مجله هفتگی یک پزشک : خلاق بودن سخت نیست
اگر همایش IFA فقط یکچیز بهما آموختهباشد،آن تماشای ازبین رفتن خلاقیت تدریجی دربین شرکتهای بزرگاست. خلاقیتی که وقتی رفتهرفته بهسمت پول کشیده میشود، جای خودرا بهصرفه اقتصادی میدهد. دراین مجله میبینیم که بزرگترین سدخلاقیت، همان ترساز صرفهاقتصادی است و اینخودماهستیم که خلاقیترا درخودمان نابودمیکنیم. اینهفته یکفیلم بسیارزیبا و احساسی همداریم و همراه جاسوسی کارکشته میشویم. ازطرفی یک رویداد مهمرا یادآوری میکنیم و همراه باتاکسیها گشتی درتهران میزنیم.
سریال هفته
هرچند علاقه زیادی بهسریالهای بااکشن خالص ندارم، اماهرازگاهی بعضی سریالها واقعا بینندهرا جذب خودشان میکنند. یکیازهمین سریالها، Burn Notice است که داستان یکیازمایکلهای آمریکایی و تلاشش برای رسیدن بهحقیقت راروایت میکند. داستان سریال، تقریبا قابلقبول است و جدااز داستان اصلی، هراپیزود جریان خاص خودشرا دارد که بیشتر بهکمک مایکل بهافراد صدمه دیده مربوط میشود.
البته سریال، کاملا اکشن خشکوخالی نیست و بیشتراوقات حالتی طنزگونه پیدامیکند، بهخصوص کهدوستان مایکل هرکدام شخصیت خاص و جالب خودشانرا دارندو بیشتراوقات باعث خنده میشوند تا کشتنو اعترافگرفتن. اگرواقعا بخواهم فیلمرا توصیف کنم، باید بهبازی GTAو شباهتش بااین سریال اشارهکنم.
اززمان پخش Burn Notice زمان زیادی گذشتهاست، اماهنوزطرفداران خودشراراضی نگهداشتهاست و امتیازهاونقدهایش قابل قبولاند. جداازآنها، درسریال، شاهد هکها و ساخت گجتهای جالبی هستیم و میتوان گفت کهسریال بعضی اوقات چیزیهم بهما میآموزد. بهطورکلی، مایکل Burn Notice شخصیت جالب و خاصی دارد و تماشای تلاش یک جاسوس سوخته برای بقا میتواند جالب باشد.
فیلم هفته
فیلمها گاهی مارا میخندانند، گاهی میترسانندو گاهی هم هیجان خونمانرا بالا میبرند. اما یکدسته ازفیلمها باعث اشکریختن مامیشوند و هرازگاهی تلنگری جالب بهما میزنند. یکیازهمین فیلمها، The Fault in Our Stars است. فیلمی کهشاید اسکاری ونفس حبسکننده نباشدو داستانی شگفتانگیز نداشتهباشد، امابهقدری زیبابازی شدهاست که همهمان برای دیدن آخرش لحظهشماری کنیم.
برای کسانی که فیلمرا تماشا نکردهاند، داستان فیلم درمورد دختریست که ازسرطان ریه رنج میبردوهرلحظه زندگیاش باتمام شدن روبرواست. اماهمهچیزاززمانی شروع میشودکه هیزل پسریرا ملاقات میکند. پسری کهخودش قبلا ازسرطان رنج میبردو بهخاطر دوستاش بهجلسات گفتوگو آمدهبود.
برای من، زیبایی داستان فیلم درفرازونشیبهایش بود و بهجرات میگویم که اصلا انتظار این روندداستانی و پایان فیلمرا نداشتم. جداازداستان، بازی بازیگران هم بسیارخوببودو احساس یک نوجوانی که هرلحظه ممکنبود بمیردرا بهخوبی منتقل میکردند. باهمه اینها پیشنهاد میکنم حتمااین فیلمرا تماشاکنید، چراکه هرازگاهی، دیالوگهایی داشت که واقعاگاهی اوقات مرابه فکرمیبرد.
کتاب هفته
همانطور که اطلاع دارید، ماهنامه داستان، مسابقهای بامحوریت شهرتهران برگزارکردهاست. جدااز جوایزقابل توجه، بهنظرم چنین رویدادی واقعا میتواند جالبومفید باشد، چراکه این ماهنامه دنبال کنندگان زیادی دارد وواقعا فرصتی برای دیدهشدناست. ازطرفی، خواندن و تماشای اینکه چطور نویسندگان یک شهررا توصیف میکنند، واقعا درنوع خودش میتواند جالب باشد. بااین مقدمه، اگرهنوز شروع بهنوشتن نکردهاید وبهدنبال منبع الهامی هستید، من کتاب مامورسیگاری خدا راپیشنهاد میکنم. کتابی درباب تاکسیهای تهران و اتفاقاتی که داخل آنها میافتد.
