مشکلی به نام «باهوش ترین آدم یک اتاق بودن»!
ممکن است شما باهوش، نکتهسنج، آدابدان، جنتملن و مسلح به شوخیهای ظریف باشید، همواره بهروز باشید، دایره واژگانتان غنی باشد، از خبرهای روز مطلع باشید، آخرین فیلمها و سریالها را دیده باشید و عباراتی از تازهترین کتابها را بتوانید نقل قول کنید.
اگر آدم این تیپی هستید، باید بگویم که به بد دردسری افتادهاید! کاش این طور نبودید!
بله! همه چیز لزوما، آن طوری نیست که در نگاه اول به نظر میرسد.
ظاهرا با چنین هوش و آگاهی، تحتتأثیر قرار دادن محیط اطراف، باید کاری بسیار ساده باشد، ظاهرا باید بتوانید خوش بگذارنید و چون همیشه قادر به برداشت نکتههای پنهانی از روتینترین امور زندگی هستید، همیشه حرفی برای گرفتن دارید.
اما در عالم واقع این طور نیست، در واقع همان طور که چرخه تکامل، سرسختترین و مقاومترینها گونهها و نژادها را انتخاب میکند و نه زیباترینها و باهوش ترینها را، عالم واقع هم عرصه درخشش آدمهای متوسط رِند است و نه باهوش ترینهای ما!
فکر میکنید بدبینم؟! پس ادامه پست را بخوانید تا بدانید چرا این طور فکر میکنم.
1- هوش زیاد کسالتبار میشود:
خیلی از شماها شاید دوست داشتید که باهوش ترین دانشآموز دبیرستان در عرصه فیزیک و ریاضی میبودید. اما هوش زیاد واقعا کسالتبار میشود. چون بعد از مدتی دیگر کسی از حل شدن سریع یک مسئله دشوار توسط شما، شگفتزده نمیشود و شما دیگر رکوردی برای شکستن، دستکم در آن چارچوب محدود ندارید.
حتی شرایطی فراهم میشود که اگر تصادفی یک مسئله را اشتباه تحلیل کردید، همه فکر میکنند که این شما هستید که درست میگویید و کسی برای رفع یکنواختی هم شده، شما را به چالش نمیکشد!
شرلوک هولمز را چه در آن سریالهای دیدنی قدیمی با بازی جرمی برت، چه در سریال جدید بنگرید، یا دکتر هاوس را! آیا فکر نمیکنید که اگر قرار باشد، پشت سر هم به قسمتهای مختلف سریال نگاه کنید، سریال کسالتبار میشود!
در عالم واقع چون آن فراز و نشیبها و چاشنیهای داستانی وجود ندارد، مسلما میزان کسالت بیشتر هم میشود.
2- هوش زیاد مایه حسادت میشود
حسادت چیزی که در همه ما وجود دارد، انکارش نکنید! یعنی جدا شما به یک آدم باهوشتر از خودتان حسادت نمیکنید! آیا دوست ندارید اشتباهش را پیدا کنید یا نقطه ضعفی در او پیدا کنید؟
متأسفانه آدمهای باهوش همیشه سوژه برای دست انداخته شدن، به دست دیگران میدهند. شیوه صحبت، طرز نگاه، طرز پوشش، اصطلاحات شسته رفته مورد استفادهشان، مسلح نبودن به شوخیهای دمدستی مستهجن و …
3- تعامل با دیگران برای آدمهای باهوش دشوار است
آدمهای باهوش سرشار از ایدهاند، سریع فکر میکنند و انتظار دارند دیگران پا به پای آنها بیایند. بعضی از آنها روح حساسی دارند و آستانه رنجش آنها پایین است.
در عین حال باید در نظر بگیرید که توانایی «خود را جای دیگران گذاشتن» و از زاویه دید آنها فکر کردن، چیزی نیست که همه ما داشته باشیم.
ما شاید بتوانیم فقر یا سختی زندگی یک آدم مصیبتدیده را تصور کنیم، اما خیلی دشوار است که دنیا را از دریچه یک آدمها کمهوشتر از خود ببینیم.
برای ما بسیار سخت است که فصل مشترکی بین خودمان و یک آدم کمهوشتر از خود پیدا کنیم و با واژگانی که برای او قابل درک باشند، با او صحبت کنیم.
به همین خاطر است که میتوان به جرأت گفت، اکثر آدمهای باهوش تعامل ضعیفی با دیگران دارند و حرفهایشان توسط عامه مردم درک نمیشوند.
4- آدمهای باهوش در سرگرم نگاه داشتن خود مشکل دارند
و این یکی از معضلات بزرگ آدمهای باهوش است. معمولا تصور میشود که آدمهای باهوش، درونگرا هستند. همان طور که در یک پزشک پیش از آن خواندهاید، درونگرایی دارای آن مفهوم منفیای نیست که زمانی به ما القا میشد. اما باید دانست که خیلی وقتها آدمهای باهوش واقعا درونگرا نیستند، بلکه آنها در یک جمع قادر به سرگرم نگاه داشتن خود نیستند.
آنها انتظار دارند که بتوانند با افرادی دمخور شوند که بتوانند سریع با آنها بده بستان فکری کنند. چگالی اطلاعاتی که آنها میتوانند مبادله کنند، با میزان اطلاعات ورودی متناسب نیست و از آنجا که نمیخواهند یک آدم دیوانه به نظر برسند که در حال صحبت با خود است، ترجیح میدهند، ترمز فکری کنند و هیچ نگویند!
آن دسته از آنها که مؤدب هستند، در این هنگام به خاطر سکوت، آدمهای خجالتی به نظر میرسند که در صورتی که ممکن است در باطن آدمهای بسیار پر شر و شوری باشند و آن دسته از آنهایی که زیاد مأخود به حیا نیستند، آدمهای جسور بیادب جلوه میکنند.
5- آدمهای باهوش، نظرهای متفاوتی دردسرساز دارند!
آدمهای باهوش نمیتوانند جلوی خودشان را بگیرند، ذهن آنها همواره در حال تفسیر و تأویل پدیدههاست و به نتایجی میرسد که بیان آنها بیش از حد رادیکال، تابوشکن و در مواردی خلاف عرف و اخلاقیات مسلم پذیرفتهشده است.
از آنجایی که آنها باهوشتر از آن هستند که برای «هیچ»، کار دست خود بدهند، ترجیح میدهند که یک دیدگاه رسمی کسالتبار غیرواقعی و یک دیدگاه مخفی درونی داشته باشند.
6- آدمهای باهوش فکر میکنند که دیگران میتوانند اشارات ظریف و نکتهسنجیها آنها را درک کنند، اما …
آدمهای باهوش گاه با خودشان فکر میکنند که میتوانند حرفهایشان را درقالب نقل قول شعر، حکایت و کلیدواژههای خاص بیان کنند، اما در کمال تعجب درمییابند که کمتر کسی پیدا میشود که به نزدیکی مفاهیم مورد نظر آنها نزدیک شود.
7- آدمهای باهوش بد هم وجود دارند
و البته آدمهای باهوش بد هم کس نیستند، آنهایی که از تحقیر کردن دیگران ابایی ندارند و گاهی بلایی سر شما میآورند که شما چند روز بعد متوجهاش، میشوید!
