروهی از افراد در دبیرستان آشنا میشود که به نام “Freak” مشهور هستند. آنان متمایز از دیگران هستند. این افراد تفریح و سرگرمی خاصی ندارند و بیشتر اوقات خود را به بطالت و ولگردی میگذرانند و در امر تحصیل توفیق چندانی نداشتهاند و وضعیت اطراف در نظرشان کماهمیت جلوه مینماید.
«دنیل» (جیمز فرانکو)، جوانی سرخوش است که اوقات خود را اکثراً با دوستانش سپری می کند. «نیک» (جیسون سگل)، دیگر عضو گروه، فردی است علاقهمند به موسیقی و همواره این رؤیا را در سر میپروراند که روزی به یک درامر بزرگ تبدیل شود. «کن» (سد راجن)، دیگر عضو گروه جوانی است درونگرا و کمحرف که بیشتر با نگاهش امور را به پیش میبرد. «کیم» (بیزی فیلیپس) نیز دختری است احساساتی که با خانوادهاش درگیر مشکلات بسیاری است و همه او را بیشتر به خاطر عصبیت بی حدش میشناسند.
اما در سوی دیگر دبیرستان مکنلی، نوجوانانی کم سن و سال گرد هم آمده اند که آنان را “Geek” خطاب میکنند. «سم»، برادر کوچکتر لینزی به همراه «بیل»، پسری خجالتی و بلند قد و «نیل» کسی که اندیشمندانه در هر زمینهای اظهار نظر میکند، بیشتر با یکدیگر هستند و تفریح و سرگرمی همیشگیشان سینما و تلویزیون است و همواره بر سر شخصیت مورد علاقه خود بحث میکنند.
دبیرستان مکنلی، بستر مناسبی برای روایت قصه ایجاد کرده است. هر یک از دانشآموزانش با ویژگیهای خاص خود دغدغههایی دارند که دست و پا گیر زندگی عادی آنها شده است. یکی از ویژگیهای متمایز کننده این سریال از فیلمها و سریالهای سبک و سخیف دبیرستانی، نوع نگاه سازنده به افراد قصهاش است. «پاول پیگ»، خالق سریال در یک گام قابل تحسین به میان نوجوانان رفته و توانسته از زبان خودشان دردهای زندگی را به تصویر بکشد. داستانی جذاب و پرکشش که به زیبایی یک جامعه کلاسیک دهه 80 را نشان داده و تمامی جزئیات و پیچیدگیهای یک زندگی آمریکایی را در کمال دقت نشان داده، بازیهای متفاوت و استوار بازیگران، موسیقیهای خاطرهانگیز، طراحی صحنه و لباس مناسب که به خوبی نشان دهنده فضای دهه 80 است، همه و همه، درکنار گرمی و صمیمیت جاری در بطن مجموعه از جذابیتهای فراموشنشدنی این سریال است.
یکی از پایههای اصلی محبوبیت فریکها و گیکها، نقشآفرینی حرفهای بازیگران است که گرچه اکثرا بازیگرانی کم سن و سال و بیتجربهاند، اما با بازیهای متفاوت خود توانستهاند، نقشی به سزا در تأثیرگذاری و نفوذ داستان در مخاطب داشته باشند. لیندا کاردلینی در کمال آرامش توانسته یأسها و پریشانیهای یک نوجوان آمریکایی را به نمایش بگذارد. جیمز فرانکو اگر نبود قطعا سریال محبوبیت کنونی را در بین هواداران به دست نمیآورد. خستگیها و هیجانهای این فرد را نمیتوان به هیج وجه از دست داد. حرکات و جملات رد و بدل شده او با نیک و کن دیگر افراد گروه “Freak” از به یاد ماندنیترین دیالوگهای اجرا شده در نمایشهای تلویزیونی هست. از دیگر شخصیتهای شگفتیساز این سریال میتوان از «بیل» یاد کرد که مارتین استار نقشاش را اجرا کرده است. سخت است تصور اینکه استار چطور توانسته با سن و سال کم، اینچنین سطح والایی از بازیگری را به نمایش بگذارد. معلمان مدرسه را هم نباید فراموش کرد که در کمتر سریالی به این شکل مهیج ظاهر شدهاند. بیشک شما هم با من هم نظر خواهید بود که چه خوب بود ما هم مشاوری همچون آقای روسو میداشتیم.
