در نقد و دفاع از وبلاگنویسان آیتی
یکی از مشکلات ما وبلاگنویسها این است که جز در مناسبتهایی خاص خیلی کم در مورد وبلاگنویسی صحبت میکنیم و با وبلاگنویسان دیگر و خوانندگانمان به گفتگو مینشینیم. ما عادت نداریم دغدغههای خود را به اشتراک بگذاریم و به انتقادها پاسخ بدهیم.
این مشکل را میتوان حل کرد و وضعیت حاضر را تغییر داد.
در همین راستا اخیرا یک نگاه انتقادی در مورد وبلاگستان فارسی و آیتی نویسی را دیدم که در اینجا سعی میکنم دیدگاهم را در مورد انتقاد وارده به صورت مشروح بنویسم.
خلاصه انتقاد و دیدگاه وارده این است که پستهای بیشمار آیتی بر محتوای کلی وبلاگستان چیره شدهاند و بر مطالب دیگر سایه افکندهاند، نویسنده نوشته است که اگر زمانی وبلاگنویسها فقط در مورد رخدادها و محصولات مهم مینوشتند، حالا دیگر مو از ماست بیرون میکشند و بازتاب رقابتهای شرکتهای بزرگ و میزان سود و ضرر آنها دغدغهشان شده است.
او از از نبود ِ نگاه ِ انتقادی به مؤلفه مصرف در پستهای وبلاگنویسان نالیده است و نوشته است که آنها تنها شیوه زندگیای که در آن کاربر غرق در فناوری را میشود توضیه میکنند و یک شیوه زندگی خارج از این حوزه را نمیشناسانند. او نوشته است که نگاه ِ غالب در آیتی نویسان نامتقارن است و یکسوی مهم رابطه انسان و تکنولوژی را نادیده میانگارد.
خب، من در اینجا ترجیح میدهم علاوه بر مواردی که منتقد به آنها اشاره کرده است، موارد دیگری را طرح کنم.
نخست خود، در جایگاهی منتقد مینشینم، کلاه را قاضی میکنم و به انتقاد از آیتی نویسان میپردازم:
1- پستهای تکراری بیروح: من مشترک فید تعداد زیادی از وبلاگهای آیتی فارسی هستم و خودم را ملزم میبینم که هر روز مطالب آنها را دنبال کنم. سلیقه شخصی من این است که اگر پیش از من کسی در مورد یک رویداد یا محصول پست خوبی نوشته باشم، کار او را تکرار نکنم و اگر هم بخواهم مطلبی در مورد موضوع بنویسم، از زاویه دیگری به مسئله بنگرم.
اما این شیوه کار عمومیت ندارد، بنابراین بعد از هر رویداد و خبر مهم و حتی کماهمیت، ما شاهد سیلی از پستهای مشابه هستیم، اسکرول کردن این پستها، طاقتفرساست.
من شدیدا از این امر ناراضی هستم، بر این باور هستم که هر وبلاگ یا رسانه باید یک راهبرد رسانهای برای توسعه و بهتر شدن برای خود تعریف کند، واقعا با انتشار پستهایی که احتمال میدهیم وبلاگهای دیگر هم با تغییراتی جزئی در مورد آنها نوشتهاند یا خواهند نوشت، به کجا خواهیم رسید؟ این نظر و زاویه دید مستقل ماست که در طول زمان متمایزمان میکند و باعث میشود رسانهای ماندگار شویم یا وبلاگی که خواننده بعد از بستن صفحه از به یاد آوردن نام وبلاگ هم عاجز میماند.
به نظر میرسد در این قسمت نوعی خودپسندی و رقابت کاذب بین وبلاگنویسان آیتی وجود داشته باشد.
رابرت اسکوبل، نویسنده مشهور وبلاگ Scobleizer
2- نقش خوانندگان در رکود وبلاگستان: واقعیت این است که خواننده خوب است که یک وبلاگنویس را بر سر ذوق میآورد. به تجربه در وبلاگ «یک پزشک» دریافتهام که پستهای ساده آیتی به مراتب بیشتر از پستهای عمقی، خواننده و هیت برایم میآورند. من در همان فرصتی که روی یک پست بلند کار میکنم میتوانم چهار یا پنج پست آیتی با محتوای خبری بنویسم و برآیند این پستهای متعدد به مراتب بیشتر از آن تکپست خواهد بود.
