متن سخنرانی که قرار بود در صورت کشته شدن نیل آرمسترانگ و باز آلدرین توسط نیکسون قرائت شود!

چند روز پیش مصادف با 45 امین سال سفر تاریخی انسان به کره ماه و گام نهادن نیل آرمسترانگ و باز آلدرین روی سطح آن.
اما حالا که فکرش را میکنیم میبینیم که با فناوری آن زمان، این مأموریت چقدر متهورانه بوده است. واقعا از فاصله 380 هزار کیلومتری، مسئولان امر در صورت بروز مشکلی در سفر، هیچ کمک خاصی نمیتوانستند به فضانوردان بکنند.
فکر میکنید که خطرناکترین مرحله این مأموریت چه بود؟
مرحله فرود روی سطح ماه؟
نه! جالب است بدانید که برخاستن ماهنشین از سطح ماه و پیوستنش به سفینه مادر در مدار ماه، خطرناکتر و دشوارتر ارزیابی شده بود.
آنقدر که پروتکلی در صورت شکست مأموریت در این مرحله تنظیم شده بود، به این صورت که در صورتی که تحت هر عنوان ماهنشین از سطح ماه بلند نمیشد، ارتباط با فضانوردان قطع میشد، فضانوردان بیچاره باید روی سطح ماه میماندند تا جان بدهند.
قرار بود که رئیسجمهور آمریکا به بیوههای دو فضانورد تلفن بکند و حتی متن سخنرانیای برای او آماده شده بود که بسیار شورانگیز بود:
سرنوشت مقدر کرد که مردانی که برای کاوش صلح به ماه عزیمت کرده بودند، روی ماه باقی بمانند تا در آرامش باقی بمانند.
این مردان شجاع -نیل آرمسترانگ و ادوین آلدرین- میدانند که امیدی برای نجات آنها نیست. ولی در عین حال میدانند که برای فداکاری نوع بشر امید باقی است.
این دو مرد جان خود را بر سر اصیلترین هدف آدمی نهادند: جستجوی حقیقت و شناخت.
خانواده و دوستان آنها، ملت آمریکا، دنیا و مادر زمین که دو پسر خود را به جستجوی مقصد ناشناخته فرستاد، سوگوار آنها خواهد بود.
آنها با ماجراجویی خود، مردم دنیا را بر آن داشتند که احساس یگانگی کنند و با فداکاریشان، پیمان برادری انسان را مستحکمتر کردند.
در روزگاران باستان، انسانها به ستارهها نگاه میکردند و در صورتهای فلکی، قهرمانان خود را مجسم میکردند. در روزگار نو، ما کار مشابهی خواهیم کرد، اما این بار حماسهسازهای ما از پوست و گوشت هستند.
دیگر کسانی که راه این دو را دنبال کنند، مطمئنا راه بازگشتشان را پیدا خواهند کرد. جستجوگری انسان مغفول نخواهد ماند. اما این مردان نخستین کسان در این راه بودند و در قلبهایمان پیشگام باقی خواهد ماند.
زین پس، هر انسانی که شباهنگام به ماه نگاه کند، خواهد دانست که در گوشهای از دنیای دیگر، همیشه یادگاری از بشریت باقی خواهد بود.
این حاشیه تاریخی از سفر به ماه شاید به نظرتان چندان مهم نباشد، اما چند نکته جالب دارد:
– بعد از ناکامیهای ملی و سرخوردگیهای جمعی، مسئولان هر کشور باید نخستین کسانی باشند که قادر به جمع کردن قضیه، دلداری دادن و حفظ آرامش عمومی باشند.
– آمادگی برای سناریوهای بد، باید همیشه در ما وجود داشته باشد، از یک باخت در یک مسابقه ورزشی حساس گرفته تا یک فاجعه طبیعی.
شنیدههایی حاکی از این است که پیامهای تبریک متعددی از سوی دولتمردان ما در صورت پیروزی تیم ملی والیبال در مرحله نهایی مسابقات لیگ جهانی، آماده شده بود. اما بعد از شکست، کمتر کسی بود که پیامی به ورزشکاران بنویسد و از دلاوری آنها تشکر کند.
– ادبیات پیراسته و شورانگیز، همواره میتواند به قلبها نفوذ کند. سخنوری، توانایی تهییج و تأثیر بر افراد هنری است همه در سطوح مختلف به اندازههای متفاوت، از ردههای مدیریتی کوچک تا بالا بتوانند از آن بهره بگیرند.
فکر کردید چطوری هیتلر داشت مردمش رو تهییج می کرد
یه سخنرانی می کرد و آلمانیایی که به خونسردی مشهورند پای سخنرانی هاش از شوق اشک می ریختن
بله اینجوریاس!!!
ارتباط رو عمدا قطع میکردن یا قطع میشد؟
با نکته والیبال و کلا همه ورزش ها ب جز فوتبال موافقم
از ارژانتین گل هم ک خوریم سه ساعت زیر نویس شد ک باخت مقتدرانه رو تبریک میگیم
اما والیبال و کشتی ، …..
دنیای موازی رو تصور کنید که توش نیل نمیتونست برگرده زمین فکرش بکنید میتونست چه تاثیراتی رو دنیای تکنولوژی داشته باشه و هوا فضا شاید هنوز بالونای هیدروژنی تو هوا بودن چقدر عجیب بود .
واقعا پست عالیای بود
من بیشتر تحت تاثیر لحن پیام قرار گرفتم اینکه در چنین موقعیتهایی چه باید نوشت.