بدرود دون آلفردو

شهریار نوبهار: می‌توان فهرستی طولانی از بازیکنان بزرگی تهیه کرد که هیچ‌وقت در جام‌جهانی بازی نکردند. ولی بی‌تردید رتبه‌ی نخست این فهرست برای اوست؛ و حالا به طرزی کنایه‌آمیز فرشته‌ی مرگ در همین وقت به سراغ او آمد. در اوج هیجان این رقابت‌ها. آلفردو دی‌استفانو هیچ‌گاه نتوانست در مستطیل سبز جام‌جهانی را تجربه کند؛ اما حالا اثر خود را بر این رقابت‌ها گذاشت و برای همیشه با جام‌جهانی ۲۰۱۴ به یاد آورده خواهد شد. حتی اگر دلیلی غم‌انگیز سبب‌سازش شده باشد. این افسوس بزرگی است که مهم‌ترین رقابت‌های فوتبالی در دنیا، نتوانست حضور او در زمین چمن را تجربه کند. بد اقبالی‌های دی‌استفانو در فوتبال ملی هم مزید بر این علت بود. او در سه تیم‌ملی مختلف بازی کرد. آمار فردی موفقی از خودش به جای گذاشت اما نتوانست بر محدودیت‌ها و مشکلات دیگر چیره شود.

BsAGjFWIMAAN_gZ

 

در آغاز همه چیز خوب پیش می‌رفت. در هفت مسابقه برای تیم‌ملی آرژانتین هفت گل به ثمر رساند. آلبی‌سلسته قهرمان کوپا آمه‌ریکا در سال 1947 شد و همه آن‌ها را یکی از مدعیان جدی در جام‌جهانی ۱۹۵۰ می‌دانستند؛ اما آرژانتینی‌ها در این رقابت‌ها شرکت نکردند. چهار سال بعد باز هم از حضور در جام‌جهانی سرباز زدند. دی استفانو شهروندی اسپانیا را اختیار کرد تا بتواند حضور در جام‌جهانی را تجربه کند؛ اما لاروخا در مسابقات مقدماتی مغلوب شد و به دور نهایی رقابت‌های 1958 نرسید. چهار سال بعد در اوج شهرت و محبوبیت، سرانجام موفق شد با اسپانیا به جام‌جهانی ۱۹۶۲ صعود کند.۳۶ ساله بود و این بی‌تردید آخرین فرصت حضورش در مسابقات به شمار می‌رفت. ولی طلسم بدبیاری‌های او تمامی نداشت. این بار مصدومیت حضور او در جام را منتفی کرد. دیگر انگیزه و تمایلی به حضور در تیم‌ملی نداشت. بازنشست شد؛ اما شاید بیشتر از خودش، این جام‌جهانی بود که حسرت می‌خورد. فرصت حضور یکی از ده بازیکن برتر تاریخ فوتبال در این مسابقات دیگر برای همیشه از دست رفته بود.

article-2683577-00244E5300000578-741_634x481

به او لقبی جالب داده بودند. پیکان طلایی. با سرعت و تکنیک نابش دقیقاً مثل یک پیکان خطوط دفاعی تیم حریف را به هم می‌ریخت و گلزنی می‌کرد. تجربه‌ی تماشای مهارت‌ها و سبک بازی او یکی از لذت‌بخش‌ترین اتفاقات برای فوتبال دوستان دهه ۵۰ میلادی بود. همیشه در سایر علوم و جنبه‌های زندگی بشری گفته می‌شود که فلان فرد چند دهه از عصر خودش جلوتر بوده. بزرگانی مثل ونگوگ یا نیوتون بارزترین مثال‌های این ادعا هستند. در فوتبال هم معدود نفراتی فراتر از زمان خود بازی یا مربیگری ‌کرده‌اند. افرادی که با اندیشه‌ها و مهارت‌هایشان دنیای فوتبال را به سوی پیشرفت‌های بزرگی سوق داده‌اند. آلفردو دی‌استفانو هم یکی از همین‌ها بود. مهاجم شماره ۹ کاذب حالا یکی از کلیدواژه‌هایی است که هر فوتبال دوستی با آن آشناست. تاکتیک‌ها و شیوه‌های متفاوتی برای بازی در این پست وجود دارد و بازیکنان مختلفی در این پست بازی کرده‌اند؛ اما در دهه‌ی پنجاه میلادی چنین ابداعاتی وجود نداشت. می‌شود گفت که دی‌استفانو برای اولین بار مفهوم شماره ۹ کاذب را ابداع و پایه‌گذاری کرد. سبک بازی او و حضورش آزادانه‌اش در همه‌‌ی نقاط زمین بارها تیم‌های حریف را دچار دردسر می‌کرد. آن‌ها چنین چیزی ندیده بودند و به همان روش‌های کلاسیک عادت کرده بودند.

