دختر دانشآموز 9 سالهای که با یک وبلاگ ساده در دنیا چهره شد!
«مارتا پین»، 9 سال بیشتر ندارد، او دانشآموز مدرسهای در غرب اسکاتلند است، اما مدتی است که او مبدل به یک چهره خبری در رسانهها و وبسایتهای معتبر دنیا شده است. علتش؟
مارتا که میدید نهاری که در مدرسه به آنها میدهند ارزش غذایی ندارد، تصمیم گرفت وبلاگی باز کند و در آن به صورت مستند و با عکسهایی مسئله را توضیح بدهد. مادر مارتا یک پزشک است و پدرش یک ملک کشاورزی کوچک را اداره میکند.
او از یک ماه و نیم پیش شروع به نوشتن در وبلاگ Never Seconds کرده است، اما در همین فرصت کوتاه میلیونها بازدیدکننده پیدا کرده است و «تایم»، «تلگراف» و «دیلی میل» و چند وبلاگ غذایی در موردش نوشتهاند، او حتی به یک برنامه تلویزونی مشهور هم که دعوت شد، برنامهای که زمانی مجریاش با رشته برنامههای باعث اصلاح برنامه غذایی مدرسهها در انگلیس شد.
اما همان طور که حدسش را میزنید این کار مارتا به مذاق مسئولان مدرسه خوش نیامده است، طوری که به تازگی به او گفته شد که دیگر حق ندارد از سینیهای غذا عکس بگیرد. مارتا مجبور شد در پستی از خوانندههاش خداحافظی کند.
وبلاگی که مارتا باز کرد باعث اصلاحاتی شده بود، طوری که به کودکان اجازه مصرف مقدار غیرمحدود سالاد و میوه و نان داده شده بود. وبلاگ او مورد توجه بچههای کشورهای دیگر هم قرار گرفته بود، طوری که او عکسهایی از بچههای آلمان، ژاپن، فنلاند، اسپانیا، و ایلینویز و واشنگتن آمریکا دریافت کرده بود.
مارتا با هوشمندی بعد از اینکه متوجه شد وبلاگش بازدیدکننده زیادی پیدا کرده، در نوزدهمین پستش از خوانندههایش خواسته بود که به یک بنیاد خیریه که کارش کمک به تأمین غذا برای بچههای آفریقایی است، کمک کنند، او خود آغازگر این حرکت شد و پنجاه پوندی که از یک مجله برای اجازه چاپ عکسهایش گرفته بود، برای کمک فرستاد. این درخواست او باعث شد که تا امروز دو هزار پوند برای کمک ارسال شود که برای ساخت یک آشپزخانه در یکی از مدرسههای کشور «مالاوی» کافی بود.
اما به دنبال محدودیتی که مارتا ایجاد شد، انبوهی از مردم از سراسر دنیا به یاریاش شتافتند. 214 سایت بزرگ در این مورد نوشتند. نیم میلیون نفر به وبلاگ او آمدند و هزار کامنت برای او گذاشتند. روزنامه گاردین پیشنهاد کرد که مردم عکسهایی از نهارشان بگیرند و با هشتگ #MyLunchforMartha توییت کنند.
سرانجام بعد از چند ساعت، مقامات مدرسه تسلیم شدند و در برنامه رادیو 4 بیبیسی، که به درخواست وزیر آموزش اسکاتلند و فشار شدید رسانههای اجتماعی، به مارتا بار دیگر اجازه دادهاند که عکسبرداری کند.
مارتای 9 ساله با وبلاگش ثابت کرد که جزو آن دسته آدمهای «کریزی»ای است که جسارت تغییر دادن دنیا را دارند.
نه دکتر جان. با این چیزها هیچ چیزی عوض نمیشه. روزی هزاران وبلاگ راجع به مشکلات تغذیه و قحطی مینویسن و هیچکس اهمیت نمیده. چیزی که این طور باعث شهرت گه گداری بعضی ها میشه سایت های مشهور هستن که دنباله سوژه هایی از این دست برای مشهور تر کردن خودشونه. واقعیت چیزه دیگه است.
مادر مارتا “یک پزشک” است . lol
بعد از مدت ها که مطالب یک پزشک رضایت منو جلب نمی کرد این پست یک پزشک به نظر من عالی بود
..
