نمونههایی از عادات و رفتارهای عجیب و غریب دانشمندان و نوابغ جهان

دیوژن -یکی از فلاسفه معروف و بزرگ یونان و جهان- را باید قدیمیترین فیلسوف جهان دانست. چنانکه همه اطلاع دارند او روزها در داخل خمرهای زندگی میکرد و شبها وقتی از خمره بیرون میآمد فانوسی به دست میگرفت و در گوشه و کنار شهر به جستجو میپرداخت. وقتی مردم از او سؤال میکردند که آقای دیوژن شما در جستجوی چه چیزی هستید؟ در جواب میگفت: به دنبال آدمها میگردم ولی هنوز انسانی نیافتهام.
پاسکال دانشمند معروف فرانسوی که بنیانگذار بیشتر علوم طبیعی، فلسفی و ریاضی بوده است، عادت داشت که روی ناخن انگشتهای خود علاماتی نقاشی نماید. خودِ وی میگفت که این علامات رمز علوم است ولی مردم نمیتوانستد درک کنند که پاسکال از این علامات چگونه استفاده میکند. این مرد گاهیاوقات روی شلوار و کت و پیراهن خود نیز علاماتی نقش میکرد و یا یادداشت برمیداشت.
ژان ژاک روسو، فیلسوف معروف سوئیسی که کتاب حقوق بینالمللی را نوشت به همه بدبین و مشکوک بود، او تصور میکرد همه خیال دارند درباره اقدامات او جاسوسی نمایند. بنابراین وقتی وارد اطاقی میشد با دقت هرچه تمامتر اطراف اطاق و خارج را بازرسی میکرد تا مبادا کسی در مورد او به جاسوسی مشغول بوده باشد.
ژول سزار، نیز آدمی خیالباف بود، این مرد تصور میکرد که همیشه در طرف چپ او یک پرتگاه وجود دارد که ممکن است او را سرنگون سازد، روی همین اصل در هر نقطه که مینشست دستور میداد یک صندلی و یا یک شیئی سنگین در سمت دست چپ او قرار دهند.
گفته میشود که الکساندر دومای پسر وقتی میخواست رمانی بنویسد ابتدا مجسمه شخصیتها و یا افراد رمان را مثل عروسک تهیه و در روی میز قرار میداد و اگر این شخصیتها و افراد در جریان کار از بین رفتند، آنها را از روی میز حذف میکرد و در جایی مدفون میساخت.
بوفون، طبیعیدان معروف فرانسوی که تاریخ طبیعی را برای اولین بار در جهان نوشت هروقت میخواست پشت میز روی صندلی بنشیند چه در خانهاش کسی بود چه نبود لباس شیکی به تن میکرد و صورت خود را اصلاح مینمود و آرایش میکرد و حتی شمشیر قشنگی را در طرف چپ کمر میبست.
ویکتور هوگو، نویسنده و شاعر معروف فرانسوی که آن همه آثار زیبا و جاویدان از خود باقی گذاشته است، عادت داشت کتابهای خود را ایستاده بنویسد. او میز بلند و درازی برای خود تهیه کرده بود که پشت آن اصلاً صندلی وجود نداشت و روی آن فقط یکی دوجین کاغذ سفید دراز و یک قلم خودنمائی میکرد.
ویکتور هوگو به محض اینکه از خواب بیدار میشد ایستاده به طرف میز کار خود نزدیک میشد و رمان یا شعری را شروع به نوشتن میکرد، سپس پس از ده دقیقه در حالیکه با خود صحبت مینمود در اطاقهای دیگر به گردش میپرداخت، مجدداً ایستاده به طرف میز نزدیک میگردید و دنباله رمان را میگرفت و یا شعر را میسرود.
گوته، فیلسوف معروف آلمانی نیز عادت داشت که کتابهای خود را ایستاده بنویسد.
بوسوئه، نویسنده معروف فرانسوی حتماً میبایست در اطاق بنویسد، در موقع نوشتن نیز سر و کله خود را با حولهای که گرم شده بود میبست.
شیلر، شاعر و نویسنده معروف آلمانی نیز در موقع نگارش عادت عجیبتری داشت، او در موقع نوشتن میبایست پاهای خود را روی یک قطعه یخ قرار دهد، وقتی از او سوال میکردند، این چه کاری است؟ در جواب میگفت این قطعه یخ باعث میشود که با افکار روشنتری بنویسم.
شاتو بریان، در موقع نوشتن اول جوراب خود را از پا در میآورد (چه در زمستان و چه در تابستان) و پابرهنه مطلب مینوشت.
در میان عجیبترین کارهای نویسندگان طرز نگارش مارک توآین و دکارت را باید نام برد، این دو نویسنده نمیتوانستند ابداً در حال نشسته و روی میز بنویسند بلکه آنها نوشتههای خود را در حال دراز کشیده مینوشتند.
