چرخههای تاریخی جوامع: کلیودینامیک، تحلیل علمی تکرار تاریخ
خیلی از ماها به دفعات با مطالعه تاریخ و درنگ و تفکری در آن، دریافتهایم که میتوانیم از لابلای آن چرخهها، رویهها و سرنوشتهای مشابهی را استخراج کنیم، گویی که تاریخ مرتب در حال تکرار شدن است. امپراتوریها و تمدنها بزرگ تقریبا به شیوه مشابهی توسعه مییابند، سیر نزولی میگیرند و سقوط میکنند. انقلابهای مختلف گرچه در ظاهر منشأ مختلف دارند، اما در شرایط خاصی رخ میدهند و جوامع تحت تأثیر آنها دچار مشکلات تقریبا مشابهی میشوند.
به تازگی مقالهای در نشریه Nature خواندم که برایم بسیار جالب بود، به خلاصهای از این مقاله توجه کنید:
گاهی به نظر میرسد که تاریخ واقعا خودش را تکرار میکند. برای مثال، بعد از جنگهای داخلی آمریکا، موجی از خشونتهای شهری که از مناقشههای طبقهای و نژادی منشأ میگرفت، کشور را فراگرفت و در حول و حوش سالهای 1870 به اوج خود رسید. 50 سال بعد در سالهای دهه 1920، ناآرامیهای نژادی و کارگری به اوج رسید و فزونی گرفتن احساسات ضد کمونیستی رایج، باعث شد خیلیها تصور کنند که یک انقلاب قریب الوقوع خواهد بود. مجددا 50 سال بعد، در سالهای دهه 1970، کشور درگیر تظاهر خشونتآمیز دانشجویان، ترورهای سیاسی، شورشها و تروریسم شد.
آیا رخ دادن این ناپایداریهای سیاسی در فاصله 50 سال از هم، چیزی تصادفی بودند؟ پیتر تورچین که در دانشگاه کانکتیکات، مشعول مطالعه دینامیک جمعیتهاست، چنین اعتقادی ندارد.
تورچین که زمانی با استفاده از شیوههای ریاضی چرخههای صید و صیادی را در اکوسیستمهای جنگلی مورد بررسی قرار داده بود، 15 سال است که تلاش دارد با استفاده از همین شیوهها تاریخ بشریت را مطالعه کند.
او اسناد تاریخی را از لحاظ فعالیتهای اقتصادی، تمایلات مردمی و طغیان خشونتها در آمریکا تحلیل میکند، مطالعات او برآورد میکنند که یک دوره کشمکشهای درونی در آمریکا در راه است، به باور او، اوج این کشمکشها را در سالهای حدود 2020 شاهد خواهیم بود، کشمکشهایی که اگر به شدت ناآرامیهای 1870 نباشند، دستکم به اندازه ستیزههای سالهای دهه 1970، خواهند بود.
راهبرد مطالعاتی خاص تورچین، کلیودینامیک cliodynamics نام دارد، این اصطلاح بدو بخش دارد، معنی دینامیک که مشخص است، اما «کلیو» در این واژه، از نام الهه باستانی یونانی تاریخ گرفته شده است. با این روش، تورچین تلاش کرده است که با استفاده از روشهای علمی، راهی برای تعیین و مدلسازی نیروهای اجتماعی پیدا کند که به جوامع انسانی شکل میدهند.
کلیودینامیک روش مطالعاتی است که وقوع حوادث مختلف را اموری تصادفی و در پی هم نمیداند. بعضی از مورخان، در زمره منتقدان جدی کلیودینامیک هستند. این منقدان عقیده دارند که تاریخ ملقمه پیچیدهای از فرصتها و حوادث است که نمیتوان آن را با روشی کَمّی، تحلیل کرد. این مورخان بعد از یک قرن امتحان ایدئولوژیها و تلقیها مختلف در شیوههای مطالعاتیشان از مارکسیسیم و داروینیسم اجتماعی تا ساختگرایی و پستمدرنیسم، به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان قوانین عمومی وضع کرد که یارای پیشبینی و ارزیابی حوادث مهم اجتماعی را داشته باشند.
