نگاهی به ریشههای پدیده زامبیگری
کمتر کسی است که فیلم، سریال یا کمیکبوکی در مورد زامبیها ندیده باشد، اما شمایی که از دیدن سریال The Walking Dead «فرانک دارابونت» لذت میبرید، تا به حال از خود پرسیدهاید که ریشههای این سوژه محبوب کجاست؟ هالیوود معمولا کارش پروراندن و شاخ و برگ دادن به داستانها، وقایع تاریخی و تخیلات فرهنگهای مختلف است و معمولا کمتر پیش میآید مفهوم و داستانی را بدون پیشزمینهای، خودش تولید کند، پس این زامبیها از کجا سر برآوردهاند؟!
امروز مطالب جالبی خواندم که تا حد زیادی به این سؤال پاسخ میدهد، زامبی و زامبیگری داستانی دهشتناکتر و تأسفبارتر از چیزی دارید که فکر میکنید، فکرش را هم نمیتوانید بکنید که چیزی که برای ما بیش از تخیل و اسباب سرگرمی نیست، دستمایه رنج انسانهای زیادی میشود.
مفهوم زامبی از مذهب وُدون Vodun یا وودو voodoo ریشه میگیرد، هالیوودیها با برداشت نادرست و شاخ و برگ دادن به عقاید و مناسک مذهبی این فرقه، زامبیها را وارد دنیای سینما کردند.
جالب است که بدانید 60 میلیون نفر در سراسر دنیا پیرو مذهب ودون هستند. در سال 1996، این مذهب، دین رسمی مردم «بنین» شناخته شد، ودون همچین دین اصلی مردم هاییتی است. در غنا، جمهوری دومنیکن و شهرهای بزرگ آمریکای جنوبی از جمله نیو اورلئانز، این دین پیروانی دارد.
در هاییتی، زامبیها، جزئی از فرهنگ مردم هستند، طوری که هر سال در این کشور هزاران مورد زامبی شدن گزارش میشود. البته اینکه چطور جادوگران این کشور، بعضی از افراد را به ظاهری شبیه زامبیها درمیآورند، در پردهای از راز پنهان است.
مذهب ودون از لحاظ تاریخی از ساکنان یُربولا منشأ میگیرد، این آدمها در مناطقی که امروز جزئی از بنین، نیجریه و توگو است، میزیستند، در طی قرن هجدهم، کلونیستهای فرانسوی این مردم را به بردگی گرفتند و آنها را با کشتی به جزایر کارائیب و هیسپانیولا فرستادند. فرانسویها سعی کردند که بردههایشان را کاتولیک کنند، اما بردهها به صورت مخفی همچنان پایبند دین خود ماندند. بنابراین در مذهب ودون مدرن، میشود اجزایی از کاتولیسم را هم مشاهده کرد.
در هاییتی، زامبی کردن، خلاف قانون است، حتی اگر قربانی زنده بماند. در قانون جزایی این شکور در بند 246، دادن موادی که یک فرد را به حالت کما ببرد، جرم است.
پیشوایان مذهبی هاییتی، قربانیهای خود را انتخاب میکنند و با جادوگری آنها را اصطلاحا زامبی میکنند. از نظر دین ودون، در فرایند زامبیسازی، با جدا کردن هشیاری و آگاهی از یک فرد، او زامبی میشود و این جزء به کوزه سفالی جادوگر، انتقال مییابد.
پزشکان هاییتی، اما زامبیسازی را چیزی بیش از مسموم کردن قربانیان نمیدانند و گزارش دادهاند که جادوگرها برای این کار از پودر سفید خاصی استفاده میکنند.
در دهه 1980، زمانی که «وید دیویس» -دانشمند انسانشناس دانشگاه هاروارد- به هاییتی سفر کرد، توانست اجزای تشکیلدهنده این پودر را شناسایی کند. او 8 نمونه از این پودر را از چهار منطقه مختلف به دست اورد، او متوجه شد که در ساخت این پودر از 7 ماده استفاده میشود، دو عدد از این مواد از یک وزغ و از یک قورباغه درختی استحصال میشود. پودر سفید جادوگران همچنین دارای یک سم دستگاه عصبی به نام تترودو توکسین بود، سمی که توسط تعدادی از موجودات آبزی تولید میشود.
