یک بحث تکراری: کتابهای کاغذی یا کتابخوانهای الکترونیک
این ویدئوی جالب (لینک دانلود) را برای اولین بار است که میبینم، در این ویدئو ما یک دختربچه یک ساله را میبینیم که بار اول با آیپد کار میکند، بار دوم به او کتابی داده میشود، او کتاب را ورق میزند و در این حین سعی میکند روی کتاب پینچ یا سوایپ کند و وقتی میبیند که انجام این کارها ممکن نیست، برمیآشوید!
فناوری خیلی زودتر و بیشتر از چیزی که فکر میکنیم، ذهنهای ما را تغییر میدهد.
پدر این دختر ژان لویی کونستانزا است و در در توضیح این ویدئو در یوتیوب نوشته است که حالا مجلهها در حکم آیپدهایی هستند که به درستی کار نمیکنند!
شاید او غلو کرده باشد، گرچه برخلاف گذشته، حالا کودکان ما از همان ابتدا و از همان روزها و ماههای نخست تولد، از فناوریهای مثل آیپد استفاده میکنند، اما واقعا این مانعی برای درک کتابها و مجلههای کاغذی توسط آنها نیست.
سؤال بنیادیتر این است که آیا اصولا خواندن از روی کاغذ با خواندن از روی صفحات نمایش فرقی دارد؟ آیا ما اصلا باید تفاوتی بین پیکسلهای روی صفحات و جوهر روی صفحات نمایش بگذاریم؟
آدمها را در این مورد میتوان به چند دسته تقسیم کرد، دستهای هستند که فقط کارهای حرفهای خود را روی کامپیوتر انجام میدهند و وقت فراغتشان فقط کتاب و نشریه کاغذی میخوانند، دستهای هستند که گرچه کتابخوان الکترونیک دارند، اما اعتراف میکنند که فقط برای سبکی و یا به خاطر جنبههای اقتصادی است که کتابخوان خریدهاند و کتاب کاغذی را ترجیح میهند، دستهای هم هستند که اصلا کاغذ را فراموش کردهاند.
جالب است بدانید تا به حال بیشتر از 100 تحقیق علمی در این مورد انجام شده است، آن دسته از تحقیقاتی که تا پیش از سال 1992 انجام شده بودند، نشان میداند که خواندن روی صفحات نمایش نسبت به کاغذ، به مراتب کندتر است و کیفیت مطالعه هم پایینتر است.
اما بر اساس تحقیقات جدید، گرچه هنوز هم مردم به خصوص در مطالعات جدیتر، همچنان کاغذ را ترجیح میدهند، به موازات پیشرفتهای اخیر، علاقه مردم به مطالعه دیجیتال بیشتر شده است. در حال حاضر در امریکا کتابهای الکترونیک بین 15 تا 20 درصد کل فروش کتاب را تشکیل میدهند.
مطابق تحقیات، هنوز کتابخوانهای از شبیهسازی ویژگیهای لمسی کتابهای سنتی عاجز هستند و نمیتوانند تجربهای مشابه را بیافرینند، ممکن است شخصا برای شما پیش آمده باشد که وقتی کتابی کاغذیای را خوانده باشید و به یاد بخشی از آن افتاده باشید، بلافاصله به یاد آورده باشید که عبارت در صفحه سمت راست بود یا چپ، یا اینکه مطلب را در اوایل یا اواخر کتاب خوانده بودید، شما حتی لک روی صفحه کتاب با خطی که زیر عبارت کشیده بودید یا حاشیهنویسی آن را به یاد میآورید، اما با وجود این همه کتابخوان و اپلیکیشن، ما هنوز هم، چنین تجربهای را به صورت الکترونیک شبیهسازی نکردهایم.
