دایره المعارف مصور فضانوردی – کتابی که سالها بعد از نوستالژی کتاب «انسان و فضا»، توانستم تهیه کنم

10- 12 ساله که بودم در تابستانهای داغ تمامنشدنی، راهی کتابخانه عمومی شهرمان میشدم و هر روز ساعتی در کتابهای مخزن جستجو میکردم. در نگاه اول به نظر نمیرسید که در قفسههای خاک گرفته، چیزهای خوبی پیدا شود. اما من همیشه چیز خوبی پیدا میکردم و به امانت میگرفتم.
یکی از جالبترین کتابها، کتاب انسان و فضا، از سری انتشارات نشریه تایم بود که تاریخ بسیار جالبی از فضانوردی را ارائه میکرد. کتاب آن زمان با آن متن و عکسها و تصویرهای بینظیر جذاب و رنگی، بسیار برایم جذاب بود. طوری که این کتاب را بارها و بارها امانت گرفتم و هر دفعه یک هفته در منزل نگه داشتم.
کتاب را آرتور سی کلارک با گروهی از نویسندگان نوشته بود و جالب بود که مترجم آن کریم امامی بود. این کتاب در سال 1349 منتشر شده بود.
سطر سطر کتاب را بارها خوانده بودم و پیش خودم فکر میکردم که کمتری کسی است که آن نکات را بداند!
سالها طول کشید تا به صورت تصادفی کتاب را در یک کتابفروشی کتابهای قدیمی پیدا کردم و ذوقزده خریدمش.
کلا ما تا همین چند سال پیش دایره المعارفهای مصور تمام عیار در زمینههای مختلف کم داشتیم. شاید در عصر اینترنت تصور کنیم که کتابهای متنی کافی هستند و وقتی میشود در اینترنت عکسها را پیدا کرد، چرا باید پول بابت عکسها و کاغذ مرغوب باید بدهیم.
اما اگر یک کتاب مصور دلخواه را ورق بزنید، میبینید که تجربه داشتن این کتابها و خواندشان، چیزی یگانه است.
در این سالهای کتابهای مصور دایره المعارفی زیادی منتشر شدهاند. اما هر کدام، یک عیبی داشتهاند. مثلا در برخی از این کتابها متن بسیار کم است و کتاب بیشتر به عکسنامه میماند.
در آن دیگری تصاویر خیلی سرسری انتخاب شدهاند و جذاب نیستند و یا اینکه کیفیت چاپ خیلی پایین است. به عبارت دیگر کتابهای مصور دایره المعارفی که هم متن عالی و هم تصاویر و دیاگرامهای برتر داشته باشند، خیلی کم هستند.
چند وقت پیش کتابهای مصور این روزهای بازار را ورق میزدم که چشمم خورد به کتاب دایره المعارف مصور فضانوردی و متوجه شدم همین ویژگیهایی که من دوست دارم، دارد.
این کتاب در ایران در سال 1399 منتشر شده. پیش خودم تصور میکردم که نیم قرن بین کتاب محبوب انشان و فضای زمان کودکیام با این کتاب فاصله افتاده.
عنوان اصلی این کتاب Spaceflight: The Complete Story from Sputnik to Curiosity است و نویسنده آن گایلز اسپارو Giles Sparrow است. لینک کتاب در آمازون
نمونهای از صفحات کتاب:
کتاب جدید بدون در نظر گرفتن قسمت نمایه 311 صفحه دارد و تمامرنگی است و تاریخچه فشردهای از سودای فضانوردی انسان را از مرحله رؤیاها و افسانهها تا ماموریت اخیر به دست میدهد.
کتاب هم برای نوجوانها و هم بزرگسالها میتواند جالب باشد و چه بسا هدیه دادنش به یک کودک و نوجوان، مسیر زندگی او را عوض کند! (البته اگر هنوز کتابها در نزد کودکان کنونی، مثل زمان ما چیزهای اثرگذاری باشند!)
