آسیموف، نویسندهای با 420 کتاب
ادبیات علمی -تـخیلی از مـواردی اسـت که برای آغاز آن نمیتوان مبدأ درستی پیدا کرد، چراکه علم به عنوان یکی از اصلیترین عـوامل پیشرفت انسان و جوامع بشری، در بیشتر مواقع کنار ادبیات قرار داشته است.
ژول ورن فرانسوی، هِربرت جورج وِلز انگلیسی و ری برابری آمـریکایی از مـشاهیر کلاسیک این گونه به شمار میروند و در کنار آنها اسامی دیگری چون آرتو رسی. کلاری، پیشر دیکینسون، ایزاک آسیموف، کیت لومر، ادگار رایس باروز، ژاک فوترل و کارل چاپک دیده میشود.
در این میان آسیموف، جـایگاه خاص خودش را دارد. این نویسندهٔ دانشمند که در طول حیات خود آثار زیادی را آفرید، یکی از علاقهمندان «ادبیات رازآلود» بود و تأثیر آن را میتوان در موفقترین کتابهای داستانی وی دید.
مردی با 420 کتاب
ایزاک آسیموف، در سال 1920 در روسیه به دنـیا آمـد. سه ساله بود که با خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کرد. پدرش نویسندهٔ سرشناسی در روسیه بود، اما در آمریکا نوشتههای چندانی ارائه نکرد. ایزاک علاقهٔ زیادی به ادبیات داشت و پس از خواندن ایلیاد (هومر)، کـتابهای تـاریخی و داستانهای شکسپیر در 18 سالگی اولین داستانش را فروخت. پس از آن، تا پایان عمرش 420 کتاب مختلف منتشر کرد.
در طول جنگ جهانی دوم، در ایستگاه تحقیقات هوایی نیروی دریایی آمریکا به کار مشغول بود و همان جا بـود کـه با دو نویسندهٔ مشهور داستانهای علمی-تخیلی آن زمان، یعنی آل اسپروژ دو کام و رابرت آنسون هاینلاین آشنا شد.
پس از اخذ دکترای بیوشیمی در سال 1948، به عنوان استادیار دانشگاه پزشکی پرینستون مشغول به کار شـد. اوایـل دهـهٔ 80 میلادی بود که پس از نگارش بـیش از 300 کـتاب عـلمی و مجموعه داستانهای کوتاه به نگارش رمانهای علمی- تخیلی روی آورد و جوایز متعددی را از آن خود کرد. وی در سال 1992 بر اثر عارضهٔ قلبی در نیویورک درگذشت.
از علم تـا ادبـیات
آسـیموف را میتوان یکی از معدود نویسندگان گونهٔ علمی-تخیلی بـا آثـار متفاوت دانست. به طور کلی وی چهار دستهٔ اصلی آثار مکتوب دارد که در داستانیترین شکل آنها نـیز ایـن علم است که به نبرد جهالت میرود و قهرمان داستان را سـربلند میکند.
کتابهای اولیهٔ آسیموف، فقط علم محضاند. در دورهٔ دوم نویسندگی، وی به صورت همزمان به نگارش ادبیات داستانی و کتابهای عـلمی بـرای کـودکان و نوجوانان روی میآورد و در چهارمین مرحله که در دو دههٔ پایانی عمرش میگذرد، معماهای عـلمی و تـعلیقهای نفس دیگر را به داستانهایش میافزاید. این ویژگیها سبب میشود که کتابهای آسیموف اقبال جهانی پیدا کـنند و کـوچک و بـزرگ از آن استفاده کنند.
در واقع، اگر به کتابهای این نویسنده نگاه رسانهای بیفکنیم، متوجه میشویم کـه مـضامینی چـون گستردگی، فراوانی، تنوع و تغییر که از عوامل جذاب توجه به یک رسانهاند، موجب جذب مـخاطبان مـختلف جـهانی به این کتابها میشوند.