درست است که همین یک پست، موجب رضایت حلقه خوانندگان خاص وفادار من میشود. اما در طول زمان باعث میشود که تعداد مخاطبان من کمتر و کمتر شوند.
از همان روزهای اول وبلاگنویسی من متوجه چنین مشکلی شدم، راهبرد من در این زمینه این است:
– پیشبینی ذائقه خوانندگان را در خود افزایش دهم.
– در فصل مشترک علاق خود و خوانندگانم قلم بزنم.
– در کنار هر پست ژرف، پست یا پستهایی سرگرمکنندهتر داشته باشم، پستهایی که البته وبلاگ را تابلویید نکنند، اما حلقه خوانندگان را به طرز معقولی افزایش دهند.
– به تجربه دریافتم که هیت به تنهایی هیچ ارزشی ندارد، مهم این است که حلقه خوانندگان خاصم را افزایش دهم و سعی کنم به تدریج زاویه دید خوانندگان دیگر را عوض کنم. طوری که آنها ابتدا به طمع خواندن پستهای خبری یا سرگرمکننده به وبلاگ بیایند و به تدریج مثلا پستهای معرفی کتاب را بخوانند.
اما پیمودن و تجربه چنین راهی برای همه وبلاگنویسها ممکن نیست، بسیاری از آنها سرخورده میشوند و بسیاری محو پستهای آیتی سطحی میشوند.
هنوز که هنوز است من دوستان آفلاینی را سراغ دارم که حتی یکی از پستهای غیر آیتی من را هم نخواندهاند، تغییر دیدگاه آنها دشوار است، خیلی دشوار است که کسانی را که به «فست فود» عادت کردهاند به خوردن ذره ذره غذا در رستورانی شیک با نوای پیانو مایل کرد!
3- ناشناخته ماندن بعضی از ژانرهای آیتی نویسی: نویسندگان آیتی ما خیلی وقتها ابتکار لازم را ندارند، آنها میتوانند خیلی خوب سختافزار یک گوشی را تشریح کنند و آن را با گوشیهای «های اند» دیگر مقایسه کنند، آنها میتوانند ساعتها در مورد اینکه رتینا بهتر است یا AMOLED با شما صحبت کنند، اما وقتی نوبت به کاربرد فناوری در زندگی روزانه میشود، سکوت میکنند، آنها سعی نمیکنند که توضیح بدهند که مثلا در همین شرایط حاضر، چطور میشود عملا از تبلتها برای کتابخوانی استفاده کرد، آنها نمیگویند که چطور میشود با تبلتها و اسمارتفونها زندگی خلاقتری را تجربه کرد و به صورت کلی چطور میشود با فناوری، انسانتر بود!
4- عشق نوشتن یا هیت؟ عاملی که شخصا باعث تداوم من در وبلاگنویسی شده است، عشق به نوشتن است، از دید من حتی در سطح نازلی که من مینویسم، نوشتن یک «عیش مداوم» است.
زمانی چندین نشریه به من پیشنهاد کردند که به صورت مرتب برایشان قلم بزنم، اما پس از چند بار تجربه همکاری کوتاه دریافتم که وقتی صحبت از تعداد کلمه و حقالتحریر و نوشتن سفارشی پیش میآید، جوهر اندیشهام کاملا خشک میشود و دچار بلوک نویسندگی میشوم، بنابراین گرچه هنوز بعضی از نوشتههایم در وبلاگ در روزنامههی منعکس میشوند، اما تمایلی به همکاری پایدار با هیچ رسانه دیگری ندارم.
از دید من متأسفانه عامل اصلی سوق دهنده برخی از وبلاگنویسهای آیتی برای نوشتن، هیت و جلب توجه شرکتهای تبلیغدهنده است.
