همکاران سمی چه بلایی میتوانند سرتان بیاورند + گالری عکس

همکاران شما ممکن است زیاد آدمهای بدی به نظر نرسند و جلوه خارجیشان خیلی محبوب و موجه هم باشد. اما باید کسی مدتی نزدیک آنها کار کرده باشد تا بداند که چه بلایی سر زندگی و آسایش شما میتوانند بیاورند. هیچ وسیلهای را نباید به آنها قرض داد و سطح میز کار و سرویس بهداشتی و میز نهارخوری محل کار شما را تبدیل به زبالهدان میکنند و آثار ماندگاری بر سطوح وسایل کاری میگذارند.
خشمهای اندک ما از آنها رفته رفته جمع میشود و وقتی کار به تذکر میکشد با خونسردی مورموزی کار خود را یا انکار میکنند یا میگویند «حالا مگر چه شده؟»
ناگهان درمییابید که دیگر محل کار را با وجود آنها نمیتوانید تحمل کنید و کار گاهی بالا میگیرد، اما معمولا خبری از درمان آنها نیست!
همکارش عادت داشت نردبان را برگرداند:
فاصله برای خارج شدن از پارک کافی است. شکایت بیجهت نکن!
فضای سیگاریهای اداره:
قرض دادن پیچ گوشتی:
آینه تازه نظافتشده:
فیکس کردن کابل:
ایده خوبی نیست که به مناسبت هالووین با همکار پیر و شکسته خود عکس بگیرید!
تبدیل نهارخوری به زبالهدانی:
البته هر کسی ممکن است دسکتاپ شلوغی داشته باشد، ولی نه این طور:
همکارم این طور پیتزا میخورد:
دستها را حتما محلول ضدعفونی بزن و بعد با این کیبورد کار کن:
ماگ همکار:
بالاخره فهمیدم همکارم با آدمسهایش چه میکند. ذخیرهشان میکند!
پاهای همکارم باید راحت باشند. دفعه بعد هم سر کار میرسانمش!
همکار ترول: تفریحش این است که اسکناس فیک را به زمین چسب میزند و بعد ناامیدی فقرا و خیابانگردها را دید میزند:
با وحشیها کار نکنید:
همکار ضد اجتماعی: انداختن دوربین در میکرو ویو برای تخریب هر دوشان:
قرض دادن دستگاه درل:
برخی همکاران از سیاره دیگری آمدهاند:
بهینه استفاده کردن همکار از میکرو ویو:
نحوه بستهبندی اجناس برای مشتری توسط همکارم:
به نظر چیز مهمی نیست. اما ….
کابل شارژر به کسی قرض نده!
او با چنین کسانی کار میکند:
باز هم چیز مهمی نیست و نباید سخت گرفت!
صحنهای آشنا در ادارات:
نظم:
با سایکوپاتها کار نکن!
کسانی که همکار با ریزش مو دارند این صحنه برایشان آشناست. حالا تصور کنید که روپوشهای کارشان یک جا آویزان باشد…