کاستاریکا : داستانی باورنکردنی

شهریار نوبهار: وقتی که قرعهکشی جامجهانی ۲۰۱۴ تمام شد، کسی برای توصیف وضعیت این گروه کار سختی نداشت. لقب گروه مرگ برای قرار گرفتن این سه تیم در کنار یکدیگر کافی بود. ایتالیا، انگلستان و اروگوئه رویهمرفته ۷ بار قهرمان جامجهانی شده و ستارگان بزرگی دارند. پیرلو، بالوتلی، وین رونی، استیون جرارد، لوئیس سوآرز، کاوانی و دیگر نفراتی که در بزرگترین لیگها و بهترین باشگاهها بازی میکنند. البته گروه سه تیمی در جامجهانی وجود ندارد؛ اما برای رسانهها و بسیاری از طرفداران فوتبال، کاستاریکا تیمی نبود که حتی برای آن اندکی شانس رقابت قائل شوند. برای کشوری کوچک با جمعیت 5 میلیون نفری همین حضور در جامجهانی دستاورد بزرگی محسوب میشد. قرمز پوشان میتوانستند به عنوان توریست از سواحل برزیل لذت ببرند و مقابل ستارگانی بازی کنند که پیش از این در تلویزیون تماشایشان میکردند. کسی از آنها انتظاری نداشت. کسی برایشان شانسی قائل نمیشد. همه فقط در یک چیز مشترک بودند. نادیده گرفتن کاستاریکا. نادیده گرفتن تیمی که خورخه لوئیس پینتو بیسروصدا تمرینشان میداد. در واقع کسی در اردوی کاستاریکا از اینکه چرا جدی نمیگرفته شوند شکایتی نکرد. آنها از این شرایط بهترین استفاده را کردند. بدون هیچ دردسر و حاشیهای تمرین میکردند و انگیزه میگرفتند تا در فرصت مناسب پاسخ این حجم از بیاعتناییها را بدهند.
چیزی که گمان میرفت نقطه ضعف آنها باشد، تبدیل به عامل پیروزی شده بود.
«بذار نصیحتی بهت بکنم. هرگز فراموش نکن چه کسی هستی، چون قطعاً دنیا فراموش نمیکنه. اون رو نقطهی قوت خودت بکن. اون وقت نمیتونه عامل ضعف تو باشه. اونو مثل زره بپوش تا نشه برای صدمه زدن به تو ازش استفاده کرد.»
پینتو یکی از همان سرمربیهای کلاسیک آمریکای جنوبی است. با روشی مخلوط از احساسات هیجانی و تمرینهای مداوم. بعید است که او چیزی درباره شخصیت تیریون لنیستر در مجموعهی Game of Thrones شنیده باشد، اما کاستاریکا دقیقاً همان رفتار و نگرشی را به نمایش گذاشته که تیریون به جان اسنو توصیه میکرد. بیاعتناییها و دستکم گرفته شدنها به جای اینکه باعث ضعف کاستاریکا شود، به آنها آزادی و اعتماد به نفسی باورنکردنی داد. وقتی که چیزی برای از دست دادن وجود نداشته باشد تیمها و افراد شخصیت واقعیشان را به نمایش میگذارند. پردههای محافظهکاری و حسابگری کنار رفته و یک مجموعه میتواند قدرت واقعیاش را نشان دهد. هر سه تیم دیگر در صورت حذف باید جوابگوی مردم و رسانههایشان باشند. فشارهای بیامان برای نتیجه گرفتن تمام ذهنیت آنها را مسموم میکند و جایی برای لذت بردن باقی نمیگذارد؛ اما اگر کاستاریکا با چندین گل هم شکست میخورد، باز به همان نقطهای میرسید که از آنها انتظار میرفت. بنابراین دلیلی برای ترسیدن وجود نداشت. در حقیقت سه تیم دیگر باید از مسابقه با کاستاریکا میترسیدند. تیمی که آزاد و سبک باشد، رقبای فرسوده و سنگین از انتظارات و توقعات را به سادگی زمینگیر خواهد کرد.