البته از نگاهی دیگر نگاه سطحی آگهیدهندگان را وبلاگها هم در ایجاد چنین جوی عاملی مؤثر میدانم. بسیاری از این آگهیدهندگان تنها به هیت و یا میزان کلیک بر آگهی فکر میکنند و از این مهم، غافلند که «اعتبار» یک وبلاگ باعث افزایش «کلیک مؤثر» یعنی کلیک منجر به خرید میشود.
البته در اینجا باید تذکر بدهم که شخصا اقتصاد وبلاگی و گرفتن آگهی را به هیچ عنوان تابو نمیدانم و معتقدم که هر وبلاگ برای توسعه و جبران هزینهها یا اصلا داشتن درآمدی مختصر باید برنامهای برای این موضع داشته باشد.
مایکل ارینگتُن، یکی از آیتی بلاگرهای مشهور
خب، در قسمت آخر این پست مایل هستم، این بار در مقام وکیل مدافع از وبلاگهای آیتی دفاع کنم و برخی از شبهات به وجود آمده را رفع کنم:
1- وبلاگهای آی تی چیزی به جز ترجمه مطالب مهم وبلاگهای فرنگی را انجام نمیدهند: شاید برخی از وبلاگهای آیتی ما فقط ترجمه کنند، اما مطمئن باشید آن دسته از وبلاگهای آیتی که مخاطب بیشتری دارند و محبوبتر هستند، کاری سوای این را انجام میدهند، آنها سعی میکنند مطالب خوب را غربال کنند، با خواندن چند مطلب، چکیده و عصاره آن را به زبانی ساده طرح کنند، نوشتههای را بومی کنند. چنین کاری مستلزم داشتن سواد و تجربه زیادی است. روزهای اول وبلاگنویسی شخصا فاقد چنین بینشی بودم، نمیتوانستم خبر مهم را از مطلب حاشیهای یا قدیمی و بیاهمیت تمیز بدهم، چنین تواناییای با نوشتن صدها پست در من ایجاد شد.
بدون تلاش این دسته از وبلاگنویسان، کسانی که وقتی برای مرور چندساعته هر روزه مطالب فناوری نداشتند، بیشک با بسیاری از مطالب آیتی آشنا نمیشدند.
به بیان دیگر من اعتقاد ندارم که «محتواسازی» را فقط در ایجاد مطالب کاملا تازه و بکر خلاصه کنیم، اصولا در عرصه دانش هم کار هر دانشمند، افزودن آجری به دیوار بلند دانش بشری است و هیچ کس را نمیتوانید پیدا کنید که خود ایجادکننده همه معارف باشد، کار بیشتر فیلسوفان و دانشمندان، مرتب کردن و منظم کردن تجربیات و تحقیقات دیگران و افزودن ذرهای به این دانشها بوده است.
از این دید، اگر بنگرید، میبینید که برچسب «مترجم» زدن که گاه از روی بغض به وبلاگنویسان آیتی زده میشود، چیز درستی نیست. ضمن اینکه معتقدم ترجمه خوب هم، چیزی ارزشمند است.
جینا تراپانی، یکی از بلاگرهای زن موفق در وبلاگنویسی آیتی
2- آیتی نویسی خوانندگان را یکبعدی بار میآورد: درتفکر خود تجدید نظر کنید! آیتی نویسی به خصوص در کشورهای در حال توسعه، به مانند ایجاد پنجرهای میماند به روی دنیای گسترده خارج.
شما ممکن است فقط صورت پستهای ما را ببینید، اما وقتی ما از آیپد صحبت میکنیم و شوق داشتن و کاربردش را در زندگی، برمیانگیزیم و یا خواننده را اغوا میکنیم که فلان سرویس اینترنتی را تجربه کند، در واقع در حال دادن «ابزاری» در دست او هستیم.
