عطش مبارزه

این روزها شاید به خاطر اکران شدن فیلم عطش مبارزه یا The Hunger Games، با این اثر «سوزان کالینز» آشنا باشید.
این فیلم را «گری راس» کارگردانی کرده است، خواندن توصیفاتی در مورد این فیلم باعث شد که جستجویی انجام بدهم و متوجه بشوم که ۲ سال قبل نشر افراز با ترجمه «شبنم سعادت» کتاب را ترجمه کرده است.
عطش مبارزه کتابی تخیلی است که در نگاه اول شاید بیشتر مناسب مخاطب نوجوان باشد، اما مثل بسیاری از آثار تخیلی دیگر، در بطن خدا معانی و مفاهیم زیادی پنهان دارد. کتاب در یک طرحی پسارستاخیزی دارد که در آن حاکمان«کاپیتول»، برادر بزرگ ۱۲ سرزمین تابعه محسوب میشود.
نویسنده این کتاب –سوزان کالینز– هنگامی ایده نوشتن کتاب به سرش زد که مشغول تماشای تلویزیون بود، در آن هنگام از یک کانال یک شوی واقعنما reality show و از کانال دیگر، تصاویر جنگ عراق پخش میشد، ترکیب ذهنی این دو صحنه باعث شد که ایده نوشتن رمان «عطش مبارزه» در ذهن سوزان کالینز شکل بگیرد.
نباید تصور کنید که دیدن فیلک که این روزها با کیفیت DVD Rip هم برای دانلود در دسترس است، شما را از مطالعه کتاب بینیاز میکند، چرا که در بهترین شرایط اقتباسهای ادبی، فقط تصویری کمرنگ و شتابزده از خود اثر به دست میدهند.
بریدهای از کتاب:
«به محض اینکه ساعت شهر نواخته میشود و ساعت دو را اعلام میکند، شهردار از جایگاه بالا میرود و از روی متن شروع به خواندن میکند. هر سال همین داستان است. تاریخچه پانم را بازگو میکند، کشوری که از خاکسترهای مکانی که زمانی آمریکای شمالی نامیده میشد، سر برآورد.
شهردار، بلایا، خشکسالیها، توفانها، آتشسوزیها، پیشروی وحشیانهای که چیزی جز کمبود غذا از خود باقی نگذاشت را فهرستوار برمیشمارد.
آنچه بر جای ماند، پانم بود، کاپیتولی که در حلقه سیزده میدرخشید و صلح و سعادت را برای شهروندانش به ارمغان آورد.
سپس دوران سیاه فرا رسید، شورش مناطق علیه کاپیتول. دوازده منطقه شکست خوردند، منطقه سیزدهم، به طور کامل ویران و نابود شد. بر مبنای عهدنامه خیانت، قوانین جدید وضع شد که متضمن صلح و آرامش باشد و به عنوان تذکری سالانه که دوران سیاه هرگز نباید تکرار شود، مسابقات عطش مبارزه برگزار میشود.
قوانین مسابقات عطش مبارزه ساده است. به عنوان مجازات آن شورش، هر کدان از مناطق دوازدهگانه باید یک دختر و یک پسر را که خراج نامیده میشوند، براش شرکت در مسابقه بدهد. هر ۲۴ خراج در محوطهای وسیع در هوای آزاد که میتواند کویری سوزان یا برهوتی یخزده باشد، زندانی خواهند شد. در یک بازه زمانی چند هفتهای، شرکتکنندهها باید تا حد مرگ مبارزه کنند، آخرین خراجی که زنده میماند، برنده است.
شیوه کاپیتول برای این که به ما گوشزد کند چگونه سرنوشت و زندگیمان در دست آنهاست، بردن بچهها از مناطق دوازدهگانه و وادار کردن آنها به کشتن یکدیگر در مقابل چشمانمان است. که تذکر دهد در صورت شورشی دیگر چقدر شانش زنده ماندنمان اندک است. فرقی نمیکند از چه کلام و جملاتی استفاده کنند، پیام روشن و واضح است.