کتاب، کتابی اجتماعی و درنوع خودش جالباستو بهشخص ازدیدن اینهمه تضاد که نویسنده بهزیبایی در یک تاکسی جمع کردهاست، لذت بردم و بیشتر باشهر تهران آشناشدم.
کتاب دوم به مردم عادی زندگی معمولی اختصاص دارد وهمچون کتاب بالا، بیشتر روندی اجتماعی دارد. کتاب شامل 12 داستان است کههرکدام ویژگی و اتفاقات خاص خودشانرا دارند. بهشخص فکرمیکنم نویسنده دراین کتاب، زیبایی خاصی درتوصیفات مکانهاوانسانها بهخرج دادهاست و اگرمیخواهید درمسابقه ماهنامه داستان شرکت کنید، ترکیب این کتاب باکتاب بالا الهامدهندی خوبی میتواندباشد.
این روزها تب عکاسی و بهخصوص کلاسهای عکاسی واقعا بالارفته و شاهد تعدادزیادی از علاقهمندان عکاسی هستیم که بهدنبال کلاسها، آموزشها وازهمه مهمتر دوربینعکاسی میگردند و بهنوعی شبیه کنکورومنابع آموزشیاش شدهاست. بههرحال، آموختن هیچ هنری نهتنها بدنیست بلکه واقعا درروحیات انسان اثرمثبتی میگذارد. دراین بین، بهتازگی کتاب The Complete Photography Book رادیدم و بهنظرم واقعاکتاب جالب و خلاقانهای میآمد.
کتاب آموزشها و ایدههای جالبی دارد و تقریبا تمام قسمتهای موردنیاز برای عکاسیرا پوشش میدهد. بهشخص که از ایدههای کتاب واقعا استفاده کردم و پیشنهاد میکنم اگربهعکاسی علاقه دارید، حتما اینکتابرا هم مدنظر قراردهید.
نگاهی به ناشناختههای جف بزوس
بهشخص علاقه زیادی به جف بزوس، شخصیت و رفتارش دارم. فردی که یک وبسایترا تبدیل بهغول کالا و خریداینترنتی نمودو الان بادارایی نزدیک به 29 میلیارددلار، یکی ازثروتمندهای زمانه محسوب میشود. اماباهمه اینها، بزوسهم درزندگی خودش داستانهایی دارد که احتمالا بسیاری ازماتابهحال نشنیدهایم. باهم نگاهی میاندازیم بهاین اتفاقات جالب و گاه عجیب.
ناپدری جف بزوس. احتمالا اگر پدرومادر جف طلاق نمیگرفتند ماامروز جف را Jeffrey Jorgensenlit صدا میزدیم. جف در12 ژانویه 1964 بهدنیا آمد و پساز طلاق خانوادهاش ودرحالی که 4سال داشت، مادر جف با Miguel Bezos ازدواج کردو اینگونه شد که جف شد جف بزوس.
پدربزرگ جف. همیشه پدرومادر منبع الهام مانیستند و این کاملا درمورد جف صدق میکند. پدربزرگ جف، لارنس پرستون که کارمند سازمان انرژی اتمی امریکا بود، یکی ازافرادیست کهنقش زیادی درزندگی جف بازی کرد و میتوان گفت کسی بود که علاقه به کامپیوتررا درجف پدیدار ساخت.
جف واقعا کنجکاو بود. جف علاقه زیادی به تعمیر لوازم و فهمیدن نحوه کارشان داشت. خلاصه که ازهمان کودکی مشخص بود که استعداد کارآفرینیرا دارد. شماچطور؟ شماهم مثل خیلی ازماها درکودکی بهجان لوازم خانه میافتادید؟ اگرجوابتان بله است، فکرمیکنم که هنوزهم فرصت شکوفاشدنرا دارید!
مخترع و سازنده بود. ازهمان کودکی دست بهاختراع و ساخت وسایل متفاوتی میزد. برای مثال اجاق خورشیدی ساختهبود و حتی دستبه ساخت لیزر، روبات و هاورکرافت هم زدهبود. برای بیرون کردن خواهروبردارش هم یک سیستم هشداردهنده ساخته بود!
