غذایی از دنیای ماتریکس، نگاه دوباره به فلسفه فناوری!

شاید این روزها که تب تند فوتبال همه را درگیر کرده است، زمان مناسبی برای چنین نوشتههایی نباشد، اما آنچه در ادامه میگویم مدتها بود که ذهن من را درگیر کرده بود. در واقع سوالی است که پاسخش به ازای هر فرد و با دیدی که او نسبت به دنیا دارد، متفاوت خواهد بود.
سوال کلی این است:
حد نفوذ فناوری در زندگی انسانی ما تا کجا باید باشد؟
دلیل پرسیدنم این است که به نظر میرسد ما انسانها اخیرا فناوری و محصولاتش را بسیار بیش از آنچه لازم است در زندگیمان دخیل کردهایم. در این پست به نمونهای به نسبت جدید از این موضوع اشاره کردهام.
غذای ماتریکسی
نمیدانم سکانس اولین وعده غذایی که نئو در دنیای خارج از ماتریکس میخورد را به یاد میآورید یا نه، اما داستان از جایی شبیه به این شروع میشود!
غذایی با تمام مواد مغذی و مورد نیاز بدن که به سادگی تهیه و مصرف میشود، اما خوب بالطبع ظاهر چندان دلپسندی ندارد. اما این تنها مختص دنیای تخیلی ماتریکس نیست.
احتمال دارد که شما هم نام سویلنت را شنیده باشید. داستان سویلنت در وب فارسی بازتاب اندکی داشت (+،+) و خوب، چیز چندان جدیدی هم نبود. خلاصه داستان این است که راب راینتهارت که حوصلهاش از تهیه مواد غذایی، پختن، خوردن و شستن ظرفها سر رفته بود، تمام مواد غذایی مورد نیاز برای بدن را در قالب پودری کرم رنگ ترکیب کرده است که با حل شدن در آب و نوشیده شدن، تمام نیازهای غذایی فرد را تامین میکند. به عبارت دیگر بعد از خوردن «سویلنت» بدن فرد به لحاظ بیولوژیکی نیازی به هیچ ماده دیگری ندارد. دیدن توضیحات سایت رسمی سویلنت به شکلی زیبا و البته علمی این را به شما تفهیم میکند. تب و تاب آزمودن این غذای جایگزین به حدی بالا گرفته بود که حتی مثلا یکی از نویسندگان آرستکنیکا در یک رژیم یک هفتهای چیزی به جز سویلنت نمیخورد و وقایع این هفته را در قالب مجموعهای از پستها مدون میکند.
ابزاری به نام فناوری
پیش از ادامه به شدت توصیه میکنم این مطلب را بخوانید. لب کلام این است که انسان عادت دارد ابزاری بسازد و بعد در دورهای محدود (کوتاه یا بلند) سعی میکند تمام زندگیاش را به ابزار «آلوده» کند. فکر میکند اگر مشکلی وجود دارد به این دلیل است که به درستی و به اندازهای که باید از ابزار استفاده نمیکند.
تا آنجا که ما میشناسیم غالب این ابزارها، محصولات فناوری بودهاند. اما اکنون به نظر میرسد این «قبض و بسط» از ابزار به مولد ابزار یعنی «فناوری» سرایت کرده است. انگار درمان همه دردهایمان را باید در فناوری جستوجو کنیم. برای هر درد و مشکلی راهحلی فناورانه را انتظار میکشیم و گاه اصلا به این فکر نمیکنیم که برای تمام مشکلات نباید به دنبال راهحل بود. بعضی اوقات ریشه مشکلات است که باید خشک شود. گاه تا آن حد پیش میرویم که مشکلی بوجود میآوریم که بعدتر بتوانیم پاسخی فناورانه به آن بدهیم. مثلا مشکلی به نام «غذا خوردن» که باید با راهحلی مانند بستههای فلزی و بیروح «سویلنت» حل شود.
اما فلسفه وجودی فناوری چیست؟ بشر اولین بار برای چه در پی فناوری رفت؟ از دید من فناوری آمده است تا زندگی بهتری را برای انسان رقم بزند. شرایط زندگی انسان را سهلتر کند. اما سوالی که بوجود میآید این است که مشخصههای زندگی انسانی کدام است؟ چه نوعی از زندگی را مناسب انسان میدانیم؟
در این یک مورد خاصی که اینجا از آن صحبت میکنیم، من تنوع طلبی را از خصوصیات ذاتی بشر میدانم. لذت غذاخوردن را یکی از بدویترین غرایز انسانی میدانم و دلیلی برای نفی کردنش و حذف کردنش نمیبینم. در نتیجه لزومی هم نمیبینیم که فناوری بخواهد تا این حد آن را دستخوش تغییر کند.