“ببینید که چگونه فرزندانتان را میبریم و قربانی میکنیم و هیچ کاری از دستتان برنمیآید. اگر از جایتان جم بخورید، تا آخرین نفرتان را از بین میبریم. درست مانند همان کاری که در منطقه سیزده کردیم.”
برای اینکه مسابقات را به همان نسبت که عذابآور است، تحقیرکننده نیز بکنند، کاپیتول ما را وادار میکند که مسابقات عطش مبارزه را به چشم یک جشنواره نگاه کنیم، رویداد ورزشی که مناطق با یکدیگر مبارزه و زورآزمایی میکنند.
آخرین خراجی که زنده میماند زندگی راحتی خواهد داشت و سیلی از جوایز که بیشتر شامل غذا است به منطقه آنها سرازیر میشود. تمام سال، کاپیتول به منطقه برنده هدایایی از غله و روغن و حتی چیزهای خوشمزهای مانند شکر میدهد در حالی که بقیه ما با گرسنگی دست و پنجه نرم میکنیم.»
عطش مبارزه قسمت اول یک تریلوژی، قسمت دوم این تریلوژی هم با عنوان «اشتعال» ترجمه شده است و قسمت سوم آن «زاغ مقلد» هم به زودی منتشر خواهد شد.
استنلی توچی و جنیفر لارنس، هنرپیشههای معروف فیلم عطش مبارزه هستند.
راستش رو بخوایید دکتر جان وقتی که فیلم رو دیدم اصلا خوشم نیومد. شاید اولا چون دلیل این مراسمات درست بیان نشد و بعدش اینکه ویژگی های قیافه ایی و شخصیت های افرادی که در فیلم بودند با اون رنگ موها و … اصلا نتونست جذابیتی برای من داشه باشه.
از طرفی به دلیل اینکه در این فیلم نوجوان هایی که اصلا بهشون نمی اومد( یعنی نمی توانم با یک مجموعه نوجوان قاتل در هیچ فیلمی ارتباط برقرار کنم) رو به عنوان قاتل در نظر گرفتند یکی از دلایلی بود که من رو پس زد.
البته تمام این موارد قبل از خوندن موضوع داستان در این پست شما بود! حالا یه سری موارد این فیلم برام معنی دار شدن!
ولی در کل فیلم تینیجری ایی بود و نتونستم با شخصیت های فیلم ارتباط برقرار کنم. البته این نظر شخصی من بود و دلیل نمی شه فیلم رو خوب ندونیم!
دکتر عزیز. نمیخام کاسه ی داغتر از آش بشم. فقط یه سوال برام پیش اومده. آیا نمیشد یک پست هر چند کوتاه در مورد فاجعه اخیر در آذربایجان بنویسید؟ قبول دارم که اینجا ملک شخصی شماست و حق دارید از هر چیزی که دلتون میخاد بنویسید. احساس کردم چون سالهاست مخاطب خاموش شما هستم اجازه دارم که اینو بپرسم. با تشکر.
فیلم خیلی ضعیفی بود
اصلا خوشم نیومد
من که خیلی از این کتاب خوشم امد و امیدوارم هر چه زودتر جلد سوم هم که ترجمه اش تموم شده چاپ و توزیع بشه .به نظر من این سه گانه مثل سه گانه کوه های سفید هست .و مثل همون هم کتابی ماندگار می مونه .به دوستانی که کوه های سفید رو می پسندن توصیه می کنم حتما عطش مبارزه رو هم بخونند .
