.

نوستالژی‌های کتابی: «انسان و فضا» ، «ستاره‌گرد»

در یک پزشک همیشه دوست دارم پست‌های کتابی بنویسم. دیشب می‌خواستم کتابی را که به تازگی خوانده‌ام، معرفی کنم که ناگهان ذهنم پرتاب شد به روزهای کودکی و کتابخانه عمومی شهرمان.

در ظهرهای داغ تابستان آن و در آن اوقات فراغت تمام‌نشدنی،  واقعا منابع سرگرمی ما محدود بودند، اما مخزن کتابخانه عمومی شهرمان برای من حکم گنج را داشت.

آن زمان خبری از کتابفروشی‌های آنلاین و اینترنت نبود، اما باور کنید وقتی در میان کتاب‌ها ناگهان یک کتاب دلخواه را پیدا می‌کردم، غرور و شوقی به اندازه یک باستانشناس پیدا می‌کردم! با خودم می‌گفتم که اوه! فقط تویی که در این عصر تابستانی این کتاب را میان این قفسه‌های خاک‌خورده پیدا کرده‌ای.

یکی دو سال پیش بود که ناگهان کتابدار پیر را دیدم، این بار من پزشک بودم و او بیمار. فرصت نشد که آشنایی خود را ابراز کنم و به او بگویم، زمانی برای من یکی از مهم‌ترین و جالب‌ترین شخصیت‌های زندگی‌ام بوده، بدون اینکه خودش اصلا بداند یا احتمال بدهد.

بله! دیشب داشتم کار معرفی کتاب را شروع می‌کردم که یاد همان کتابخانه عمومی افتادم و بی‌اختیار روجلد کتاب‌هایی که در آن سالیان دور خوانده بودم، به نظرم آمدند.

اجازه بدهید، همین جا از دو از کتاب‌هایی که آن دوره خوانده بودم، یاد کنم.

اولی کتابی بود در مورد تاریخچه فضانوردی، کتابی رنگی که تصاویر بسیار زییابی داشت و متن بسیار جالبی داشت. این کتاب را دست‌کم پنج شش باری از کتابخانه امانت گرفته بودم.

من مدتهاست که پا به هیچ کتابخانه عمومی نگذاشته‌ام، اما الان که دارم این سطور را می‌نویسم، یاد کارت امانت کتابم افتاده‌ام.

آن زمان خبری از اسکنر و کامپیوتر در خانه‌های ما نبود وگرنه این کتاب را حتما اسکن می‌کردم.

یکی دو سال پیش، روزی نوستالژی این کتاب به سراغم آمد. با خودم فکر کردم که بختم را آزمایش کنم، به همین خاطر از پوریا ناظمی عزیز پرسیدم که آیا همچنین کتابی را خوانده است که ناگهان با شگفتی متوجه شدم که این کتاب از کتاب‌های مورد علاقه پوریا هم بوده است.

پوریا برایم نوشت که کتاب از جمله کتاب‌های علمی نشریه لایف بوده است و اسمش «انسان و فضا» بوده است.

4-26-2014 1-42-46 AM

امشب بعد از مدت‌ها در مورد کتاب جستجو کردم و متوجه شدم که کتاب در سال 1966 در 200 صفحه منتشر شده بود و بیشتر متن کتاب را هم «آرتور سی کلارک» نوشته بود!

جستجویی بیشتر نشان داد که تعدادی از خوره‌های کتاب فرنگی را هم کتاب را بسیار دوست داشته‌اند.

با آگاهی از نام و نویسنده کتاب، جستجویی به فارسی انجام دادم و دریافتم که کتاب در سال 1349، توسط نشر روزن چاپ شده است. شگفتی بعدی این بود که این کتاب مترجم نامداری هم داشته است: کریم امامی!

مشخصات کامل این کتاب

باید اعتراف کنم که یکی از بهترین هدیه‌هایی که می‌توانید به من در این روزگاران بدهید، پیدا کردن همین کتاب یا دست‌کم اسکن تر و تمیز آن است.

این کتاب احتمالا هنوز در برخی از کتابخانه‌های عمومی پیدا می‌شود.

4-26-2014 1-49-56 AM

4-26-2014 1-46-13 AM

4-26-2014 1-43-01 AM


خاطره کتابی بعدی هم سال‌هاست که با من است، کتابی که من در مخزن کتاب پیدا کردم روجلد نداشت و صفحات زیادی آن هم پاره شده بود.

این کتاب را جک لندن نوشته بود و محتوای کتاب تا حد زیادی با سبک نوشتاری معمول او تفاوت داشت.

کتاب در آن زمان به غایت به نظرم جالب و متفاوت می‌آمد.

