شلوارکهای رسمی: روزنویسهای یک علاقهمند به گیکها در سفر به ولایت برلین و حومه

روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ خرداد در برلین همایشی با حضور کارآفرینان ایرانی داخل و خارج کشور به نام «جشنوارهی کارآفرینی پل» برگزار میشود. این جشنواره سعی دارد با ارزش نهادن به خلاقیت و نوآوری، صاحبان ایده و کسبوکارهای نو را شناسایی کرده و پلی باشد برای معرفی آنها به اکوسیستم کارآفرینی فعال دنیا. هدف اصلی این جشنواره در کنار ارزش نهادن به خلاقیت و نوآوری، شناسایی و تقدیر از صاحبان ایده و کسب و کارهای نو است.
به خاطر مشغله شخصی، نتوانستم شخصا در همایش شرکت کنم، اما خوشبختانه یکی از دوستان خوبم یعنی آقای زرگرپور، اعلام آمادگی کردند تا گزارشهایی را از همایش و نیز حاشیههای سفرشان برای ما ارسال کنند.
با هم قسمت اول این سری گزارشها را میخوانیم:
میثم زرگرپور- کافه آی.تی
#نخوانید
اینجایی که الآن هستم و دارم مینویسم، جایی است در آسمان لهستان. یعنی حدس میزنم اینجا باشد. حدود نیم ساعت دیگر قرار است این هواپیمای فسقلی توی فلان فرودگاه برلین بنشیند و سفر پنج روزهی من و رفقا برای شرکت در کنفرانس بریج شروع شود.
واقعیت این است که اول قرار نبود عاشقان را نفله کنند، اما بعداً که قرار شد، ما هم با خودمان قرار گذاشتیم این روزنویسها با گزارشهای عادی ای که بقیه از یک کنفرانس مینویسند کمی فرق داشته باشد. گزارش نوشتن کار گزارشنویسهاست و من هرچیزی که باشم، این یک فقره را نیستم. یعنی زیاد دوست ندارم مثل فلان خبرنگاری که قرار است به ازای کلمهای فلان تومان برای مجله یا سایت اش گزارش بنویسد، گزارشگری کنم.
بیشتر دوست دارم در این سفر، یک مشاهدهگر چیزهایی باشم که دور و برم اتفاق میافتد؛ آدمهایی که همهمان میشناسیمشان را ببینم و بدون تعارف روایت کنم؛ و خلاصه اینکه حس و حال شخصیام از این سفر را نقل کنم.
برای همین است که این روزنویسها، از فرودگاه امام خمینی تهران شروع میشود و نه از سخنرانی افتتاحیهی کنفرانس؛ و دقیقاً به همین خاطر است که ممکن است کاپوچینویی که در فرودگاه مینسک با رفقا به بدن زدهایم، نقش مهمتری در آن داشته باشد تا ارائهی حضرت مک کلور.
پس توصیه می کنم اگر دوست دارید کنفرانس بریج را از دیدگاه صرفاً تکنولوژی یا فقط کارآفرینی دنبال کنید، وقتتان را زیاد برای خواندن این روزنویسها تلف نکنید که اینجا چیزی دستتان را نخواهد گرفت. ولی از طرف دیگر، توصیه می کنم که “شلوارکهای رسمی” را دنبال کنید تا احتمالاً از حس و حال واقعی تر رویدادی که میگویند بزرگترین گردهمایی ایرانیان در خارج از کشور است، خبر داشته باشید. اینجور اتفاقات و حس و حالهای لحظه ای را در توییتر هم با هشتگ #شلوارک به اشتراک می گذارم که احتمالاً نسبت به مطلبی که قرار است آخر شب و بعد از خستگی یک روز یادداشت برداری و دیدن این و آن نوشته شود، طراوت بیشتری خواهد داشت.
حالا چه کاری بود آخه؟
خدا پدر و مادر کسی که در four square تصمیم گرفت چیزی به اسم swarm را علم کند، بیامرزد. خوب چیزی درست کرد و به اکوسیستم کارآفرینی کشور کمکی کرد که هیچ چیز دیگری نکرده و بعید است تا سالهای بعد هم چیزی بتواند به اندازهی آن مؤثر باشد. به هرحال همین که الآن این امکان برای رفقا فراهم شده که تقریباً بدون تحمل کردن تبعات شناخته شده فضولی، بر و بچ میتوانند آمار همدیگر را داشته باشند و بدانند کی کجاست و چه کار میکند و غیره، چیز کمی نیست. به هرحال یادمان نرفته روزهایی را swarm وجود نداشت و رفقا برای خبر گرفتن از هم، دچار چه دردسرهایی که نمیشدند.