8- آدمهای باهوش احترام اندکی برای نظم موجود قائل هستند و مایل هستند تغییر ایجاد کنند
ممکن است انکار کنند، اما پیروی از دیوانسالاری و قوانین دست و پاگیر برای آدمهای باهوش کسلکننده و دست پا گیر است. آنها دوست دارند، همه مراحل اضافی تشریفاتی را با زدن یک «چیت کد» رد کنند. آنها دوست دارند که تغییر ایجاد کنند و علاقه دارند که حس و حال آنها توسط دیگران درک شود.
9- آدمهای باهوش، در زندگی شخصی کمترین شباهت را به همسالان خود دارند
بله! میزان این ناهمنوایی تا به حدی است که خیلیها دوست دارند به جای نثار اصطلاحی مثل باهوش یا گیک، به این دسته از افراد nerd بگویند. اما آنها را هر چیزی که صدا بزنیم، باید بدانیم که آنها میخواهند زندگی خودشان را داشته باشند و راه خودشان را بروند و بفهمی نفهمی، اصلا نظر جمع برایشان مهم نیست. کسی قادر به زنجیر کشیدن آنها نیست، حتی اگر آنها را به اتاقی دربسته بیندازید.
در عین حال آدمهای باهوش، لزوما آدمهای زرنگ نیستند، بسیاری از آنها، آدمهای کاسبکار و نان به نرخ روز خور هم نیستند، پس گاهی چشم باز میکنند و میبینند شاید کودن بودن، در عین عقل معاش، چیزی جذابتر برای آنها میبود!
10- آدمهای باهوش داونگرید شده، آدمهای به شدت ناکارآمدی هستند
ممکن است تصور کنید که اگر آدمی را که قادر به رهبری و اندیشهپردازی است، در کار کوچکی بگمارید، به خاطر هوش فوقالعادهاش، آن کار را به بهترین وجه انجام میدهد.
اما متأسفانه آدم باهوش اصلا شبیه یک چیپ پردازشگر نیست که وادار به انجام عملیات پردازشی سبک باشد. به صورت متناقضی، آدمهای باهوش در هنگام انجام اعمال ساده، به شدت کم میآورند تا حدی که در مواردی غیرقابل پیشبینی میشوند. ممکن است آنها تا مدتها بدون اشکال کار کنند، اما گاهی دچار اشتباهاتی بدیهی میشوند که درجه اعتماد ما به آنها را پایین میآورد.
با کلامی شبیه به سعدی، همان طور که بوریاباف در کارگاه حریر، مشکلزا میشود، یک حریرباف در کارگاه بوریا هم چندان نیروی قابل اتکایی نخواهد بود!
آنچه گفتیم، سراسر دشواریهایی است که آدمها باهوش با تمامی یا بعضی از آنها روبرو هستند.
به خاطر داشته باشید که که مثل همان ویدئوی تبلیغاتی شرکت اپل، در انتها آن دستهای که واقعا قادر به ایجاد تغییرات بنیادی در جامعه و مناسبات حاکم هستند، همین دسته آدمهای آدمهای باهوش متعهد هستند.
شما ممکن است نفیشان کنید یا دیوانه خطابشان کنید، اما لااقل درصد اندکی از آنها، کاری میکنند که حتی یک جامعه متحد هم قادر به انجام آن نیست!
+ این نوشته با الهام از تیتر این پست نوشته شد. متن نوشته البته سراسر تألیفی است!
بسیار ممنون بابت مطلب عالی تون. من حقیر هم بعنوان یک آدم باهوش، کلیت مطلب رو کاملا قبول دارم و اغلب موارد گفته شده رو لمس کردم. البته با اجازتون قضیه “نرد” و “گیک” رو که اشاره کردید کمی باز میکنم: افراد باهوش و مشتاق علم رو اغلب یا گیک مینامند یا نرد. گیک کسی است در تعاملات اجتماعی (طرز لباس پوشیدن، صحبت کردن، رفتار کردن) از لحاظ جامعه متعادل تر به نظر میرسد و روابط اجتماعی نرمالی دارد. اما نرد به مانند غارنشینی کاملا در فضای علمی خود فرو رفته و روابط اجتماعی محدودی دارد و طرز لباس پوشیدن و رفتار کردنش از نرم جامعه فاصله زیادی دارد. یاد این ویدیو طنز افتادم که به شکل رپ گونه جنگ لفظی یک گیک و یک نرد رو نشون میده:
https://www.youtube.com/watch?v=2Tvy_Pbe5NA
پریروز خیلی عصبانی و بی حوصله بودم، خیلی فکر کردم حدود 300 نفر از اطرافیان و دوست و آشنا و فامیل رو مرور کردم، خیلی رک به این نتیجه رسیدم که همه ی اطرافیانم خنگ هستن! چون ممکن نیست من نابغه باشم چون واقعا نیستم!
داشتم دیوونه میشدم، اول یه ایمیل به جادی زدم و بعدش یادم افتاد در تمام این سالها فقط یه نفر هست که باهام میتونه همصحبت بشه، از تیکه های ظریف سر در میاره و حوصلش سر نمیره اگه از توضیح فلسفه ی کانت بریم تاریخ ریاضیات هندسه گونه ی یونان رو بررسی کنیم و بعدش… خلاصه بهش زنگ زدم بعد از مدتها و یک ساعت و 43 دقیقه باهم حرف زدیم در مورد همه چیز، خصوصا کوانتوم و اینکه چقدر ما در این زمینه نادانیم!
هردوتا همزمان اذعان کردیم کاش اینطور نبودیم و کاش ما هم خنگ بودیم و خوش.
با اکثر این مطالب موافقم!!
واقعا ارتباط با افراد معمولی سخته، مثلا وقتی شوخی میکنی هیچی درک نمیکنه، وقتی باهاش حرف میزنی واقعا حرفاشون خسته کننده میشه و فکر میکنن اصطلاحاتی که خودشون میدونن رو بقیه هم میدونن درصورتی که من خودم به عنوان یه آدم باهوش (:P) سعی میکنم در سطح دانش شخص مقابل حرف بزنم.
فیلمها و سریالها واسم کلیشه ای شدن، حتی عقاید سیاسی و مذهبیم هم کاملا متناقض با بقیه اس بماند اون نظم و ترتیب خسته کننده روتین زندگی، چه مراسم ازدواج چه امور اداری….
حتی ایده های مختلفی که در زمینه داستان نویسی، برنامه نویسی، آموزشی و … دارم همش توسط اطرافیانم سرکوب میشه چون قادر به درک کردن یه پله جلوتر از خودشون رو نیستن
و اینکه دوستی مثل خودم پیدا کنم خیلی سخت و کمیابه
واقعا مقاله خوبی بود متشکر آقای مجیدی
دقیقا
من اصلا نمیتونم افراد اطرافم رو تحمل کنم و عصبی میشم چون درمورد هرچی که باهاشون صحبت میکنم متوجه نمیشن و باید چندینبار براشون توضیح بدم و منظورم رو ساده تر بگم که شاید متوجه بشن .
