آلبوم هفتگی : خانه ای که برای زنده ماندن می جنگد
هفته ای که گذشت در تاریخ
16 می 1960 – اختراع نور لیزر
میمن در ۱۹۲۷ در لسآنجلس به دنیا آمد. او از نوجوانی به تعمیر وسائل برقی و رادیو علاقه داشت و کارش هم همین بود. پدرش که مهندس الکترونیک بود، میخواست که او پزشک شود، ولی او مدرک کارشناسی خود را در رشته فیزیک دانشگاه کلرادو گرفت و برای اخد مدرک مهندسی الکترونیک به دانشگاه استنفورد رفت و در ۱۹۵۵ از رساله دکترای خود در رشته فیزیک دفاع کرد. تئودور میمن در سال ۱۹۶۰ توانست لیزر را به جهانیان ارائه دهد.
در آغاز تئودور میمن، برای تحقیقات بر روی میزر (وسیلهای برای تقویت امواج ریزموج) به شرکت هوگز پیوست و پیشنهاد ساخت دستگاه لیزر را به آنان داد که در نهایت مدیران شرکت به او نه ماه وقت همراه با ۵۰ هزار دلار دادند که سرانجام در سال ۱۹۶۰ میمن توانست لیزر را به جهانیان ارائه دهد. با این حال شرکت هوگو فعالیتی در زمینه لیزر انجام نداد، به همین دلیل او با استعفای خود از آنجا شرکت کوارد را تأسیس کرد. میمن دو بار نامزد دریافت جایزه نوبل شد که در هیچ کدام موفق نبود اما در سال ۱۹۶۶ موفق به دریافت جایزه اولیور بکلی شده است. او همچنین جایزه ولف را در سال ۱۹۸۳ برده است. در سال ۱۹۷۱ بسیاری از فیزیک دانان جهان از جمله دکتر علی جوان (کاشف لیزر گازی)، دکتر پرتوی، چارلز هارد تاونز، الکساندر میخایلوویچ پروخورف, سرجیو پورتو، نیکولاس برومن برگن، بوریس استوچف، پییریاکویی نوت، رایموند کیدر، آرتور شاچولوف و دهها فیزیکدان دیگر به ایران (اصفهان) آمدند و در نخستین سمپوزیوم لیزر (سمپوزیوم در فیزیک بنیادی و کاربردی لیزر، اصفهان)، شرکت نمودند. این سیمپوزیوم ۲۹ آگوست – ۵ سپتامبر ۱۹۷۱ با حمایت دانشگاه صنعتی شریف تهران و با همکاری دانشگاه اصفهان و موسسهٔ فناوری ماساچوست (MIT) در دانشگاه اصفهان برگزار شد.
تئودور میمن در مصاحبه مطبوعاتی ۷ ژوئیه ۱۹۶۰ به صراحت گفته بود: رنج می برم که به لیزر که میتواند پزشکی و صنعت را ارتقا دهد، به عنوان «اشعه مرگ و کشتار» نگاه میکنند. در نخستین سیمپوزیوم لیزر در مورد تحقیقات نظری مبنی بر امکان نشر لیزری در ناحیه پرتو ایکس تبادل نظر شد و دکتر علی جوان درباره رزونانسهای اتمی و مولکولی در بیناب نمایی لیزری صحبت کرد. تئودور میمن در ۵ می سال ۲۰۰۷، درست ۱۳ روز قبل از چهل و هفتمین سالگرد اختراع لیزر در ونکوور کانادا درگذشت. او ۷۹ سال عمر کرد.
19 می 1980 – ارائه کامپیوتر اپل III
اپل III یک رایانه شخصی با کاربرد تجاری ساخت شرکت اپل است که جانشین اپل II محسوب میشد اما چندان موفق نبود. گسترش اپل III در سال ۱۹۷۸ تحت نظارت دکتر وندل ساندر آغاز شد. اپل III در سال ۱۹۸۰ با قیمت ۷۸۰۰ دلار به بازار عرضه شد. ساخت این ماشین که دارای سیستم عامل Apple SOS، پردازنده ۲ مگاهرتز و حافظه ۱۲۸ کیلوبایت(قابل افزایش تا ۵۱۲ کیلوبایت) بود تا سال ۱۹۸۴ ادامه یافت.
20 می 1927 – اولین پرواز به صورت تنهایی بر فراز اقیانوس اطلس
چارلز اگوستوس لیندبرگ هوانورد آمریکایی بود. او به تاریخ ۲۰ و ۲۱ ماه مه ۱۹۲۷ با یک هواپیمای یک موتوره از نیویورک آمریکا برخاست و پس از ۳۳ ساعت و ۲۱ دقیقه پرواز بدون توقف، عرض ۳ هزار و ۶۰۰ مایلی اقیانوس اطلس را طی کرد و در بورژه پاریس در فرانسه فرود آمد. این پرواز نخستین پرواز انفرادی و بدون توقف بین دو قاره آمریکا و اروپا بر فراز اقیانوس اطلس بود و شهرت بسیاری را برای لیندبرگ به همراه داشت. حدود ۵ سال بعد، پسر خردسال لیندبرگ ربوده شده و به قتل رسید که در روحیه او اثر فراوان گذارد. این رویداد به علت شهرت لیندبرگ، معروفترین جنایت دهه ۱۹۳۰ لقب گرفت. درد و اندوه ناشی از این واقعه، او را تا پایان عمر رها نساخت.