حالا که بحث تقدیر و تشکر باز شده، اجازه دهید این بار از طرف swarm از حضرت “شوآف” هم تشکر کنم که اگر نبود، قطعاً سرنوشتاش در ایران چیز دیگری بود. بگذریم.
پایم به فرودگاه که رسید، swarm را باز کردم تا چک این کنم. به هرحال نمیشود که از شوآف بقیه بگویم و خودم شوآف نکنم. اپلیکیشن را باز کردم و دیدم که ای دل غافل! چقدر رفقا توی فرودگاه اماماند و همه هم به سلامتی towards Berlin. شما فرض کنید تقریباً نصف اکوسیستم کارآفرینی کشور، در یک نیمه شب خردادی جمع شده بودند تا از مسیرهای مختلف خودشان را به برلین برسانند. حالا که فکر میکنم می بینم از دید پدافند غیرعامل، کار زیاد درستی نیست که این همه فعال اکوسیستم در یک شب بخواهند به یک مقصد بروند خدای نکرده اگر اتفاقی بیافتد، نمیگویید چه بلایی سر این نوزاد هنوز نارس می افتد؟ دور از جان به خدا!
خلاصه اینکه به گواه swarm و البته مشاهدات عینی، جمع دوستان جمع بود. چه از قدیمیترهایی مثل ناصر غانمزاده و آرش برهمند و چه از جدیدترها و تازه واردها مثل مهدی بیکیپور و سکینه ملازاده. خلاصه عرض کنم که همین ایران دور هم جمع بودیم و همدیگر را می دیدیم و با هم دعوا می کردیم؛ حالا چه کاری بود که با این همه دردسر جمع کنیم و برویم برلین؟
گردهمایی شلوارکپوشها
به بچههای صاحب ایده که رفته بودند برای عقد قرارداد و گرفتن کمک حضور در کنفرانس گفته بودند که کت و شلوار نپوشید. اصولاً مگر یک کنفرانس کارآفرینی، فلان سمینار تخصصی است که قرار باشد آدم ها اینقدر رسمی بیایند و بروند؟ cool و casual باشید. منتظرم فردا عده ای از رفقای جوانتر را با شلوارک در کنفرانس ببینم.
بله! درست است که اینجا ایران نیست، ولی ما هنوز هم ایرانی هستیم!
والا به نظر من هیچکدوم از شماها کارآفرین نیستین..با عرض پوزش هیچی از کارآفرینی نمیدونین..البته کلمش رو خیلی تکرار میکنین..کدوم یکی از شماها تا حالا پاتونو از یه چاردیواری بیرون گذاشته..کدوم یکی از شماها از زیر سنگ پول درآورده یا از روی یه دکل معلق.. تا حالا جنگ نکردین واسه یک ورق کاغذ..چند تا شغل ایجاد کردی کارآفرین..به چندتا خونواده نون رسوندی..تو کدوم شهرستان محروم زندگی کردی
از نظر شما فناوری ، گوشی و تبلتو گجت های رنگی رنگیه..کدوم سایت به اصطلاح فناوری فارسی زبان میدونه آخرین فناوریه پزشکی یا مهندسی مخابرات یا صنعت نفت چیه ؟ غیر از اینه که مدام سرتون تو گوشیاتونه دارین چک این میکنه(این یکی ته فعالیت روزانتونه به قرآن)..یا شرکت تو همایش هایی که اصل آدمای کارآفرین روحشونم خبر نداره..کارآفرین کسیه که جنگ میکنه عرق میریزه ورشکست میشه شب خوابش نمیبره غذا از گلوش پائین نمیره رئیس بانکش جلوش خم میشه نه کسانی که به قول شما نصف اکوسیستم کارآفرینی کشورن
یه چیزی توی پرانتز : من از خدامه که این سر قضیه دست شماهاست چون خیالم از بابت رقیب راحته ولی بعضی وقتا وجدان درد میگیرم
کاملا موافقم…
ای کاش جای کلون کردن ایده های اونور یکم خلاقیت داشتن این دوستان.