فقط این نیست چیزهای دیگه ای هم هست که توضیح دادنشون کمی سخته و فکر کنم افرادی مثل من بدونن چی هستن.
درکل آدمو واقعا آزار میده ?
متاسفانه!!حسادت بعضی افراد که کم هم نیستند باعث می شه انسان نتونه اون چیزهایی رو که دوست داره بیان کنه در حالی که عموم مردم به سرگرمی های پیش پاافتاده علاقهنشون می دن و هرچیز که سطحی بالاتر از افکار اونها داشته باشه به نظرشون تظاهر میاد.همین باعث می شه آدم اطلاعات و اندوخته هاش رو برای خودش و معدود انسان های اطرافش نگه داره.
باز شروع شد!!حالا همه طوری از زندگی شون حرف میزنند که غیرمستقیم بگن من آدم باهوشی ام و اینا
عجیب غریب بودن که دلیل باهوش بودن نیست! خیلی ها رو میبینم که رفتارهای عجیب و غریبشون رو به هوش بالاشون نسب میدهند یا حتی تو همین سایت یه اده کارشون شده که تزکر املایی بدن که بگن بله من نکطه صنجم!
نکته سنج درسته
پ.ن : سلام من ادم باهوشی هستنم 🙂
مشکل دقیقا همین رفتاره شماست 🙂 یکی از چیزایی که از آدما زیاد همین نوع رفتاره، البته شما هیچوقت درک نمیکنی که من چی میگم چون زندگی و همه چیز برات همینقدر سطحی و احمقانس
واقعا مطلب عالی بود
متاسفانه افرادی رو که بشه با این مشخصات پیداکرد و ساعت ها بشه باهاشون حرف زد سخت میشه پیدا کرد
هر ۱۰موردی رو که بیان کردید با مثال های کاملا واضح تجربه کردم کاش میشد یک راه حلی هم پیشنهاد بدید که توی این شرایط کارایی آدم پایین نیاد.مخصوصا اینکه جامعه اطرافتون(دوستان و خانواده) بخاطر این طرز فکرها و نظرات متفاوتتون با اونها شما رو طرد کنند. چندتا از این محیط های گیکی-نردی رو هم اگه درموردش بنویسین عالیه حداقل آدم فکر نکنه از فضا اومده.
تقریبا همه این مسایل درسته و مشکل روزمره آدم های باهوش.
جالب اینجاست که باهوش ها وقتی با هم تعامل دارند از شوخی هایی لذت میبرند که دیگران اصلا بهشون نمیخندند و این مشکلیه که خیلیا بعد از فارق التحصیل شدن از مدرسه علامه حلی داشتن 🙂
(البته نمیگم که بچه های علامه حلی از بقیه بالا ترن ولی این طور که به نظر میرسه باهوش ترن)
باز شما ها خدا رو شکر کنید که یک جامعه ای داشتید که توش باشید … خیلیا اونو هم نداشتند .. در مدرسه عادی .. کل نوجوانیشون هدر رفت …
اون شوخی ها تون هم به این دلیل نامفهونه که هر محیط انسانی درش نمود های خودش رشد میکنه … کما اینکه شوخی یک ترک برای یک هندی اگر ترجمه بشه هیچ خنده نداره … و برنامه های استند آپ کمدی خارجیا برای ما … جوک های تفرقه پران قبیله ای ما رو اگر یگ خارجی که ندونه ترک یعنی خر شیرازی یعنی تنبل و الا ماشا الله بشنوه .. نه تنها براش خنده دار نیست و بی مفهونه .. بلکه حتی با حال ما قبطه هم میخوره ..
بهش میگن in joke یعنی شوخی هایی که در یک جامعه بخصوص وجود داره
فار(ق) التحصیل؟؟علامه حلی؟!واقعا؟!!
دقییییقا! البته من دلم برای فرزانگان تنگ شده و تمامِ عمر حسرت اون 7 سالِ طلایی رو خواهم خورد 🙁
خوب حرف شما درسته ولی اینو در نظر بگیرید که علامه حلی ای که شما توش درس خوندید یک مدرسه سمپاد و مدرسه ما هم یک مدریه سمپاد ولی امکانات و معلم هایی که اونجا هستن رو خیلی از حتی مدارس سمپاد دیگه هم ندارن وگرنه از لحاظ آماری هم حتی منطقی نیست که تمام افراد باهوش یک کشور از یک مدرسه باشند که البته آزمون ورودی ای که براش برگزار میشه رو بقیه سمپادی ها هم دادن و به راحتی قبول شدن
چرت و پرت بود
حدس میزدم از اون جا که به فرندز علاقه مندید ممکنه به فرندز هم ارجاع داده باشید! صحنه هایی که راس دم از هوش و اطلاعات میزنه و بقیه یا مسخره میکنن یا تحویل نمیگیرن!
عکس مطلب رو دیدم یاد آقای فرشاد نعمت دوست افتادم ( کاور د نبالر ) . که ایشون آدم باهوشی هستند و از نظر من برای ایشون این اتفاق می افته .
اره دقییقا منم خیلی این حالاتو تجربه کردم جوری که وقتی میخوام با دوستام صحبت کنم بهم میگن باز تو رفتی فلسفه ببافی و واقعا تا حالا نتونستم کسیو پیدا کنم که حرفمو بفهمه.
شاید بشه گفت باهوش ها “معمولا” این شاخصه های رفتاری رو دارن ولی هرکسی که این شاخصه ها رو داره نمیشه گفت باهوشه !
حالا بماند که خوده کلمه باهوش رو آقای مجیدی با چه تعریفی بکار بردند من هم نمیدونم
بسیار عالی
ممنون
ای بابا! حالا همه به خودشون گرفتن! دوستان یه کم آروم تر! چقدر نابغه داریم اینجا! شرط می بندم اگر یه مطلب بیارید که مثلا از نظر ژنتیکی ثابت شده که افراد خنگ، جذاب ترین، باحال ترین، خوشتیپ ترین و … خلاصه ترین های جامعه ی بشری هستند 90 درصد دوستان به طریقی می خوان برسونن که خیلی خنگن!
بالاخره ایرانی جماعتی گفتن!
خدا بود
البته دوست عزیز در نظر بگیرید همین که دوستان به جای اینکه در شبکه های اجتماعی مشغول رد وبدل کردن مطالب خیلی سطحی باشند همچنان بر خلاف بیشتز استفاده کنندگان از اینترنت در حال خوندن یک مطلب نسبتا جدی هستند و از خوندن این مطالب هم لذت میبرند(موردی که شاید برای دیگر افراد قابل درک نباشه) نشون میده تا حدودی با بقیه افراد جامعه متفاوتند.پس میشه گفت که درصد افراد نسبتا باهوش در بین خوانندگان این وبلاگ میتونه بالاتر باشه.
احسنت. نظر و نکته ظریفی بود. 🙂
سلام.