من هر سه کتاب را خوانده ام و فیلم را هم دیدم. فیلم اقتباس بسیار ضعیفی از کتاب ها است. در فیلم ارتباط بین شخصیت ها مشخص نیست . جزییات مهمی که داستان را زیبا می کند از بین رفته و کسی که کتاب ها را نخونده باشد از فیلم سر در نمی آورد. شرایط سیاسی ، اجتماعی ، استعارات ، دیالوگ ها و غیره از فیلم تا حد زیادی حذف شدند و این حذف به داستان صدمه اساسی زده.
از وقتی دوباره کتاب خونی رو شروع کردم تقریبا هر کتابی که معرفی کردی رو خریدم و لذت بردم. ظاهرا سلیقه کتاب شما خیلی به من نزدیکه.
فقط خواستم تشکر کنم و دست مریزاد بگم.
خوشحالم که از اینکه این پستها را دستهای از خوانندگان بادقت میخوانند، این کامنتها به من انرژی میدهند.
اگر کتاب رو نخونید از فیلم سر در نمیارید و به نظر گیجکننده است. ولی با خوندن کتاب فیلم یه مکمل جالب و جذابه. من جلد یک و دو رو خوندم. منتظر جلد سه هستم. فیلم جلد دوم هم تا چند ماه دیگه اکران میشه.
سلام دکتر جان
فیلم که فوق العاده بود ولی من شنیدم قسمت دوم این فیلم هم تایید شده درسته؟؟؟
سلام من فیلمش رو دیدم عالی بود عالی. فقط کل شیراز رو زیر پا گذاشتم اما کتابشو گیر نیاوردم. اگه کسی میدونه بگه مرسی از پستتون.
کتابفروشیهای آنلاین را هم امتحان کنید.
برای دوستانی که مثل من علاقمند به این داستان هستند و کتاب رو نتونستند تهیه بکنن: هر سه جلد این کتاب توسط خود انتشاراتی و از طریق سایتشون قابل سفارش و خرید هست. آدرس سایت:
http://www.afrazbook.com
البته سیستم آنلاین فروشش چنگی به دل نمی زنه اما اگه با خودشون تماس تلفنی بگیرین به خوبی راهنماییتون می کنن و کتاب رو در اسرع وقت به دستتون می رسونن. دوره سه جلدیش ۳۴۵۰۰ تومان در می یاد.
من هم شخصا از آدینه بوک و سایت جیحون زیاد کتاب سفارش می دهم, ممنون کامنت.
میخواستم درباره این مجموعه بنویسم که دیدم شما اینطور خوب و کامل درباره اش نوشتین و بی خیال شدم :دی
من اول فیلمش رو دیده بودم و خیلی خوشم اومد، و اخیرا هم کتاب هاش رو تهیه کردم و خوندم، از اون کتاب هاییه که واقعا نمیشه زمین گذاشت و آدم رو از کار و زندگی می اندازه. واقعا سری جذاب و مهیجی بود و دوباره یاد ایام قدیم رو زنده کرد که انقدر کتاب خوندن کشش داشت که زیر میز و موقع درس و حتی توی سرویس مدرسه هم نمی تونستم از خوندن کتاب ها دست بکشم. و البته با اینکه فیلمش به نظر من اقتباس خوب و وفاداری بود، ولی دوباره دیدنش بعد از خوندن کتاب خیلی لذت بیشتری داشت.
خوشحالم که می بینم توی یک پزشک درباره آثار فانتزی و تخیلی نوظهور هم می نویسید، هر چند که خیلی از آثار جدید بی ارزشند ولی بینشون آثار خیلی خوبی مثل اینم پیدا میشه.
من هر سه جلدشو خواندم اما فیلمشو ندیدم. در کل کتاب خیلی جذابی بود و وقتی تموم شد خیلی واسه کتنیس بیچاره غصه خوردم. بیشتر هم اون قسمتی که اون بچه ها توسط کوین منفجر شدن و پریم آتیش گرفت . دل منم کباب شد.
یا شخصیت های محبوبم مثل سینا، روو ، یا اون آووکس ها کشته شدن
در کل من از این کتاب خیلی لذت بردم