از سوی دیگر، علاقهٔ آسیموف به ادبیات و تحصیل توأمان وی در این رشـته بـا رشتههای دیگر، باعث تلفیق خوب دو موضوع در آثار ادبی او شده که مؤید این ادعـا، اقـبال عـمومی کتابهای وی در دنیا و همین کشور خودمان است.
ستارهشناسی
نجوم، یکی از رشتههای مورد علاقهٔ این دانـشمند اسـت، از این رو، وی مجموعه کتابهایی دربارهٔ فضا، سیارات منظومهٔ شمسی، سفینههای فضایی، خورشید، ستارهها، کـهکشانها، سـتارهشناسی و انـرژیهای فضایی دارد که به صورت مفید و موجز برای نوجوانان نوشته است.
او در این کتابها سعی کرده تـا مـطالب به ظاهر پیچیدهٔ مرتبط با موضوعات علمی را به سادگی توضیح دهد. بـرای هـمین، در ایـن کتابها پس از هر اظهارنظر یا ارائهٔ فرضیه، آزمایشی پیشنهاد میشود که خواننده با انجام آن به یـقین مـیرسد.
آسـیموف اطلاعات زیادی دربارهٔ فضا دارد که در کتابهای داستانی او نظیر «آدم آهنیهای سپیدهدم» نـیز دیـده میشود.
قوانین سه گانهٔ روباتیک
بیش از هفتاد سال پیش، یعنی در سال 1942، آسیموف در داستانی با نام «گـریز از مـرکز» سه قانون روباتیک را پیریزی کرد که در تمام کتابهایش به آنها اشاره مـیکند.
1-روبـات نباید به هیچوجه به انسان صدمه بـزند یـا عـملی انجام دهد که موجب آسیبرسانی به انـسان شـود.
2-روبات باید از تمام دستورات انسان اطاعت کند، مگر آن که موجب نقض قانون اول شـود.
3-روبـات باید از خودش محافظت کند، بـه شـرط آن که قـانون اول و دوم را نـقض نـکند.
این سه قانون، به طور ظـریفی در سـه گانهٔ پلیسی- علمی-تخیلی آسیموف، یعنی «غارهای پولادی،»، «خورشید عریان» و «آدم آهنیهای سپیدهدم» مـحور اصـلی تحقیقات کارگاه «الیاس بیلی» میشود؛ بـه خصوص آن که در دو قـسمت اول ایـن سه گانه وی با یک روبـات پلیـس به نام «آر.دانیل اولیوا» همکاری میکند که خود از این قانونها تبعیت میکند.
آن طور که در لغتنامه آکسفورد آمده، کلمه روباتیک نیز برای اولین بار در سال 1941 و توسط آسیموف در داستانی به نـام «دروغـگو» اسـتفاده شده است. اگـرچه ریـشهٔ آن به کلمهٔ «روبات» بـاز مـیگردد که مشتق از کلمهٔ «روباتا» در زبان چک است و کارل چاپک آن را در سال 1921 در کتاب «کارخانهٔ مطلقسازی» اسـتفاده کـرده بود.
آینده، انسان و روبات
نگاه آسـیموف بـه آینده چـندان دلچـسب نـیست. انسان داستانهای آسیموف بـه شدت تنها، روباتزده و بیماریگریز است و همینها، باعث شدت گرفتن روحیهٔ انزواطلبی او میشود.
کتابهای آسـیموف، یـا در زمان حالاند یا آینده. او در 420 کتاب خـود هـرگز از گـذشته نـنوشته اسـت و نوشتههای مربوط بـه حـال او نیز به نوعی با آینده پیوند دارند. از این رو، وی را میتوان نویسندهای برای آینده دانست. در واقع او نابغهای از آیـنده اسـت، کـه در زمان ما میزیست و بسیاری از تئوریهای علمی او اکـنون بـه حـقیقت پیـوستهاند.
او از آیـندهٔ انـسان نگران است و این را به صراحت در مصاحبههای مختلف خود میگوید. ترس از جنگ اتمی و از بین رفتن نسل انسان، دغدغهٔ همیشگی آسیموف در آثار مختلف اوست.