ما به مانند کسانی میمانیم که ابزار کار و تور ماهگیری را درست مردمی بیابزار میگذاریم. این آنها هستند که باید از ابزارهای خود به درستی استفاده کنند، ما آنها را با فید، توییتر، سرویسهای ویدئو و عکس و اپلیکیشنهای گوناگون آشنا میکنیم، این آنها هستند که میتوانند با تور خود ماهیهای لذیذ صید کنند یا متحیر و درمانده تنها به گره تور بنگرند! ما تلاش میکنیم با دست خود به صورت نامحسوس ماه را به آنها نشان بدهیم، اما ممکن است دستهای از آنها به سرانگشت ما خیره شوند!
آیتینویسی را شما میتوانید تلاش برای ایجاد فرهنگی مصرفگرایانه بدانید، فرهنگی که انسان را از انسانیت و کالبد فیزیکیاش دور میکند و او را در تمنای جاودانگی به عالم «ابر»ها میبرد، اما از دیدی دیگر آیتی نویسی تلاشی است برای ایجاد فرهنگی جهانی، فرهنگی که به ما نشان میدهد همه انسانها، صرف نظر از نژاد و مذهب و سن و جبر جغرافیایی، انسانهایی هستند که آزادی و زیبایی را جستجو میکنند، همه آنها در پی کودک درون خود و پیدا کردن عرصهای برای خودابرازیاند.
از این دید، یک ایرانی مسلمان همانگونه از نوای «انگری برد»ها و شیطنتشان لذت میبرد که یک تینیجر آمریکایی و یک محصل آفریقایی همانقدر خود ار محتاج خواندن ایبوک میداند که یک محقق بهنام در یکی از دانشگاههای لندن.
وبلاگنویسی آیتی، جریان مداوم و نوایی است که دیرزمانی است که همه ما را در یک دهکده جای داده است، این ژانر از نوشتن در عین حال انگیزهای برای «همسان» شدن و کسب «برابری» را ایجاد میکند و در دلها این سؤال را طرح میکند که چرا من هم مثل آن شهروند دیگر دهکده جهانی فلان گجت را برای آن کار مورد استفاده قرار ندهم.
3- وبلاگهای آیتی با شمار زیاد خود و فرکانس زیاد ارسال پست، باعث محو شدن وبلاگهای دیگر میشوند: من آدمی هستم که معتقدم برای بهتر شدن نباید به فکر تضعیف رقیب بود، بلکه باید تلاش کرد هر روز بهتر از دیروز بود.
باید در اینجا از انفعال دیگر وبلاگنویسها شکایت کنم، وبلاگنویسهایی که نداشتن انعطافها و محدودیتها را بهانه میکنند و تلاشی در جهت ایجاد جریانی مستقل و متفاوت در آنها نمیبینیم.
شخصا آدمهایی را میشناسم که دنیایی از دانستهها هستند، اما آدمهایی هستند که رسانهای کردن آنها کاری بسیار شاق است، کاش این آدمها و وبلاگنویسهای منفعل از تکنیکهای عملی وبلاگنویسان آیتی درس میگرفتند، تکنیکهای که راز نیستند، چیزهایی مثل:
– تلاش برای بهروز بودن، خواندن منابع خارجی و عرضه آنها با شکلی دلپسند به خوانندگان
– داشتن پشتکار و تلاش برای بهروز بودن هر روزه
– داشتن هوش رسانهای و پیشبنی ذائقه خوانندگان
تصور کنید که یک تحصیلکرده در زمینه جامعهشناسی، فیزیک یا ریاضیات پیدا میشد و میتوانست به صورت مرتب در مورد تاریخچه حوزه تحصیلی خود و حاشیههای آن و تئوریهای طرحشده در آن با زبانی ساده بنویسد و در کار خود استمرار داشته باشد، آیا موفق نمیشد.
گیک بودن را خیلیها مترادف با گیک بودن در زمینه فناوری میدانند ، اما واقعا گیک بودن محدود به این عرصه نیست، وبلاگنویسی، دنیایی است که هر کس در صورت داشتن دانش لازم و استعداد رسانهای کافی، میتواند خود را در مدتی قابل قبول در آن ستاره کند.