بر این اساس خیلیها اصلا به وجود چرخههای تاریخی عقیده ندارند، آنها میگویند که هر دوره ناپایداری سیاسی در زمان و مکان خاص خود شکل میگیرد و در همین زمان و مکان باید مطالعه شود و بر این اساس، گرچه میتوان طرحها و قوانین کلی استخراج کرد، اما نمیتوان به قوانین کَمّی یا چرخهها رسید.
اما تورچین عقیده دارد که زمان تجدید نظر برای این قوانین کلی، فرا رسیده است، ابزار او در این راه، اینها هستند: ریاضیات غیرخطی، شبیهسازیهایی که مدلی از تعاملات هزاران یا میلیونها شخص را به دست میدهند و فناوری انفورماتیک که گردآوری و تحلیل پایگاههای عظیم اطلاعاتی تاریخ را ممکن میکنند.
از بومشناسی تا تاریخ
تورچین به شوخی میگوید که در دوره بحران میانسالی، به کلیودینامیک علاقهمند شده است. در سال 1997، او 40 ساله بود، او در این زمان به این نتیجه رسید که به همه سؤالات مهمی که در مورد دینامیک جمعیتهای در بومشناسی مطرح شده بود، پاسخ داده شده است و چیز تازهای برای بررسی پیدا نمیکند.
پدر پیتر تورچین -والنتین تورچین- که یک داشمند روس علوم کامپیوتر بود، زمانی به مطالعه قوانین عمومی حاکم بر جمعیتها علاقهمند شده بود، اما نوشتههای او در مورد منشأ تمامیتخواهی به مذاق حاکمان روسیه خوش نیامد و او در سال 1977 تبعید شد، بعد از آن او با خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرد.
پیتر تورچین توضیح میدهد که در کلیودینامیک ما فقط به دنبال یافتن طرحهای کلی در حوادث تاریخی نیستیم، بدیهی است که میتوان برای هر دوره ناپایداری سیاسی، متغیرهای سیاسی، اقتصادی و مردمشناسی قائل شد. کار متفاوتی که او همکارانش انجام دادهاند، جمعآوری سیتماتیک اطلاعات تاریخی در طی قرنها و حتی هزارهها و تحلیل ریاضی چگونگی تعامل متغیرها است.
آنها چهار متغیر عمده را در مطالعاتشان در نظر میگیرند: اطلاعات جمعیتی، ساختارهای اجتماعی، قدرن نظام حاکم و ناپایداری سیاسی. هر متغیر به چندین شیوه اندازهگیری میشود. برای مثال ساختار اجتماعی، به عواملی مثل نابرابری در رسیدن به خدمات بهداشتی و نابرای توزیع ثروت بستگی دارد. هر کدام از متغیرها هم خودشان بر اساس متغیرهای دیگر سنجیده میشوند، مثلا یکی از راههای سنجش میزان رسیدن به خدمات بهداشتی و پزشکی، بررسی امید به زندگی در طبقههای مختلف جامعه است.
منابع تورچین برای چنین تحقیاقتی، پایگاههای اطلاعاتی تاریخی، آرشیوهای روزنامهها و تاریخنگاریهای قبلی است. با این شیوه است که تورچین و همکارانش به صورت کمی، به الگوها و شاخصهایی دست پیدا میکنند که به آنها توانایی پیشبنی حوادث آینده را میدهد. مثلا آنها میتوانند بگویند که وقتی شاخصهای رشوهگیری و فساد افزایش پیدا کند و مشارکت سیاسی کاهش یابد، یک دوره ناپاداری یا خشونت قریبالوقوع خواهد بود. پژوهشگران حتی با این شیوه میتوانند ترتیب وقوع حوادث را حدس بزنند.
چرخههای بیپایان
زمانی که تورچین با کمک دو نفر از همکارانش -سرگئی نفیدوف و آندری کوروتایف- اصول دانش کلیودینامیک را مججدا تعریف کرد، پژوهشگران متوجه دو رویه و چرخه کلی در ناپایداریهای سیاسی شدند.