البته نمی تونم بگم با این مطلب مخالفم، یا حتی موافق! لکن به نظرم تعریف هوش و کاربردهای آن هنوز نهادینه نشده، مثلا هوش یک انسان صحرا نشین در برابر یک حیوان وحشی برای مقابله و رفتار در برابر خوی وحشی آن در مقام مقایسه با یک انسانی که فقط با اسمارت فونها رابطه داشته برای رفتار با آن حیوان جای سوال دارد.
به هر حال این یک طرف ماجراست.
طرف دوم کامنتهاست! برای من جالب بود که …
بگذریم!
مطلب جالبی بود.
ممنونم.
منظور شما هوش هیجانی (EQ) هستش…دیگه مبحث هوش (IQ) قدری دمده شده…انروزه بیشتر مقالات در مورد هوش هیجانی فکوس میکنن چون عملآ برای جامعه کاربردی تره.
من که شخصا ادم خیلی باهوشی نیستم و معمولیم :)اما دیدم ادمهای فوق باهوشی که اتفاقا برعکس بعضی موارد بالا هستند. به هر حال فکر میکنم اکثرا همینطوری هستند.
دکتر واقعا خسته نباشید،معلومه با اینکه جواب هیچکدام از ایمیل های مارو نمیدید،حسابی سایتتون پذ بار شده
جای یه چیزی تو سایتتون خالیه،اینکه وقتی کامنت گذاشتیم،اگه دوستای دیگه تو همون پست کامنتهای دیگه گذاشتن،به منم ایمیل بشه یا اطلاع داده بشه
یه مطلب دیگه،دقیقا منظورتون از ۲خط آخر مطالبتون تو feedly چیه؟! «نوشته فلان برای اولین بار در یک پزشک پدیدار شد»
یک افزونه برای سئوی سایت استفاده میکنیم که اون متن رو به صورت پیش فرض به فید اضافه میکنه. ادیتش میکنیم بعدا.
با این پیشنهاد که امکان دنبال کردن کامنت ها وجود داشته باشد مخصوصا از طریق RSS جدا، موافقم.
مورد 7 خط قبل آخرین خط رو اصلاح کنید!
الان من با هوشم یا منحرف؟
اصلا ادعای باهوش بودن ندارم.البته اطرافیان چنین نگاهی نسبت به من دارند.حال یا اونها اشتباه میکنند یا اعتماد به نفس من پایینه. در هر صورت تمامی مطالب از درونگرا بودن تا نداشتن عقل معاش و دنبال نفع مادی نبودن در مورد من صدق میکنه.خیلی وقتها اطرافیان هم میگن که علیرغم تواناییهایی که دارم اصلا زرنگ نیستم و به اصطلاح همیشه سرم کلاه میره.این مطلب را حداقل هفته ای دو سه بار میشنوم که تو علیرغم هوشت اصلا زرنگ نیستی.عجیبه که اصلا هم این موضوع برام مهم نیست. همیشه از کاری که میکنم لذت میبرم و با وجود دریافتی نه چندان مناسب فقط روی کار متمرکزم و اصلا دنبال حواشی نیستم.تازگی به این نتیجه رسیدم که ممکنه با ادامه این رویه واقعا دچار مشکل بشم.
خیلی خوب بود. اصن عالی بود
اول اینکه من آدم باهوشی نیستم. جدا از مقاله کامنت ها برام جالب بود. ظاهراً همه باهوش، گیک و روشنفکرتشریف دارند و از عدم تفاهم با اطرافیان در رنج و عذاب هستند و الان کسی پیدا شده حرف دلشون رو داره می زنه! و بعد از خواندن مقاله با سر انگشت قطره اشکی که از یادآوری تنهایی و غربتشون، سرازیر شده رو پاک می کنند.
شکست نفسی و تواضع بیداد می کنه در قشر باهوش ها!!
مطلب بسیار جالبی بود، خیلی خوشحالم که باهوش نیستم! فقط موضوعی که بریم جای سوال داشت این است که تعریف ما از “باهوش” چیست؟
به یاد دارم زمانی یکی از دوستانم خاطره جالبی تعریف کرد که چطور دوستان و خانواده اش تصور می کردند وی یک نابغه است در حالیکه پس از ورود به دانشگاه در رشته ای که اصلا از وی انتظار نمی رفت متوجه شد که حتی در کلاسشان به زور می تواند دانشجوی متوسطی باشد و سپس نتیجه می گرفت که او باهوش نبوده است بلکه در میان کم هوش ها، کمتر کم هوش بوده است!
به این ترتیب شاید هوش در زبان جاری ما یک مفهوم بسیاری نسبی باشد. شاید هم یک روز لطف کرده و پستی نوشتید که هوش چیست و چطور باهوش ها را می توان تشخیص داد.
با هم ممنون
سلام دکتر،
خوشحالم که شما هم از خواننده های این سایت هستید.
با احترام – آرش
کاش کمی ساینتیفیک می بودید. از علاقه تون به داستان های سای-فای تا نوروسایکولوژی نمی دونم این متن رو کجا قرار بدم. می تونید با خوشحالی دیفنس و خودشیفتگی دوستان رو تقویت کنید ولی این پست به شدت بد و در حد پستای اپل فن بوییتون بود امیدوارم کمتر از این نوع پست ها بخونم تو اینجا .
خیلی عالی بود! از اون پستها که باید سیوش کنم و چند وقت بعد دوباره برگردم بخونمش تا ببینم با خودم چند-چندم…
ایول دکتر. همه خواننده هات باهوشن 😀
بعضی از این مسایل رو پسرم در مدرسه داره. بیشتر روزها از مدرسه که میاد میگه “همه میخوان منو اذیت کنن. ” یا مثلا میگه “امروز آقا کارنامه ها رو داد، کارنامه خودشونو نگاه نمیکنن، میگن کارنامه تو رو ببینیم.” بعضیا به وضوح از روی حسادت مسخره ش میکنن.
بازی های معمول بچه ها تو زنگ تفریح براش راضی کننده نیست. بازی میسازه با قوانین خودش، بعد دنبال کسی میگرده که بپذیره قوانین بازی جدید رو. خیلی وقتا کسی پیدا نمیشه از تو کلاس چهل نفری. با بچه های کلاسهای دیگه هم سعی میکنه دوست بشه. با یکی دو نفر آشنا شده که کتاب میبرن برا هم زنگ تفریح میخونن و خونه نیاورده به صاحبش پس میدن.
شوخی هاش بیشتر نکات ظریف علمی یا ادبیاتی داره، ضرب المثل زیاد بلده. و اینا درک نمیشه از طرف گروه همسالان.
من به عنوان مادر، ناراحت میشم که با وجود تلاشش تو جمع بچه ها تنهاست و کسی تحویلش نمیگیره.
با خوندن این مطلب متوجه شدم خودم هم باید بیشتر درکش کنم.
بگذریم که همسرم هم این مسایل رو داره و واقعا حس میکنم گاهی از این که کارمنداش نمیفهمن چی میخواد و باید همه چیز رو با جزییات براشون بگه، اعصابش خرد میشه.
نمیدونم آدم باهوشی هستم یا نه ولی همه اینا رو در خودم می بینم. جالبش اینجاست که 1 پزشک خیلی عالی جزئیات رو نوشته انگار که مدتی با من زندگی کرده.
سلام به باهوشان و بی هوشان!!
