توسعهدهندگان نرمافزار هلند، اپلیکیشنی برای فروش مقالات نشریات این کشور به صورت جدا و تکی، منتشر کردند – طرح یک نیاز مشابه در ایران
بعضی از چیزهایی که در «یک پزشک» برایتان مینویسم، به صورت آنی به درد کاربران انتهایی میخورد، اما حس میکنم گاه هم باید چیزهایی نوشت که به درد قشرهای دیگر مثل توسعهدهندگان یا صاحبان نشریات بخورد.
نشریات ما این روزها حال و روز خوشی ندارند، تیراژ آنها پایین است، میزان تعامل مردم با بهترین نوشتههای آنها پایین است و در تنگنای مالی هستند. آنها نمیتوانند سرمایهگذاری زیادی کنند و به فکر طرحهای توسعهای باشند.
آیا فناوری میتواند کمکی به آنها بکند؟
واقعیت این است که یک دشواری بزرگ، رویکرد بسیار سنتی صاحبان و مدیران ارشد نشریات ماست.
گرچه آنها مخالف نفاوری نیستند، اما عملا راههای استفاده از فناوری برای محبوب کردن نشریه خود و کسب درآمد بیشتر را نمیشناسند.
برای مثال شماری از بهترین روزنامههای ما در حال حاضر، سایتهایی دارند که به معنی واقعی کلمه فاجعه هستند! معلوم نیست که مدیران این روزنامهها چطور متقاعد شدهاند که چنان سیستمهای انتشار محتوایی ناکارآمدی را تهیه کنند که هر کاربر اینترنتی را گریزان میکند. آیا آنها یک بار خودشان عملا سعی کردهاند مطالب نشریه خود را در وبسایتهایشان بخوانند؟!
مشکل بعدی این است:
ما چطور میتوانیم کاربرها را متقاعد کنیم که در ازای دسترسی به مطالب خوب به صورت دیجیتال، به صورت مستقیم به ما پول بدهند؟
یک مشکل عمده این است که فرهنگ هزینه کردن برای محصولات فرهنگی در ایران ضعیف است. یعنی کاربران اینترنتی ممکن است در حال حاضر به خرید کالاهای فیزیکی به صورت اینترنتی عادت کرده باشند، اما مثلا بعید است که به آنها پیشنهاد کنیم برای خواندن یک مقاله خوب علمی یا ادبی، مبلغ ناچیزی پرداخت کنند!
خوشبختانه در ایران هم گامهایی برای رفع این مشکل برداشته شده است:
شماری زیادی از فرهنگدوستان ایرانی نشریه خوب بخارا و صاحباش یعنی جناب آقای علی دهباشی را میشناسند. جسته و گریخته میدانیم که ایشان با چه خون دلی این مجله فرهنگی را سر پا نگاه داشتهاند.
متأسفانه علیرغم محتوای فاخر این نشریه، آن طور که میدانیم اوضاع مالی نشریه چندان خوب نیست. این موضوع میتواند به خاطر آن باشد که اصولا کالای فرهنگی در ایران خریداری ندارد.
اما دلیل دیگرش هم این است که ما بازاریابی کالای فرهنگی را بلد نیستیم. در مورد مجله بخارا قطعا مشکلاتی وجود دارد:
– این مجله، مجله خوشچاپی نیست و باید تجدید نظرهایی در طراحی کاور و صفحهآرایی آن و نیز جنس کاغذ چاپی آن صورت بگیرد.
– این نشریه از عکس، به خوبی استفاده نمیکند.
– سایت اینترنتی این نشریه، پوسته جذابی ندارد و ترافیک بالایی ندارد. در صورتی که با یک پوسته خوب و تیترهای جذاب ژرونالیستی، میشد سایت بخارا را تبدیل به یک سایت پربازدید کرد.