دیشب فقط محتوای کلی کتاب یادم می‌آمد، یک زندانی حبس ابد که گاه و بیگاه با با تن کردن جلیقه‌هایی که به شدت روی سینه و شکم فشار می‌آورند، شکنجه‌اش می‌کنند. این جلیقه‌ها حتی تنفس را مشکل می‌کنند.

در این بین زندانی ناگهان متوجه می‌شود که روحش را از تن خارج کند و به «زندگی‌»های دیگر خود بفرستد. به عبارتی کتاب در مورد باور تناسخ بود.

تخیل نویسنده بسیار جالب توجه بود، در این زندگی‌های دیگر زندانی متوجه شد که گاه یک شاهزاده و گاه یک آدم فقیر بی و سر و پا و حتی گاه یک زن بوده است.

با جستجوی نام نویسنده و مضمون کتاب، به سرعت به نام کتاب رسیدم: The Star Rover.

کتاب در ایران با عناوین ولگرد ستاره‌ها و ستاره‌گرد چاپ شده است. با چند دقیقه جستجو سرانجام متوجه شدم که کتاب را اردشیر نیک‌پور در دهه 1340 ترجمه کرده بود و نخستین بار در سال 1343 انتشارات امیرکبیر آن را چاپ کرده بود. این کتاب در سال 1365 در 399 صفحه تجدید چاپ شده بود.

البته با توجه به برخی از قسمت‌های کتاب، گمان می‌کنم در این تجدید چاپ، قسمت‌های زیادی ازکتاب، «تعدیل» شده باشد.

4-26-2014 2-06-14 AM

به هر حال حسرت خواندن این کتاب هم سال‌های زیادی است که با من است.


باید بگویم که همین کتاب‌های محبوبی که از دست داده‌ام، نوعی فوبی مختصر کتابی در من ایجاد کرده. طوری که مرتب به کتابفروشی‌های سر می‌زنم، مبادا که کتاب خوبی را از دست بدهم و بعدا در زمانی که دیگر کتاب در دسترسی نیست و تجدید چاپ نمی‌شود، دردسر تهیه کتاب را بر خود هموار کنم!

و به روال معمولم در پایان این پست‌های نوستالژیک باید بگویم که اگر کسی از شما دسترسی به کتاب اول یا نسخه‌های «تعدیل نشده» کتاب دوم دارند، حاضرم کتاب‌ها را با قیمتی منصفانه از آنها بخرم. هر چند بعید می‌دانم در مورد این دو کتاب خاص، این بار شانس با من باشد!


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

16 دیدگاه

  1. حس خوبی بود.
    منم بواسطه اینکه سالهای دبیرستان با کامپیوتر آشنا شده بودم و کار میکردم، گاه و بیگاه برای رفع مشکلات کامپیوتر کتابخانه مرکزی شهر سر میزدم. البته این آشنایی هم بخاطر تعدد دفعاتی که برای امانت گرفتن مجلات کامپیوتر مراجعه میکردم ایجاد شده بود.
    به هر حال این آشنایی برام منجر به ورود به مخزن کتابها شد. دیگه امانت بردن یکی دو مجله برام قبول کننده نبود. هر بار ۱۰-۲۰ تا مجله با خودم به خونه میآوردم. (به امانت بردن حداکثر ۲ مجله مجاز بود)

  2. دکتر جان من این دو کتاب رو نخوندم اما بد نیست اشازه کنم که فیلم The Jacket از همین کتاب ستاره گرد جک لندن اقتباس شده است.
    http://en.wikipedia.org/wiki/The_Jacket

  3. وای منم بردید به اون روزای بچگی که عضو کتابخونه بدم از دوران ابتدایی تو کتابخونه مدرسه و بیرون عضو بودم دیگه کتابی نمونده بود که نخونده باشمش

    دستاورد این کتاب خوندن ها این شد که من الان به شدت تندخوان هستم!

  4. سلام آقای دکتر
    کتاب ولگرد ستاره ها رو دارم ، مال سال 1368 ترجمه اردشیر نیکپور ، نمیدونم تعدیل شده یا نه
    کتاب انسان و فضا رو هم دانشگاهمون داره ( دانشگاه فردوسی مشهد ) اگر بتونم امانت بگیرم ، براتون اسکنش میکنم

  5. من هم در روزگار کتابخانه گردی دوران نوجوانی این کتاب رو خوندم .متن و داستان طوری بود که هنوز هم یکی از کتاب های حافظه ام است.یادش به خیر