انتشارات سایان این کتاب را با ترجمه ذوالفقار دانشی در 1200 نسخه منتشر کرده است.
مقدمه باز آلدرین برای این کتاب
این راه ۶۰ ساله ادامه دارد
نخستین بار طی مأموریت ماه نوردی آپولو ۱۱ بود که انسان، روی دنیای دیگری گام نهاد. این، برجستهترین نماد از کلیت برنامه آپولو بود، اما اعتبار حاصل از آن را باید بین افراد بسیاری تقسیم کرد. نخستین فرود انسان بر ماه بدون مشارکت فضانوردانی که در مأموریتهای اکتشافی پیشین به فضا سفر کرده بودند، امکانپذیر نبود. برای مثال، پیش از آن که ما بتوانیم نشان دهیم که میتوان بر سطح ماه فرود آمد، میبایست دو مأموریت به شدت خطرساز آپولو ۸ و آپولو ۱۰ را به مداری گرداگرد ماه میفرستادیم.
واقعیت آن است که وقتی مأموریت آپولو ۱۳ در آستانهی پایانی فاجعه بار قرار گرفت، تازه فهمیدیم که فضانوردان مأموریتهای قبلی با چه خطرهای فراوانی روبه رو بودهاند. با این حال وقتی با کسی در مورد ماه گفت وگو میکنم، یکی از نخستین سوالهایی که میپرسد، این است که «چند نفر روی ماه راه رفتهاند؟ ». من هم مجبور میشوم که پاسخ بدهم: «۱۲ نفر»؛ اما نباید فراموش کرد که در مجموع، ۲۴ مرد مدار زمین را ترک کردند (فتح الفتوحی که پس از آن هرگز تکرار نشد) و به سوی ماه رفتند.
علاوه بر دیگر فضانوردان، دین بزرگی هم به گردن هزاران مرد و زنی داریم که روی زمین درگیر پروژه بودند. پس از جدایی از ناسا، تلاش کردهام نقش فعال خود را در آیندهی کاوشهای فضایی ادامه دهم و برخی از مهندسان پیشگامی که در برنامهی آپولو فعالیت میکردند، کماکان مرا به تداوم این مسیر تشویق کردهاند. بیش از ۴۰ سال است که به طرق مختلف در کاوشهای فضایی سرنشین دار مشارکت داشتهام. به نوعی میتوان گفت که این بازهی زمانی تقریبا کل عصر فضا و بخش عظیمی از دورهای را که در این کتاب به آن پرداخته شده است، میپوشاند. به باور عموم، عصر فضا زمانی شروع شد که اتحاد جماهیر شوروی در ۴ اکتبر ۱۹۵۷ میلادی (۱۲ مهر ۱۳۳۶ هجری شمسی)، ماهواره اسپوتنیک ۱ را در مدار قرار داد. اگر بخواهم روراست باشم، باید اعتراف کنم که در آن زمان، اسپوتنیک تأثیر عظیمی روی من نگذاشت.
البته من هم دلایل خودم را دارم. در آن زمان، ایالات متحده در اوج جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. من به عنوان خلبان نیروی هوایی ایالات متحده، در آلمان غربی مستقر شده بودم و دورههای آموزشی پرواز با جنگندههای تاکتیکی را میگذراندم تا تسلیحات هستهای را به درون اتحاد جماهیر شوروی بفرستم. اگر تبادل آتش هستهای سر میگرفت، بعید بود که پایگاهی باقی بماند تا من به آن برگردم. برای من ۲۸ سالهای که به تازگی خانواده تشکیل داده بودم، این حقیقت هوشیارکنندهای بود. وقتی اسپوتنیک به فضا رفت و علائم رادیوییاش را به زمین مخابره کرد، چیزی فراتر از یک شعبده بازی جذاب به نظرم نمیرسید. وقتی «یوری گاگارین» درآوریل ۱۹۶۱م. (فروردین ۱۳۴۰ ه. ش) به نخستین انسانی تبدیل شد که به فضا سفر کرده است همه چیز فرق داشت. در آن زمان، شرایط من هم تغییر کرده بود. من در نیمهی کار پایان نامهی دکترا با موضوع «روشهای خلبانی برای الحاقهای فضایی» بودم. در آن سالهای نخستین عصر فضا، هر اتفاقی به سرعت به پیامد دیگری منتهی میشد.