فقط به عنوان نمونه من به یک وبلاگ که اخیرا یکی از دوستان عزیزم به من معرفی کرده بود، اشاره میکنم: وبلاگی آشپزی به نام «کارگاه آشپزسازی»
ببینید که نویسنده با چه عشق و ابتکاری در مورد غذاها مینویسد، به صورتی که من نابلدی را که حوصله ندارم یک نیمرو سرخ کنم را سر ذوق میآورد!
خلاصه اینکه اگر شما عشق و پشتکار لازم را داشته باشید، میتوانید در هر زمینهای که تصورش را بکنید بنویسید و موفق باشید.
4- و سرانجام انتقاد ریشهای دیگر این است که آیتینویسها اصولا آدمهای بی تفاوتی نسبت به رویدادهای جاری و مسائل اجتماعی و دردهای مردم پیرامونشان هستند: باید توجه داشت که اصولا ننوشتن به معنی ندانستن، بیتفاوت بودن یا درک کردن نیست، در همین «یک پزشک» روزهایی بودند که قلبم مملو از دریغ و اندوه بود اما از «ادامه زندگی» نوشتم، ما وبلاگنویسها با مردم و در کنارشان هستیم و خود را جدا از آنها نمیدانیم.
اما ملاحظات، یا احساس اینکه قلممان در زمینههای دیگر به روانی آیتی و موضوعاتی که به آنها خو کردهایم نیست یا اصلا راهبردمان برای تخصصی بودن وبلاگمان، باعث شده است که همه وقت، همه چیز را ننویسیم.
درود
زمانی یادداشتی نوشتم با عنوان آیا آیفون ۵ مهمترین رویداد فناوری اطلاعات دو هفته گذشته بود؟ (http://bit.ly/WBlMLI) همان زمان هم نوشتم خبرنگاری و روزنامهنگاری در فضای فعلی نه تنها ما را به جایی نمیرساند بلکه ره به ترکستان میبرد.
واقعیت این است که نه فقط وبلاگهای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بلکه رسانههای فعال در این حوزه هم بسیار نحیف و ضعیف هستند. نقدهای وارد شده به فضای وبلاگنویسی فناوری اطلاعات وارد است. دفاعها هم قابل قبول است. اما در مجموع به نظر نمیرسد که مسیری که پیش روی ماست خیلی مثبت و امیدوارکننده باشد. البته اگر تغییر در این فضا اتفاق بیفتد مطمئنا در آینده فضای بهتری را شاهد خواهیم بود.
مطلب جامع و جذابی بود. به شخصه با این دیدگاه که وبلاگ نویسی آی تی در ایران به سوی ترجمه صرف رفته خارج از دید بومی به آن موضوع و در آینده نزدیک نیز نباید منتظر تغییری سریع در این زمینه باشیم.
همچنین زمانی که شما پیشنهاد و فراخوان همکاری در نگارش مطالبی متفاوت در زمینه آی تی را داده بودید متذکر شدم که بسیار راه سختی است و اکنون که می بینم شما همچون گذشته در مسیر خود در ارتقای وبلاگ نویسی فارسی چنین مطلب پر تاملی را نگارش کرده اید بسیار مسرور شدم.
روزگاری که وارد این رشته شدیم یادم است.. بسیار با شوق و حرص و اخبار وبلاگ های آی تی رو دنبال می کردیم..
خوب بودند، هنوز هم خوب می نویسن، شما هم خوب می نویسید..
چندی است که دیگر جز مطالب مهم مطالب دیگری را دنبال نمی کنم..
و نظرات کاربران را در رابطه با اخبار بیشتر مورد توجه قرار می دهم..
من کارشناس نیستم، شاید هم چیزی نمی دانم..
اما نظرات کاربران در رابطه با اخبار آی تی بشدت ناامید کننده است..
همه می گویند آن فلان محصول خوب است و دیگری می آید و می گوید نه تو اشتباه می کنی این خوب است..
باهم سر دعوا دارند!! آن هم درکشوری که اصولا مصرف کننده است نه تولید کننده که بگوییم باز خوب است که این یکی محصول خودش را به سینه میزند..