ورلن، شاعر معروف فرانسوی، آلفرد دو موسه، شوبرت، هندل و شوپن فقط وقتی زیاد نوشابه مینوشیدند و کاملاً مست میشدند آنوقت میتوانستند شعر بگویند و یا موزیک بسازند. ادگارآلنپو، نویسنده معروف آمریکائی قبل از اینکه رمانی را شروع نماید ابتدا وارد میخانه میشد و نوشابه الکلی زیادی مصرف میکرد، سپس به نوشتن میپرداخت.
مادام دو استانل، قبل از نگارش اول از افیون استفاده میکرد سپس با سرعت به نگارش مشغول میگردید. گیدومو پاسان که داستانهای وی معروفست به جای الکل معمولی اتر مینوشید. میگویند قبل از اینکه وی داستان و یا رمانی را شروع نماید حتماً میبایست با زن زیبائی معاشرت کرده باشد.
ژورژ ساند، که زنی متظاهر بود به جای سیگار معمولی در موقع نوشتن سیگار برگ در کنار لب قرار میداد و در حالیکه به سرعت آن را دود میکرد به نوشتن میپرداخت. پیرلوئیس نویسنده معروف و ادیب فرانسوی میگفت در تمام مدت عمر در حدود هفتصد هزار سیگار کشیده است. پل والری، میگفت اگر در حال نوشتن سیگار نکشد قادر به تمرکز فکر خود نخواهد بود.
ادوارد هریو، رئیس مجلس شورای ملی فرانسه به قدری به پیپ علاقه داشت که در یکی از اطاقهای او در حدود هزار پیپ جلب نظر میکردند.
بودلر، که او را شاهزاده عطر لقب داده بودند خیلی در مقابل عطریات قصری حساسیت داشت. او در موقع نوشتن حتماً میبایست چند عطر شدید را بو نماید و هر روز در موقع خروج از خانه لباس خود را با اسانس جدید معطر میساخت.
لرد بایرون، نویسنده و شاعر معروف انگلیسی وقتی از خانه خارج میشد مقداری گل خوشبو و معطر در جیب قرار میداد. تئوفیل گوتیه در حال نوشتن مرتباً آجیل میخورد.
آناتول فرانس، نویسنده معروف فرانسوی علاقه مفرطی به گربه داشت بنابراین در موقعی که شعر میگفت و یا رمان مینوشت حتماً میبایست چند گربه نر و ماده از سر و کول او بالا روند.
ریشیلو، سیاستمدار معروف فرانسوی که دیپلماسی را بنیان گذارده، همیشه یک گربه سیاه پهلوی دست خود قرار میداد و با دست سر گربه را نوازش مینمود.
فرانسو آکوپه، نویسنده و ادیب معروف فرانسوی به قدری به گربه علاقه داشت که حتی گربهای را که در کوچه و خیابان میدید میدزدید و به خانه میبرد.
سلطان عبدالحمید، سلطان عثمانی و هانری سوم پادشاه فرانسه به قدری از گربه متنفر بودند که با دیدن آنها وحشت عجیبی سر تا پای آنها را فرا میگرفت.
الکساندر دومای پدر، از همه نویسندگان عجیبتر بود او به محض اینکه به خانه میآمد لباسهایش را میکند و لخت مادرزاد وارد وان حمام خانه میشد و در حالیکه نصف وان را پر از آب مینمود کاغذ و قلم را بدست میگرفت و به نویسندگی میپرداخت و الکساندر دوما در حالیکه مشغول کشیدن پیپ بود با تازه وارد به مذاکره و گفتگو میپرداخت. او عادت داشت وقتی وارد محفلی میشد شوخیهای زننده مینمود و هرکس از او میخواست چند سطری به عنوان یادگاری در یادداشت او بنویسد، دوما کاغذ آن شخص را بدست میگرفت و روی آن مینوشت الف ب پ ت ث ج ع ق ف د ..!.
منبع: مجله دانشمند سال ۱۳۴۳
اینقدر از این پستها دوست دارم، خیلی ممنونم دکتر 🙂
سلطان عبدالحمید هم شده جزو نوابغ؟!!!!
گابریل کارسیا مارکز هم علاقه ای سرشار به سیگار کشیدن موقع نوشتن دارد. طوری که در حین نوشتن رمان صد سال تنهایی در یک روز انقدر سیگار کشیده بوده که به علت مسمومیت با نیکوتین بستری شده..
ممنون، خیلی برام جالب بود.
از آقای مجیدی هم ممنونیم.