کمتر از یک ماه پس از بازگشت گاگارین، «آلن شپرد» پرواز زیرمداری خود را انجام داد و نخستین مسافر آمریکایی فضا لقب گرفت؛ و فقط ۲۰ روز پس از آن بود که رئیس جمهور «جان اف. کندی» در س خنرانی معروفش، تعهد داد که کشورش تا پیش از پایان همان دهه، انسانی را به ماه بفرستد و سالم به زمین بازگرداند. در تمام این مدت، من به ایفای نقش فعال در برنامهی فضایی نزدیک و نزدیکتر میشدم.
در پایان سال ۱۹۶۲ م. (پاییز ۱۳۴۱ه. ش)، پایان نامهی دکترا را به پایان رسانده بودم و در اکتبر سال بعد (مهر ۱۳۴۲ ه. ش)، دعوت «دیک اسلایتن»، رئیس ادارهی فضانوردان را برای ورود به برنامهی فضانوردی پذیرفتم. تنش بین شرق و غرب کماکان در حد بالایی باقی مانده بود، اما جای هیچ شکی نیست که جنگ سرد، انگیزهی عظیمی برای تسریع توسعهی پروازهای فضایی فراهم کرده بود. ما در شرایطی برنامههای خودمان، «مرکوری»، «جمینی» و «آپولو» را پیگیری میکردیم که میدانستیم شورویها هم در حال آموزش دادن به فضانوردان خود برای سفر به فضا هستند و از مهندسان به غایت توانمندی مانند سرطراحشان، «سرگئی کارولوف» بهره میبرند.
با شروع برنامهی «جمینی»، من هم توانستم مطالعات پیشین خود را در مورد الحاق فضایی به کار بگیرم. کاملا واضح بود که برای فرود روی ماه، به فضاپیمایی متشکل از ماژولهای مختلف نیاز داریم که بتوانند در مدار زمین و گرداگرد ماه، از هم جدا و دوباره به هم متصل ش وند. من در ابداع و توسعهی تکنیکهایی که برای انجام این کار لازم بود، مشارکت داشتم و هم چنین توانستم به یافتن روشهای جدید آموزش راهپیمایی فضایی کمک دهم. پس از راهپیمایی فضایی «مایکل کالینز» در ماموریت «جمینی ۱۰»، تصمیم بر آن شد که ما فضانوردان باید طی آموزشهای زیر آب، تمرین کنیم.
این فرآیند، امروز بخشی اساسی از برنامهی آمادهسازی فضانوردان است؛ اما در آن زمان، کاری تازه و بیسابقه بود. من پیش از ورود به ناسا، چند وقتی را به غواصی گذرانده بودم و به همین دلیل، محیط تمرین برای من تازگی نداشت. سال ۱۹۶۶ م. (۱۳۴۵ ه. ش)، زمانی که همراه با «جیم الاول» سوار بر «جمینی ۱۲» به فضا رفتم، توانستم تخصص خود در الحاق فضایی و تجربیات غواصی زیر آب را در عمل به کار بگیرم.
در طول آن مأموریت، ما مانورهای الحاق را تمرین کردیم و من سه راهپیمایی فضایی انجام دادم. پس از جمینی نوبت به «آپولو» رسید. صد البته که در طول این سالها، مطالب بسیار زیادی در مورد این برنامه گفته و نوشته شده است. اکنون که به گذشته مینگرم، میبینم که ارزش آپولو نه فقط به خاطر جسارت و موفقیت نهایی آن، که به خاطر حجم عظیم دستاوردهایی است که در زمانی کوتاه حاصل کردیم (از اعلام هدفگذاری برای سفر به ماه تا نخستین فرود بر سطح ماه، فقط ۸ سال طول کشید و هم چنین به خاطر سازگاری و وفقپذیری فراوانی است که از خود نشان دادیم. برای مثال، پس از آتش سوزی فجیع «آپولو ۱»، خیلی سریع خودمان را بازیافتیم و کار را ادامه دادیم. در اینجا دوباره «آپولو ۸» به ذهن متبادر میشود.