  6. آقای مجیدی سلام
    سالهای زیادی است که سایت شما را دنبال و مقاله های شما را با دقت مطالعه میکنم،شاید حتی بتوان گفت از روزهای اول حضور 1 پزشک در جامعه مجازی..و از زمانی آشنایی با فید سایت شما را از این طریق دنبال کرده ام و جزوه خوانندگان خاموش سایت شما هستم..آقای مجیدی آیا شما نیز میدانستید که یکی از تاثیر گذار ترین شخصیت های زندگی من از ابتدای نوجوانی تا به حال بوده اید، بارها شده است که در شرایط مختلف زندگی و در سر دو راهی ها مقاله های شما بنده را به آینده امیدوار کرده و مسیر زندگی ام را تغییر داده است، بارها شده است که میخواستم نظر خودم را در مورد مقالات و پست های شما بیان و از تاثیرگذاری انها از دیدگاه خودم با شما صحبت کنم اما متاسفانه این اتفاق در تمام این سالها تا به امروز که اولین نظر خودم را با شما در میان میگزارم به تاخیر افتاده است.بعد از خواندن این پست شما احساس کردم شاید بتوانم به شما در تهیه این کتاب کمکی کرده و نسخه اصلی و به زبان انگلیسی آن را در اختیار شما قرار دهم، با توجه به مشخصات ویکی پدیا من یک فایل پی دی اف را در آرشیو کتاب های خود پیدا کرده ام که از کتاب های موجود در کتابخانه هاروارد است.امیدوارم همان کتاب مورد نظر شما باشد.

    مشخصات کتاب موجود :
    The Star Rover
    by Jack Londdon
    copyright 1914-1915 by the Star Co
    Harvard College Library
    page 329

    1. شما لطف دارید. من مطالب قابلی نمی‌نویسم جدا. به داشتن خواننده‌هایی مثل شما افتخار می‌کنم.
      اما در مورد کتاب، باید بگم که در زمینه کتاب‌های ادبی بیشتر وابسته به ترجمه هستم و در مورد این کتاب هم تلاش اولم تهیه ترجمه فارسی اون هست.
      با این وجود از تلاش و لطف شما خیلی ممنونم. دو نفری در زمینه تهیه کتاب با من تماس گرفته‌اند، تا ببینم چه پیش می‌اید.

    2. با سلام .. جناب آقای دکتر مجیدی از لطف شما بسیار سپاس گذارم ..ما نیز به حضور انسان های توانمند و فرهیخته ای به مانند شما در کشورمان افتخار میکنیم.من نیز به عنوان یک جوان شیفته فناوری و مثل سالهای قبل از ورود خودتان به دنیای مجازی و نویسندگی از دوران نوجوانی به شدت شیفته حضور در این حوضه بوده ام،که با خواندن مقاله های شما هر روز شوق بیشتری را در وجود خود برای شروع کار و ورود به این زمینه احساس میکنم.من شما را به عنوان یک الگوی موفق برای خود برگزیده ام،الگویی که همیشه با دیگران متفاوت و به عبارتی در دنیای ای تی چند سال اخیر کشورمان بسیار خاص میباشد،کسی که مقالات را از روی عشق و به خاطر خود خوانندگان مینویسد و نه چیز دیگری،و مطمین باشید که مقاله های شما برای کسانی مثل من روزنه ای از نور و امید میباشد که امیدوارم با راهنمایی های شما من نیز بتوانم به مردم کشور عزیزم ایران،برای رشد و ترویج فرهنگ درست استفاده از فناوری های جدید خدمتی هر چند کوچک کرده و در این راه گام بردارم،در مورد کتاب نیز فرمایش شما کاملا صحیح میباشد،به هر حال خواندن ترجمه کتاب ها آن هم به زبان شیرین مادری خودمان پارسی،به نظرم لذت دیگری دارد که امیدوارم دیگر دوستان بتوانند به شما در تهیه کتاب یاری رسانند…اما داشتن نسخه اصلی کتاب نیز نباید خالی از لطف باشد.بنده توانستم علاوه بر نسخه ای از کتاب که خودم داشتم،نسخه دیگری از کتاب را که بسیار با کیفیت تر و همچنین مصور میباشد را تهیه و به پیوست یک ایمیل،لینک دانلود آن را برای شما (به آدرس ایمیل:alirezamajidi@gmail.com) ارسال کنم.در پناه حق

      1. از لطف شما بسیار ممنونم. کتاب را با استفاده از لینکی که شما فرستاده بودید، دانلود کردم.

  7. دکتر پشنهاد می کنم که شما یه سری به صفحه “معاوضه کتاب” در فیسبوک بزنید، شاید برخی از کاربرای اونجا این کتاب رو داشته باشن. گروه بسیار خوبی است با قوانین خاص خودش.
    https://www.facebook.com/groups/taakht/

  8. سلام دوست عزیز. من امروز دنبال نسخه pdf کتاب ستاره‌گرد بودم که صفحه شما را دیدم. من اصل کتاب را دارم، ترجمه اردشیر نیکپور. ولی برای محافظت از آن تصمیم داشتم نسخه الکترونیکی آن‌را بخوانم. باید راهی پیدا کنم که بدون صدمه دیدن کتاب از آن نسخه دیجیتالی تهیه کنم و بعد برای شما هم بفرستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]