وید دیویس
دیویس، نتایج یافتههایش را در دو کتاب منتشر کرد، از یکی از این کتابها فیلمی هم تهیه شده است. او عنوان کرد که ماده اصلی در سم همان تترودو توکسین است، این سم در مقادیر زیاد به خاطر فلج کردن بدن، کشنده است، اما در مقادیر کم، باعث کاهش ضربان قلب و سوخت و ساز بدن میشود و فرد را در حالی که هشیار است، فلج میکند.
جالب است بدانید که ماهی خاصی در ژاپن وجود دارد که همین سم را در کبد و رحم خود تولید میکند، بنابراین آشپزها هنگام آماده کردن و پختن غذاهای حاوی این ماهی باید نهایت دقت و ظرافت را به خرج دهند. اما علیرغم این دقت، هر سال چند مورد مرگ متعاقب خوردن این ماهی و حتی زنده به گور شدن به تصور درگذشت فرد، گزارش میشود!
دیویس در کتابش شرح داده است که پودر سفید، ماده محرکی دارد که باعث ایجاد زخمهای کوچکی روی سطح بدن میشود، از طریق این زخمها سم دستگاه اعصاب، وارد جریان خون میشود، قربانی بعد از تأثیر سم با تصور اینکه مرده، زنده به خاک سپرده میشود. چند روز بعد جادوگر به محل دفن برمیگردد و فرد را از خاک درمیآورد! جادوگر سپس محلول خاصی به قربانی میخوراند که او را به کلی هذیان میبرد. تصور میشود که این ماده دوم ترکیبی باشد از آتروپین، اسکوپلامین، و توهمزاهایی که از گیاهان بومی خاصی در هاییتی استخراج میشوند.
اما پیشوایان مذهبی هاییتی چرا زامبیسازی میکنند و قربانیان خود را از میان چه کسانی انتخاب میکنند؟ تصور میشود که قربانیان از میان کسانی انتخاب میشوند که قوانین اجتماعی را نقض میکنند، قوانینی که به صورت تدریجی توسط بردههای فراری مقیم در کوهها که «مارون» خوانده میشوند، به صورت غیررسمی شکل گرفتند!
اما جالب است بدانید که زامبیسازی به مجله پزشکی معتبر لنست هم راه یافته است، در مقالهای که در سال 1997 در این نشریه منتشر شد، یک استاد دپارتمان انسانشناسی و روانشناسی دانشگاه UCL و یک پزشک اهل هاییتی نتایج بررسی خود را در 3 مورد گزارششده زامبیسازی، گزارش کردند.
نتایج بررسیها، مشکل اصلی این 3 نفر را نشان داد: اولی مبتلا به شیزفرنی کاتاتونیک بود (نوعی از روانگسیختگی یا جنون که در آن شخص همواره ساکن و بیحرکت میماند)، دومی مبتلا به تشنج و آسیب مغز بود که معلوم شد ننیجه نرسیدن اکسیژن به او بوده است (احتمالا ناشی از دفن شدن). بررسی مورد سوم هم جالب بود، او فردی نبود که دفن شده بود، بلکه دیگران او را با شخص دفنشده اشتباه گرفته بودند.
اما احتمالا این سؤال پیش آمده است که چرا در هاییتی این وضعیت حاکم است؟
واقعیت این است که وضعیت سیاسی پرآشوب هاییت به رواج این پدیده کمک کرده است، از سال 1957 تا 1971، هاییتی رئیسجمهوری به نام فرانسیس دووالیه داشت و از آنجا که ادعای مبارزه با بیماریها را میکرد به او لقب Papa Doc هم داده شده بود.
دووالیه که در سال 1950، یک کودتای نظامی ترتیب داده بود، در سال 1957 با سیاست ناسیونالیسم و حمایت از سیاهان و پوپولیسم، به عنوان ریس جمهور برگزیده شد، او با تکیه به نیروی نظامی، میلیشیای محلی و همچنین سوء استفاده از باورهای خرافی مردم، حکم راند و در طی سالهای حکومت خود 30 هزار نفر را به قتل رساند و شستشوی مغزیای راه انداخت که تا به حال هاییتی از تبعات آن نتوانسته است، رها شود. او در سال 1964، خود را رئیسجمهور مادامالعمر نامید و تا سال 1971 -زمان مرگش- به حکومت ادامه داد، پس از او پسرش -ژان کلود دووالیه- رئیسجمهور شد، سرانجام در سال 1986، متعاقب قیام مردمی، حکومت ژان کلود که او هم به تبعیت از پدر، لقب Baby Doc گرفته بود، سرنگون شد.