این نخستین مأموریت سرنشین دار در مدار ماه بود و بنابراین گامی بلند به جلو محسوب میشد؛ اما مجبور بودیم این مأموریت را خیلی زودتر از آنچه در برنامهریزیهای اولیه پیش بینی شده بود، انجام بدهیم؛ زیرا شک برده بودیم که شورویها در حال پیشی گرفتن از ما هستند و به آستانهی انجام مأموریت گردش به دور ماه رسیدهاند. وقتی به عقب مینگریم و ۶۰ سال نخست حضور بشر را در فضا مرور میکنیم، بسیار مهم است که فقط از دستاوردهایمان تجلیل نکنیم، بلکه گذشته را به درستی درک کنیم و به وضوح تشخیص دهیم که اشتباهات کجا اتفاق افتادهاند تا بتوانیم مسیر درستی را برای آینده ترسیم کنیم.
ترویج روحیه سازگاری و وفقپذیری مشابه آنچه در برنامهی آپولو حاکم بود، یکی از مهمترین کارهایی است که باید حین برنامهریزی برای آینده به آن توجه داشته باشیم. دو پروژهی اصلی ناسا طی چهار دههی اخیر، شاتلهای فضایی و ایستگاه فضایی بین المللی بوده است؛ هر دو از نظر فنی شگفتانگیز و حیرتآور، اما به شدت بلندپروازانه و فوق العاده پیچیدهاند. به رغم برخی موفقیتها، هیچ یک از این دو پروژه نتوانستهاند به تمام انتظاراتی که از آنها میرفت، جامهی عمل بپوشانند. یکی از روشهایی که میتوانیم به کمک آن، خودمان را در آینده سازگارتر و وفق پذیرتر بکنیم؛ این است که پروژههای متعددی در دست اجرا داشته باشیم که به شکل موازی پیش بروند.
پروژهی اصلی ایالات متحده برای آینده، «اوراین» است. ما باید بهترین پاسخ ممکن را برای این برنامه ابداع کنیم، زیرا همین برنامه در نهایت، فناوری موردنیاز برای بازگشت به ماه را که برای اواسط دههی جدید (۲۰۲۰ /۱۴۰۰) برنامهریزی شده، در اختیار ما قرار میدهد. به نظر من، پروازهای فضایی را نباید فقط به فضانوردان حرفهای منحصر کرد. من دوست دارم تا هر اندازه که ممکن است افراد بیشتری در این برنامهها حضور داشته باشند. از آغاز برنامهی شاتل به بعد، گسترهی تور انتخاب خدمهی فضایی وسیعتر شده و این، اتفاق مبارکی است که باید ادامه پیدا کند و گستردهتر شود. ما باید از فرصتهایی مانند آنچه «گردشگران فضایی» خوانده میشود، حمایت کنیم؛ هرچند که من ترجیح میدهم از آنها به «مسافران ستارگان» یا «پروازگران ستارهای» یاد کنم. این کار با تلاشی متمرکز برای آموزش مفاهیم فضا به کودکان و جذاب کردن فضانوردی برای آنها، شدنی است. هر چه باشد، آموزش، کلید رسیدن به آینده است. امیدوارم که این کتاب بتواند در الهام بخشیدن به نسل بعدی فضانوردان کمک کند و به نحوی سبب شود که ۶۰ سال بعدی مجاهدت انسان در فضا به اندازهی نخستین دورهی ۶۰ ساله، غنی، هیجانانگیز، افشاگرانه و موفقیتآمیز باشد.
این نوشتهها را هم بخوانید