خوشبختانه به تازگی با همکاری سایت فروش دیجیتال کتاب فیدیبو ترتیبی داده شده است که نسخه دیجیتال این نشریه ارزشمند را بتوانید بخرید.
این خبری خوب برای همه ماست و امیدواریم ادامه داشته باشد.
اما سؤال بعد این است که چطور میشود فروش نشریات و محتواهای رسانهای را به صورت دیجیتال، مدرنتر و پویاتر کرد؟
بگذارید یکی از مشکلات شخصی خودم را با شما مطرح کنم:
من هر ماه تعداد زیادی مجله میخرم، بدیهی است که همه مقالات هر نشریه، مطابق میل و سلیقه من نیستند. مثلا از 10 -12 مقاله یک نشریه، تنها 3-4 تایش را میپسندم و وقت برای خواند آنها کنار میگذارم.
پس چرا من باید پول تمام نشریه را بپردازم؟! چرا من باید فضای فیزیکی در اتاقم برای نگهداری تمام مجله، کنار بگذارم؟!
آیا نمیشود کاری کرد که من تنها پول مقالات مورد نظر خود را بدهم؟! برای مثال مهرنامه نشریه خوبی است، اما من قطعا همه مقالات این نشریه را نمیخوانم، آیا نمیشود به جای پرداخت 10 هزار تومان برای نشریه کامل، تنها 2 – 3هزار تومان برای خرید مقالات مورد نیازم، بپردازم؟
در اینجا شما را با یک سیستم جدید فروش، آشنا میکنم که توسط توسعهدهندگان هلندی آماده شده است و در حال حاضر بیش از 75 نشریه هلندی را پوشش داده است.
اسم این سیستم فروش Blendle است و لقبی که به آن داده شده است، آیتونز فروش محتوای ژورنالیستی است.
به عبارت دیگر همان طور که ما میتوانیم در آیتونز یک قطعه موسیقی دلخواه را از آلبوم یک هنرمند مثلا با 99 سنت پول، بخریم، با این اپ هم میشود، یک مقاله دلخواه از یک نشریه را با پرداخت هزینه دانلود کرد و در داخل اپ خواند.
خب، این فکر بکری است. یک لحظه تصور کنید که همه نشریات فارسیزبان، یا دستکم بیشتر آنها، چنین سامانهای برای فروش داشته باشند!
یکی از مشکلات همه ما این است که اصولا با بسیاری از نشریات خوب، آشنا نیستیم و اگر هم آشنا باشیم، پولی برای خرید این همه مجله و نشریه نداریم.
اما با چنان سیستم فروشی، میتوانیم مقالههای همه نشریات را در زمینه مورد علاقه خودمان، مرور کنیم و بعد با هزینهای که برای خرید پنج – شش مجله در هفته کنار میگذاریم، مقالات مورد علاقه خود را از مثلا 20 – 25 نشریه بخریم و به صورت الکترونیک بخوانیم.
تصور کنید که مقالات به صورت موضوعبندی شما هم در دسترس باشند، تگ خورده باشند و به علاوه کاربران بتوانند مقالا خوب را لایک کنند و پای مقالات کامنت بگذارند.
خودتان تصور کنید که همین مطلب چه تحولی در کار نشریات ما میتواند ایجاد کند.
اما کاری که توسعهدهندههای هلندی کردهاند، از جهات دیگری هم تحسینبرانگیز است، آنها نمیخواستند که یک اپ ساده برای فروش داشته باشند، آنها میخواستند که خواننده مقاله، از هر جهت در آسایس و رفاه کامل باشد و حس خواندن مقالات از یک نشریه کاغذی در آنها شبیهسازی شود.
یکی از مشکلات این بود که کاربر نباید هنگام خواندن مقاله یک نشریه مد و زیبایی یا نشریه مربوط به اخبار مشاهیر، همان حس خواندن یک مقاله اقتصادی یا علمی از نشریه نیویورک تایمز را هم داشته باشد.