آیا فناوری باید بتواند خواب و خوراک ما را هم تحت تاثیر قرار دهد؟ میدانم که بسیاری فکر میکنند همین حالا هم نه فقط غذاخوردن که بسیاری دیگر از جنبههای زندگی ما تحت تاثیر فناوری کلا عوض شدهاند. مساله این است که ما براساس جهانبینی که داریم، براساس درکی که از فناوری داریم و براساس تصوری که از جنبههای انسانی زندگی داریم باید حد و مرزها را تعیین کنیم. ما باید میان تاثیر در جهت «بهبود دادن» یک چیز و تاثیرگذاری در جهت «برانداختناش» تفاوت قایل شویم و از نظر من چیزی مانند سویلنت کار دوم را انجام میدهد.
درست به همین دلیل است که ابتدای پست گفتم که سوالی که مطرح میشود برای هر فرد با دیدگاه خاصی که دارد پاسخی منحصر بفرد دارد.
حد نفوذ فناوری در زندگی انسانی ما تا کجا باید باشد؟
مهم نیست که به این پرسش پاسخی قطعی و جهانشمول بدهیم، اما از دید من لازم است همه ما به آن بیاندیشیم و حد خودمان را تعیین کنیم.
به نظر من جدا از نظر شخصی، به طور کل میشه گفت حدش باید تا جایی باشه که حق انتخاب هایی رو که میتونه واسمون موجود باشه رو محدود نکنه و آزادی بشریت رو به خطر نیندازه. و یا حداقل در خدمت اون یکی دو درصد بیخردها و کوتهفکرها نباشه.
سویلت از آدمها ساخته میشه !
فناوری قطعا هیچ حد و مرزی نخواهد داشت.همانگونه که درخواستهای آدمی نیز حد و مرزی نمیشناسد.درباره غذا فکر میکنم تا اون حدی که بهبود کیفیت و طعم و تولید غذا بیانجامد مفید هست.ولی بیشتر شاید او لذت درست کردن و طبخ غذا رو نداشته باشه.اما از منظر دیگر این ایده میتونه جالب باشه.تصور کنید در نقطه ای قحطی بشه یا شرایط اضطراری بوجود بیاد یا برای سفرهای طولانی در دریا یا مناطق دور افتاده خوب اونوقت این ایده میتونه ارزشمند باشه.
اما به نظر من حد و مرز برای فناوری مثل هر چیز دیگری الزامی است .. اگر نه نتایج فاجعه آمیزی خواهد داشت ..
همانگونه که قانون خواسته های آدمی را محدود کرده .. و فواید زیادی از این محدودیت ها به جوامع رسیده …
فکر کن قانون نیست .. حد و مرزی نیست .. بنزین مجانی … خوب خواست شماری از مردم رانندگی بدون حد و مرزه ..
گاز بده .. خوب روزای اولش خوبه .. همه کیف میکنند از سرعت .. علافی کم میشه .. کارا سریعتر انجام میشه .. عشق سرعت مردم ارضا میشه … همه مردم از استفاده از ماشین لذت میبرند .. وییییززز ویزززز بهشون انرژی میده ..