آنها اسم چرخه اول را چرخه قرنی گذاشتند، چرخهای که دو تا سه قرن طول میکشد، این چرخه با یک جامعه تقریبا تساویگرا شروع میشود که در آن بین عرضه و تقاضای نیروی انسانی تعادل وجود دارد. در طول زمان جمعیت این جامعه زیاد میشود و میزان متقاضیان کار بیشتر از میزان مورد نیاز میشود، این امر منجر به دو پاره شدن جامعه و تشکیل یک طبقه ممتاز و کاهش استانداردهای زندگی فرودستان جامعه میشود. این موضوع ادامه پیدا میکند تا سرانجام در یک نقطه، جامعه درگیر جنگ قدرت افراد طبقه ممتاز میشود، ناپایداری سیاسی رخ میدهد، نظم حاکم سقوط میکند و چرخه از نو تکرار میشود.
اما در این این چرخه بلندمدت، ما چرخههای کوتاهمدت 50 سالهای هم داریم، چرخههایی که دو نسل را در برمیگیرند، تورچین به این چرخه نام چرخه پدر و پسر را داده است. در این چرخه پدر به صورت خشونتآمیزی به بیعدالتی اجتماعی دوره خودش پاسخ میدهد (مثلا انقلاب میکند) و پسر مجبور میشود که با میراث فلاکتبار پدر سر کند، تا جایی که خودش چرخه را تکرار کند.
دو چرخهای که ذکرشان رفت، با هم تعامل دارند و با الگوهای ناپایداری در اروپا و آسیا از قرن پنج میلادی تا کنون مطابقت دارند. این چرخهها، گذر روم از جمهوری به امپراتوری روم را در قرن اول میلادی توضیح میدهند. تورچین این الگوها را در مصر باستان، چین، روسیه و حتی انقلاب سال پیش مصر هم مشاهده کرده است.
سال پیش، دولت حسنی مبارک در حالی سقوط کرد که اقتصاد این کشور در حال رشد بود و میزان فقر در این کشور در مقایسه با دیگر در کشورهای در حال توسعه، پایین بود، بنابراین رژیم انتظار چنین آشفتگیای نداشت. اما در عرض یک دهه میزان فارغالتحصیلان دانشگاهی بدون امید به آینده، در این کشور، چهار برابر شده بود. این امر، مترادف به تشکیل همان طبقه ممتازی بود که به آن اشاره کردیم.
جالب است بدانید که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا به اهمیت کلیودینامیک پی برده است و در مرکز مطالعاتی که برای پیشبینی ناآرامیهای سیاسی دارد، از این دانش استفاده میکند، مثلا مطابق تحقیقات یکی از دانشمندان دانشگاه جورج میسون -جک گلد استون- مصر تا زمان پایدار شدن 5 تا 10 سال فاصله دارد.
البته باید توجه داست که کلیودینامیک محدویتهایی دارد و فقط پدیدههای کلی را میتواند پیشبینی کند و نمیتواند در مورد یک واقعه تاریخی خاص به ما اخطار بدهد. ولی در عین حال الگوها و اتصالات علیتی که این دانش آشکار میکند، میتواند به به سیاستگذران، درسهای ارزشمندی بدهد و آنها را از از افتادن در دامهایی نجات بدهد.
کلیودینامیک از این لحاظ شبیه بررسی جعبه سیاه هواپیماها میماند، با این مطالعات نمیتوان از سقوط یک هواپیمای خاص پیشگیری کرد، اما نتایجی که بعد از این تحقیقات به دست آمدهاند باعث شده است که امنیت پروازها به تدریج افزایش پیدا کنند.
هر چند اصطلاح کلیودینامیک در سال 2003، توسط پیتر تورچین ایجاد شد، اما ریشههای چنین تفکری را میتوان در نوشتههای ابن خلدون استفاده کرد.
