فراموشی و انواع آن – عواملی که باعث فراموشی میشوند

در این پرونده میخواهیم نگاهی ژرف داشته باشم به چیزی به نام فراموشی و آن را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهم. بنابراین شما در این پستها، با یک سری مقالات پزشکی صرف روبرو نیستید، و مقالههای این پرونده، گرچه با یک پست پزشکی شروع میشوند، اما در ادامه شاهد مقالههای متفاوتی هم خواهید بود.
فراموشی میتواند متعاقب یک بیماری، آسیب مغزی یا مشکل روانپزشکی به وجود بیاید. داروهای مسکن و خوابآور میتوانند به صورت موقتی ایجاد خوابآلودگی کنند. به تناسب میزان آسیب، مشکل حافظه میتواند جزئی یا کامل باشد.
در پزشکی فراموشی به دو نوع پسگستر و پیشگستر تقسیم میشود، در نوع پسگستر، شخص خاطرات قبل از ایجاد آسیب را به خاطر نمیآورد، این پاک شدن حافظه میتواند منجر به پاک شدن خاطرات چند دهه یا فقط چند ماه شود.
در نوع پیشگستر، بیمار نمیتواند خاطرات جدید را ضبط کند و حافظه کوتاهمدت را تبدیل به حافظه بلندمدت کند.
البته یک بیمار ممکن است هم فراموشی پیشگستر و هم فراموشی پسگستر داشته باشد.
مرکز حافظه بدن در قسمت گیچگاهی مغز قرار دارد، در این قسمت مغز یک بخش اختصاصی به نام هییوکامپ قرار دارد که نقش کلیدی در حافظه دارد.
در بسیاری موارد، بیمارانی که با فراموشی دست به گریبان هستند، علیرغم ناتوانی در به خاطر آوردن خاطرات تواناییهای مربوط به هوش، زبان و مهارتهای اجتماعی را از دست نمیدهند.
یکی از نخستین دانشمندانی که روی فراموشی کار کرد، تئودول آرماند ریبوت بود، او یک روانپزشک فرانسوی بود. او قانونی به نام قانون ریبوت را وضع میکرد که بر اساس آن در فراموش پسگستر، کاهش حافظه از یک شیب زمانی تبعیت میکند. یعنی هرچقدر خاطرات نزدیک به زمان یک حادثه یا بیماری، باشد، حافظه به میزان بیشتری آسیب میبیند و بیمار ابتدا حافظه نزدیکمدتاش را از دست میدهد و سپس حافظه مربوط به خاطرات شخصی او پاک میشود، دست آخر تواناییهای عقلانی از دست میروند.
پژوهشها مربوط به حافظه دشواریهای خاص خود را داشتند، تصور کنید که زمانی که پزشکان و پژوهشگران دسترسی به تکنیکهای مدرنی به نام MRI عملکردی یا fMRI نداشتند، چگونه فیزیولوژی و آسیبشناسی حافظه و فراموشی را بررسی میکردند.
در واقع بیشترین پیشرفت در زمینه دانش ما در مورد حافظه و فراموشی، مدیون بررسی بیمارهای خاص است. یعنی دانشمدان با بررسی بیمارانی که مشکلات حافظه عجیب داشتند و آسیب بخش خاصی از مغز در آنها مسجل بود، بین بخش آسیبدیده و این ناتوانی، ارتباط ایجاد میکردند و متوجه قضیه میشدند.
در این زمینه من میخواهم به ۲ بیمار تأثیرگذار اشاره کنم که ما بسیار مدیون آنها هستیم:
۱- هنری گوستاو مولاسیون: او در سال ۱۹۲۶ به دنیا آمد و پنج سال پیش در ۸۲ سالگی درگذشت.
هنری مبتلا به بیماری صرع شدید بود. به طوری که پزشکان، نمیتوانستند با دارو، حملات صرع و تشنج او را کنترل کنند، پس ناگزیر شدند به جراحی روی بیاورند. پزشکان در سال ۱۹۵۳ بخش میانی پخش گیجگاهی مغز او را هم در سمت راست و هم در سمت چپ برداشتند.
با این عمل جراحی، بیماری صرع مولاسیون به میزان قابل توجهی بهتر شد، اما متأسفانه او به فراموشی پیشگستر مبتلا شد، به طوری که دیگر نمیتوانست حافظه جدید تشکیل بدهد.