به نظرم این مشکلات و اختلافات بین هر دو انسانی چه باهوش و چه بی هوش! در درجات مختلف مسلما پیش میاد چون بالاخره هیچ دو انسانی خط فکر و اندیشه مشترکی که عینا مث هم باشه رو ندارند…شاید طبق گفته شما در مورد باهوش ها این درجه کمی بیشتر باشه…و حالا باید ببینیم هوش رو دقیقا چی باید تعریف کرد؟؟میدونیم که هوش دسته بندی های مختلفی داره:از جمله هوش عاطفی هوش اجتماعی ،و….به نظرم به جز یکی دو مورد از موارد بالا بقیه اش مربوط به هوش اجتماعی و تعاملی واینجور چیزا میشه ….(که با اون تعریفی که اکثریت مردم از هوش دارند متفاوته (حل سخت ترین مسائلریاضی و فیزیک و…!))
ممنون از مطلب خوبتون، ولی اینجور مطالب مثل سم میمونن، مخصوصا برای ما ایرانیا. چون ما هیچ شناختی از خودمون، انسانها یا جوامع و خیلی چیزای دیگه نداریم(که این اصلا چیز عجیبی نیست!) و تنها مطالبی که می بینیم اینا هستند و بر اساس همین چیزا تصورات عجیب غریب برای خودمون ایجاد میکنیم(که این عجیبه!). واسه همین فکر میکنیم چون گفته ادم باهوش نمیتونه با بقیه حرف بزنه، و ما هم نمیتونیم خوب حرف بزنیم، پس ما باهوشیم!!!
این موضوع در مورد مسائل پزشکی و خود درمانی ها و همینطور خیلی دیگه از مسائل وجود داره…
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد / بخود گمان نبرد هیج کس که نادانم.
ممنون از مطلبتون.
من فکر میکنم دو حالت کلی رخ میده در مورد مطالبی از این دست: یه عده که اصلا نمیخونن و بر نمیخورن به این مطلب که احتمالا همونایی هستن که توسط اونایی که این مطلب رو خوندن خنگ فرض میشن.
دسته دوم اونایی هستن که این مطلب رو میخونن و فکر میکنن که ای بابا!!! این که همهی خصوصیات منو گفت!!!! عجب!!! پس همهی باهوشا همین مشکلات رو دارن!!!!!!!!
درضمن به نظرم گذاشتن عکس دکتر هاوس به عنوان یک نابغه بدبخت، خیلی به جاست.
حالا که بیشتر دقت میکنم میبینم خیلی از رفتار های من ناشی از باهوش بودنم بوده و خودم نمیدونستم 😀
اول تیتر این مطلب جذبم نکرد اما به خاطر کسادی بورس و بیکاری به زور خودم وادار به خوندن این پست کردم اما راضی ام که وقتم و صرف خوندن مطالب سایت شما میکنم
پاپ سایکولوژی (روانشناسی عامهپسند) متاسفانه انسانهای بادانش رو هم گمراه میکنه. استرنبرگ در همون فصل نخستِ تکستبوکِ معروف علومشناختیش، هوش رو از زوایای مختلف بررسی میکنه، و در پایان به نظر میرسه غیر از دو نکتهی مشترک در همهی تعریفها از هوش، بقیهی زوایا هنوز که هنوزه ناشناخته هست. دو نکتهی مشترک که از اکثر تعاریف هوشمندی (اینتلیجنس) استنباط میشه اینهاست:
۱. یادگیری از تجارب قبلی،
۲. توانایی سازگاری با محیط.
مواردی که شما ذکر کردید بیشتر به ویژگیهای انسانهای درونگرا (introvert) میخوره تا باهوش. یه کتاب عامهپسند معروف هم هست به اسم Quiet: The Power of Introverts in a World That Can’t Stop Talking. از دید علم روانشناسی و علوم شناختی اینها همه علوم عامهپسند هستند و محصول خود-نگردی و introspection (اغلب محدود به تجاربِ فرد و سابجکتیو هستند).
در نهایت همهی انسانها خود رو باهوش میدونند و پدیدهی عجیبی نیست (و اغلب هم در واقع هستند). با این حال چیزی که در نهایت به ما کمک میکنه، نه هوش، بلکه چهار موضوعی هست که به تفضیل در علوم رفتاری بررسی شده: هوش، دانش، نیاز به شناخت و حل مساله، و فکر باز. وگرنه باهوشترین انسان دنیا دربونِ یک بار هست.
ممنون از اطلاعاتی که ارائه کردید.
در مورد فاکتورهای مورد توافق در مورد هوش، تا جایی که من می دونم یگانه مفهومی که تقریبا اکثریت در مورد اون توافق دارند، همون توانایی سازگاری فرد با محیط هست که شما هم به خوبی بهش اشاره کردید.
در واقع اونچه که به عنوان عوامل موفقیت فرد گفتید و حتی همون گزینه یادگیری از تجارب گذشته، همه و همه به عنوان ابزارهایی برای فرد جهت ایجاد سازگاری با محیط، زمان، مکان و در نتیجه جهان شخصی خودش هست.
سلام
واقعا یکی از بهترین پست های یک پزشک بود…ممنونم
من کامنت های بقیه دوستان رو نخوندم ولی حدسم اینه که 90 درصد کامنت ها مربوط به این باشه که آدم باهوشی هستن و همه این مشخصات و صفات رو دارن :دی
حدس شما کاملا درسته دوست من! به خاطر این که اینجا یکی از بهترین وبلاگهای فارسی است و خوانندگانش در بیشتر موارد از افراد تحصیل کرده و سطح بالای جامعه هستند که مایلند وقتشون رو با خواندن مطالب سطح بالا پر کنند. پس طبیعی است که اکثرشون خودشون را باهوش بدونند و این هیچ اشکالی نداره!
ماشالا اینجا همه باهوشن!ممنون از مطلب خوبتون آقای مجیدی.حسابی خسته نباشید امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید و ما هم بیایم مطالب همیشه عالیتونو بخونیم.
بستگی داره هوش را چگونه تعریف کنید به نظر من این ها خصوصیات ادم هایی می باشد که فقط ای کیو بالایی دارند و به صرف اینکه ای کیو انها بالاست نمی توان گفت ادم های باهوشی هستند. ادم های باهوش (بالا بودن eq و iq) توانایی وفق دادن خودشون با محیط را دارند یا بهتره اینطوری بگم محیط اطرافشون را به درستی تجزیه و تحلیل می کنن و نه تنها خودشون وفق پیدا می کنن بلکه الگوی دیگران هم می شن. نمونه های زیادی هم وجود داره که تو دنیای ای تی هم خیلی هستن که قبل و بعد مرگشون کتاب ها و فیلم هایی در موردشون ساخته شده است. به نظر من این دسته افراد که تو این مقاله معرفی شدن بیشتر از یه نارسایی (نابرابری iq و eq) رنج می برند.