دوران تحصیلی. بسیاری از بزرگان تکنولوژی زیاد دردرس و دانشگاه وگرفتن مدرک موفق نبودند، امااین درمورد جف صدق نمیکند وازهمان دوران تحصیل خودشرا بهاثبات رساندهبود. جف درابتدا دردانشگاه پرینستون به مطالعه فیزیک پرداخت اما بعدا تغییر رشتهداد و دررشته علوم کامپیوتری و مهندسی برق مدرک تحصیلی گرفت. بهنظرم بزوس میتواند الگوی خوبی برایماباشد تا رشته وتحصیلاتیرا انتخاب کنیم که واقعا بهآن علاقه داریم.
مهربان بودن سخت است. یکی از جملات معروف جف، جمله one day you’ll understand that it’s harder to be kind than clever است. این جملهرا پدربزرگ جف زمانی که باگفتن سیگارکشیدن به مادربزرگش، موجب ناراحتیاش شدهبود، گفت. بهشخص فکرمیکنم جمله واقعا زیباییست!
جف تغییرشغل داد. جف بزوس چندباری شغل عوض کرد. برای مثال اولین شغلش مربوط به Fitel میشود و سپس به Bankers Trust رفت و بعدازمدتی آنراهم رهاکرد. پسازاین دوشغل، جف به D.E.Shaw رفت؛ یکی ازسرمایهگذاران وال استریت!
ازدواج جف. هنگامی که بزوس در D.E. Shaw مشغول بهکار بودبا Mackenzie Tuttle آشناشد.ایندودر 1993 باهم ازدواج وبعد از یکسال به سیاتل نقلمکان کردند. اینگونه بود که آمازون.کام استارت خورد.
دختری از چین. جف و همسرش سهپسر دارنداما تنها دختر آنها، دختریست چینی که بهفرزندخواندگی گرفتهاند. کارپسندیدهای که اینروزها افزار مشهور زیاد انجامش میدهند.
رها کردن D.E.Shaw برای شروع آمازون. بااینکه جف درکارش مقام و جایگاه خوبی داشت، اما کارشرارها کرد و خانهای برای شروع آمازون اجارهکرد. بقیهداستانرا هم احتمالا میدانید. گاراژواولین کارمند! بههرحال جف کارشرا درگاراژ خانه اجارهایش شروع کرد و اولین کارمندش، Shel Kaphan رااستخدام کرد.
نامهایی متفاوت. همچون بسیاری ازشرکتهای بزرگ، آمازون هم نامهای متفاوتی داشت. برای مثال اوایل شرکت بانامهای Cadabra و Relentless.com شناخته میشد. حتی قبل از آمازون، نام شرکت South American river بود. خلاصهکه آمازون، آمازون شدو لوگویش، بافلشی از A به Z طراحیشد تانمایانگر اینباشد که هرچیزی در آمازون قابل پیداشدن است. بهقولی، ازشیرمرغ تاجون آدمیزاد!
بزوس به تیمهای کوچک علاقه دارد. جف بزوس به قانون دوعددپیتزا اعتقاد خاصی دارد: تیمیرا که نتوان بادوتا پیتزا سیرکرد، زیادی بزرگ است. ازنظر بزوس، تفکرات مستقل برافکار و ایدههایی تیمی برتری دارد. تقریبا چیزی درمایههای استیوجابزمرحوم.
به صرفهجویی معتقداست. شاید جف عقایدی همچون جابزداشتهباشد، اما درعمل همچون بیلگیتس، اهل ریخت و پاش نیست. هنگامیکه جف کاردر گاراژرا شروع کرد، از دری چوبی برای میزش استفادهکرد و نکته جالب ایناست که دردفتر امروزیاش در آمازون هم میزی شبیه بهآن مدل دارد.
باهلیکوپتر سقوط کرد. درسال 2003 ، هلیکوپتر جف سقوط کرد و بااینکه سرش جراحات کمی برداشت، اما قسم خورد کهدیگر سوار هلیکوپتر نشود.
شرکت فضایی. جف ازهمان کودکی به فضاوجوبالای زمین علاقه زیادی داشت و شاید ندانید که در سال 2000 جف شرکت Blue را برای کاهش هزینه سفرهای فضایی تاسیس کرد.
هدف بعدی،Amazon Prime Air. آخرین پروژه جف، ارسال کالا بوسیله درونهاست. احتمالا درمورد این پروژه چیزهای زیادی شنیدهاید و میدانید که فعلا قوانین امریکا اجازه چنین کاریرا نمیدهند اما جف امیدواراست کهتا چندسال آینده اجازه این کاررا بگیرد.