لیندبرگ که پدرش در آمریکا نماینده مجلس بود، بعداً وارد سیاست شد و مخالف ورود کشورش آمریکا به صحنه سیاسی جهان و خروج از انزوا بود. او که مدتی را در آلمان بسر برده بود در بازدید از مراکز هوانوردی آلمان نازی، بارها در مورد خطر قدرت گرفتن نازیها به آمریکا هشدار داده بود. اعطای مدال افتخار توسط دولت آلمان نازی به وی و همینطور سخنرانیهای او در مورد لزوم بیطرف ماندن آمریکا در جنگ، باعث انتقادات بسیاری علیه وی شد. با اینحال لیندبرگ در دوران جنگ جهانی دوم و پس از ورود آمریکا به صحنه جنگ، مانند یک شهروند آمریکایی و به عنوان مشاور کمپانی فورد و همچنین شرکت هوانوردی متحده وارد جنگ شد. او به سال ۱۹۷۴ در سن ۷۲ سالگی درگذشت.
20 می 1932 – اولین پرواز یک زن بر فراز اقیانوس اطلس
آملیا مری ارهارت خلبان پیشگام آمریکایی بود. او به عنوان نخستین زنی که پرواز تک نفره را در عرض اقیانوس اطلس انجام داده و همچنین صلیب متمایز پرواز را دریافت کرده است، شناخته میشود. ارهارت در پروازی برفراز اقیانوس آرام در نزدیکی جزیره هاولند ناپدید شد. این هواپیما هنگامی که بر فراز اقیانوس آرام پرواز میکرد ناپدید شد. با وجود جستجوی زیاد ردی از امیلیا ارهارت و فرد نونان، کمک خلبانش و یا از هواپیمای دو موتوره آنان به دست نیامد.
علیرغم این که دو سال بعد از گم شدن هواپیما، امیلیا ارهارت فوت شده اعلام شد، هنوز کسانی هستند که به دنبال او میگردند.
منتخب برترین عکس های هفته
حضور مشاهیر بر روی فرش قرمز فستیوال کن فرانسه
ژست جیمزباند توسط باراک اوباما در مقابل لنز خبرنگاران
عبور از پلی دست ساز در کلمبیا
بسته شدن جاده ای در نیوزیلند توسط 1600 کوسفند
نشت نفت به درون دریا و مریض شدن حیوانات
حضور علاقه مندان به فیلم انتقامجو در سینما
نصب مجسمه ای بر روی مجسمه ی دیگر در هامبورگ آلمان
پرواز کلاه پاپ در آسمان بر اثر وزش باد
مقاومت دانشجوی معترض در مقابل فشار آب در شیلی
مسواک زدن شیرهای دریایی در اسکاتلند
فست فودی در ژاپن
مالک چینی این خانه راضی به فروش خانه اش به شهرداری و تبدیل آن به جاده نیست و تا این لحظه شهرداری نتوانسته رضایت صاحبخانه را برای تخریب بدست آورد
در شهرهای مختلف انگلیس در کنار کانال های آب, مسیری را برای رفت و آمد اردک ها خط کشی کرده اند
خرچنگی که نفت بدنش را فرا گرفته
اعتصاب کارگران شرکت راه و ترابری در آلمان به بسته شدن مسیرهای ریلی منجر شد
مثل همیشه عالی
اردک انگلیسی مثل خودشون اهل نظم واداب دانه!
چقد جالبه.واسه اردک ها مسیر درست کردن
فکرش رو بکنید تو ایران اگه بود اردک بیچاره چه بلایی سرش میومد
البته اون انگلسیایی که من دیدم تو نظم چندان فرقی با ما نداشتن فقط ساختار بروکراسیشون از ما پیشرفته تره که اونم به معنی نظمنیست
خدا کنه مثل انگلیسی ها قاتل و خونخوار نباشن فقط
من و خیلی ها که بعد از انقلاب به دنیا اومدیم از دستاوردها و فعالیت های علمی کشور در زمان شاه کمتر اطلاع داریم؛ برگزاری این کنفرانس در اون زمان برام جالبه
عزیزم اصولا دستاورد چندانی نداشتیم
در عوض الان کلی دستاورد داریم
مورد مالک چینی و حاضر نشدن به همکاری با شهرداری برای ما خیلی عادی به شمار میاد.غالبا تو اکثر شهرها و خیابون های ما این اتفاق میفته و چندان برای ما تازگی نداره.
سپاس جناب ضیاء!
توی قم دارن تقاطع 55 متری عمار یاسر و 15 خرداد رو تبدیل به تقاطع سه سطحه می کنند.
وسط این تقاطع یه مغازه هست که الان تک و تنها وسط خیابان افتاده. خلاصه اینکه وقتی ماشین ها به این مغازه میرسند، باید از سمت چپ یا راست اون حرکت کنند، و دوباره به هم ملحق بشند…
نقشه خیابون دقیقا این شکلی شده:
===========
=====O=====
===========
دو سه مورد دیگه هم تا حالا توی این شهر دیدم که نمیدونم هنوز وجود دارند یا نه، پس اینجا ذکر نمیکنم.
خلاصه اینکه این چیزایی که برای خارجی ها عجیبه و تبدیل به سوژه خبری میشه، برای ما تبدیل به روزمرگی شده.
اما برای من جالبه که همچین مغازه ای در وسط خیابان وجود داره و نتونستن مالکش رو راضی کنند، اما مغازه های اطراف حرم رو علارغم نارضایتی صاحبان آنها به زور خریدند و تبدیل به شبستان و محل عبادت مردم کردند!!
کسی که اونجا مغازه داشت رو میشناختم که میگفت من و چند تا از مغازه دارهای دیگه راضی نیستیم کسی توی زمین مغازه هامون نماز بخونه…