در مقابل ما روی یک تبلت یا کتابخوان میتوانیم صدها کتاب را با خود به سفر ببریم و هر زمان که خواستیم در تاریکی شب هم ورقشان بزنیم، به علاوه در دست گرفتن یک آیپد یا کیندل، نسبت به در دست گرفتن یک کتاب پانصد ششصد صفحهای به مراتب راحتتر است! به فکر درختهایی هم که قطع نمیشوند، باشید و البته به سرعت نشر و چرخه اقتصادی خوب برای ناشران و نویسندگان.
این نوشتهها را هم بخوانید
با اینکه به هیچ وجه نمیشه تجربه لمس کاغذ و بوی اون یا حتی تجربه مطالعه کتابهایی که حروفچینی شدن (اینیکی واقعاً برای من جالبه، شاید بخاطر عدم یکنواختی فونت باشه، گرچه کیفیت مناسبی نداره ولی خب…) و مواردی که در مورد جستجو فرمودید (که خودم بارها به همین شکل به کتابهایی که خیلی وقت پیش خونده بودم مراجعه میکنم و سریع مطلب مورد نظرم رو پیدا میکنم) رو نادیده گرفت، اما با توجه به تغییر نیاز های روز ما به نظرم نوع الکترونیکی کارایی بیشتری داره.
من 6 ماهی هست که کتابخوان الکترونیکی (مدل نوک گلولایت) رو تجربه می کنم و حس می کنم این گجت یه حلقه ی گم شده توی زندگیم بوده و الان اونقدر به کتاب (از نوع الکترونیکیش) نزدیک شدم که جدایی ازش واسم خیلی سخت شده.
البته کتابخوان توی ایران معظلات خاص خودش رو داره که مهمترین مشکلش توی ایران نبود فروشگاه های کتاب الکترونیکه. شما کتاب مورد نظر رو به احتمال 80% روی اینترنت به صورت الکترونیک پیدا می کنید. اما فقط 5% مواقع است که شما “می توانید” قیمت کتاب را پرداخت کنید و کپی رایت را زیر پا نگذارید.
اما در کل من کتابخوان رو شدیداً و قویاً به کتاب کاغذی ترجیح می دهم.
سلام.راستی نوک باپی دی اف فارسی مشکل نداره.منظورم همین هایی که تو نت هست. اگرراهنمایی کنید ممنونم
مشکل داره اما زیاد حاد نیست. مشکلش هم اینه که شما نمی تونید با این وسیله روی pdf های فارسی عمل زوم کردن رو انجام بدید. که البته این کار رو می تونید با نرم افزار های موجود در pc انجام داده و سپس فایل حاصل را به آن منتقل کنید.
بنظر من مشکل اصلی نبودن نسخه الکترونیک خیلی از کتابا تو ایرانه. خیلی وقتا دوس دارم رمان جدیدی که میاد تو نکسوس بخونم اما واقعا تو این زمینه خیلی عقب هستیم.
(صفر»سفر)
صفر غلط هست، سفر بنویسید.
در ضمن از سایتتون خیلی بهره می برم. از زحمتی که می کشید بسیار ممنونم.
من جزو کسایی بودم که اصلا نمی تونستم پی دی اف بخونم اما وقتی سفر رفتم و دیدم آدم نمی تونه کتابخونه رو با خودش ببره اینور اونور،اجبارا شروع کردم با تبلت کتاب خوندن و کم کم دارم عادت می کنم و فکر می کنم چون ما عادت به اینکار نداریم،فکر می کنیم شدنی نیست.کار مغز حفظ شرایط موجوده!واسه همین تغییر برامون سخت به نظر میاد.
من هم کتابخوان رو اکثر مواقع به کتاب کاغذی ترجیح میدم ولی یکی از مشکلاتش قیمت بالای اون تو ایرانه و قشر ناچیز کتابخوان
اون عادتا هم که گفتین به مرور تغییر میکنن خیلی رفتارا در انسان به مرور زمان به وجود اومده تغییر کردهو از بین رفته مثل تماشای تلویزیون رفتارای خوب و بد خودشو داشته
واقعا تکراری بود
سلام و درود و ممنون از مطلب زیبایی که نوشتید!ما در پروژه آوابوک در مورد این موارد تحقیقات بسیار جالبی رو انجام دادیم !
