.

تریلر فیلم علمی تخیلی «لبه فردا» با بازی تام کروز و امیلی بلانت + حلقه‌های زمانی

بعد از فیلم موفق Oblivion در سال پیش، امسال هم فیلم علمی-تخیلی دیگری از تام کروز خواهیم دید. ظاهرا تام کروز قصد ندارد از اجرای نقش‌های اکشن دست بردارد و از همین حالا هم تعداد زیادی از فیلم‌های اکشن دیگر را در دستور کار دارد: قسمت جدید فیلم جک ریچر، قسمت پنجم فیلم مأمورین غیرممکن و حتی به احتمال زیاد قسمت جدیدی از فیلم «تاپ گان» را!

به گمانم فیلم جدید او یعنی «لبه فردا» Edge of Tomorrow را خیلی‌ها دوست داشته باشند، علاوه بر علاقه‌مندان همیشگی داستان‌های تخیلی و فیلم‌ها اکشن پیشبینی می‌کنم که گیمرها هم از این فیلم لذت ببرند.

5-24-2014 3-24-41 AM

چرا؟

چون قهرمان داستان یعنی همان تام کروز در این فیلم در آینده به تصویر کشیده می‌شود که در آن بشر باید با موجودات فرازمینی مبارزه کند، در این میان تام کروز در یک حلقه یا لوپ زمانی گرفتار می‌شود، او بارها و بارها مرگ و شکست را تجربه می‌کند، اما هر بار بر تجربه او افزوده می‌شود.

از این دید، فیلم «لبه فردا» شبیه کار گیمرهاست، آنها اگر در مرحله‌ای از بازی گیر می‌کنند، آنقدر می‌میرند و بازمی‌گردند تا در بازی خبره بشوند و بفهمند چطور می‌شود از یک مرحله و گیر بازی گذشت!

جالب است بدانید که فیلم اقتباسی از داستانی یک نویسنده ژاپنی به نام هیروشی ساکورازاکا نوشته است، اسم کتاب او All You Need is Kill است و نخستین بار در سال 2004 منتشر شده است.

یکی از تفاوت‌های عمده فیلمنامه اقتباسی با کتاب اصلی این است که قهرمان‌های داستان اصلی نوجوان‌ها بودند، اما در فیلم ترجیح داده شده، قهرمان‌ها به آدم‌های بالغ تغییر داده شوند، تا فیلم جذاب‌تر شود.

تریلر فیلم را می‌توانید در یوتیوب ببینید یا از اینجا دانلود کنید.


اما فارغ از اینها، «حلقه زمانی» یکی از جذاب‌ترین سوژه‌های نویسندگان علمی – تخیلی بوده است. نویسندگان به شیوه مختلفی با این سوژه بازی کرده‌اند:

1- در بعضی از این داستان‌های کاراکترهایی که در این حلقه‌ها گرفتار می‌شوند، هر بار حافظه‌شان «ری‌ست» می‌شود و کلا چیزی را به یاد نمی‌آورند.

سال‌های پیش در ویژه نامه علمی تخیلی مجله دانشمند، یکی از این داستان‌ها را خوانده بودم:

5-24-2014 2-53-32 AM

5-24-2014 2-53-53 AM

2- در بعضی دیگر، کاراکترها به صورت محوی خاطرات چرخش‌های قبلی در حلقه زمانی را به خاطر می‌آورند.

3- در بعضی‌ها هم قهرمان‌ها می‌توانند از حلقه به درآیند. یکی از مشهورترین فیلم‌ها از این نوع فیلم Groundhog Day با بازی بیل مورای است.

5-24-2014 3-24-20 AM

اما همین جا شاید شایسته باشد که به شما توضیه کنم، کتاب زمان‌لرزه کورت ونه‌گات را بخوانید. این کتاب هم به شیوه‌ای متفاوت از لوپ زمانی استفاده کرده است، با شیوه‌ای پست‌مدرن!