بهطورکلی فکرمیکنم که جف بزوس واقعاجزو آندسته ازآدمهاست که خلاقیت، تلاش و پشتکاررا بهاوج خودرساندهاست و ازایدهای ساده، یعنی خرید اینترنتی، نهتنها درامدی نجومی برای خودساخته بلکه نشان داده که خلاقیت یعنی پیداکردن نیازهای انسانها.
خلاق بودن سخت نیست
فکر میکنم خلاقیت درکشورمان، بیشاز حد بزرگنمایی شده و به کلمهای عجیب تبدیل شدهاست. از طرفی، یا بسیاری خلاقیترا چیزی بیهوده میدانند و بسیاری هم، سدی بزرگ که عبورکردن ازآن سختاست. درمورد خلاقیتهم بسیاربسیار مقاله نوشتهشده و حرفهای زیادی هم گفته شدهاست. اما خلاقیت واقعا یکچیز عجیب، سخت و برای آدمهای خاصی است؟
بهشخص علاقه زیادی بهشرکت سونی دارم و کیفیت محصولاتشرا بسیار تحسین میکنم. برای مثال اخیرا یک اسپیکر ازاین برند تهیه کردهام و بهجرات میگویم باتوجه بهاندازه و قیمتاش، واقعا صدای بلندوباکیفیت ارائه میدهد. امادلیل اصلی من برای تهیه این اسپیکر، صداوکیفیت نبود، بلکه شیفته طراحی خلاقانه سونی درساخت این اسپیکرشدم، چیزی که متاسفانه سونی در معرفی پرچمدار جدیدش اصلا بهآن توجهی نداشت. بههرحال شاید نظرمن اینگونه باشد، اما میخواهم بگویم که دراین عصرخلاقیت میتواند یک اسپیکر کوچک 60 دلاری باشد تا یک اسمارتفون چندصد دلاری.
اجازه دهید محصولی دیگررا مثال بزنم. همانطور که درتصویر بالامشاهده میکنید، شرکتی خلاق دست بهساخت یک قهوهساز زدهاست. خوب تااینجاچیز جدیدیرا شاهد نیستیم، اما کارجالب این شرکت، توجه بهنیازکاربران و ساخت محصولی ترکیبی از دووسیله قبلا ساخته شدهاست. بهاین صورت کهشما مواد و زمان دلخواهتانرا بهدستگاه میدهید و قهوهساز مطابق باآن، قهوه شمارا آماده میکند. پس دیدیم که خلاقیت چیزپیچیدهای نیست و بیشتراوقات برپایه نیازهای ما بوجود میآید.
حرف زدن درمورد محصولات متفاوت کار آسانیست اما صحبت کردن درمورد پرورش خلاقیت کارآسانی نیست. فکرمیکنم تازمانی کهما خلاقیترا درچیزهای بزرگ ببینیم، هیچگاه بهآن دست پیدا نمیکنیم. پس پیشنهاد میکنم دستاز افکار بزرگ و بلندپروازانه برداریم و کمی به قابلیتها و استعدادهای خودمان نگاه کنیم. برای مثال، یکی از صفحات جالب اینستاگرام برای من، پیج Sahar produts هست.
صفحه خیلی بزرگ و خرج شدهنیست و اصلا محصولات لوکسی ندارد اما یک ویژگی خاصی دارد و آن طراحی دفترچه توسط خود صاحب صفحهاست. شاید درابتدا خریدوفروش دفترچه آنچنان خلاقیتی محسوب نشود اما اگرکمی فکرکنیم ووضعیت بازاررا ببینیم، متوجه میشویم کهاین روزها، بسیاری ازایرانیها بیشتر به محصولات ساده و دستساز متمایلاند تا برندها. برای مثال میبینیم که صفحاتی ساختهشدهاند که کفشهای نقاشی شده و جواهرات خمیری میفروشند. نکته حرفم دراینجاست که افراد خلاق درهرکشوری بنابه نیازهاوعلایق آن مردم، دست به ساخت محصول میزنندو خلاقیت واقعی هم همیناست.