سلام من اصلا خودمو ادم باهوشى نمیدونم هرچند پزشک هستم و همسرم هم از نظر علمى رتبه بالاىى داره…ولى چیزى که جالبه اینکه بعد از یکسال زندگى مشترک هر دو به این نتیجه رسیدیم که ما “باید ” باهم صادق باشیم چون در هر صورت طرف طرف مقابل اونقدر تیزبین و نکته سنجه که هرگز نمیشه سرش کلاه گذاشت …و تو روابظ عادى و مکالمات معمول هم حتى نمیتونیم دروغ مصلحتى بگیم یا همدیگه رو بپیچونیم با اینکه من خیلى سعى میکنم چون به اندازه همدیگه میتونیم دست همو بخونیم . و این خیلى بده !!!! کاش حداقل یکیمون خنگ بود! یا حداقل اندکى تفاوت سطح هوشى داشتیم
و جالبه که کلا لایف استایلمون هم با بقیه زوج هاى دوروبرمون فرق داره تفریحاتى خاص خودمون داریم که به شدت باش حال میکنیم ولى برا هرکى میگیم براش عجیبه ! مثلا اینکه ما تو خونه تلویزیون تماشا نمیکنیم! ولى درعوض سالگرد ازدواج به عنوان هدیه بهم مطالب جدید یاد میدیم!
دکتر جون میدونی عمق فاجعه چه زمانی معلوم میشه ؟!
خاطره واقعی :
طرف به فره وهر میگفت اهورامزدا بعد براش که توضیح میدی میره پشت سرت میگه باز شروع کرد !!
اینه بدبختی آدمای باهوش
وقتی میوفتی تو همون اتاقه دیگه خدا رحم کنه ، خصوصا اگه اطرافت خانواده زنت باشن که دیگه وا ویلا.هی پرت پلا میگن هی به خودت فشار میاری چیزی نگی بعد که میگی میشی مسخهره و خالی بند !!!
آخه بابا یارو طرح مفهومی آیفون 6 رو آورده بود (قبل از معرفی ) انوم نه یه طرح نزدیک به واقعیت از اون کانسبت های فضایی که 100 دیگه هم نمیاد ” گوشی میپیچید دور دست طرف و … ” کم مونده بود اون به اصطلاح آیفون 6 بره نون وایی برا صاحبش بربری بخره ، حالا بی خیال طرف میگه بچه های ببینید آیفون جدیده چیکار کرده ، میگم بابا این کانسبته یعنی طرح مفهومی ، خیالیه ، یه دفعه همشون همچی نگات میکنن که انگار دارن به گوسفند عید قربون نگاه میکنن تازه از همه بد تر یه خالی بند هم این وسط تو شون پیدا میشه میگه بابا اومده تو بازار خودم دست دوستم دیدم ( این یکی دیگه نوبرشه به خدا )
حالا خدایی برا شما هم مشابه این موارد پیش نیومده ؟!!!
تبریک می گم. ظاهرا همه ی تیزهوشان کشور خواننده ی ۱پزشک هستن. یاد مطلبی افتادم که چند ماه قبل نوشته بودید و اشاره ای هم به میانگین هوشبهر ایران کرده بودید!
به هر حال متشکر بابت مطلب خوبتون، البته ای کاش اشاره ای هم به تعریف تیزهوش و گروهی از تیزهوشان که بیشتر واجد این ویژگی ها هستن می کردید. مثل این که این ویژگی ها مربوط به تیزهوشانی با تعریف هوشبعر بالای ۱۳۰ است یا گروه های خاص تر.
و باز هم متشکر که موضوعات گسترده ای رو پوشش می دید
کام عزیز، با شما موافقم، من دانش روانشناسی ندارم ولی میفهمیدم یه جای این نوشته ایراد داره، توی خانواده آدم های تیز هوشی میبینم که در بعضی جنبه ها بسیار موفقند درس، درآمد و… ولی درایت کافی برای شناخت و بهره برداری از محیط پیرامون را ندارند و عموما قادر به برقراری ارتباط درست و در نهایت لذت بردن از زندگی را نییستند . دایی دارم با هوش عجیب وغریب که با تحصیل در ۴رشته برق و فیزیک اقتصاد وکامپیوتر موفقیت های تجاری فوق العاده در آمریکا وکلی کارهای خارقالعاده در بچگی با هیچ کس تعامل درستی ندارد، حرف هیچ کس را قبول نمی کند، این را خوب می فهمم که نگاه عمیقی به موضوعات دارد ولی تک بعدی است ونهایتا ناقص. برایم جالب است که مادر بزرگم با داشتن حداقل تحصیلات والبته هوش زیاد به او تذکراتی میداد که الان بعد از سال ها به درستی آنها اعتراف میکند و به غلط بودن بسیاری از روش هایی که در گذشته بر مبنای آنها زندگی کرده، چند تا از این مدل ها را در خانواده میبینم که در نهایت غلط بودن جهت گیری های زندگی شان را پذیرفتند. به داییم میگم یه خورده از این IQات استفاده کن تا بتونی با دیگران درست ارتباط برقرار کنی دیگران اینقدرها هم که فکر میکنی خنگ نیستن.به نظرم هوش سرشار در یک جنبه در عین حال که یه حسن هستش، یک عیب هم به حساب میآید،چون دیدم تیز هوشانی را که در همه ی جنبه ها حتی تعامل با کم هوش تر از خودشان توانایی هایشان را آشکار میکنند. و در نهایت این را هم میدانم بسیاری از موفقیت های بشری مدیون آدم هایی است که در جنبه های خاصی دارای هوش سرشار بودند و دارای اختلالاتی هم بودن مثل اینشتین که گفته میشود اتیسم داشته وعلت مشکلاتش در مدرسه هم همین اختلال بوده
ممنون از این پستتون خیلی عالی بود.
حالا جواب سوالا مو گرفتم!!
با توجه به بازدید بالای این مطلب معلومه نصف ایرانیها ضریبهوشی بالایِ 130 دارند…
حالا شما مشکلی داری با این با هوش بودن مردم ایران؟؟
من خودم ضرین هوشیم 136 با ضریب انحراف 24 بدست اومد در تست iq و در نمودارش از نیمه high بیشتر بود و نرسیده به تیز هوش بود!
من خودم را آدم باهوشی نمی دانم ولی کتابهاو مطالبی رو می خونم که افراد عادی نه ازاونها سر در می آورند و نه می خونند . یکی از علایق من گوش کردن سخنرانی ها صوتی و تصویری است خیلی به این کار علاقه دارم از فلسفی گرفته تا جامعه شناسی و تاریخی و موضوعات دیگه و بعضی وقت ها می بینم یک سخنرانی خیلی مطالب خوبی داره و روشنگری هایی کرده که واقعا حیرت آوره اون رو به بقیه معرفی می کنم و می گم گوش کن یا نگاه کن ولی خیلی تعجب می کنم از واکنش افراد که هیچ تاثیری روی اونها نمی گذاره ویا اصلا گوش نمی کنند.
اشعار قدما مثل سعدی و حافظ و یا متن های تاریخ بیهقی این ها رو خیلی دوست دارم و می خونم و همین مطالعات تاثیر ی روی من گذاشته که کلمات رو دقیق و سنجیده بیان می کنم ولی خیلی وقت ها حرفهایم باعث سوتفاهم می شه.