او حافظه کوتاهمدت داشت، اما برای مثل اگر به او فهرستی از اعداد داده میشد، در ظرف یک دقیقه فراموششان میکرد.
پزشکان این بیمار را به مدت ۱۴ سال، هر سال دو هفته از نظر حافظه بررسی کردند و متوجه شدند، فراموشی پیشگستر او همچنان وجود دارد.
۲- بیمار آر بی: بیمار تأثیرگذار دیگر، بیماری با مستعار آر بی بود. او در سال ۱۹۷۸ مورد عمل بایپس عروق کرونر قلب (عمل باز قلب) قرار گرفت، در زمان جراحی، کاهش خونرسانی به مغز او باعث شد که او دچار فراموشی پیش و پسگستر، باهم شود.
پزشکان پنج سال بعد، بعد از مرگ او، مغزش را تشریح کردند و متوجه شدند، بخشی از مغز او که دچار ایسکمی یا کمبود خونرسانی شده است، بخشی از هپیوکامپ بوده است و از روی همین مطلب، متوجه اهمیت هییوکامپ در حافظه شدند.
عواملی که باعث فراموشی میشوند:
عوامل ایجاد کننده فراموشی را میتوانیم به دسته بزرگ تقسیم کنیم:
– ترومای سر، مثل ضربه سر حین حوادث رانندگی، یا شوکدرمانی در بیماریهای روانپزشکی یا ECT که پیش از این در یک پزشک به صورت مشروح در مورد آن نوشتهایم.
– رویدادهای تنشآمیز شدید، مثلا صحنههای فجیع جنگ؛ قتل، تجاوز. یک زیرگروه قابل توجه در این دسته فراموشی تجزیهای است که باعث میشود در یک شخص از نظر روانی آشفته شده است، حافظه مختل شود.
– بیماریهایی که روی هییوکامپ و قسمتهای دخیل در حافظه تأثیر بگذارند، مثل تحلیل رفتن هیپوکامپ یا جراحیهایی که رو هیوکامپ ار بگذارند.
مصرف الکل هم میتواند باعث دورههای فرموشی شود و روی نحوه شکلگیری حافظه تأثیر بگذارد.
به طوری که در بالا اشاره کردم، یکی از شکلهای فراموشی، فراموشی پیشگستر است که در آن حافظه جدید شکل نمیگیرد، اما حافظه بلندمدت معمولا دستنخورده باقی میماند، بیماران دائم الخمر (سندرم ورنیکه کورساکوف)، کسانی که سوء تغذیه شدید دارند یا کسانی کسانی که دچار آسیب به سر یا سکته میشود، میتوانند دچار این مشکل شوند.
در سندرم کورساکوف، شخصی که معمولا دائم الخمر است یا سوء تغذیه شدید دارد، دچار کمبود شدید ویتامین B1 میشود، اشخاصی که دچار این مشکل هستند معمولا عادت دارند که افسانهبافی کنند، حافظه کوتاهمدت این اشخاص ممکن است طبیعی باشد، اما وقتی میخواهد یک خاطره قدیمی را به یاد بیاورند، معمولا با طرح پیچیده و با استفاده از کلمات غیرمرتبط شروع به صحبت میکنند.
در فراموش پسگستر، آن قسمت از حافظه که مربوط به معانی و مفاهیم است، کمتر تحت تأثیر قرار میگیرد، این دسته از بیماران قسمت اعظم دانش عمومی خود را از دست نمیدهند، اما قسمتهای از حافظه که مربوط به یک امر یا دانش مقطعی است، از دست میروند. در این شکل از فراموشی، معمولا رویدادهای زمان نزدیک به آسیب مغزی، بیشتر پاک میشوند.
اما شاید شکل جالبتر فراموشی، فراموشی تجزیهای باشد، این فراموشی روانزاد است، یعنی به دنبال یک اختلال روانی ایجاد میشود.