اخیرادر وبلاگ jamesclear مقالهی جالبی دیدم. بهاین صورت که نویسنده آمده و قوانین نیوتونرا بهشکلی درآورده که برای رسیدن به خلاقیت، میتوان این سه قانونرا بهکاربرد. اجازه دهید با قانون اول نیوتون شروع کنیم و بهخلاقیت ربطش دهیم. همانطور که میدانید، قانون اول نیوتون میگوید: اگر به یک جسم ساکن نیرویی وارد نشود، حالت ساکناش را حفظ میکند و یک جسم درحال حرکت، درصورت وارد نشدن نیرویی مخالف، بهحرکت خود ادامه میدهد.
باتوضیح این قانون متوجه میشویم که چیزی که درحال استراحت و بهقولی ساکنبودن است، حالت خودشرا حفظ میکند. اما خبرخوبی داریم، ویژگی بهتراین قانون، درحرکت ماندن است. اما این چه معنیای میدهد؟ ساده بگویم، وقتی شروع بهکاری میکنیم، بهعبارتی وقتی حرکت میکنیم، حالت و حرکت خودمانرا حفظ میکنیم. فکرکنم تصویر بالا به زیبایی هرچه تمام منظورمانرا برساند.
نویسنده لایف هکر در تکمیل نوشتههای نویسنده اصلی، قانون دودقیقهرا پیشنهاد کردهاست. متاسفانه بهخاطر طولانی شدن مقاله، از ترجمه مقاله چشمپوشی میکنم اما تاحدودی درموردش توضیح میدهم. قانون دودقیقه میگوید برای پیداکردن راهی که تسک یا همان کارتانرا انجام دهید، فقط دودقیقه وقت بگذارید. دراین قانون هدف بهپایان رساندن کارنیست، بلکه همان اجرای قانون اول نیوتون برای شروع حرکت است. اجازهدهید چندمثال بیاوریم:
مثلا میخواهید ورزش ویا دویدونرا شروع کنید اما “حسشرا ندارید” بااستفادهازاین قانون، شمادودقیقه وقت میگذاریدتا لباس و کفشتانرا بپوشیدو بطری آبتان راپرکنید. بعدازانجام اینمراحل، کموبیش یکنوع انرژیرا احساس میکنید کهشمارا بهورزش و دویدن هل میدهد.
دربالا به مسابقه داستان تهران اشاره کردم و احتمالا قبلازاینها دستبهکارشدهاید امافکرکنم بیشترمان همینطور بهصفحهنمایش خیره ماندهایم و کاری ازدستمان برنمیآید. بااستفاده از این قانون 2دقیقهای، فقط دقیقه شروع بهنوشتن جملههای درهم و بیربط کنید. مثلا بنویسد تهران شهر زیباییست. دماوند دارد. برج میلاد دارد. شاید این جملهها کمی کودکانه و دوراز نگارش یک داستان بهنظر بیایند اما همین که مینویسید تهران برج میلاد دارد، دریایی از خاطرات، اتفاقات و رویدادهای فقط همین قسمتاز تهران بهیادتان میآید. حال خودتان بقیه جاهای تهرانرا تصور کنید!
موارد زیاد دیگری هم هستند اما برگترین مثال، ساختناست و این ساختن خلاقیت میخواهد. اگربه جمعهبازارهای شهرتان و بهخصوص تهران سرزدهباشید، حتماچیزهای جالب و دستساز زیادی دیدهاید، اما تابهحال به یکچیز فکرکردهاید؟ بیشتر لوازمی که ساخته میشوند، زاده شروع کردن آنکار هستند نه فکرکردن و وقت گذاشتن بدون هیچگونه حرکتی. فکرکنم دردانشگاههای ما کمی باید درمورد پروتوتایپ بیشتر صحبت کنند. بهنظرم ساخت یک چیز، حتی بهدردنخور، ازجزوهنوشتن خیلی بهترباشد.
اما قانون دوم نیوتون چهچیزی میگوید؟ همهما یکچیز خوب بهیادمان مانده : F=ma درست است؟ حال اینکه F نیرو، m جرم و a شتاب استرا رها کنیم و ببینیم که این قانون چهارتباطی با خلاقیت دارد. همانطور که میدانید F یک برداراست. اما این چه معنیای در خلاقیت دارد؟ نویسنده واقعا حرف زیبایی گفتهاست. تنها حجم کارکردن مامهم نیست، بهعبارتی فقط جرم مهم نیست بلکه جهت کاری که انجام میدهیم هم مهماست.