موسیقی حرف اول و آخر را در بیان احساسات شخصیتهای قصه میزند. وجود ساندترکهای متعددی از گروه های بزرگ موسیقیای همچون The Who, Van Halen, Rush, Styx, the Grateful Dead, The Moody Blues تنوع فراوانی به سریال بخشیده است. بحثها و مشاجرههای نیک با دنیل و کن که به طرفداری از گروههای موسیقی محبوب خود میپردازند، از لذتبخشترین قسمتهای سریال است. موسیقی تیتراژ سریال اثر «خوان جت» به نام “Bad Reputation” است که در یک کلام طغیان و شورش یک جوان در دنیای خودش را به صدا در میآورد.
سریال برای اولین بار توسط شبکه NBC روی آنتن رفت که پخشش با مشکلات فراوانی همراه بود. تنها 12 قسمت از سریال آن هم در زمانهای با فاصله و بسیار نامنظم پخش شد که NBC در پی آن اقدام به کنسل کردن ادامه تولید آن کرد. اما هواداران سریال در پی تلاشهای متعدد موفق شدند شبکه را مجاب کنند 3 قسمت دیگر از سریال را پخش کند. درنهایت سپتامبر 2000 سه قسمت انتهایی توسط شبکه فاکس پخش شد و بدین ترتیب به کار خود خاتمه داد. با وجود ناکامی در پخش، سریال در سال 2007 به انتخاب مجله تایم جزو 100 سریال برتر تمام دوران انتخاب شد. در سال 2008 هم به انتخاب «اینترتینمت ویکلی» در مکان سیزدهم برترین سریال های 25 سال اخیر انتخاب شد.
بعدها در سال 2004 نسخه ویژهای از سریال به همراه قسمتهای مختلفی همچون پشت صحنه و گفتگو با عوامل سریال به بازار ارائه شد که همزمان با آن دو جلد کتاب مربوط به سریال هم در پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفت.
سریال در زمان پخشش 6.77 میلیون بیننده برای هر قسمت داشت که با توجه به پخش نامناسب و تبلیغات کم، رقم مناسبی به نظر میرسد ؛ هر چند شبکه NBC یکی از دلایل کافی برای کنسل کردن پروژه را به حد نصاب نرسیدن تعداد بییندهها ذکر کرده بود. سال 2010 شبکه IFC توانست مجموعه را دوباره به طور کامل روی آنتن بفرستد که با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبین مواجه شد.
این سریال علیرغم کوتاه بودن، با اقبال مناسبی در فستیوالها و جشنوارهها مواجه شده است. Geeks and Freaks نامزد 3 جایزه امی در بخشهای مختلف شد که در نهایت پاول پیگ توانست یک جایزه امی را از آن خود کند.
سال 2001 جان آپاتو تهیه کننده مجموعه، تولید سریال دیگری تحت عنوان «اعلام نشده» را آغاز کرد که به نحوی ادامهای بر سریال بود و داستانش حول حضور افراد در کالج بود و با وجود موفقیتهای نسبی بازهم در یک فصل به کار خود پایان داد.
فرانکو و راجن سال 2008 در فیلم Pineapple Express در کنار هم یک کمدی مفرح را به نمایش درآوردند که به نوعی یادآور گروه “Freaks” در دبیرستان مکنلی بود. جیسون سگال هم توانست با درخشش در سریال “How I Meet Your Mother” به فعالیتهای هنریاش ادامه دهد. لیندا کاردلینی دخترک محبوب سریال هم در نقشهای مختلفی در سینما و تلویزیون ظاهر شد که از شاخصترین آنها میتوان به سریال ER اشاره کرد.