اگر سری کتابهای «بنیاد» یا Foundation ایزاک آسیموف را هم خوانده باشید، با چنین شیوهای از تحلیل ظهور و سقوط جوامع آشنا هستید که در آنجا البته از اصطلاح psychohistory برای این دانش استفاده شده است که ترکیبی است از تاریخ و جامعهشناسی و شیوههای آماری. در آن کتابها سایکوهیستوری هم مثل کلیودینامیک از پیشبینی آینده یک فرد یا اتفاقات جزئی ناتوان بود، ولی دکتر «سلدون» میتوانست با مدد آن اتفاقات هزار و پانصد سال بعد امپراتوری را پیشبینی کند.
جستجوی مقدماتی من برای رسیدن به کتابی در مورد کلیودینامیک به فارسی به جایی نرسید، اما آیا شما کتابهایی با مضمون کلی تحلیل تکرار تاریخ که به رویهها و نظامهای مشابه تکراری در حوادث مختلف دنیا اشاره داشته باشد، سراغ دارید؟
مطلب جالب بود جناب دکتر. البته کمابیش اطلاعاتی داشتم اما نه به این جزئیات. به نظرم حکومت هایی که به اندزه کافی از مردمشون فیدبک می گیرن و رضایت مردم براشون مهم هست، دوره تناوب این چرخه ها رو اینقدر زیاد کردن که مطمئن هستن تا چند نسل دیگه هیچ تغییر عمده ای نخواهد افتاد. بحث روولوشن هم مربوط به کشورهایی میشه که اکثرا سیستم صحیحی ندارن و متاسفانه بعد از روولوشن هم به دلیل اینکه تغییر عمده ای در بینش مردم پیش نیومده (و در حقیقت مردم همون مردمی هستن که سیستم قبلی رو تا سالهای سال قبول داشتن و چه بسا اگه روشنگری در کار نبود به زندگی خودشون در همون سیستم ادامه میدادن)، دوباره همه چیز تکرار خواهد شد. این چرخه تا بالا رفتن سطح بینش مردم به مرور زمان طولانی و طولانی تر میشه. در نهایت به جایی میرسه که ثبات نسبی حکمفرما میشه…
من چند ساله روی این قضیه دارم کار میکنم . یعنی فرکتال بودن چرخه ها .این طرز تفکر در مورد بازار های مالی دقیقا وجود داره .یعنی هر چرخه ای از چرخه های کوچکتر تشکیل شده و هر چرخه ای ماهیت مشابه – نه یکسان- با چرخه های دیگه داره. این قضیه از اونجا میاد که شخصیت و پیداش تفکر در انسان فرکتال هست در نتیجه بازارهای مالی رو که انسانها میسازند هم فرکتال هستند و همچنین تاریخ و جنبش های اجتماعی که توسط انسانها ایجاد میشود.جالبه بدونید اگه به شاخص های بورس امریکا در تایم های چهر ساله نگاه کنیم میبینیم به ازائ هر دو دهه یک روند فرکتال جدید ایجاد شده .دقیقا همون مطلبی که در مقاله نیچر ذکر شده .
ما همیشه همه مون می گفتیم تاریخ تکرار می شه
اما خب حالا صورت علمی به خودش گرفته و داره روش تحقیق می شه
خیلی از چیزا این جوری اند!
مقاله ی جالبی بود
تشکر
می تونید مقاله ای هم در مورد شیوه های مدل سازی برای پدیده های مختلف معرفی کنید(برای آشنایی کلی مراحل مدل سازی چون به شدت کارا است)
دوره آموزشی University of Michigan
Model Thinking
https://www.coursera.org/course/modelthinking
salam aghaye dr
mele hamish jaleb,va daste aval bud
aslan chizi dar morede cliodynamic nemidunestam.payande bashhid.
به نظر میرسه تئوری هری سلدون خیلی زودتر از زمانش داره تدوین می شه!!