«زمان‌لرزه» درباره‌ی رمانی است که نوشته نشده. رمان نوشته‌نشده (که ونه‌گات آن را «زمان‌لرزه‌ی یک» می‌نامد) درباره‌ی زمان‌لرزه‌ای است که زندگی در جهان را از فوریه‌ی ۲۰۰۱ به فوریه‌ی ۹۱ باز می‌گرداند و تمامِ دنیا مجبور می‌شوند این ۱۰ سال را عینا دوباره زندگی کنند، بی‌آن‌که اختیار تغییر آن را داشته باشند. ونه‌گات در «زمان‌لرزه‌‌ی دو» (کتابی که ما می‌خوانیم) تکه‌های پراکنده‌ای از این رمان ناتمام را گرد هم می‌آورد، خودش را هم جزئی از داستان زمان‌لرزه می‌کند، خاطره‌هایی پراکنده از زندگی خود می‌گوید، جمله‌های قصار دیگران را نقل می‌کند و فضایی می‌سازد که در آن زندگی‌نامه و داستان در هم آمیخته می‌شوند و شخصیت‌های ساختگی داستان در کنار شخصیت‌های واقعی زندگی می‌کنند.

5-24-2014 3-12-24 AM

سؤالی که در پایان مطرح می‌شود این است که اگر ما در یک لوپ زمانی می‌افتادیم و حافظه‌مان در حین این تکرارها پاک نمی‌شد، چه می‌کردیم؟ آیا واقعا تغییری در عملکردمان ایجاد می‌کردیم، یا حتی با وجود این آگاهی مثل همان مفهومی که در زمان‌لرزه ونه‌گات مطرح شده، بارها و بارها یکسان، بی‌تحول و بی‌عبرت‌گیری لوپ را ادامه می‌دادیم؟!


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

14 دیدگاه

  1. من که توی گیم ها هر بار یه راه رو انتخاب میکنم
    حتی گاهی برای اینکه همه راه هارو امتحان کرده باشم گیم رو یه بار دیگه هم انجام میدم!
    شایدم یه مرضی چیزی دارم :)

  2. ممنون.اشاره خوبی بود.
    متنو که خوندم یاد فیلمای source code, butterfly effect, run lola run افتادم که با همین مضمون دیدم.

  3. جالبه برام فیلمهایی که تو این سایت راجع بهشون بحث میشه و پستی برای خودشون دست و پا میکنن. اصلا به محتوای ذهنی و فکری نویسنده هاش و مختوای سایت نمیخوره ! و عموما دیدم فیلمهای تجاری و اکشن و… بدون. در واقع فیلمی که بار معنایی بالا یا هنری داشته باشه ندیدم!

    1. شکل ما وبلاگ‌نویس‌ها این هست که خوانندگان بدون اینکه به آرشیو فیلم‌های معرفی شده توسط ما سر بزنند، شتاب‌زده اظهار نظر می‌کنند.
      دو مورد را ذکر می‌کنم:
      1- وبلاگ‌نویس هستیم و وبلاگ‌نویسی یعنی به اشتراک گذاشتن علایق درون. ما که در پی فخر فروختن و به رخ کشیدن معلومات خود نیستیم! فیلم‌های سرگرم‌کننده هم من شخصا می‌بینم و ابایی ندارم که ذکر کنم. به علاوه من عاشق ژانر علمی تخلیلی هستم.
      2- بهتره به کتگوری فیلم یک پزشک مراجعه کنید و ببینید قبلا ما چه فیلم‌های معرفی کرده‌ایم.
      3- مختارید برای آگاهی از رویدادهای سینمایی و خواندن نقدهای هنری به وب‌سایت‌های دیگر فارسی مراجعه کنید.