WOW !
اگه این ارزش غذایی نداره، پس اونی که ما تو بوفه مدرسه میخوردیم چی بود؟
خیلی مسخره بود اصلا جالب نبود
دکتر جان ، مارتا من رو یاد پست “به افتخار دیوانگان” انداخت .دمش خیلی گرم ،به نظر من آیندش درخشانه…
قابل توجه پدر مادر ها ؛ به جای خریدن بازی های جورواجور برای بچه ها!!! یکمی هم تکنولوژی های جدید رو بهشون معرفی کنن شاید یه دونه ، شایم 100 تا ، مارتای ایرانی کشف بشن.
با احترام TBOR
دوست عزیز مطمئن باش ایرانی ها بی نظیر و خارق العاده هستند…و دقیقا برعکس چیزی که گفتیصادق هست…یعنی از بین هر هزارتا انگلیسی یه کسی مث ماها پیدا میشه…فقط مشکلتون اینه که خودتون رو باور ندارید!
خدای اعتماد به نفس که میگن شومایی ؟ چیزی هم مونده که اختراع نشده باشه و واسه ایرانی ها جایی مونده تو این دنیای عظیم فناوری ؟ به نظر من ایرانی ها فقط انسان باشند و به عقاید هم احترام بذارند کافیه ، تکنولوژی پیش کش !
ادب خیلی چیز مهمیه. حقش بود این جوابیه منتشر نمی شد،
کاش آدما تو اوج فقر، چشم و دلشون سیر باشه و 75 میلیون آدم رو «غیر انسان» خطاب نکنن.
جناب تو خودت که به هیچکی از 75 میلیون احترام نذاشتی؟
واقعا این مطلب منو تحت تاثیر قرار داد.مارتا با وجود سن کمش چقدر تاثیر بزرگی حداقل بر روی جامعه ی آنلاین گذاشته و وقتی هم که پول کمی به دستش رسیده دریغ نکرده و اونو به بنیاد خیریه ای داده.کاش از این دست مارتا ها بیشتر وجود داشت 🙂
با توجه به سرعت رو به رشد ضرباهنگ تحولات در جوامع جدید، وبلاگ ها کمتر توان رقابت با شبکه های اجتماعی را دارند و به مرور زمان در آینده نه چندان دور هرچند بالاجبار باید بازنشسته شوند، مگر اینکه باز تعریفی نوین از خود ارائه دهند و در نحوه تعامل خود با شبکه های اجتماعی تجدید نظر کنند و صرفا در حد یک انبار اطلاعاتی نقش آفرینی کنند.
خوب البته که این کارو اگه اینجا میکرد حتما نمره انضباطش کم میشد! و مامان باباشم کلی دعواش میکردن و احتمالا مشاور مدرسه معرفیش می کرد به یه روانشناس!
ناهار.
کاش دانشگاه ِِ ما هم از این غذا های مدرسهی اونا رو داشت …
پست جالبی بود، البته به نظر من ما هم از این بچه ها کم نداریم ولی خوب سیستم آموزشیه ما و مشکلات بغرنجش
سلام
پس این چیز هایی که توی مدرسه های ما می فروشن چیه؟؟؟
ببخشید ولی بهتر است فاتحه ای برای خودمان بخوانیم.
مارتا و سن کمش تاثیری رو دنیا نزاشتن فرهنگ و شعور و وجدان مدیرای اون کشور همه تاثیر گزاشتن…
من یه همچین وبلاگی چند سال پیش در مورد یه شهرک تو حومه ی تهران داشتم که خیلی تو متحد کؤدن شاکیان نقش داشت هر روز ۴ هزار نفر بازدید داشت ولی …
خدا شاهده اکثرا ما ایرانی ها در 30 سالگی هم چنین شعوری نداریم…!
(با احترام به عقلا و نخبگان کشورم)
سلام وبت خیلی قشنگه به منم سر بزن
به ما اعتماد کنید(تدریس خصوصی، انجام پروژه، تایپ، ترجمه و ….)
صفحات اختصاصی مارا از دست ندهید(رمز دیتابیسهای دانلود مقاله و …)
انجمن مهندسین راهکار