اما … یک جایی میشه که فاکتورای منفی این آزادب بی حد و حصر خودشو بروز میده .. یک سری راننده حرفه ای هستند که کنترل ماشین در شرایط سرعت بلد اند .. نه چپ میکنند نه کسی میکشند نه خودشون کشته میشند .. اما بقیه چی .. کیف میکنند ؟ نه .. عادت میکنند .. صدای ویییییژژژژ ماشینو میشنوند کم کم لذت بخش میشه برای خیلی مردم …
مردم دو دسته شدند … یا راننده خوب یا وابسته به راننده خوب
چون خیابون سرعتیه دیگه هر کسی نمیتونه بره توش … آدم معمولی تصادف میکنه .. پس پول و ظمام اختیار باید بده حرفه ای ها که شدند تاکسی چی .. چون تو جرات رانندگی نداری بری فقط “باید” اونها برونند … تو دیگه پیاده نمیتونی بیای کوچه جلو خونه .. چون سرعت ها زیاده .. پس همه باید ماشین سوار بشند .. پیاده روی کار بیخودی وقتی
حالا :
تکنولوژی بی حد و مرز پیشرفت کرده … همه کارا وابسته به تکنولوژی شده .. شرکت هایی مثل اپل و گوگل که تکنولوژی بلدند هم لذت میبرند هم پول فراوان در می آورند .. در مثال بالا که مردم دیگه نمیتونستند برای خرید از بقالی برند سر کوچه چون سرعت زیاد بود … الانم دیگه نمیتونند بدون موبایلشان زندگی کنند … ساده ترین کارهاشان وابسته به تاکسی چی حرفه ای بود الان وابسته به اون شرکت هست …
تو خیابونا دیگه جای جیک جیک کفتر و هیاهو مردم فقط ویژژژژ ویژژژژ میشنوی .. عشق جوانا میشه صداری ویژژژژ از بچه گی … تو خونه بچه ها پای گیم و نت اند و عشقشون پوشی جدید داشتنه … و خیلی موارد مشابه ..
هر سال کالایی میخری سال دیگه شده قدیمی
حالا اگر یک سری قوانین محدود کننده بود چی ؟ … جای سالی ۱۰۰ مدل گوشی .. هر چند سال یکی میومد بدون پیشرفت چشمگیر … انوقت معیاد خرید نیاز واقعی بود و به جای دور ریزی تعمیر رایج بود ..
:-\ منو به هنگ فرو بردی …
یاد بسته های غذایی که ارتش امریکا به سربازاش توی افغانستان و عراق میده افتادم اونا هم یه همچین بسته بندی دارن مثلا مواد غذایی گوشتی یا همبرگرهای آماده با ماندگاری طولانی چندین ساله که نه تنها کپک نمیزنه بلکه ارزش غذاییشون هم از بین نمیره اما درمورد این سوال باید بگم که توی زندگی روزمره آدما فناوری حرف اول رو میزنه درواقع میشه گفت آدما بنده ی ابزار و فناوری شدن درصورتی که قرار بوده که فناوری به خدمت انسان دربیاد نه انسان به خدمت فناوری!اونقدر تاثیرش زیاد بوده توی این چند سال که حتی رفتارهای افراد و هنجارهای اجتماعی رو هم تغییر داده اما درنهایت راه حل پیش خود ماست.ما باید تعریفمون از فناوری و فرهنگ استفاده از اون رو شفاف کنیم واسه خودمون.اون آینده شومی که انیشتین برای انسان پیشبینی کرده بود به حقیقت تبدیل شده درواقع اینو باید از بینش ببریم
چند سال پیش یکی مثلا میخواست ایندرو پیش بینی کنه میگفت به جای غذا قرص میاد مثلا قرص پرتغال قرص غذا من اون موقع خیلی تو فکر فرو رفتم و به جواب قانع کننده خودم رسیدم:
غذا پختن و خوردن اون لذت بخش و سرگرمیه هیچوقت چیزی جاشو نمیگیره همچنان که فست فود رونق پیدا کرده ولی جای غذای خونگیرو نگرفته اون هم همینطور فقط یه غذای فستر بوته جایی که سریع سیر شدن لازمه یا مشکل حمل و نگهداری غذا هست غذایی ساخته میشه که فقط شامل مواد مورد نیاز بدنه دقیقا همین سویلنت که الان دیدمش
خوب شما از گوگل گلس هم بگو که مغز را از نیاز به :
۱ حافظه برای با یاد آوردن افراد و شماره و مشخصاتشان
۲ نقشه خوانی و مکان یابی
۳ حافظه تصویری به جای گفن : عکس بنداز
۴ ارتباط با دست و بدن و راه رفتن به جای نشستم و دیدن همه دنیار بدون حتی یک کلیک ..
بگو …
به نظر من تکنولوژی همین الانشم زیاد تر از نیاز بشر پیش رفته و باید در اینجا متوقف بشه ..