یک مثال هم می تونم بزنم که تفاوت آدم های باهوش و زرنگ رو نشون می دخ.
ببینید بلانسبت شما یک موش حیوان باهوشی نیست ولی حیوان زرنگی است چون تقریبا تمامی حواسش به محیط اطرافش هست به هیچی فکر نمی کنه جز زمان حال نه به گذشته و نه آینده فقط حواسش کاملا به اطرافه . این انسانها زرنگ هم همین طوری اند برای همین هم درزمینه کسب معاش ازباهوش ها موفق ترند حتی یک آدم کودن اگه حواسش مثل موش حمع باشه در زمینه نون درآوردن موفقه این حتی در اداره جات و سازمان ها هم صدق می کنه بعضی وقت ها می بینی یک آدم متوسط رو به پایین از یک آدم باهوش پست های مهمتری می گیره چون اون حواسش جمع بود و از موقعیت ها بهتر استفاده کرده ولی یک آدم باهوش همش در حال حل مسائل کائنات است.
و البته آدمهای باهوش بد هم کس نیستند، آنهایی که از تحقیر کردن دیگران ابایی ندارند و گاهی بلایی سر شما میآورند که شما چند روز بعد متوجهاش، میشوید!
شاید از اونجایی که تقریبا همهٔ آدمهای این اتاق باهوشن، بهتر بود مطلبی در مورد مشکلات خنگ ترین فرد اتاق بودن مینوشتین
کاملا درست میفرمایین و خب من نمیدونم باهوشم یا نه و خب ادعایی هم در این زمینه ندارم چون از ژنتیک خودم باخبر نیستم و آزمایشی هم ندادم تاحالا . اما میدونم از وقتی که با فلسفه آشنا شدم به شدت اعصابم داغون شد در ابتدا و تنها شدم و کمتر خندیدم . از زندگیم بیشتر لذت بردم و از جامعه بیشتر نفرت پیدا کردم هرچند که دیدم نسبت به عموم مردم منفی نیست اما واژه انسان گرگ انسان رو قبول دارم کاملا . در هر حال گاهی اونقدر دچار Over Thinking میشم که از درس و دانشگاه هم جا میمونم . و در طول چند ترم تحصیل فقط دو دوست تونستم پیدا کنم که از بودن باهاشون لذت ببرم و در کل تنها تر شدم اما تنهایی ای که به شدت لذت بخشه . در هر حال فلسفه حتی اگه باهوش هم نباشی باعث میشه خودت و تفکرت و محیطط و آگاهیت و سبک زندگیت تغییر کنه و این تغییرات بهای زیادی داره که البته در آخر به هرچیزی هم ختم بشه شیرینه .
بعضی ازاین مشکلات بخاطر کم بودن هوش هیجانی و مهارت ارتباط موثره که گفته می شه برخلاف آی کیو، قابل ارتقا دادنه
خیلی خوشم اومد.. واقعا ممنون.
کی فکرشا میکرد این همه «نابغه ی منزوی» سایت پزشک 1 بخونند؟!
البته در مورد اولیش شک دارم!
تمام مواردی که گفتید؛ عینا درسته فقط نقش EQ را در جبران مشکلات اجتماعی ناشی از IQ بالا نباید نادیده گرفت. به نظر من؛ آدمهای باهوش اگر هوش هیجانی بالایی داشته باشند خیلی کمتر دچار مشکل میشن، مثلا در جمله ای که بیان کردید:
ترجیح می دهند “یک دیدگاه رسمی کسالتبار غیرواقعی و یک دیدگاه مخفی درونی ” اشاره به درک شرایط بیرونی و اجتماعی دارد که من خودم شخصا خیلی اوقات همین تکنیک را به کار می برم.
طبق تجربه شخصی من سخت ترین شرایط وقتی است که شما مادر ( یا پدر) یک بچه باهوش باشید که این مشکلات را تجربه می کند ولی هنوز کم سن تر از آن است که بتواند درک درستی از مشکلات باهوش بودن داشته باشد! و سخت است که شما شاهد باشید که فرزندتان به دلیل هوش زیاد با طرد شدنهای متوالی مواجه میشود 🙁 و در عین حال برای اینکه مغرور و از خودراضی بار نیاید، نخواهید موضوع را به روشنی برایش بیان کنید.
در واقع همان طور که چرخه تکامل، سرسختترین و مقاومترینها گونهها و نژادها را انتخاب میکند و نه زیباترینها و باهوش ترینها را، عالم واقع هم عرصه درخشش آدمهای متوسط رِند است و نه باهوش ترینهای ما!
احتمالاً بخاطر همینه که اکثر دختران تحصیل کرده در مدارج عالی مثلا تخصص و غیره!! مجردند؟؟؟ چون چرخه طبیعت باهوش ترینها رو انتخاب نمی کنه…
آقای دکتر از کامنت ها میشه گفت که همه باهوش ها اینجا جمعند.
پس اگه میشه یه چت روم یا شبکه اجتماعی هم درست کنید این همه باهوش از مصاحبت با هم لذت ببرن و احساس تنهایی نکنن
درود …خیلی حرف سنگینی است وقتی از کسی میشنوی
آیا بیکاری یا علاقه مند ؟
بعد ترمز میکنی و به خودت میگی : هیچ کودوم .من پرسشگرم …نمیتونم ساده بگذرم از فرضیه ی داروین و فرگشت .از فلسفه ی برتراند راسل و توتم و تابوی زیگموند فروید .
بعد در کمال ناباوری دوستانی دارم که مدتهای مدید در توصیف شخصیتم میگفتن : سحر شاعر ، سحر دیوانه ، سحر عرفانی
بعد باید میفهموندم بهشون که درسته شما خنگها در اکثریت هستید و من در اقلیت . ولی من در عمرم یک مصرع هم نسرودم . چرا مشاعر ؟
کسی رو نزدم و یا جارو جنجال راه ننداختم و هپروت نیستم . چرا دیوانه ؟
من عمرا توهمات روحیه عرفانی رو نمیرم سمتش ؟ چرا عرفانی ؟
نمیتونم ساده از کنار مساعل عبور کنم ! هر چیز درخوری احتیاج به تامل داره !
ولی کیه که بفهمه !
نمیدونید خوندن این مطلب دریک پزشک چقد حالمو جا آورد !
ماها باید چیکار کنیم ؟
من حتی توی روابط با آقایان به طرز عجیبی گستاخ جلوه میکنم ! و تحمل افکار پوچ مردان پیرامونم رو ندارم !