سایت های فناوری ما هم چیزی جز کپی از تک کرانچ و نکست وب و انگجت و… نیست.
فقط یک پزشک تا حد زیادی مولف هست و اقای مجیدی مقاله هاش تو تحلیل ساعت اپل و … کاملا شخصی نه کپی.
به خدا ما خوشحال می شیم جوونای این مملکت بشن الون ماسک و لری پیج و سالار کمانگر.
اما اکوسیستم کارافرینی این نیست که هربار یک استارت اپ ویکند برگزار شه و کلی حرفای قشنگ زده بشه و دوباره روز از نو روزی از نو.
محض اطلاع دوستان باید بگم تو دهه ۵۰ تا ۷۰ میلادی پدر کارافرین های امریکا دراومد تا چیزی که امروز کعبه امال خیلی ها هست یا همون سیلیکون ولی به وجود امد.الانم تا اونجایی که ما خبر داریم این کنفرانس هیچ کارافرین برجسته ای که یک استارت اپ یا ایده های جدید و بکر رو راه اندازی کرده باشه نداره و تنها نکته اش این هست که در یک کشور توسعه یافته به اسم المان داره برگزار می شه.تاکید می کنم یک کسب و کا نو نه یک شرکت خصوصی با ایده کپی شده از اونور.
ادم واقعا ناراحت میشه وقتی می بینه فقط بخشی از حقیقت و روی خوش سکه به دوستان نمایش داده می شه.ای کاش اقای مجیدی یک مقاله مفصل راجع به حباب قشنگی که پیرامون این مباحث ایجاد شده می نوشتند.
جواب شما و عزیزانی مثل شما خیلی ساده هست، اگر بهتر بلدید بفرمایید. راه باز و جاده دراز.
کاش عزیزان منتقد حداقل انقدر اعتماد به نفس داشتند که یک لینک ساده به سوابق و فعالیتهای خودشان همراه کامنت قرار میدادند تا سایرین با کارآفرینهای واقعی از نظر شما آشنا شوند.
با سلام جناب نئو عزیز
قصد جسارت به شما را ندارم اما بارها وقتی به این نسل انتقاد کردم اولین ادله برای قانع کردن این حقیر را چیزی جز حمله به شخص خودم یا مسائلی از این دست که سابقه خودتان چیست رو به رو شدم.
فرض بگیریم بنده خود نه کارافرینم نه سابقه درخشانی در زمینه ایده دارم پس حق انتقاد از این حقیر کم سواد سلب می گردد؟ مثال دیگری می زنم ایا کسی از راجر ایبرت فقید که خود یکی از بزرگترین منتقدان سینما شد و وقتی که بی رحمانه سینمای هالیوود را نقد می کرد می پرسید شما خودت سابقه فیلمسازی ات چیست؟ البته واضح است که نه اینجا در حد انجاست و نه این حقیر تا این حد با تجربه.
ببینید بنده سالهاست خواننده یک پزشک هستم و کاملا موافق پوشش ۱۰۰ درصدی این همایش هستم و با صدای رسا می گویم باید این جشنواره ها از شیخ بهایی گرفته تا خوارزمی و این استارت اپ ها و همین جشنواره پل برگزار گردد اما در کنار این باید نقد هم باشد خواه مثبت تایید کننده یا رادیکال و بی رحمانه.متاسفانه یا خوشبختانه عادت داریم که کسی به حاشیه امن ما کوچکترین انتقادی نکند.با این حال به نظر شما دوست عزیز احترام می گذارم و می توانید با فرض بر اینکه بنده یا دوست عزیزمان با نام (ادمین یک شبکه) چون در انتقادمان در یک کامنت رزومه کارافرینی را ارئه نکردیم حق انتقاد نداریم اما چیزی که بنده دیدم در سالهای اخیر این بوده است که قراداد های کلان صنعت ای تی و ای سی تی کشور را پیمانکاران و شرکت های خارجی بی سر و صدا برده اند و دوستان به اسم کانون فلان و انجمن بهمان بدون خروجی مشخصی فقط در حال دادن اطلاعات بروز شده از کارافرین های ان طرف ابی بوده اند که اری شما هم اگر از پارکینگ خانه یا زیرزمین شروع کنید و چند ماه حرف از رشد سریع و فاند(سرمایه) و … بزنید…بقیه داستان هم مشخص است که به کجا ختم می شود.