دیوید لینچ هم عادت داره بند یکی از کفش هاش باز باشه
جالبه منبعش مال مجله ۵۰ سال پیشه اما اون موقع که از نوشتن واژه ” مشروب ” معذوریت نداشتن پس چرا نوشته شده ” نوشابه “؟..اگه اون نوشته که هیچ اما اگه خودت دستکاریش کردی درک میکنم چرا ولی لا اقل مینوشتی مشروب منتها با جدا کردن حروفش تا تو ذوق نخوره و حرفت رو هم برسونی..مثل سکس که مینویسی صکص یا فیلتر که مینویسی فیل…بازم مرسی علیرضا.
منم زمان نوشتن داستان آهنگ متناسب با اونو گوش میدم بدون آهنگ سخته!
خوب ، من چی بگم
خیلی جالب بود . فقط کاش پدرو مادرها درمقابل کارهای عجیب و غریب بچه هاشون هی بکن نکن و باید نباید نگن… فقط کنترلشون کنن ….. به خدااین شیطنتهای بچه گونه و عجیب یه روزی جواب می ده …
ممنون از پستتون
دوست دارم این نوشت ها رو
آقای علیرضا وقتی مطلب رو دیدم از همون ابتدا بسیار شوک زده و البته عصبانی شدم. (داخل پرانتزی بگویم مدتیست که مدرس فلسفه ی کهن هستم)
این مطلب خطاهای بسیار فاحش و باورنکردنی ای دارد! من فقط در مورد حوزه ی کار خودم که مطمئن هستم اصلاح میکنم:
قبل از دیوجانس (دیوژن) صدها فیلسوف مهم دیگر نیز بوده. اولین فیلسوف شناخته شده در ۶۰۰ قبل از میلاد طالس بوده است و پس از آن صدها مکتب و تفکر و فیلسوف مختلف وجود داشته. حتی سقراط، افلاطون، ارسطو که بزرگترین فلاسفه ی تاریخ هستند و بخش اعظمی از موضوعات فلسفه را بنا نهادند بسیار قبل از دیوجانس بودند.
کلبیان (حدود ۴۰۰ قبل از میلاد) اولین مکتب از ۴ مکتب پس از سقوط آتن بودند که بنیان گذار این مکتب آنتیستنس بوده و دیوجانس شاگرد او بوده. از تعریف این مکتب که بگذریم. دیوجانس در خمره زندگی نمیکرده! بلکه تمام نقاشی های منتصب به او چنین تصویری کشیده اند (ظاهرا نویسنده اصلی از روی عکسها نظر داده!) او بخاطر نوع جهانبینی خاص فلسفی مکتب کلبیان تمام ارزشهای دنیوی را نفی میکرده و بی ارزش میدانسته برای همین در لانه ی سگ ها و در لای لجن زندگی میکرده. و اون عکس اول هم مربوط به دیدار بسیار معروف اسکندر با دیوجانس است که ده ها تابلوی مختلف دارد.
(هنوز هم برام عجیبه که چنین مطلب بسیار اشتباهی رو در یک پزشک منتشر کردید)
من همیشه در اینجا مطالب خوب و مفیدی میخوانم و انتظارم واقعا بیشتر از اینهاست و اینگونه مطالب اشتباه (که معلوم نیست بقیه ی مطالب آیا صحیح باشند یا نه!) به اعتبار سایت شما بسیار لطمه میزنند. اگر صرفا نقل قول از مجله ایست لطفا در عنوان این نقل قول رو اعلام کنید و مانند گذشته مطلب را در صفحات اصلی آن مجله بصورت عکس بگذارید، اعتبار این کلمات در شان یک پزشک نیست. و خطاهای دیگر که با یک نگاه و یک تحقیق ساده میتوان اشتباه بودنشان را متوجه شد.
با تشکر
و لئوناردو داوینچی از مشهورترین نوابغ جهان هم عادات عجیب زیادی داشتند. از جمله که انگلیسی را از راست به چپ مینوشتند!
آدمای موفق به خاطر اعتماد به نفسی که دارن نیازی نمیبینن که رفتارای عجیبشون رو پنهون کنن، بر عکس برای خاص نشون دادن خودشون سعی میکنن که رفتار عجیبشونو برجسته نشون بدن. اما آدمای معمولی یاد میگیرن که رفتارای عجیبشونو سرکوب کنن یا حد اقل جلوی افراد دیگه انجامشون ندن، تا به بقیه ثابت کنن که مورد اعتمادن.
سلام. ببخشید بی ربطه ولی به نظر شما از فیلسوفی به اسم اسپینوزا تاکنون کتابی ترجمه شده ؟؟؟ ۲۰ ساله دارم میگردم نیست که نیست .ایا کسی اطلاعی داره؟ یا از ابن رشد اندلسی .