مرگ اخ نیست .. چرا پزشکی میخواد عمر به بالا ۱۰۰ برسونه ؟ با این منابع کم دنیا ؟ این همه آدم ؟
انقلاب صنعتی و ماشین کار یدی انسان رو تفویض کرد .. انقاب رایانه کارای فکری محاسباتی انسان را تفویض کرد.. انقلاب هوش مصنوعی خیلی چیز های فکری دیگر رو هم خواهد گرفت .. همین الان واتسون .. سال های آینده حتی خلاقیت مون رو هم تفویض میکنیم … پرینت های ۳ بعدی هم جای هر کار تولیدی را خواهند گرفت …
پس : انسان عملا میشه یک موجود بی خاصیت .. با کلی جمعیت .. که آدمای پولدار و موفقش خودشونو منجمد کردند و احتمالا جاودانه میشند … موفقیت روز به روز سخت تر میشه .. تازه متولد شدگان چه میخواهند در زندگی بکنند ؟ همون بهتر که شمار متولدان به صفر برسه و
ژاپنیای پیر به جای اینکه اینهمه انسان بدبخت تو افریقا و غیره که هم احساس داره هم دست و پا هم مغز … برای پرستاری بیارند رباط هوشمند دارای موتور احساسات بسازند که دست و پای متحرک داشته باشه ….
شرکتا همین جور دارن پیش میرند .. رییس گوگل میگه ۱۰ برابر .. اینا کمه خیلی کمه .. سامسونگ هر سال به زورم شده میخواد تکنولوژی به پیش ببره .. رزولیشت اچ دی ظرف یکسال میشه فول اچ دی دو سال کواد اچ دی … همه آرزوشون میشه دور انداختن و خرید و مصرف منابع زمین …. بله همه شرکتا دراند میرند جلو … ولی کدوم جلو ؟ اصلا راه کدوم وری هست ؟ هی برو برو با عجله برو … کجا برو ؟ … آخرش به کجا میرسه ؟ آدمال کارتون وال ای ؟
سیم اینترنتو مستقیم بزن به کله ات همونجا برو آموزش مدرسه دانلود کن .. کار شرکتتو همونجا تو تخت که خوابیدی بکن تکون نخور .. رباط هوشمند دارای موتور احساساتم هست کاراتو ردیف کنه .. کار ؟ کدوم کار ؟ اتوکد شده طراح معمار خودکار .. واتسون پزشکی میکنه .. پرینتر تولید میکنه ..درون حما نقل میکنه ..
یه چند تا مدیر موفق هم شرکتاشونو اداره میکنند .. چند تا کارمندم که با اینترنت مغزی کار ردیف میکنند … بقیه هم بیکار … حریم خصوصی که الانشم کشکه .. انموقع با اینترنت مغزی فکر هم هک میشه ..
این “پیش” که همه دارند میروند اینه … پیشرفت .. دیگه ته ته اش غیر اینه ؟؟ این همه علاقه برای بدبختی ..
عین کالری هست .. قدیما انسان ها از کم غذایی میمردند .. کم کم وضع خوب شد … به تعادل رسید .. چاقی کم و بیش رایج شد .. خیلی زیاد شد .. یه معضل شد !!!!!!!!! حالا همه جلوشو میگیرند .. نخور نخور .. اما میل قلبی انسان میگه وای چقدر خوشمزه هست بخور .. میخوری میخوری .. میشی ۱۴۰ کیلو هنوزم غذا خوشمزه هست برات … پیشرفتم همینه … همه عاشق چیزی اند که ته ته اش بدبختی هست ..
مثلا .. واقعا الان نسبت به بچگی ها مون شاد تریم ؟
این همه تکنولوژی به ما چی داده … یه زمانی آدم وقت کافی وجود داشت واسه کتاب خوندن .. واسه فکر کردن .. اما زمان حال .. روز همه فیدو فیس و تویتو سایتو کی چک کنیم …. فقط بدو بدو … استرس .. در آینده بیشترم میشه
..
البته تکنولوژی اینقدر سیاه نیست … مثل همه چی خاکستریه … اما همیشه جنبه مثبتشو دیدیم .. خوشمزگی شو دیدیم … چاقی هم داره … خوب داره و بد داره .. همه بد هم رو ردیف کردم که کنار اخبار و تبلیغات شرکتا بدی ها رو هم ببینیم
..
خدا میدونه آینده بشر چیه … فعلا لاقل تا ۲۰ سال دیگه که فقط و فقط میخواد ” پیشرفت کنه ” هیچی هم جلودارش نیست … بزار ببینیم آخر این بازی به کجا ختم میشه ..
موفق باشید