گفته میشود که در عصر انفجار اطلاعات قرار داریم و با جستوجویی مختصر در گوگل میتوان درباره هرچیزی اطلاعات به دست آورد. گفته میشود که در این عصر حجم اطلاعات به حدی رسیده که دیگر وقتی برای مصرف تمامی آنها باقی نمانده. گفته میشود باید اطلاعات را انتخاب کرد. اما چیزی که گفته نمیشود این است که حتی در عصر کنونی هم هنوز عدهای نمیخواهند از چیزی مطلع باشند تا کلیشههای ذهنشان به هم نریزد. تا چیزی برخلاف باورهای پیشین خود نفهمند و نبینند؛ و تاریخ هم برای این دسته همیشه یک جواب داشته: «غافلگیر میشوید و شکست میخورید و همه چیز را از دست خواهید داد.»
پراندلی و تابارز پس از مسابقه با کاستاریکا در یک چیز مشترک بودند. هر دو نمیتوانستند حیرت و ناباوریشان از نتیجه نهایی را پنهان کنند. اما مشکل از خودشان بود که باور نکرده بودند کلیشهها همیشه معتبر نیست و همه چیز میتواند در لحظهای تغییر کند. آنها حتی به درسهای تاریخ توجهی نکردند. تاریخی که به ما میگوید کاستاریکا در ۱۹۸۹ قهرمان کونکاکاف شد. بالاتر از مکزیک و آمریکا که قدرتهای کلاسیک آن منطقه هستند. آنها با تکیه بر همین موفقیت برای اولین بار به جامجهانی صعود کردند. اسکاتلند و سوئد را شکست دادند و به سختی مقابل برزیل مغلوب شدند. اولین حضور در جامجهانی و اولین صعود به مرحلهی حذفی برای همه باورنکردنی بود. شاید همین کمتجربگی و ناباوری بود که باعث شد در مرحلهی بعدی به سادگی مغلوب چکسلواکی شوند. آنها هنوز هم باورشان نشده بود که فوتبال در کشورشان چه پتانسیل عظیمی دارد. برنامهای برای آینده طرحریزی نکردند و از کنار این نشانه به سادگی گذشتند. نتیجه عقبگرد فوتبال کاستاریکا بود. دو جامجهانی بعدی را از دست دادند و در مسابقات قارهای نیز فروغ چندانی نداشتند. فوتبالی که باعث غرور مردم شده بود، حالا چیزی جز ناراحتی و شکست برایشان نداشت. اما آنها دوباره تلاش کردند و سرانجام در جامجهانی ۲۰۰۲ حاضر شدند. همگروهی با ترکیه و برزیل که به ترتیب تیمهای سوم و اول رقابتها شدند، اوج بدشانسی قرمزها را نشان میداد. کاستاریکا در آلمان ۲۰۰۶ هم حاضر شد و با بداقبالی محض از حضور در جام ۲۰۱۰ بازماند. صعودشان به جام ۲۰۱۴ نشان میداد که برخلاف سال ۱۹۹۰ آنها دیگر نمیخواهند استعدادهایشان را نادیده بگیرند. برای پیشرفت فوتبال در کشورشان برنامه دارند و میدانند که برای معرفی این کشور کوچک در آمریکای مرکزی، چیزی جز فوتبال نمیتواند بهترین بازدهی را داشته باشد.ذهنیت آنها دیگر عوض شده بود.