بابت طولانی شدن حرفم عذر می خواهم اما واقعا دلم به درد می اید وقتی می بینم در یک شهر کمتر توسعه یافته وطنم فردی همایش های انچنانی می گذارد و جوانی که تا دیروز منتهی الیه ذهنش شاید یک شغل دولتی بود یک شبه می گوید فلان استارت اپ میلیاردی بعدی من خواهم بود اما با اولین برخورد ها نا ملایمت ها چیزی جز ناراحتی و … نصیبش نمی شود و می بیند به همین راحتی ها هم نیست و اگر الون ماسک امروز این است وقتی هم سن او بود هفته ای ۱۰۰ ساعت کار می کرد مدرک مدیریت اجرایی از یک دانشگاه معتبر داشت سابقه کار در چند شرکت را با این سن کم داشت و نیازی که تشخیص داد(paypal) را در بهترین زمان ممکن ارائه نمود که سرمنشا پیشرفت های بعدیش بود و … که بهترین مثال از این دست مقاله جالب ۱پزشک در رابطه با مکان و زمان درست جابز و بیل گیتس و هم عصرانش برای شروع کسب و کار خود علاوه بر پشتکار و نبوغشان بود.حتی در ان مقاله ذکر شده که مدرسه گیتس هم تاثیر مستقیمی داشت.
افتخار بنده متولد این مرز و بوم این است که از جشنواره هایی همچون پل و استارت اپ ویکند ها ، کسب و کارهایی همچون uber,deepmind,boston dynamics و … بیرون بیاید اما تنها چیزی که طی سالهای اخیر مشاهده نمودیم در بهترین حالت یک کپی ناقص از یک ایده انور ابی بوده است.با این حال بسیار خوشحال خواهم شد که ببینم من بی سابقه در کارافرینی و خلاقیت در اشتباه بوده ام و در ماههای اتی مشاهده نماییم که با راهنمایی این جشنواره و جشنواره های از این دست یک ایده جدید و بکر شروع به کار کرده است.
به امید ان روز و به امید موفقیت روز افزون کافرینان و همه جوانان پر امید وطنم.
حمید عزیز بنده صحبتم این نیست که کسی نباید انتقاد کند. بلکه عرض کردم شخصا توقع دارم کسی که اینقدر کوبنده و تخصصی (!) انتقاد میکند، حداقل با نام کامل و رسمی و لینکی به وب سایت و سابقه خود انتقاد کند. بله من هم با انتقاد موافق نیستم. اما به شرطی که مانند مثالی که خودتان زدید فرد منتقد دانش و تجربه کافی داشته باشد. در این زمینهی خاص متاسفانه رسم شده هر کسی که دو خط کد PHP نوشته یا یک میکروبلاگ دسته چندم را آن هم با پلتفرم اجارهای راه انداخته (دور از جان شما) میآید و انتقاد تخصصی و کوبنده از جامعه استارتاپی و صنعت فلان میکند!
نمیدانم چقدر مطلع هستید (که اگر بودید احتمالا این حرفهایی پایانی را نمیزدید) ولی بخش مهمی از استارتاپها سرمایهگذاری است که همانطور که میدانید و میدانم به دلایل مشخصی امروزه در کشور ما جای چندانی ندارد. عزیزان سرمایهدار ترجیح میدهند پولشان را دلالی دلار و مسکن و … بکنند تا سرمایهگذاری در زمینه تکنولوژی. دولت هم که ماشاا… کلا از جریان پرت است و به جای دستگیری از استارتاپها، به دنبال فیل*ترینگ اینترنت رفته.
در این شرایط حداقل خروجی این فعالیتهای از نظر شما دوستان بی نتیجه جلب توجه جهانی به استارتاپهای ایرانی و احتمالا فراهم شدن سرمایهگذاران خارجی برای آنها خواهد بود.
نکته دیگر اینکه نمیدانم چرا اینقدر نفرت (!) نسبت به بومی کردن ایدههای خارجی و اجرای آنها در ایران وجود دارد؟!
اشتباه تایپی کامنت قبلی 🙂 : من هم با انتقاد **مخالف** نیستم. | نه **موافق**
داری بدون اطلاع به زحمات ما اهانت میکنی، منم از یه شهر دور افتاده اومدم به این کنفرانس، تمام تلاشمو کردم، هزاری کتاب خوندم، شبا نخوابیدم، اومدم اینجا تا بگردم دنبال گمشده ام، اینکه چرا من نباید جابز بشم، اگه در روز چهار ساعت میخوابم حقمه بتونم بهتر باشم.