فراموشی تجزیهای خود انواعی دارد، در یک شکل از فراموشی تجریهای یک فرد به دنبال یک حافظه خشونتآمیز مثلا تجاوز یا جنگ، به کلیه در یک مکانیسم محافظتی روانی، حادثه را فراموش میکند. در شکل دیگر که گریز تجزیهای نام دارد، شخص به کلی هویت خود را فراموش میکند، راهی یک سفر میشود و هویت یا هویتهای تازهای اختیار میکند. (اینجا را ببینید)
یک شکل از فراموشی تجزیهای هم بعد از هیپنوتیزم رخ میدهد، در طی هیپنوتیزم میتوان فراموشی را به یک شخص القا کرد.
ما اشکال جالب دیگر فراموشی هم داریم، یکی از آنها فراموشی منبع نام دارد، در این شکل از فراموشی، یک شخص فراموش میکند که یک دانش و آگاهی خاص را، چه زمانی،در کجا و به چه شیوه فراگرفته است! به خاطر همین آشفتگی این اشخاص ممکن است به حافظه خود اعتماد نکنند و عادت کنند به منابع خارجی برای اطمینان از صحت حافظه خود روی آورند.
داروها و فراموشی: داروهایی مثل میدازولام یا فلونازپام که از دسته داروهای بنزودیازپینی هستند، معمولا به بیمارانی که تحت عمل جراحی قرار میگیرند و به دلیلی صلاح دیده میشود که جراحی خود را به خاطر نیاورند، داده میشوند. داروهای بیهوشی مثل پروپوفول یا اسکوپولامین، هم برای این کار استفاده میشوند. معمولا با قطع دارو، عملکرد حافظه هم طبیعی میشود.
نوع دیگر فراموشی، فراموشی چهرهها یا Prosopamnesia که در آن شخص نمیتواند چهرههای آشنا را به خاطر بسپارد، در یک پزشک پیش از این در مورد این نوع از فراموشی توضیح دادهایم.
فراموشی وابسته به موقعیت، نوع دیگر فراموشی است که در آن به فرد به خاطر دست زدن به جرم ناخوشایند یا مورد سوء استفاده واقع شدن در کودکی، دچار فراموشی آن حوادث میشود، در فراموشی موقتی به دنبال تشنج هم شخص به دنبال تشنج در قسمت گیجگاهی مغز، دچار فراموشی میشود.
پستهای دیگر پروند فراموشی «یک پزشک» که تا این لحظه منتشر شدهاند:
مشهورترین کسانی که به دروغ تظاهر به فراموشی کردند
«فراموشی» در هالیوود و دنیای سینما: از احمقی در آکسفورد تا جدایی نادر از سیمین
ممنون از یادآوری این روز … من بنوعی دچار فراموشی هستم و آن از یاد بردن نام هاست ! حال نام دوستی باشد یا اسم یک فیلم یا کتاب. بیشتر این فراموش کردن ها در خصوص نام اشخاص است. آیا این مورد خاصی است یا در دسته بندی های عمومی قرار می گیرید؟
در عصر جدید، وابستگی و واگذاری اختیار برای ذخیره اطلاعات به کامپیوترها هم تمایل مغز رو به نگهداری اطلاعات در دراز مدت کم میکنه که خودش یه نوع فراموشیه. زندگی روزمره و افسردگی هم همچنین!
و یک سوال: آیا فرد در فراموشی پسگستر، دانش و مهارتی رو که یاد گرفته رو هم فراموش میکنه یا نه؟ مثلاً صحبت کردن به زبان مادری، یا زبان دومی که اون رو از راه مطالعه یاد گرفته. یا رانندگی، و حتی دوچرخه سواری –که نیاز به تمرین و واکنش عصبی ناخودآگاه داره–، و مهارتهای دیگه.
ممنون از یکپزشک! برای خود من واقعاً جالبه که بیشتر در مورد فراموشی بدونم.
ممنون به خاطر این نوشته آموزندهتون.
ای کاش فیلمهای جالبی که تا حالا در مورد فراموشی ساخته شدن و با استقبال عمومی مواجه شدن رو هم به نوشته اضافه میکردید.
یکی از فیلمهایی که من در مورد از دست دادن حافظه کوتاه مدت دیدم، فیلم ۵۰ First Dates هستش.
جالب بود اقای مجیدی باعث شد من بالاخره تو یک پزشک نظر بدم
منتظر بعدییم.