عوامل سازنده و بازیگران سریال همین چند ماه پیش در موزه نمایش های تلویزیونی گرد هم آمدند و با هواداران به گپ و گفت و نوستالژیبازی پرداختند.
ویژگیهای منحصر به فرد این سریال کوتاه باعث شد خاطرهای خوش در ذهن ما ثبت شود که با هر بار یادآوری، میتوان از آن لذت برد. قطعاً نمره 9.4 از سوی منتقدین و کاربران IMDB میتواند برای انتخاب این سریال یک برگ برنده باشد. پس فرصت را از دست ندهید و به تماشای شگفتیسازی بچههای دبیرستان مکنلی بنشینید.
با تشکر ویژه از ابوالفضل فربد
مشتاق شدم حتما این سریال رو کامل بینم. قابل توجه خانم فرانک مجیدی (اینجوری در مورد سریال و یا فیلم مینویسند.)
ممنون از نظر شما. نوشتن یک مطلب از یک فیلم یا سریال، اجزای خاص خودش رو میطلبه که من تلاش کردم در هر نوشتهی تازهام اون رو گسترش بدم و طوری دربارهشون بنویسم که مطلب، مرجع خوبی در فارسی برای اون اثر خاص باشه. کار من طرفداران خودش رو داره، اما چون شما با قطعیت سبک خاصی رو مد نظر دارید و نظرتون رو به ضرس قاطع بیان کردید طوریکه شما در نوشتن و شناخت بهتر سینما تخصص دارید و نظر کارشناسانهتری میتونید ارائه بدید، خوشحال میشم چند تا از مقالات نقد سینمایی شما رو بخونم تا بهتر درک کنم نقد خوب از نظر شما چی هست، شاید چیز تازهای یاد بگیرم.
نوع پاسخ شما به انتقاد اقای علی که به نحو نامناسبی بیان شده بود, بسیار متمدنانه, هوشمندانه و قابل تحسین بود. از شما متشکرم.
سلام
ای کاش در مورد مینی سریال شاهکار Band of Brothers هم مطلبی می نوشتید.
بنده هم بسیار مشتاقم که در این باره مطلبی بنویسم. اگر فرصتی پیش آمد حتما در مورد Band of Brothers و The Pacific خواهم نوشت.
نوشته ولی کامل توضح
این سریال ها مخالف اسلام است یعنى چى
وقت کردی یه چیزی هم درباره دکتر هاوس یاهوز بنویس . متشکرمtanks
با سلام
ممنون بخاطر معرفی این سریال خوب
سریال رو تهیه کردم و جسته گریخته چند قسمت رو دیدم واقعا کار خوبی بوده و 100 حیف که ادامه پیدا نکرد
نکته جالب دیالوگهای بسیار زیاد هر قسمت از این سریال هست بطوریکه به جرات میتونم بگم هر اپیزودش 3 برابر اپیزود یک سریال عادی دیالوگ داره و کلا از نظر سطح زبان انگلیسی بیینده باید متوسط رو به بالا باشه که بتونه ارتباط برقرار کنه با سریال
در پایان ممنون میشم بازم سریال مهجوری (البته در ایران) بنظرتون اومد که ارزش دیدن داره معرفی کنید
با تشکر
با تشکر از توجه شما
براساس زمان و محیطی که داستان در آن روایت می شه دیالوگ های زیادی بین شخصیت ها رد و بدل شده که برای بیننده بومی بسیار لذت بخشه. اما در بین بینندگان ایرانی به قول شما این نیاز محسوسه که سطح زبان باید بالا باشه. سریال های بسیار زیادی هستند که در سرزمین های خود بسیار محبوب هستند اما در ایران کم تر از آنها نام برده شده. اگر فرصتی پیش آید حتما در مورد آنها خواهم گفت.