تعداد زیادی ازافرادی که به مطالعه حرفه ای می پردازند هرگز علاقه ای به مطالعه حرفه ای روی ابزار های دیجیتال ندارند، این افراد دلایل جالبی بابت این موضوع دارند که ما در تحقیقاتمون به یک فاکتور جالب برخوردیم و اون این بود که ابزار های کتابخوان از نظر کتابخوان های حرفه ای استرس زا و برهم زننده تمرکز در مطالعه هستند ،این ابزار ها معمولا قابلیت اتصال به اینترنت را دارند ،لذا ،شرایط برای شما بسیار فراهم هست که تمرکز خود را در مطالعه از دست بدهید ( وسوسه شوید که ایمیل خود را چک کنید ،وبگردی کنید و…)!
ولی جالبه بدونید ،اکثر افراد علاقه مند به مطالعه ( منظورم افرادی هستند که به دنبال خلق فرصت های جدید مطالعه هستند ) ابزار های الکترونیکی رو بسیار می پسندند،زیرا به راحتی برای آنها شرایط مطالعه ارزان را فراهم میکند! ( جاذبه فرمت های جدید کتب مثل ایپاب 3 و …فرآیند خواندن را بسیار جذاب تر کرده است)،ولی مشکلی اساسی در ایران در این زمنیه وجود دارد ،هنوز بخش زیادی از محتوا در قالب دیجیتال جهت عرضه به کاربران موجود نیست ! دلیل این امر هم وجود مسایل کپی رایت هست. از آنجاییکه ما در آوابوک با ناشرین زیادی در تماس هستیم و از آنهای میخواهیم که آثار خود را دیجیتال کنند ،اولین نگرانی آنها بحث کپی رایت است که خدا رو شکر در آوابوک این مشکل رو حل کردیم.
در ضمن براساس جدید ترین تحقیقات ارایه شده ،بزودی رسانه های نوین جایگزین کتاب های سنتی می شوند ! و عصر جدیدی در صنعت نشر آغاز خواهد شد.
کتاب های چند رسانه ای شامل صدا ،تصویر،متن،ویژگی های اجتماعی و…و خواهی نخواهی باید وارد این سبک مطالعه بشویمو چاره ای نداریم!
به امید روزی که هر ایرانی در ماه یک کتاب بخواند !
آوابوک تقریبا اولین شرکتی هست که من تا به حال دیدهام چنین دغدغههای داشته و هدفش تنها نوشتن یک اپلیکیشن نبوده، بلکه میخواسته در ایجاد یک فرهنگ جدید مشارکت کنه.
به عنوان پیشنهاد و چیزی که من تصور میکنم آوابوک بهش نیاز داره، توصیه میکنم به دنبال پیدا کردن چهرهها و مشاهیر باشین.
ارتباط به ناشرها کافی نیست، بیتعارف بگم که خیلیهاشون فرهنگ کاسبکارانه دارن، اما اگر بتونین با چند نویسنده یا چهره فرهنگی خیلی مشهور ارتباط برقرار کنین، و روی این مسئله تبلیغ کنین خیلی براتون مناسب میشه.
مشکل، پیدا کردن همین حلقه ارتباطی هست و غلبه بر اینرسی سکونی که الان هست.
بسیار ممنون از نظرتون…بله جناب مجیدی…ما دقیقا مذاکراتی را پیرامون این موضوع شروع کرده ایم ،جالبه بدونید نویسنده ها علاقه بسیار زیادی دارند و بسیار پیگیر هستند تا ناشر ها…باز هم ممنون
سفر در خط اول پاراگراف آخر اشتباه (صفر) تایپ شده است.
از مطالب همیشه ارزشمند و جالب توجه شما سپاسگزاریم.