اما من ندیدم و نخواندم در هیچ بلاگی و در هیچ کامنتی که انتقاد کنند از سطح پیشرفت کشور و دانشگاههاش..
شاید هم نوشته اند و سن کم من اجازه نداده است ببینم از این نظر پیشاپیش عذر می خواهم از آن دسته که نوشته اند..
خودمانیم یکی بیاد از فلان محصول طرفداری کنه و دیگری با فحش و لگد بهش حمله ور بشه که نه اون خوب نیست.. چه چیزی رو ثابت میکنه؟؟!
گوینده این حرف اصلا منطقش چیست؟ که مثلا چه شود؟؟!
کسی دیده است که نویسنده یک خبر از دیدگاه های آن خبر انتقاد کند؟
فکر نمی کنم کسی اینکار را کرده باشد.. چون ممکن است بیننده هایش را از دست بدهد..
ممکن است درعوض بخواهد بازارشان را هم گرمتر بکند..!
این هم شاید انتقادی دیگر باشد..
حرف دلم:
تا کی اخبار این و اون رو بخونیم؟ کسی نیست که از “مصرف کننده” بودن بیزار باشد؟؟؟
روزی مایکروسافت بود و همه طرفدار اون..
اپل معروف شد و همه طرفدار اون..
گوگل با اندروید آمد و همه طرفدار اون..
همه منتظرند یکی دیگه بیاد و همه طرفدار اون بشن..!
کسی نمی خواد نفر بعدیه لیست باشه..؟!
این طرز فکر بی معنی مصرف کننده و تولیدکننده تو این مورد خاص واقعا بی معنی هست.
تمام این کمپانی هایی که اسم بردید امریکایی هستند و این محصولات جهانی شدن.
همه دنیا دارن طرفداری یکی از این کمپانی های امریکایی رو میکنن. کدومشون به سطح گوگل، مایکروسافت یا اپل رسیدن که شما ناراحت هستی که ایرانی ها طرفدار این سه تان و تولید ندارن؟
دنیا وقتی یکپارچه باشه چه نیازی به تولید بومی داریم؟ برای چی باید سیستم عامل یا گوشی بومی داشت وقتی کل دنیا بصورت هماهنگ به هم از یه سیستم وصل شدن؟
بومی سازی و تولید داخلی رو وارد همه زمینه های اقتصادی و تکنولوژی نمیشه کرد.
صد سال سیاه هم کسی از موتور جستجو، سیستم عامل یا دستگاه الکترونیکی بومی استفاده نمیکنه تا کمپانی های برتر بین المللی هستند.
در اینصورت رقابت بی معنا می شود و یک قطب (مثلا اینجا آمریکا) باید بسازد و ما باید بی هیچ غمی مصرف کنیم..
تجارت چیست از نظر شما؟ از نظر شما اقتصاد چیست؟
من می پرسم از شما کدام خودروی ما حتی منقه ای شده جهانیش که هیچ؟
کدام نرم افزار ما منطقه ای شده جهانیش که هیچ؟
کدام بازی ما منطقه ای شده جهانیش که هیچ؟
می شود لطفا یک محصول نام ببرید که برند ایرانی باشد و جهانی باشد.. (صرفا در زمینه کامپیوتری هم نباشد.. هرچی..)
پیمان با نظرت کاملا موافقم
آفرین
علیرضا ی عزیز مثل همیشه مطالب ارزنده ای را نوشتید.
در بهبود محتوی تلاش و پشتکار و عشق لازم است تا ببار بنشیند،
و حق شناسی خوانندگان که نویسنده را با کامنت خود که نشان از قدردانی است به وجد بیاورند.و در تایید اینکه مطالب آی تی تکراری در اکثر وبلاگها به چشم می خورد و میبینم که یک تیتر تکراری در یک شب به فراوانی جای خود را باز میکند،شخصا از رهنمود های که نوشتید به ذوق امدم،موفق و پایدار باشی
من همیشه از اینکه خبرتون غیر از آی تی هست، بیشتر خوشحال میشم. به خصوص روانشناسی. که اصلا هم به رشته یا کارهای مورد علاقم مربوط نیست. ممنون بابت این مطلب
به نظرم دوستان این گست رو بخونن خیلی چیزای دیگه هم دستشون میاد.
http://ehsancinematic.blogspot.com/2012/10/blog-post.html
“در همین «یک پزشک» روزهایی بودند که قلبم مملو از دریغ و اندوه بود اما از «ادامه زندگی» نوشتم، ما وبلاگنویسها با مردم و در کنارشان هستیم و خود را جدا از آنها نمیدانیم.”