article-2683577-1F74EADD00000578-515_634x682

 

سر بابی چارلتون که با منچستریونایتد مقابل دی‌استفانو بازی کرده، در همین مورد خاطره جالبی دارد:

«من از روی سکوها او را تماشا می‌کرد. همه جای زمین بود. به کناره‌ها می‌رفت و با مدافعین سروکله می‌زد.برای ضربات کاشته حاضر می‌شد و به هافبک‌‌های تیم هم می‌گفت که کجا و چطور به او پاس بدهند. شاید زمان کمی در خط حمله حضور داشت اما وقتی به آن نقطه می‌رفت، می‌توانستید انتظار داشته باشید که در همان لحظه گلی به ثمر خواهد رسید.»

جوجه‌های طلایی سرمت بازبی در منچستریونایتد و تیم‌های بزرگ دیگری در آن‌ سال‌ها مقابل نبوغ و قدرت دی‌استفانو و یارانش شکست خوردند. رئال مادرید در پنج فینال پیاپی رقابت‌های تازه‌ تأسیس جام باشگاه‌های اروپا بازی کرد و به قهرمانی رسید. دی‌استفانو در هر پنج دیدار گلزنی و رکوردی جاودانه را به نامش ثبت کرد. فینال سال ۱۹۶۰ در همپدون پارک اسکاتلند مهم‌ترین آن‌ها بود. جایی که در حضور 127 هزار نفر رئال مادرید توانست ۷-3 تیم فرانکفورت را شکست داد و باز هم قهرمان شود. در میان آن جمعیت یک اسطوره‌ی دیگر فوتبال هم حاضر بود. کسی که هیچ‌وقت آن مسابقه را فراموش نخواهد کرد.

«من در قسمت بچه‌مدرسه‌ای‌ها قرار داشتم و در آن زمان برای کویینز پارک بازی می‌کردم. فکر می‌کنم اولین بار بود – اگر اشتباه می‌کنم اصلاح کنید – که تماشاگران در پایان به افتخار یک شخص دست زدند. هواداران اسکاتلندی هرگز چنین چیزی را ندیده بودند.»

Alew Ferguson, Football Manager. Pictured

سرآلکس فرگوسن بعدها توانست به عنوان مربی هم با دی‌استفانو روبه‌رو شود و قهرمانش را از نزدیک ببیند.

«اما بزرگ‌ترین خاطره من، پیروزی آبردین برابر رئال مادرید در فینال جام برندگان جام در ۱۹۸۳ بود. او در آن زمان مربی رئال بود. قرار گرفتن برابر دی استفانو برای من مایه افتخار بود. کاری که من، از روی احترامی که برای او قائل بودم، انجام دادم، این بود که یک بطری ویسکی مالت اسکاتلندی خریدم و شب قبل از بازی که دو تیم فرصت تمرین در زمین مسابقه را داشتند، به او تقدیم کردم. آن‌ها اول و ما دوم تمرین کردیم. وقتی آن‌ها از زمین خارج شدند، در حال عبور از تونل بودند که من گفتم «آقای دی استفانو، دوست دارم این هدیه را به شما بدهم.» او شوکه شد، واقعاً شوکه شد. مسلماً نمی‌دانست که من چه می‌گویم. من اسپانیایی حرف نمی‌زنم و او انگلیسی حرف نمی‌زد؛ اما یک هارمونی در اینجا وجود داشت، یک توافق. او از من تشکر کرد. در دفعات معدودی که طی این سال‌ها با رئال مادرید بازی کرده‌ایم، او همیشه در بین جمعیت حاضر در ورزشگاه بوده است. او در مراسم یونایتد برای فاجعه مونیخ حاضر بود. به همراه بازیکنان رئال مادرید آمد، هر چه باشد، آن‌ها سال گذشته در نیمه‌نهایی با منچستریونایتد بازی کرده بودند؛ و آن‌ها پس از فاجعه مونیخ در ۱۹۵۸ بار دیگر با یونایتد بازی کردند. هر جا که رئال می‌رفت، او همواره مرکز توجهات بود. وی زندگی فوق‌العاده‌ای داشت و من مفتخرم که به مقداری جزئی، در زندگی او حاضر بوده‌ام.»