وی در گفت و گویی که با یـک نشریهٔ ادبی لهستانی، در اواخر عمر خود داشته است، میگوید:
«این که در آینده چه چیزی پیش میآید، به عملکرد انسان بستگی دارد. دنیا را مقهور کامپیوترها میبینم، با روباتهای کارگر پرکار. دنیایی کـه زنـدگی در آن، ارزش خود را از دست داده است و هر لحظه احتمال وقوع جنگ هستهای وجود دارد.»
با این همه، او امیدوار است و همین امید است که قهرمانان داستانهایش را در بدترین موقعیتها نجات میدهد؛ عکس آنچـه در آثار سی.کلارک، شاهد آن هستیم.
در جهان داستانی آسیموف، روباتها نقش مهمی دارند و به خاطر مغز پوزیترونیکی که دارند، از قوانین تخطی نمیکنند، هر چـند در مـوقعیتهای ویژه ممکن است راهکارهایی بـرای دور زدن ایـن قوانین وجود داشته باشد؛ شبیه مسألهٔ غامضی که بیلی، کارآگاه متفاوت آسیموف، در «آدم آهنیهای سپیدهدم» با آن مواجه میشود.
کارکتری که شبیه نویسنده است
شاید خـندهدار بـه نظر برسد که بـگوییم هـرکول پوآرو تجلی شخصیت آگاتا کریستی است. اما این قضیه دربارهٔ آسیموف صادق است؛ زیرا الیاس بیلی نمادی بیرونی از نویسندهٔ خود است.
بیلی فردی درونگرا است که گاهی منزوی و گاه عکس آن، اجـتماعی مـیشود که البته به موقعیتی که در آن قرار میگیرد بستگی دارد. کنجکاوی، بارزترین ویژگی شخصیتی اوست.
بیلی، فردی سنتگرا است و از مدرنیته و روباتها متنفر است. او به تجدد ماشینی اعتقادی ندارد و دربارهٔ روباتها نظری تـحقیرآمیز دارد.
بـرای او آنچه در پیـش است جالب نیست، بلکه در حسرت چیزهایی است که از دست داده است، همانهایی که دیگر قادر به داشتنشان نـیست.
بیلی، طبق گفتهٔ آسیموف در یکی از گفت و گوهایش، آدمی پایبند اخلاق اسـت کـه اشـتباه هم میکند و دارای لغزشهایی است که آسیموف نیز گاه دچار آنها میشود.
بنابراین با خواندن سه گـانهٔ آسـیموف، تصویری از شخصیت او به دست میآید که میتواند ارتباط خواننده را با نویسنده بیشتر کـند و مـخاطب شـناخت بیشتری از او به دست آورد.
آدم نمایان اسطورهای و علمی
شاید «کارخانهٔ مطلقسازی» کارل چاپک، اولین داستان جدی دربـارهٔ آدم مصنوعیها باشد، اما پیش از آن نیز در بسیاری از متون کهن اساطیری آدمنمایانی وجود داشتهاند کـه بیشتر جنبهٔ جادویی داشـتهاند تـا علمی و «گولم» را میتوان نمونهٔ بارز آن دانست.
«فرانکشتین» مری شلی، نیز نمونهای دیگر است که شاید اولین مخلوق علمی-تخیلی از این دست باشد؛ هر چند این هیولا، خلاف روباتها، خدمت نمیکند و بـه تخریب علاقهٔ وافری دارد. از سویی جسمی انسانی دارد با مغز انسانی دیگر و روبات به حساب نمیآید.
از این نظر، آسیموف پدر روباتهای داستانی به شمار میآید و برای همین است که شهرت او عالمگیر شده و از داستانهایش در تـلویزیون و سـینما اقتباسهای زیادی وجود دارد.
یک کارآگاه پسامدرنی!