خلاقیت هم همینطوراست. خودمن ممکناست زورزیادی بزنم تابهخلاقیت برسم اما بارهاوبارها شکست میخورم. خلاقیت فقط از m بدست نمیآید بلکه باید بهجهت ومسیرهم توجه کرد وطبق گفته نویسنده، اینکاررا باید درتکتک تصمیمات بزرگ و حتی کوچک روزانه رعایت کرد. تصویر بالاهم بسیارگویاست. ممکناست ماراههای متفاوتیرا انتخاب کنیم اما درآخر بهیکچیز میرسیم و تنهامشکل ایناست که احتمالا وقت و عمرمانرا بیهوده هدر بدهیم.
و قانون سوم. این قانون ازلحاظ بیان واقعا سادهاست. هرعملی عکسالعملی دارد، مساوی و درخلاف جهت هم. اماازاین قانون چهبرداشتی درزمینه خلاقیت میتوان داشت؟ درراه رسیدن بهخلاقیت، بعضی چیزها مفیدند، مثل شروع، تمرکز، مثبت اندشی و مواردی ازاین دست. امااین همه ماجرا نیست و نیروی دومی هم وجوددارد. مثل استرس، کمبودخواب و درگیربودن برای انجام کارهای متفاوت.
امادراین قانون مادوراه داریم. اولی، فشارزیادی آوردن است. روشیکه متاسفانه برای انسان همیشه جواب میدهد. برای مثال یک لیوان دیگرچای و قهوه مینوشیم، سختترکار میکنیم، نوشابه انرژیزا استفاده میکنیم و هرازگاهی یک فیلم بهقول خودمان امیدبخش تماشا میکنیم تا کمی مثلا انرژی برای کارکردن بهدست بیاوریم. آخراین قضایا بهکجا ختم میشود؟ احتمالا بهقرص آرامبخش برای کمی خوابیدن!
اماروش دوم چطور؟ بهترنیست راه آسانتررا انتخاب کنیم؟ راهی که تمام پساندازوداراییهای ما صرف دواودرمان ازکارافتادگیمان نشود؟ دراین روش ما نیروی بیشتری وارد نمیکنیم بلکه نیروهای مخالفرا کاهش میدهیم. برای مثال زندگیرا آسانتر میگیریم، میآموزیم که چطور نه بگوییم و باهمه اینها تلاش میکنیم محیط و اطرافمانرا تغییردهیم. بهشخص این آخریرا مهمترین مورد خلاقیت میدانم و بهنظرم کسانی که تسلیم محیطشان نمیشوند، بهخلاقیت واقعی دست پیدا میکنند.
فکرمیکنم اگربخواهیم همه این نوشتههارا خلاصه کنیم، بهاین نتیجه میرسیم که خلاقیت با سختفکرکردن، تلاش زیادی نمودن و بهقولی خیالپردازی کردن بدست نمیآید، بلکه باید مسیردرست که بهنظرم همان سوقدادن علایق بهسمت نیازهاست راپیش گرفت.
پس قوانین نیوتون دررابطه باخلاقیت بهاین شکل هستند، این قوانینراخوب حفظ کنید:
1- یکشی و یک فرددرحال حرکت، بهحرکت خودش ادامه میدهد. بااستفاده از قانون 2دقیقه، راهی برای شروعکردن پیداکنید.
2- همهچیز درنیروواردکردن و سختکارکردن نیست، بلکه این نیرو باید درمسیر درست صرف شود. بهیادداشتهباشیم کهما انرژی محدودی داریم و باید درراه صحیح مصرفش نماییم.
3- خلاقیت ما هم تراز با انرژیهای منفی است. اگرخواستارخلاقیت هستیم، یاباید انرژی بیشتری مصرف کنیم یااز انرژیهای منفی بکاهیم. مطمئنا مورد دوم استرس و ریسک کمتری داشتهباشد.
عکسهای هفته
تصاویری کهدر زیر مشاهده میکنیم، واقعاساده هستند و اصلا سادهترازآنها نداریم، اما فکرمیکنم همین سادگی این تصاویر نشان میدهد که خلاقیت، واقعا بهکاربردن انرژی درمسیردرست یعنی رفع نیازاست.
امابرویم سراغ اینستاگرامیهای هفته. اکانت اولمان Solveigsdotter نام دارد. درمورد تصاویرش بایدبگویم که اصلا باعکسهای خارقالعاده افکتی روبرو نیستیم و بهجرات میگویم که جزو معدود اکانتهاییست که واقعا برایم حس آرامش و زندگی میآورد.البته هرچند بیشتر تصاویر این اکانت مربوط به گلوگیاه میشود امابهطور کلی این عکاس زندگی یک انسانرا بهنمایش میگذارد. پیشنهاد میکنم جمعه خودرا با تماشای این تصاویرسبز شروع کنید.