منبع: scienceblogs و ویکیپدیا
این نوشتهها را هم بخوانید
نگاه متفاوت یک پزشک و باز هم مطلبی که میان این همه مطلب وبلاگستان و این همه خبر گجتی، خودنمایی میکنه. ممنون بابت این مطلب، دو بار خوندمش.
چه ریشه و تاریخچهای. سبک خوبی داری دکی جان. احتمالا اگر ما یا بلاگرهای دیگه مطلب را میدیدم، اصلا راغب نمیشدیم مطلب اصلی را تا آخر بخونیم و شاید اصلا متوجه نکاتش هم نمیشدیم. مطالبت کامله.
ظریف و تأثیرگذار. کاش طبیب نبودی و میتونستی هر روز مطلب این طوری پست کنی. مطلبت را پرینت گرفتم و به پدرم هم نشون دادم.
این پست در بلاگستان… معادل نیترو در مسابقات اتومبیل رانی بود D:
.
.
.
بعضی از پستها باید با حق اشتراک خونده بشه. فوق العاده بود. منتظر یک پست سنگین در زمینه “شستشوی مغزی” از یک پزشک هستم…
دقیق و زیبا. ممنون که سطح اطلاعات ما رو در این زمینه هم بالا بردید.
دکتر جان، کاتولیسیسم یا کاتولیسیزم درست است، نه کاتولیسم.
نوشته خوب و سودمندی بود، ممنون!
سلام دکتر جان!
مطالبت واقعاً به روز و مفید هستند! شک نکن هر روز بهت سر می زنم! البته خیلی ها رو هم شیر می کنم!
خیلی خیلی مطلب جالب و تازه ای بود!
عالی بود، عالی !
حتی فکرشم نمیکردم زامبی چنین ریشه ای داشته باشه
چقدر آداب و رسوم و سنتهای عجیب و غریب و غیر انسانی تو این کره خاکی هست خدا میدونه!
این یکیش که واقعا باور نکردنی بود… ما که انقدر از کشور خودمون مینالیم ( گرچه حق داریم ) ولی باز با دیدن این جور موارد باید بگیم خدا رو شکر تو هاییتی و حومه !به دنیا نیومدیم. دیگه بلایی هم مونده که اینا سر همدیگه نیارن!؟
دکتر مجیدی بعضی از پستهاتون عجیب تاثیر گذاره،اینم جزء همون دسته اس.
خیلی خیلی ممنون
آقای مجیدی واقعا از شما به خاطر تمامی مطالب سودمندی که می نویسید سپاس گزارم و برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی می کنم
دمت گرم آقای دکتر
ما رو یاد بازی رزیدنت اویل انداختی
ولی خب این پودر سفید ی خورده باور نکردنیه
و یه سوال داشتم دکتر
شما دکتر چه بخشی از بدن هستید؟
ممنونم
البته زامبی ها را چه در فیلمهای کلاسیک این ساب ژانر یا کامیک بوک ها دنبال کنیم همه و همه استعاره هایی از دنیا مدرن و تبعات روحی و شخصیتی مدرنیسم (در قالب استحاله شخص در آموزه های منفعت گرایانه) هستند… ولی اینکه ریشه اصلی و الهام گرایانه اش چی بوده خیلی جالب و در عین حال ناراحت کننده است
از اینهمه زحمتی که برای این پست کشیدید نهات تشکر رو دارم
برقرار باشی همیشه دکتر مجیدی عزیز
سلام.مطلب بسیار زیبا به نگارش در آمده، جدا لذت بردم.
درخشان و دلنشین با نکات بسیار برای فکر کردن. فکر کردن به اینکه زامبی کردن فقط یعنی اینکه با القای دارویی جسم فردی را فلج و در خاک کنند؟ آیا روشهایی برای تخدیر فکر و زامبی گری ذهنی وجود ندارد؟آیا میشود با شوق به زندگی، زامبیی سست و کرخت گشت و زنده به گور شد و محکوم به مرگ محتوم ؟ آیا نشده زامبیی برای زنده ماندن خود را به مردگی رهایی بخش زده باشد؟ راستی زامبی استعاره از او نیست که در بند مانده و نه راه پس نه راه پیشش باقیست و جز استحاله وی را گریز نیست؟ راستی دکتر جان خوب نگاه کن، من و تو زامبی نشده ایم؟!!
ممنونم از مطلبتون