بنابراین مدتها طرح و برنامه ریختند و برای هر نشریه پوسته پیشفرضی با رنگ و فونت و استایل متفاوت در نظر گرفتند.
اپلیکشن موبایل، تبلت و نیز برنامه دسکتاپ آنها ضمن داشتن همه این خصوصیات، ظاهری شبیه فلیپبورد را هم تداعی میکند.
شما در اینجا بتوانید به صورت مشروح، توضیحات آنها را بخوانید.
بدیهی است که حتی در صورت تهیه چنین سامانه فروشی، در ابتدای کار مقاومت و عدم درکی از سوی صاحبان نشریات ایرانی در مورد آن وجود خواهد داشت.
سؤال این است که شما در صورت راه افتادن چنین سامانهای، چقدر از خرید تکی مقالات نشریات استقابل خواهید کرد؟ آیا شما حاضر هستید که برای مطالعه یک مقاله طولانی مشروح، مبلغی مثلا 100 تومان بپردازید؟
این نوشتهها را هم بخوانید
magiran یا noormags را دیده اید؟
منظور سیستمی با رابط کاربری خوب برای فروش مقالات روز به صورت تکی است. فعلا همچین چیزی نداریم.
من به شخصه چون از سن کم یاد گرفتم که خوندن نوعی سرگرمیه و برای سرگرمی باید هزینه کرد به راحتی ازین موضوع استقبال میکنم
اما اما اما
چند مشکل ریشه ای داریم
یک-سرانه مطالعه در کشور ما چیزی نزدیک به فاجعه چرنوبیله!
وقتی سرانه میل به پایین داشته باشه هرچقدر محتوا درست و به جا و با بهترین متد روز هم عرضه بشه تو تقاضا به بن بست میرسه
دو-پدر من یه روز به من گفت پسر ما نسل سوخته هستیم من هم در جواب گفتم خوب ماهم نسل “پدر سوخته” هستیم
اکثر افرادی که تو کشور ما روزنامه و مجله میخونن مربوط به نسل گذشته هستند که خوب ارتباط زیادی با فناوری و خوندن به نوع دیجیتال ندارند
سه-زیرساخت – خوب نیاز به گفتن نیست که تو کشور ما هنوز خیلی از مردم نمیتونن با عابر بانک یا به طور کل خرید بدون پرداخت وجح نقد ارتباط برقرار کنن – پرداخت اینترنتی هم هنوز امنیت کافی نداره و این رو کنار این موضوع بزاریم که کاربر ها هم آنچنان حرفه ای نیستند
در نهایت من دوست دارم همچین امکاناتی تو کشورمون هم باشه اما با توجه به اینکه ما امکانات نداریم و اهل مطالعه هم نیستیم یه تفاوت های نسلی هم داریم فعلن امکانش نیست
هرچند بودنش خیلی بهتر از نبودنشه
از نکات بسیار بسیار مثبت این طرح :
کم شدن مصرف کاغذ که خود این موضوع تو ابعاد بزرگ تر و جهانی از کم شدن قطع درخت و کم شدن هزینه سوخت برای حمل و نقل تنه درخت تا تولید کاغذو شامل میشه که واقعن عالیست
البته خیلی نکات مثبت زیاده اما برای طبیعت دوستی مثل من این یک مورد بیشتر به چشم میاد
روز خوش:)
این سیستم لااقل به صورت سایت اینترنتی در سایت www.karestan.info پیاده شده است و هر کاربری میتونه هر مطلبی رو به صورت اعتباری با مبالغی از 25 تا تک تومن تا رقمهای بالا، در این سایت عرضه کنه و بفروشه و این به درد هر فرد یا نشریهای میخوره و از اول هم هدفمون بیشتر نشریات بودهاند. ضمن اینکه میشه هر فایل ضمیمه ای رو به این مطلب هم پیوست کرد. و همه این فروشها هم در پنل هر فرد ثبت میشه و هر زمان قابل دریافت به صورت نقدی و واریز به حساب معرفی شده هست. نسخه اندروید این سایت هم به زودی عرضه خواهد شد.
karestan.info خیلی فاصله داره از چیزی که تو این مقاله مطرح شده.