هر شخصی برا خودش خاص ب نظر میاد این عنصر آفرینش ما تنها و خاص آفریده شدیم هیچ دو آدمی رو پیدا نخواهی کرد ک شبیه ب هم باشن مغز ما کلا قدرت تحلیل بالایی داره اون افرادی ام ک ب نظر شما ساده میان فقط نشستن ساعت ها فکر کنن و مطالعه افکار مثل فروید و کافکا و دکتر فاوس……اینا رو داشته باشن زندگی ساده شون براشون جذاب تر بوده تا برن دنبال این چیزا وگرنه از نظر ذهنی همه تقریبا دارای ی بهره هوشی هستیم
مردم رو جور ک هستن دوست داشته باشید نذارید براتون فیلم بازی کنن و بشن چهره ای از روشن فکری حال حاضر وآنارشیس
زیبایی افراد ب اینه ک خودش باشه چ ساده چ پیچیده
اگ کسی ام شماره رو تایید کنه دلیل ب این نیست ک شما درست حرف میزنی یا افکارت درست و یا برعکس
و آقایون الان آقایون در ارتباط با خانم ها معمولا دنبال افکار طرف مقابلشون نیستن دنبال چیز دیگه ای هستن شما هم دنبال افکار آقایون نباشید نظام آفرینش رو در نظر بگیرید این مهم ترین چیزه
اینا تحلیلی از ادم باهوش نیست این تحلیلی از ادمی ک هوش محیطی خوبی داره eqن داشتن iq مناسب
ولی واقعا قبل دارم این افراد بقیه رو ساده میبینن و دنیا براشون سخت میشه چون خیلی کم پیش میاد بتونن یکی رو پیدا کننن ک اونا رو بفهمه بعد همشم دنبال اینن ک شایدم این فردی ک پیدا شده نتونه مارو بفهمه تجربه شو داشتم
آی گفتی!
من باهوشم چون کل فامیل بم میگن حرفاتو ساده تر بزن تا متوجه شیم ولی بیشتر ما آدمای باهوش مشکلمون اینه که تا یکی از ایده ها یا آرزو هامونو میگیم همه مسخرمون میکنند واقعا تاسف آور و وضحکه
الان فهمیدم چرا سوالات آسان امتحانات مدرسه رو اشتباه جواب میدم اما سوالات سخت رو عین آب خوردن
به نظر من (اندر حکایت اتفاقات یک روز لعنتی دیگر در زندگی من)هم میتونه عنوان خوبی برای متن بالا باشه…
من یه خانم خونه دارم ضریب هوشیم 121 هست نمیدونم باهوش محسوب میشم یانه ولی مسایل مطرح شده زیاد برام پیش میاد و از اون بدتر اینه که چون تمرکز کمی تو کارام دارم همه فکر میکنن من خنگم البته افراد باسوادی که دور و برم هستن معمولا بیشتر منو به عنوان یه آدم باهوش قبول دارن کلا بعضی وقتا دلم میخواد زودتر بمیییییییرم من بزور لیسانسم رو گرفتم و الان دلم می خواد ادامه بدم ولی اطرافیان سعی دارن منصرفم کنن من می تونم شعر بگم و داستان بنویسم ولی کسی نیست تشویقم کنه یا نکات لازم رو بهم یاد بده کلا خیلی گناه دارم
تجربه شخصی
اولا همیشه یه نقص ظاهری برای خودتون قرار بدین که بقیه هنیشه فک کنن بی نقص نیستید
دوم به شخصیت ها مثل یه بازی کامپیوتری نگاه کنید این طوری میتونید راه نفوز هر کس رو به دست بیارید
سوم یادتون باشه اکثر آدما فقط دو تا گوش میخوان نه بیشتر یعنی اگر جبهه گیری نکنید بهتون علاقه مند میشن
بد ترین نکته ممنکن که راهی براش ندارم اینه که تو همه رو میفهمی ولی هیچ کس تو رو نمیفهمه نتیجش اینه که حتی اگه یه عالمه رفیق داشته باشی بازم تنهایی
بدی دیگش هم اینه که کم کم انگیزه هاتو برای هر کاری از دست میدی
من 13 سالمه و این قدر آدمای خنگ زیاد هستن که نیازی به شمارش نیست من این قدر فکرشونو میخونم که همه از دستم فراری میشن و توی مدرسمون این قدر باهوشم که همه ی معلم ها تقریبا چشماشون از تعجب گشاد میشن و حتی میتونم از روی لباساشون تشخیص بدم که دارن دروغ میگن یا راست
بعضی از همکلاسیمون به خاطر خنگی که توی درس دارن اینقدر خندم میگیره که نمیتونی تصورشو بکنی
سلام اسم علی هستش
اینکه باهوش با شیم یا نه اصلا مهم نیست اگه از من یه تست هوش بگیرن نمره ۱۰ بهش میدم
چون واقا باهوش نیستم اما چند وقتی هست که مطالبی از فیزیک و ریاضیات رو مطالعه می کنم و نظریه های و فرضیه های جدیدی خلق کردم که فقط باعث سرگرمی من شده
برای مثال اگه انرژی تراز های الکترون کوانتیده باشه و جهش کوانتمی الکترون از تراز پایین به تراز بالا با دریافت انرژی از فوتون ها که تشکیل دهنده نور هستنند(بهتره نگم هستند چون به معنی جدا بودن هست مهم نیست) در این صورت انرژی فوتون ها کوانتیده هست وگرنه انجتم قادر به انتشار هر نو نوری با هر نوع بسامدی خواهد بود مهم نیست…
فهمیدن این موضوع نیازی به باهوش بودن نیست فقط باید از یک فرمولی پیروی کرد
*لذت تلاش و لذت همین ممنون
من به عنوان شخصی که این مشکلات رو داشته ولی الان ندارمشون باید بگم آدم های باهوش خنگ هستند و آدم های خنگ هم باهوش!!!!
درواقع قضیه IQ EQ من بعد سال ها به این نتیجه رسیدم که شاید شرلوک هولمز هوش منطقی زیادی داشته باشه ولی هیچ درکی از احساسات و عواطف و روابط اجتماعی نداره پس در این زمینه خنگه ولی همیشه بر اساس تحقیق های علمی و واقعی پیش برید آخرین تحقیقات تجربی میزان باور نکردی انعطاف پذیری مغز رو نشون میده و اینکه مغز چجوری میتونه رشد کنه در اصل آدم هایی با آی کیو بالا هم میتونن در زمینه هوش اجتماعی یا همون ای کیو رشد کنن و در نهایت تبدیل به آدمی میشه که از درصد بیشتر مغزش استفاده می کنه ، اما توهم همیشه برای انسان یه چالش بوده آدمای زیادی توهم خنگ بودن همه غیر خودشون رو دارن و در حین حال هم آدم های باهوش زیادی هستند که توهم باهوش بودن همه غیر خودشون رو دارن کسی که باهوش باشه ولی هوش اجتماعی نداشته باشه احتمال زیادی داره که دچار بیماری های روانی مثل افسردگی و دوقطبی و اضطراب بشه این آدم در حین حال درکی از عزت نفس و خویشتن دوستی نداره و محبت هم براش دوقرون نمی ارزه شاید بگید خب که چی مگه محبت چیه ، راستش چیزی نیست جز اینکه می تونید باهاش یه کشور آزاد کنید مثل گاندی یا دنیارو جای بهتری بکنید احساسات و هیجانات درون هر انسانی وجود داره و انکارش توهمی بیش نیست ، و در آخر باید بگم هوش هجانی و هوش استدلالی هردو هوش هستند شخصی مقدار زیادی از یکی از اینا رو داشته باشه باهوشه و یا اگر مقدار متوسطی از هردوشون رو داشته باشه بازم باهوشه