سلام صدرا جان،
بنده در این چند سالی که خواننده ۱پزشک هستم به غیر از کامنت های این مقاله شاید به اندازه انگشتان یک دست هم کامنت نگذاشته ام پس طبیعی است که با احتیاط تمام کلماتی که به ذهنم می رسد را تایپ و ارسال نمایم.
لطفا اگر امکان دارد بفرمایید کجای متن بنده خدایی ناکرده به شما اهانت شده است و دقیقا در کجا من گفته ام که کسی که از یک شهر کمتر توسعه یافته است نمی تواند پیشرفت قابل توجه ای کند؟ باور می کنید یا نه سال های ابتدایی زندگی ام را در یک روستا و بعد در یک شهر کوچک بود ه ام که از قضا از همان شهر کوچک یکی از اشنایان محصل در مدارس تیزهوشان الان با فوق لیسانس ریاضی از یک دانشگاه معتبر امریکایی در گوگل شاغل است.
فقط محض اطلاع می پرسم صدرا جان: ایا امکانش هست بگویید ایا طرحی برای جشنواره فرستادید و اگر پاسخ مثبت است ایا امکان دارد طرحتان را معرفی کنید تا ما هم با نتیجه هزاران کتاب خوانده شده شما و روزی ۴ ساعت خوابیدنتان اشنا شویم؟ و در پایان بسیار مشتاقم بدانم شما چه گمشده ای دارید که با شرکت در این کنفرانس قرار است به دست اورید؟
به امید موفقیت شما در رسیدن به اهدافتان.
لطفا اطلاعات تماس به من بدید تا دقیقا براتون شرح بدم چطور ممکنه تو ایران هم طرحی داشت که حتی نمونه خارجی هم روش تولید مشابه رو نداشته باشه و چظور میشه باهاش موفق شد و ضمن اینکه چه گمشده ای رو پیدا کردم ! محض اطلاع اینکه معتقدم تا زمانی که پشت درهای بسته بمونیم به هیچ جا نمیرسیم . به قول شما همین کلون ها هم تا نرن و مشابهاشون ( رقیب ) رو تو دنیا نبینن نمیفهمن باید دقیقا چیکار کنن… فیسبوک هم کلون مای اسپیس بود و اینستاگرام کلون ناقص تری از فیسبوک !
sadra.delir@gmail.com
شرکت کردن در چنین کنفرانس هایی باید جالب باشه!از این لحاظ که کاری نو لااقل برای خودمان به حساب میاد.
یعنی لوس تر از این نمیشد….لطفا گزارش رو به سبک دیگه ای بنویسید….حالم بد شد….نویسنده خیلی احساس گیک بودن با این نثرش بهش دست داده…دکتر بهش بگین اینطوری نیس بخدا…حالم بد شد…بدددددد…..وای ازین ادمهای ظاهرنمای شواف
نئو عزیز سلام دوباره
اول تشکر می کنم که پاسخ بنده را خواندید و زمانی را برای پاسخ گویی به ان اختصاص دادید.چون زیر کامنت شما دیگر اجازه پاسخ دادن سایت به بنده نمی داد در یک کامنت مجزا پاسخ می دهم:
۱-در اول پاسختان گفتید حق برای انتقاد قائلید اما وقتی کسی اینقدر تخصصی و کوبنده نقد می کند حتما باید یک سابقه ای از خود ارائه دهد.اگر نقد بنده را تخصصی یافتید پس دیگر چه احتیاج به رزومه این حقیر؟ چون نقد تخصصی پاسخ تخصصی می طلبد حال از هر کجای دنیا و از زبان هر فردی می خواهد باشد.در ضمن ذات اینترنت در توزیع پذیری و ناشناس ماندن است و شاید این حقیر به دلیل کاری،شخصی یا هر دلیلی که برای خودم محترم است علاقه ای به اعلام نام یا سابقه ام نداشته ام.راستی این حق ناشناس بودن دیگر حرف من کم سواد نیست بلکه در تاریخ ۲۸ ماه می امسال توسط کمیساریای سازمان ملل متحد طی گزارشی اعلام رسمی گردیده و قرار است در شورای حقوق بشر این سازمان ارائه و به تصویب برسد!!!