به نظر من اگر یک تیم کاری خوب اجرای این ایده رو به عهده بگیره، این طرح قابل انجام هست و به موفقیت هم میرسه.
در مورد سوال پایانی که پرسیده بودید باید بگویم بله من حاضرم برای خواندن یک مقاله خوب هزینه تعیین شده رو بپردازم،چون که این کار در نهایت به رونق کسب و کارهای اینترنتی هم خیلی کمک میکنه و وجودش بری کشورمون لازم و حیاتی به نظر میرسه
فارق از خوب و بد بودن همچین ایده ای
من یاد گرفتم که نظر سنجی بعضا نتیجه ای کاملا متفاوت از حقیقت خواهد داشت
در نظر سنجی ها به دلیل اینکه ما همه میخواهیم فردی مثبت و با فرهنگ به نظر برسیم
برای مثال در مصاحبه های برنامه خندوانه از هر کس میپرسیدند که ایا اهل خندیدن هستید یا خیر ‘ همه میگفتند بله خیلی ادم شوخ طبع و باحالی هستم
پس اگه اینطوره این همه ادم افسرده از کجا آمدند ?
پیشنهاد میکنم شما یه لینک دونیشن بزارید برای وبلاگ یک پزشک ببینید اصولا چند نفر حاضر هستن پول خرج کنن
جدا از ساخت و پرداختش ، جا انداختنش سخته ؛
کسی چه میداند شاید همونطور که مردم برای
دعای ندبه ی صوتی
فضولگیر اژیری
و قانون جذب برای رسیدن به ارزوها
١٢٠٠ پول میدن تو کافه بازار ، برا این ایده ام چندصدتا تک تومن دادن یه روز ؛شاید
همه ی ین چیزهایی که گفتین درست دکتر
ولی افرادی مث من هستن که از خوندن مقالات و روزنامه و کتاب بصورت الکترونیکی لذت نمیبرن متاسفانه
امیدوارم در کنار فروش از طریق اینترنت و هم کاغذی درامد بدست بیارن:)
من که خیلی دوست دارم سرویس هایی که واقعا نیاز هست رو راه اندازی کنم:)
چرا صاحبان نشریات باید مقاومت نشون بدن؟! یکی میاد انلاین مقالات و… رو میزاره برا فروش اونا هم سودشونو میگیرن:|
سلام.
ساختن چنین سیستمی راحت ترین بخش کاره و معرفی و ایجاد جذابیت برای اون هم راه داره و ممکنه.
فقط مسئله اصلی اینه که من سازنده، درآمدم وابستگی ١٠٠٪ داره با سیاست های مارکتینگ تک تک مجلات و نویسندگان. تا اونجا که من دیدم، مارکتینگ در این قشر خیلی ضعیف بوده.
مثلا برای مقالات عنوان ها و تصاویر خوبی انتخاب نمیشه، نگارش مناسبی ندارن و یا نیاز مخاطب رو در نظر نمی گیرن و عملا از چرخه حذف میشن. اونهایی هم که در نظر می گرن این موارد رو، تو موج مطالب مبتذل گم میشن.
اگر هم این سیستم بگیره، به نظرم مکانی میشه برای خرید رژیم کانادایی، لاغری در ۴ روز، بدست آوردن دل مادر شوهر در نیم ساعت و…
متاسفانه.