اینو کاملا بصورت ناخودآگاه تو همون بعضی روزها فک می کنم درک کردم دکتر.
به نظر من یکی از ضعف های اصلی که باعث سیر نزولی وبلاگ های آی تی شده و در کامنت ها هم به اون اشاره شد، صرف مصرف کننده بودنه. وقتی همه مصرف کننده هستند بسیاری از مطالب به درد نخور می شه. مثلا شما بیایید استراتژی اپل یا گوگل رو برای به عرش رسیدن و نوکیا رو از عرش به فرش رسیدن بگید، چه فایده وقتی این مطالب زیبا رو فقط می خونیم ولی به کار نمی بریم
من خودم یک ایده تو زمینه شغلی خودم داشتم و می خواستم اپلیکیشنی درست کنم که تو این ایده نقشی اساسی داشت اما چون زمینه شغلیم آی تی نبود و هرچی گشتم کسی رو نتونستم پیدا کنم که بتونه چنین چیزی بسازه و از نظر امنیتی تأیید کنه، هنوز که هنوزه ایده ام عملی نشده. به نظرم این واقعاً جای تأسف داره و اگه آی تی نویس ها کمی برنامه نویسی یاد بدهند و افراد به اصطلاح گیک رو به سمتی راهنمایی و تشویق کنند که تنها مصرف کننده نباشند و خودشون محصولاتی رو بسازن که ازش لذت ببرن (هم خودشون و هم گیک های دیگه) بسیار ارزشمنده
راستش یکی از وبلاگهایی که همیشه منو به وجد میاره همینجاست
من یه خاننده مثلا خاموشم. توی ریدر. معمولا هم کامنت نمیذارم.
ضمنا جادی دات نت هم جای خوبی. مخصوصا برای اونایی که لینوکس رو دوست دارن.
jadi.net
سلام
من موافق مخالفم
من چرا میام اینجا : چون برام جالبه بدونم دید شما نسبت به اتفاقات چیه
شما درست می گیم و به نظرم راهی که میرین درست هست امیدوارم ناامید نشین :)
پست جالبی بود آقای دکتر. درست میگید خیلی از وبلاگ های فناوری رو میخونم اما حتی اسمشون رو هم نمیدونم!!! اگه یک روز فیدهام پاک بشه دیگه به جز یکی دو تا فک نکنم حتی بقیشون رو پیدا کنم :دی
1- در مورد خوانندگان خنثی یا همون طور که در یکی از کامنتها اومده «خوانندگان خاموش» گرچه نظر عمومی رو میپذیرم ولی توجه داشته باشید که باز هم وبلاگها در مقابل رسانههای چاپی حوزه آیتی وضعیت بسیار بهتری نسبت به نشریههای کاغذی دارند. چه به لحاظ تعداد مخاطب و چه به لحاظ میزان بازخورد دریافتی.
2- در مورد ننوشتن از مسایل روز و سیاست، اتفاقا من این رو یکی از مزیات وبلاگهای آیتی میدونم. توی جامعه «سیاست زده»ای که ما خواه ناخواه، چه یک پزشک از سیاست ننویسد و چه بنویسد، هر روز و هر لحظه با اخبار سیاسی (که معمولا هم چندان خوشایند نیستند) بمباران میشویم، قدری فراغ بال از این جریانات سیاسی به نظر من نه تنها مفید بلکه الزامی است. نکته دیگه این که به نظر من هم پدیده تکراری نوشتن و کپی کردن اطلاعات اخبار در رسانههای سیاسی بیشتر و چشمگیرتره و هم برعکس تصور تعداد رسانههای فعال سیاسی به مراتب از رسانههای آیتی بیشتره.