امااکانت دوممان ازهمان خلاقهاست. Sciland که متعلق به یک ایرانیست، آمده و واژههای مختلف انگلیسیرا بهشکل ویدئوهای جالب دراینستاگرام به اشتراک گذاشته است. واقعا امیدوارم که کاراین اکانت همینطور ادامه پیداکند.
آلبوم هفته
برای من موسیقی فارسی بیشتردرموسیقی سنتی خلاصه میشود چراکه سازهای سنتی وقتی باصدایی زیباترکیب شوند، واقعا باروح انسان بازی میکنند تا گوشهایش. احتمالا بهتازگی آلبوم آرایش غلیظ اثر همایون شجریانرا شنیدهباشید. پیشنهاد این هفته من دوترک اول این آلبوم است که باکلام هستند. هرچند بهطور کلی پیشنهاد میکنم آلبوم نه فرشتهام نه شیطانرا تهیه کنید. البته این نظرشخصی مناست ولی آلبوم دومیرا بیشتر پسندیدم. هرچند صدای شنیدن سازسنتی همیشه زیباودلنشین است، بهخصوص جمعهها.
اپلیکیشنهای هفته
مدتهابود که اپلیکیشن Newstream در Wishlist گوشیام جاخشک کردهبود و سرانجام توانستم دانلودش کنم. شاید گفتنش سخت باشد اما ازوقتی این اپرا دانلود کردهام، واقعا وابستهاش شدهام. البته اپلیکیشن اصلا آن جمعوجوری اپهایی مثل فلیپبوردرا نداردو ازآنجا که 3 دلار قیمت دارد، واقعا باید درخریدش احتیاط کنید. کلی بگویم، اپلیکیشن شکلی تقریبا روزنامهوار دارد و ازفیدهای وبلاگهای مختلف استفاده میکند. بهشخص پیشنهاد میکنم اگر علاقهدارید وبلاگهای موردعلاقهتانرا باظاهری نوستالژیک، اما زیرساختی مدرن مطالعه کنید، این اپ چهاز لحاظ محتوا چهاز لحاظ سرعت واقعا فوقالعادهست.
دانلود اپلیکیشن برای سیستم عامل : ios (لینک دانلود)
طراحی متریال گوگل شاید همان طراحی فلت خودمان باشد امابازهم باعث زیباترشدن اندروید و مدرنترشدناش شدهاست. اپلیکیشن Numix شاید یک ماشینحساب ساده بهنظر برسد اما بهنظرم طراحیاش میتواند الگوی خوبی برای طراحان داخلی و برنامهنویسهای اندروید باشد.
دانلود اپلیکیشن برای سیستم عامل : اندروید (لینک دانلود)
بازیهای قلعهشکل همیشه مورد علاقهما بودهاند و اولینبار، بیشترمان درآیفونهای نسل اول تجربهشان کردیم. بازی این هفته، به Alien Creeps اختصاص دارد. بازیای بسیارزیبا و صدالبته سخت که یک ویژگی تقریبا جدیددارد و آن استفاده همزمان از نیروهای سوارشدنی مثل تیربار و سربازاست، قابلیتی که زیبایی خاصی بهبازی بخشیدهاست.
دانلود بازی برای سیستم عامل : ios (لینک دانلود)
واقعا چرا باید وب سایتى به غنى اى ِ لایف هکر مسدود شده باشه؟
پر از مقالات مفید هست!
حداقل ٣ ۴ بار هم من شخصا ایمیل زدم و جواب دادن که بررسى شده و باشد مسدود باشه!
بسیاری از سایتهای دیگر هستند که نه خبر سیاسی دارند، نه مطلب مبتذل، اما فیلتر هستند، متأسفانه پیگیری هم فایده ندارد.
ممنون متن خوبی بود… ولی سرم درد گرفت! پس از نوشته شدن متن یه نگاه بندازید روش و اشتباهات نگارشی رو درست کنید! یذره هم فاصله بین کلمات رو رعایت کنید! حیفه متن به این خوبی چنین مشکلاتی داشته باشه.