اگر این ایده عملی بشه خیلی خوبه ولی ایرانی ها فعلا عادت به خرید این چیزها ندارند وارزشی برای آن قائل نمی شوند دنبال رایگانیم همیشه نمونه اینها هرصبح جلوی دکه های روزنامه فروشی می بینیم بجای اینکه یک روزنامه بخریم آن هم با قیمت خیلی ناچیز ،حاضریم یک ساعت کامل بایستیم و وقت خودمان وبقیه راتلف کنیم تا پول از جیب مان نرود.بحث قیمت هم هست مثلا کسی حاضره برای یک صفحه مقاله 500 تومن بپردازه؟؟؟؟؟
سلام به همه و علیرضای گرامی.
سپاس برای این مطلب جالب و سایر مطالب زیبایی که نشر می دهید. من از مهرماه با فیدیبو آشنا شدم تا حالا بیش از بیست هزار تومان از این سایت خرید کرده ام و خیلی خوشحالم که در کشورم این اتفاقات فرهنگی رخ می دهد. سعی می کنم از این سایت و سایتهای مشابه تا آنجا که بتوانم خرید کنم تا هم نیاز فرهنگی خودم را برآورده کنم و هم حمایتی باشد از رشد فرهنگ غنی ایران زمین.
راستی جدیدا فید سایت شما را در فیدلی وارد کرده ام و دیگر هیچ مطلبی از شما را ازدست نمی دهم :) فیدلی هم خودتون معرفی کردید که اون هم فید خوان شیک و زیبایی هست. مرسی از همه چیزهایی که یاد ما می دهید :)
وحید
ممنونم از لطفتون
من به عنوان یه شهروند معمولی کشور
اگر بخوام در این باره صادقانه نظر بدم باید بگم که
من همه تمام سعی خودم رو می کنم تا چیزی که میخوام رو مجانی دانلودش کنم یا حد اقل چیزی مشابه اون رو که مجانی هست رو دانلود کنم.
بزارید یه چیز رو صادقانه بگم ما به اینکه حق کپی رایت رو رعایت نکنیم یا مواردی از این قبیل عادت کردیم و فکر می کنیم سرمون کلاه رفته اگر چیزی رو که مجانیش هست بریم واسش پول خرج کنیم.
به نظر من اگر همه وبسایت ها محتواشون پولی بشه خب ما هم مجبور میشیم پول بدیم دیگه ولی اگر نباشه خب میریم سراغ اونی که مجانی هست .کلا در شرایط فعلی اقتصادی-فرهنگی کشور اصولا تا اجباری در کار نباشه در اینگونه موارد کمتر کسی دست به جیب میشه.
البته این نظر شخصی منه و شما میتونید باهاش مخالفت کنید
مخالفم.
سایت بیپ تیونز نمونه خوبی از مثال نقض است.
سلام.
ممنون از مطالب خوبتان.
واقعا من هم فکر می کنم اگر فقط روی مقالات مورد علاقه و مورد نیازمون بتونیم متمرکز بشیم، این خیلی بازدهی مطالعه رو می تونه افزایش بده. و یا اینکه لازم نباشه کل یه آلبوم موسیقی خزیداری بشه و فقط آهنگ مورد علاقه مون قابل خریداری باشه، این خیلی خوبه.
و به نظر من این سیستم فروش Blendle ایده ی واقعا جالبیه…
مسئله اینه که ساخت همچین چیزی واسه ما برنامه نویس ها به شدت ساده هست و شاید نهایتا یکی دو ماه برای ارایه یک محصول حرفه ای وقت بگیره ولی خب مسئله اینه که همچین چیزی چندان به صرفه نیست…
شما باید هزینه های تبلیغات، سرور، برنامه نویسی، طراحی عناصر گرافیکی، درج محتوا در پنل برنامه، پشتیبانی و… رو در نظر بگیرید.
همچین سرمایه گذاری یه ریسک به حساب میاد وگرنه شما سرمایه گذارشو نشون بده من همینجا قول میدم 2 ماه دیگه این برنامه به بهترین شکل آماده باشه!!!
100 تومان که کمه
ولی اگه مطلب مربوط به مجله مورد علاقم باشه و اینها آره