3- اما نکته آخر که به نظر من نگفته مونده اینه که خیلی وقتها موفقیت یک وبلاگ به صمیمیت و شناختی برمیگرده که خوانندهها نسبت به نویسنده پیدا میکنند. زمانی که شما یک سایت صرفا خبری در زمینه آیتی رو دنبال میکنید، به اخبار وابسته میشید نه به نویسنده اخبار. اما در دنیای وبلاگها، به خصوص وبلاگهای شخصی، بعد از مدتی و به ویژه وقتی که نویسنده پستهایی درباره زندگیاش، نظراتش و موارد مشابه رو منتشر میکنه، خواننده پابند نویسنده میشه و نه فقط مطالب وبلاگ. این طوری حلقه خوانندگان وفادارتر میشوند و رفاقتی (شاید حتی یک طرفه) شکل میگیره که متاسفانه در خیلی موارد شاهدش نیستیم.
ارادت
ارادت.
اصولاً چیزی که من رو جذب «یک پزشک» کرد، همین مسئله یک بعدی نبودن بود. اینکه میدیدم کسی که علاقه مند به تکنولوژی های روز بود، در عین حال «یک پزشک» بود و همینطور در مورد مسائل دیگری که خیلی اوقات از نگاه خوره های فناوری و … دور می ماند، مانند کتاب هایی که معرفی کردید و می کنید و اکثریت قریب به اتفاقشان را باعث شده اید تهیه کنم و بخوانم، می نوشت و این برای من جذاب بود.
چندسالی وبلاگ نویس بوده ام، با اینکه موضوع وبلاگم در مورد رشته ای علمی که چندان هم مورد علاقه ی عموم مردم نبود سعی کردم مقالاتم را کاملاً به شکلی بنویسم که بتوانم همچنین علمی را به جمع غیر متخصص هم بشناسانم و از همین رهگذر، دیدم که راحت می توان اگر در زمینه ای متخصص و یا حتی علاقه مند جدی هستیم، موضوعات را به زبان مردم نوشت و عموم را جذب مطالبی کرد که معمولاً جذابیتی غیر از برای مخاطب خاص ندارد.
کاش در زمینه های علمی دیگر مثل ریاضیات، فیزیک، شیمی، روانشناسی و … وبلاگ هایی به همین شکل سر از کار در می آوردند و می نوشتند و آشنا می کردند.
با سپاس از پست زیبایتان
علم فردا وبلاگ علمی هست که تقریبا همه مطالبش رو از وب سایت های معتبر خارجی ترجمه میکنه ! این یعنی اینکه تیم علم فردا ترجمه رو نه تنها عیب نمیدونه بلکه خدمت بزرگی می دونه واسه همه اون کسانی که باید در جریان باشن اما انگلیسی نمی دونن ! متاسفانه الان همه چی شده رنک گوگل و الکسا این در حالیه که هیچکدوم از این دو مقیاس سنجش نمی تونن 100% کیفیت کار یک تیم رو تضمین کنن. و این مسئله یکی از مهمترین ضعف های بلاگینگ در ایرانه.ممنون از لینک دادن به اون بلاگ آشپزی . من فک میکنم دیگه وقتشه که همه “این کاره ها” محتوای تخصصی در نت فارسی منتشر کنن ! کی اپل داره بابا ؟ اصلا چه اهمیتی داره که اخبار اپل رو همه بنویسن ؟ همه؟ چرا؟ یعنی تو دنیا فقط اپل داره تکنولوژی رو بسط میده ؟ خیییییییییییییییلی چیزا هست که کسی راجع بهش نمی نویسه!
“عاملی که شخصا باعث تداوم من در وبلاگنویسی شده است”
این جمله یکم ناخوشاینده!
متن انتقادی خوب و جامعی است ولی یکم متواضعانه تر بود، بهتر میشد.