این تغییر ذهنیت در تمام ارکان فوتبال این کشور دیده میشد. آنها مثل سال 1989 قهرمان نبودند اما نسل جوانشان در سال 2009 رتبهی چهارم جامجهانی زیر 20سالهها را کسب کرده بود.تاریخ داشت نشانههایش را افشا میکرد. و این تنها بخشی از ماجرا بود. در جامهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ کاستاریکا فقط سه لژیونر در ترکیب داشت. اما در فهرست جام ۲۰۱۴ آنها چهارده لژیونر دارند که یازده نفرشان در لیگهای اروپایی بازی میکنند .جوئل کمپل و برایان روئیز مشهورترین نفرات این تیم هستند. اگر برایان اویدو هم مصدوم نمیشد سهگانهی لیگ برتری کاستاریکاییها تکمیل بود. مدافع چپ اورتون به دلیل مصدومیت جام را از دست داد اما بدون او هم دفاع کاستاریکا استحکام و دوامش را حفظ کرده. آنها در مرحله مقدماتی با هفت گل خورده بهترین آمار را داشتند و هر پنج مسابقه خانگیشان را با پیروزی تمام کردند. آمار دوندگی و پرسینگ آنها هم در مرحله مقدماتی و هم در دور نهایی جامجهانی بسیار چشمگیر بوده به طوری که پس از مسابقه با ایتالیا، فیفا هفت بازیکن این تیم را برای آزمایش دوپینگ فراخواند. ولی تمام پیشرفتها و تغییرات بدون توجه به آن گذشتهی شیرین اتفاق نمیافتاد. این بار کاستاریکا چهرههای مهم تاریخ فوتبالش را نیز در تیمملی شرکت داده. پائولو ونچاپ مهاجم سابق منچسترسیتی و وستهام یکی از آنهاست. لوئیس مارتین با ۱۳۰ بازی ملی و لوئیس گابلو کانجو از همان تیم رؤیایی سال ۹۰ دیگر افرادی هستند که در کادر فنی کاستاریکا حضور دارند. اتصال به تاریخ و دیدن قهرمانهای دوران کودکی در انگیزش بیشتر بازیکنان کاستاریکا انکار نشدنی است. آنها در کنار همین قهرمانان دوباره تاریخ را تکرار و رویای دوران کودکیشان را زنده کردند.
تیم کاستاریکا را میتوان با حسی از شجاعت و جسارت توصیف کرد. باور دارند که هر چیزی امکانپذیر است و سوابق رقبایشان هیچ معنایی ندارد. «ما عاشق این گروه هستیم. هر چه قدر گاو خشمگین و قدرتمند باشد، گاوبازی هم بهتر خواهد بود.» خورخه لوئیس پینتو از فرهنگ گاوبازی اسپانیاییزبانها استفاده میکند تا طرز فکر تیمش را به همه بگوید؛ که برای کاستاریکا ترسی وجود ندارد و آنها به دنبال مبارزهای زیبا هستند. برزیل ۲۰۱۴ از جنبههای زیادی شگفتیساز بوده. فناوریهای مختلف و نتایج عجیب در درون زمین. حذف شدن اسپانیا و انگلستان و بازیهای ضعیف ستارگان پرتغال شاید برای گروهی تعجبآور باشد. اما شگفتی بزرگ و اصلی رقابتها بدون تردید تیم کاستاریکاست. تیمی که در گروه مرگ به حیاتی مجدد رسید. آنها خاطرهی سال ۱۹۹۰ را تکرار کردند. زیباتر و قویتر. و یک چیز را برای همیشه تغییر دادند. اینکه دیگر دستکم گرفته نخواهند شد…
اینا منو یاد والیبالستامون میندازن….
فوق العاده کار کردن در این جام جهانی واقعا می شه شگفتی ساز جام بهشون گفت
فوقالعاده هستند و دوست داشتنی. حالا دیگه همه بهشون احترام میگذارند….
با سلام بله واقعا شگفتی آفرید تا برسه
به بازی مقابل هلند و اینگونه کار خودش
رو در جام جهانی پایان یافته ببینه
من حتی نتیجه بازی مقابل هلند رو هم
اعلام میکنم این مسابقه در وقت قانونی
با نتیجه 1_3 به سود هلند پایان خواهد یافت
با تشکر از مطلب جالب شما با احترام محمد