پس تا اینجای کار از نظر بنده، من و یک ادمین شبکه و هر شخص دیگری در هر نقطه دنیا حق داریم به طور ناشناس نظر خودمان یا همان نقد خودمان را ابراز نماییم که البته نباید حاوی توهین یا خدای نکرده تحقیر و بی احترامی باشد. اما شما معتقید چون یک سری افراد که با اندکی دانش برنامه نویسی یا با ادبیات شما دو خط کد php بلدند نباید نقد تخصصی بکنند و اگر اینکار نقد را انجام می دهند چون سابقه روشنی ندارند حق انتقاد از انها سلب می گردد.
۲-نئو،دوست خوب نادیده بنده با شما کاملا موافقم که فضای سرمایه گذاری در وطن عزیزمان بیشتر به سمت سوداگری در بازارهای مسکن و … سوق پیدا کرده اما در کشور ما بزرگترین کارفرما دولت است و اکثریت پروژه های مادر و تخصصی و همچنین اکثریت نیاز های تخصصی با اندازه بازار چند میلیاردی در دست دولت است اما تنها چیزی که ما از این عزیزان نمی بینیم پاسخ درست و بومی به نیاز ها و مشکلات جامعه است که اصلا ذات کافرینی هم در این مساله هست.البته از معدود شرکت های خوب در این زمینه از جمله شرکت بیان نمی توان گذشت که واقعا به رشد ان امیدوارم و اینده بسیار روشنی را برایش متصورم.
۳-بنده این قسمت اخر را اصلا قصد مطرح کردنش را نداشتم اما از انجایی که می دانم ۱پزشک خواننده های خاموش مثل خودم زیاد دارد که به ندرت وارد بحث ها می شوند و کامنت می دهند اما ریز به ریز مطالب ان را با جان دل می خوانند خواهم گفت: یکی از دلایل اصلی من بابت انتقاد از این روند در وطن عزیزمان ایران این است که دوستان با این حبابی که ایجاد کرده اند نه خود پیشرفت و خروجی قابل توجهی داشته اند که هیچ جوانان دیگری را نیز در این حباب گرفتار نموده اند و با یک سرچ بسیار ساده از عملکرد این دوستان صحت مدعای این حقیر را روشن می سازد.با این حال مشتاقانه منتظر خواهم بود تا ببینم طی ماههای اتی این جلب توجه ای که فرمودید باعث جذب سرمایه خواهد شد یا خیر.این نکته را هم عرض کنم که از طرف شخص بنده نفرت یا تعصبی نسبت به بومی کردن ایده های خارجی وجود ندارد(شاید در بقیه افراد باشد و بنده نمی توانم این حرف شما را رد یا تایید کنم چون اطلاعاتی در این زمینه ندارم) و اتفاقا یک نمونه خوب که بنده به شخصه بسیار برایش احترام قائلم دی جی کالاست که واقعا از روی یک نیاز شکل گرفت و در ادامه از نمونه های موفق هم به درستی درس گرفت و صد البته داعیه های بسیاری دیگر از عزیزان را نیز نداشته و ندارد و حتی مورد توجه اکونومیست و… نیز قرار گرفته است.
موفق باشید.
حمید جان بنده دیگه بیشتر فضای سایت ر اشغال نمیکنم 🙂 چون که دیدم جادی میرمیرانی عزیز هر آنچه بنده در ذهنم بوده خیلی بهتر و مرتبتر نوشتهاند. شما را به آن مطلب راهنمایی میکنم به ویژه این بخش که:
” آدم ها در برابر موفقیت دیگران مخالفت می کنن. آدم ها در مورد چیزهایی که در موردش نمی دونن مخالفت می کنن. آدم ها در مورد کارهای نکرده خودشون و کارهای کرده دیگران نظرشون اینه که «من اگر می خواستم بهترش رو می کردم» “.
http://jadi.net/2015/06/ibridge/
مرسی نئو جان…
خیلی مقاله جالبی بود چون جامع و کامل گفته….
البته در جواب این برش از مقاله اش که گذاشتی جادی عزیز این رو هم گفته:
(من اگر مفید می دونم سعی می کنم برم، اگر مفید نمی دونم نمی رم و حق نقد رو هم در هر دو حالت دارم.)
هرجای وطن عزیزمون یا هرجای دنیا که هستی موفق باشی دوست خوبم….به امید دیدار دوباره البته این بار از نوع حضوریش.:-D