سلام
خیلی جالب بود
ظاهرا اصل کتاب رو میشه از آمازون به صورت کیندل خریداری کرد
ولی من بعد از خوندن مطلب شما یه جستجو انجام دادم. این آقای تورچین یه مقاله هم جدیدا در مورد این قضیه نوشته با عنوان:
Dynamics of political instability in the United States, 1780–2010
که در مجله مطالعات صلح انتشارات سیج چاپ شده و از طریق بانک اطلاعاتی دانشگاهها قابل دسترسی است
پست خیلی جالبی بود
موفق باشید
من این مقاله رو خوندم خیلی خیلی جالبه اما اگه بخاد ترجمه بشه کار آسونی نیست (من خودم بسختی خوندمش) آخه کلی کلمات تخصصی داره که اگه نویسنده یا کس دیگه ای این توانایی رو داره ترجمه کنه که مطمعنا هم معروف میشه:) هم برای تجربه کاریش خوبه هم اگه توی این سایت بزاره که برای سایت عالییی میشه
مقاله ی بسیار جالبی بود.
آن چیز که واضح است (و این مقاله هم آن را با استناد به تحقیقات پیتر تورچین بیان میکند) تکرار چرخه تاریخ است، که البته ازنظر زمانی کاملا دوره های زمانی برابری ندارند، بلکه چرخه تغییر قدرت همواره در جریان می باشد. مطلب برای نوشتن در این باره زیاد است
اما توصیه میکنم شاهکار جورج اورول “1984” را بخوانید.
در صفحاتی که وینستون بخشی از”That Book” را می خواند که درباره شعار “نادانی توانایی است” می باشد، به زیبایی و سادگی درباره چرخه تاریخ و حتی چگونگی توقف آن توسط “حزب سوسیانگل” نوشته شده است…
لازم نیست دنبال کتاب بگردی مردم ما کلاً تاریخ گرا هستند و توی سیاستمون و تمام دلنوشته های سیاسی برادران خواهرانمون می بینیم…
به هر حال من خودم با این فرضیه چرخه ها نه مخالفم و نه موافق فقط این رو می دونم که خیلی به درد سیاست مدار ها و اساتید دانشگاه می خوره و مورد استفاده شون هست….
موضوع بسیار جالبی را معرفی کردید مثل دیگر مطالب وبلاگتان.
اما حیف که دوستان باز هم نتایجی که با مدلهای بسیار پیچیده ریاضی بدست آمده را با گفتن اینکه «این همان نظریه تکرار تاریخ» خودمان است مورد سوء استفاده و سطحی نگری قرار میدهند که نهایتا آبی به آسیای منتقدین نظریه تورچین میشود.
مثلا دوستان باید بدانند در چنین مدلهایی، فاصله بین تکرارهای رویدادهای تاریخی مشابه، پیش و بیش از آنکه به عملکرد حکومتها و «فیدبک گرفتن یا نگرفتن از مردمشان» بستگی داشته باشد اصولا متاثر از پارامترهایی چون بزرگی جمعیت، تغییرات نرخ رشد جمعیت، فاصله سنی بین نسلهای متوالی و پراکندگی جغرافیایی مکان وقوع رویدادها است.
دقیقا متوجه تمایز این کار با نظریههای عمومی و حدسهای غیرعلمی شدید. ممنونم از دقت نظر شما. البته شاید اگر منابع بهتری در دست داشتیم و میتوانستیم وارد برحی از جزئیات شویم، به مارتب بهتر این مطلب را روشم میکردیم.
عالی بود
منتظر بعدی هستیم.
از نظر مدل ریاضی هم اتفاقات جهان قابل پیش بینی و تکرار پذیر هستند. منتها بعضی از اونا سیکل کوتاه مدت دارند و بعضی سیکل بلند مدت. بستگی داره به اینکه در چه بازه زمانی بررسی بشه. اعداد فیبوناچی از لحاظ زمانی گواه این مطلب هست.
البته کسانی که در بازارهای مالی کار میکنند و به تحلیل تکنیکال آشنا باشند منظور منو از فیبوناچی زمانی و تغییرات قیمت در بازه های زمانی مختلف بهتر متوجه میشن
بله قطعا سراغ دارم چه کتابی قوی تر رفرنس تر از خود کتاب تاریخ ????