با سلام جناب اقای دکتر مجیدی ممنون بابتت مطلب زیباتون، منتظر مطالب بعدی هستیم. فقط قسمت ابتدایی که در مورد حافظه های پیش گستر و پس گستر توضیح داده اید یک اشتباه تایپی هست که باعث سردرگمی میشود. لطفا اصلاح کنید. ممنون
سلام آقای دکتر
من فکر میکنم به نوعی به یکی از این نوع فراموشی دارم دچار میشم
می خوام بدونم برای تشخیص یا معالجه یا پیش گیری از کجا شروع کنم و پیش چه متخصصی برم ؟
ممنون میشم راهنمائیم کنید
“در نوع (پسگستر)، شخص خاطرات قبل از ایجاد آسیب را به خاطر نمیآورد، این پاک شدن حافظه میتواند منجر به پاک شدن خاطرات چند دهه یا فقط چند ماه شود.
در نوع (پسگستر)، بیمار نمیتواند خاطرات جدید را ضبط کند و حافظه کوتاهمدت را تبدیل به حافظه بلندمدت کند.”
آقای مجیدی لطفا متن رو اصلاح کنید… هردو توضیح مال پس گستره؟
با خوندن ادامه ی مطلب هم متوجه نشدم کدوم پیش گستر و کدوم پس گستره… فکر کنم در ادامه هم بین پیش گستر و پس گستر اشتباه شده باشه.
چند سالی هست خواننده ی شمام و این اولین نظری هست که می دم. حالا که این اولین نظره می خوام بگم که وبلاگ شما برای من مثل یک معدن گنجه و مطالبتون واقعا زیبا و گرمه.
ظاهرا جک نیکلسون هم دچار بیماری آلزایمر شده ؟؟!!
سلام :
آقای دکتر مجیدی به پاس این روز و برای حفظ نفس های آخر وبلاگنویسی اصل فراموشی از سوی بلاگرها را سوژه ای برای نوشتن مطالبی اخصاصی برای روز وبلاگستان فارسی انتخاب کرده اند هر چند همین چند مطلب نوشته شده بسیار زیبا و عالی بوده اند اما اگر فراموشی را بهانه ای برای اصل از یاد بردن روز بلاگستان فارسی و وبلاگ نویسی بدانند من موافق نیستم چون شخصا و با توجه به پاراگراف بالا دلیل کم رنگ شدن وبلاگنویسی را حتی در روز تولد وبلاگنویسی فراموشی بلاگرها نمی دانم بلکه تغییر ساختار نوشتاری مدیران ، دلیل کم رنگ شدن هر ساله ی وبلاگنویسی است. در واقع کسی دیگر قصد وبلاگنویسی ندارد که فراموشش کرده باشد چرا که وبلاگنویسی جای خود را به سایت گردانی همراه با رقابت با سایر بلاگرها داده است .
http://www.webblogfarsi.com/1392/06/16/slow-death-of-a-dream.html
مرسی دکتر از این پرونده
آقای دکتر لطفا در صورت امکان ترم انگلیسی کلمات کلیدی مقالات را در کنار ترجمهها فارسی آنها یا بصورت پینویس درج نمایید. این به گویایی متن بسیار کمک میکند و مشخص میکند که هر کلمهی کلیدیِ متن که به فارسی ارائه شده، ترجمه و معادل چه ترمی در نظر گرفته شده است.
با سپاس فراوان از مقالات بسیار خوبتان.
پبشنهاد میکنم در خصوص حافظه و فراموشی به مباحث مربوط به نظریه جهان هولوگرافیک هم اشاره ای می کردید. کتابی با همین نام به ترجمه داریوش مهرجویی توسط نشر هرمس منتشر شده که در آن اشاره به تحقیقات پزشکی در خصوص جایگاه حافظه در مغز دارد.
سلام، وقت ب خیر من دیشب از خواب بیدار شدم و نصف شب اصن یادم نمیومد من کیم کجام چیکار میکنم خیلی وحشتناک بود خیلییی، مادر و خواهرمم گاهی اینجوری میشن، ما ژنتیکی استرس توی وجودمون هست و پانیک داریم، من تحت درمان هستم و قرص خواب مصرف میکنم و همچنین قرص پاروکستین میترسم… میترسم اگه فراموشی بگیرم… اخه ۲۰ سال سن اینه حجم از بیماریه؟… مث ی پیرزن شدم