دیگر بزرگان فوتبال نیز از او به نیکی یاد کرده‌اند. پله او را بهترین فوتبالیست آرژانتینی تمام تاریخ و کامل‌ترین فوتبالیست تمام ادوار می‌دانست. چیزی که جان چارلز، اوزه‌بیو و ساندرو مازولا نیز به آن معتقد بودند؛ اما این اشخاص نیستند که قدردان مهارت‌های جادویی وی هستند. دنیای فوتبال نیز به او مدیون است. زمانی که ایده‌ی جام‌ باشگاه‌های اروپا مطرح شد این قاره هنوز درگیر بازسازی بود. جنگ جهانی دوم خاطره‌ی تلخ و نزدیکی بود. اتحادیه فوتبال بریتانیا و باشگاه‌هایشان چندان تمایلی به حضور در این بازی‌ها نداشتند و هیچ هیجانی برای مسابقاتی طولانی و قاره‌ای به چشم نمی‌خورد؛ اما تماشای بازی‌های رئال مادرید و پیکان طلایی آن‌ها، همان چیزی بود که توجهات عمومی را به این مسابقات جلب کرد. همه می‌خواستند این بازیکنان بزرگ و دی‌استفانو را ببینند و طرفداران رئال مادرید هم لذت پنج قهرمانی پیاپی را به کمک او درک کردند.

article-2683577-1F750DB900000578-762_634x451

پس از دهه‌های متوالی دیگر لیگ قهرمانان اروپا تورنمنتی بزرگ و جهانی شده است؛ اما در آن ابتدا نبوغ و تکنیک دی‌استفانو و بازیکنان بزرگ دیگر بود که باعث شد این ایده جدی گرفته شده و مردم برای تماشای بازی‌ها توجه نشان بدهند. دی‌استفانو پیش از این هم‌چنین تأثیری داشت. وقتی‌که به فوتبال کلمبیا رفت و کمک کرد تا لیگ تازه تأسیس این کشور شکل بگیرد. با چهار قهرمانی پیاپی و بازی در تیم‌ملی کشور، او چهره‌ی فوتبال کلمبیایی‌ها را برای همیشه تغییر داد؛ و با درخشش در اروپا دیگر کشورهای آمریکای جنوبی را هم به این فکر انداخت که رقابت‌هایی قاره‌ای را شکل دهند تا قهرمان آن‌ها مقابل تیم برتر اروپایی‌ها قرار بگیرد. حاصل این اتفاق جام‌های بین قاره‌ای معروفی بود که برای سال‌ها بین قهرمان اروپا و آمریکای جنوبی برگزار می‌شد و حالا تحت عنوان جام‌ باشگاه‌های جهان ادامه پیدا کرده است. شاید دی‌استفانو نقشی مستقیم در این اتفاقات نداشت اما قطعاً درخشش او و هم‌تیمی‌هایش یکی از عوامل اصلی این تغییرات در دنیای فوتبال بود.

پیکان طلایی در ۸۸ سالگی درگذشت اما بی‌تردید میراث او برای سال‌های طولانی‌تری در فوتبال به یاد آورده خواهد شد. خاطرات پسر جوانی که از بوینس آیرس شروع کرد و در معبد بزرگان تاریخ فوتبال جهان، برای همیشه آرام گرفت.

 


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

4 دیدگاه

  1. روحش شاد
    جدا از فوتبال زیبایی که از این فقید شرح دادین قلم شما هم قشنگ بود … ممنون از این مقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]