من واقعا عذر میخوام و امیدوارم بذارینش به حساب خستگی : )
فیلمی که در بخش فیلم هفته معرفی کردید رو من دیدم . واقعا فیلم جالبیه . توصیه میکنم حتما ببینید
مثل همیشه عالی بود سینا جان
یه اپلیکیشن واسه ما ویندوزفونیا هم معرفی کن دیگه 🙁
مثلاsinga
حتما، فقط این گوشی ویندوزفونی من درست شه حتما…. وایفایش کلا قاطی کرده : )
متشکرم
مجموعه و ترکیب فوق العاده و کاربردی ارائه شد
هفته قبل بهتر بود
مطمئنا حق باشماست اما احتمالا قبول دارید که من مطلبو از طریق اینترنت بدست میارم و الان اینترنت من فرق زیادی با قطع نداره… حتی ایده رو هم نتونستم کامل کنم و مجبور شدم از ایرانسل برای تکمیل پست استفاده کنم : )
زیبا مثل همیشه.. سعی دارم زبانم رو تقویت کنم تا از سایت های زیبای انگلیسی زبان نیز بی بهره نباشم (این فکر و انگیزه رو سایت و مطالب زیباتون بهم داده…) البته سایت شما یه چیز دیگست! 🙂
قطعا استفاده از منابع انگلیسی خیلی خیلی خوب و مفیده، به خصوص اگه ادم بتونه کتابا و مجله هارو بخونه واقعا لذت دوچندانی میبره : )
ios 8 با امنیت بیشتر برای iCloud
http://tech-news.ir/ios-8-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-icloud.html
فیلمی رو که پیشنهاد دادید رو امشب قراره ببینم
عالی بود، عالی. آقا سینا معلومه که وقت زیادی برای این پست صرف کردی.
The Fault in Our Stars بنظرم فیلم بسیار خوبی بود ، ژانر عاشقانه و احساسی رو خیلی خوب به تصویر کشیدن ، لحظه هایی از امیدواری در عین نزدیک بودن به مرگ رو ملموس نشون دادن ، بنظرم ارزش دانلود و تماشا رو داشت.
مطالب تون در مورد خلاقیت خیلی خوب بود. خیلی متشکریم.
مثل هر هفته عاااالی
یه جمله تو کتاب درسی نوشته بودن که ” نیازها زمینه ساز هدف ها هستن”
بهش اعتقاد دارم واقعا
در مورد جف هم ک حرفشو زدین یاد حرف یکی از دوستان افتادم ک میگفت شاید دلیل عدم موفقیت ما اینه که خونه مون گاراژ نداره….
ولی انصافا بیشتر خونه های ایرانی پارکینگ دارن D:
ممنون آقای دکتر استفاده کردیم.
یه انتقاد کوچولو دارم!
احساس میکنم زیادی از کلمهی “بهشخص” استفاده میکنید.
موفق باشید.
دوست عزیز نویسنده متن جناب دکتر نیستند، ضمن اینکه تقریبا همه ماها یه تکیه کلامی ممکنه داشته باشیم. “به شخصه”! از اینکه بخوام به تکیه کلام دیگران گیر بدم خوشم نمیاد!
مطلب جالبی بود
ممنون
سلام
ممنون خوب و مفید بود.
فقط این کتاب عکاسی رو چطوری گیر بیارم ؟ لینک دانلود نداشت. ترجمه شده ؟
ممنون
من خودم از لینک زیر گرفتم : )
majaleha.ir/the-complete-photography-book.html
بی اغراق این پست های هفتگی جزو لذت بخش ترین پست هایی هستش که این روها دارم میخونم.
دغدغه مهمی که جمعه ها اولین چیزی که به ذهنم میرسه چک کردن فیدلی و خوندن مجله هفتگی یک پزشک هستش اما تو این مدت به دلیل تنبلی فقط مطالب رو میخوندم و کیفور میشدم و لذت میبردم اما به خودم زمت این رو ندادم که بیام اینجا از جناب سلماسی واقعا تشکر کنم برای نوشتن چنین پست های طولانی که اصلا و ابدا خسته کننده نیستن و خیلی زود هم به انتها میرسه.
از انسجام هفتگی از ترکیب ایده ها و فیلم و سریال و معرفی کتاب ها تا پیشنهاد اقدامات عملی برای بهتر کردن زندگیمون واقعا همگی عالی هستن و بی نظیر.
به معنای وافعی کلمه زندگی و الخصوص جمعه های من رو میسازید از شما سپاسگذارم و امیدوارم هر هفته این پست ها رو داشته باشیم
ممنونم از زحماتتون
مقسی
سلام،
من نمی دونم چطوری از نظر شما productivity برابر با خلاقیت هست؟
مطلب بیشتر درباره physics of productivity هست و ترجمه آن به خلاقیت اشتباه است.
سلام ممنون خیلی خوب بود مرسییییییییییییییییی
خییلیی جالببب بوود.خلاقیت همیشه زیباست