      1. دکتر ناراحت نشو من از 5 یا 6 سال پیش دارم مطالب خوبتون رو می خونم و سبکتو اکثر خوانندگان یک پزشک می شناسن

      2. دکتر مجیدی عزیز من خیلی وقته سایت شما رو دنبال میکنم و از مطالبتونم بالطبع خوشم اومده که هر روز من چندین بار به این ادرس میام که همه مطالبتون رو ببینم :
        1pezeshk.com/archive
        ولی خیلی کم نظر میدم. درسته سایت شما تعداد مطالبش کمه ولی انصافا بعضی مطالب فقط اینجا پیدا میشن. و نمونه اش رو نمیشه جای دیگه ایی پیدا کرد. نیازی نیست من اینو بگم چیزی هست که کاربرا میدونن و منم بنا به همین انتظار از شما این حرفو زدم.
        بله درسته فیلمهای سرگرم کننده بخشی از سینما هستن. من هم مثل شما عبایی ندارم که بگم عشق اول من تو سینما فیلمهای تخیلی هستن ( مثل کارهای تیم برتون نه هر تخیلی ای). با توجه به زمینه کاریتون حتی ضروریه به فیلمهای علمی بپردازید اینو قبول دارم. ولی خوب از اونجایی که میبینم خیلی وقتها به مسائل اجتماعی ، انسانی ، حقوقی و هنر ( تقریبا همه نوعش) اهمیت میدید و علاقه دارید انتظار من تو بخش سینما بیشتر از اینه. و به نظرم به فیلمهایی که به این مسائل مربوط میشه کمتر میپردازید و اگر بخوام نسبتی بگم باید ذکر کنم تماما نادیده گرفتن شدن. و نظر من اینه که خیلی به فیلمهای تجاری پرداخته میشه و بهتره در کنارش به فیلمهای دیگه هم اهمیت داده بشه. و در آخر اگه نظرم درست نیست پیشاپیش عذر میخوام.

  4. دکتر عالی عالی عالی عالی!
    بسی لذت بردم هم از اون قیلم oblivion و هم از دموی این فیلم جدید تام کروز.
    اونو فکر کنم 5 بار دیدم و هر بارش کیف کردم.
    اینکه بعضی از دوستان اصلا درکش نمیکنند اصلا مهم نیست
    و من از طرف اونا عذر میخوام که گاهی کلمات تندی که در زیر پستا استفاده میشه.
    درسته که شما تو یک پستتون نوشتید که وبلاگ نویس باید پوستش کلفت باشه. اما من فکر میکنم شما روح ظریفی دارید و لاجرم کمی دل آدم به درد میاد از کم لطفی بعضی دوستان.
    از این موضوع که بگذریم تو همین ژانر حلقه های زمانی و بازگشت مکرر به گذشته بچه که بودم یک کتاب از آرتور سی کلارک خوندم که هرچی فکر کردم یادم نیومد اسمش چی بود. قهرمان داستان مدام به چند روز قبل برمیگشت تا مشکلی رو که داشت حل کنه. یادمه یک دستگاهی هم داشت که باهاش متن مکالماتش رو تو هتل محل اقامتش براش ضبط میکرد بصورت صوتی.

    1. امیر عزیز
      فکر میکنم کتابی که خوندی از سری ادیسه فضایی باشه نمیدونم ولی تو لینک زیر از اون نویسنده ای که تو گفتی نام برده
      http://araye.net/Posts/24/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-Oblivion-%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%B3%D9%87-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%AE%DB%8C%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9

  5. یادمه توی دانشمند یه داستان دیگه هم بود که مربوط به فضانوردان بود، که آخرش یه آدم بده گیر میکنه توی یه تیوپ که حالت چرخه داشت و در اون چرخه بارها آتیش میگیره.

  6. من این فیلم رو امروز دیدم و خیلی خوشم اومد
    یادم افتاد که چند ماه پیش یه چیزایی توی 1pezeshk ازش خونده بودم و سریع اومدم اینجا ببینم دقیقا چیا بود

    و مرسی آقای دکتر… که منو به ژانر علمی تخیلی علاقه مند کردین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]