«دانیل اولیوا» اولین کارآگاه علمی تخیلی در جهان داستان است که از روشهای کلاسیک کارآگاهان داستانهای معمایی پیروی میکند. پیش از این رگههایی از پلیسهای فضایی در آثاری چـون «فـلاش گوردون» یا کمیک استریپها دیده میشد، اما اولیوا، تفاوت بسیاری با آنها دارد و آن روشهای معهود اوست.
این روبات کارآگاه، عکس بیلی، قضایا را از زاویهٔ دید خودش میبیند و از احساساتی که بیلی دچـار آن مـیشود، به دور است. با این حال کشف که در دوران پیچیدهٔ انسان به کمک او میآید، در وی وجود ندارد و همین او را یک کارآگاه پسامدرن منطبق با عقلی محض تبدیل میکند. یک ماشین فکر، که مـطلق مـیاندیشد.
بازگشت به آینده؟
آسیموف، از علاقهمندان داستانهای معمایی است، از این رو تعلیق، معما و حادثه از موارد اصلی اغلب آثار اوست.
«غارهای پولادی» داستانی دوبـاره آیـنده و زنـدگی با روباتهاست. داستان با قتل یک دانشمند عـلم روبـاتیک آغاز میشود که یک روبات درست شبیه خودش خلق کرده است. الیاس بیلی و این روبات با هم به دنـبال کـشف راز ایـن قتل و هویت قاتل میروند و در این قالب جذاب، مسائلی چون هـویتهای گمشدهٔ انسان ماشین زده، امنیت اجتماعی، جنبشهای سیاسی و سوء استفاده از قدرت، توسط نویسنده مطرح و نقد میشود.
نام کتاب تـداعیکنندهٔ بـازگشت انـسان به دورهٔ غارنشینی و از سویی سلطهٔ تکنولوژی بر انسان با آوردن لغت «پولادی» در پی کـلمهٔ «غـار» است.
«الیاس بیلی» در این داستان از «اولیوا» گرفته تا رئیس خودش، به همه شک میکند و در آخر بـه کـشفی مـیرسد که او را از ماجرا، سربلند بیرون میآورد. موفقیتی که نشانهٔ برتری حقیقی انسان نـسبت بـه مـاشین است و قدرت استنتاجی آفریدهٔ پروردگار، که غیر از انسان به عنوان اشرف مخلوقات، در موجود دیـگری یـافت نـمیشود.
«غارهای پولادی» به خوبی تداعیکنندهٔ نوعی بازگشت بشر به اصل خویش در آینده است، نیازی کـه در هـمهٔ دورهها از او جدا نشده است.
«بیلی» نمایندهای از نسل قبل است که فرزندش او را درک نـمیکند. او سـنتهای ارزشـمند را دوست دارد و از هر چه که باعث از بین رفتن آنها شود، دوری میکند. روباتها نیز نمادی از جـامعهٔ صـنعتی آیندهاند که انسانها در آن یا موجوداتی بیمصرف و تنپرور میشوند یا به دست این جـامعه از بـین مـیروند.
سفری متفاوت
«سفر شگفتانگیز» از مشهورترین و در عین حال متفاوتترین آثار علمی-تخیلی است که از یک سـو مـا را به یاد داستان «سفر به مرکز زمین» ژول ورن و از طرف دیگر به یاد آثـار جـاسوسی آلیـترمک لین نظیر «جایی که عقابها جرأت میکنند» یا ایستگاه قطبی زبرا» میاندازد.
داستان با لخـته شـدن خـون در مویرگ مغز یک دانشمند نابغه آغاز میشود. گروهی از دانشمندان، عدهای را مأمور مـیکنند تـا با زیردریایی مجهزی که با دستگاهی عجیب به اندازهٔ یک میکروب کوچک میشود، از طریق تزریق وارد خـون ایـن دانشمند شوند و پس از انهدام لخته، باز گردند!
اهمیت قضیه در این جاست که ایـن گـروه، فقط 24 ساعت فرصت دارند تا این مـأموریت مـشکل را انـجام دهند؛ چرا که زیر دریایی پس از این مـدت بـه اندازهٔ حقیقی باز میگردد که باعث مرگ دانشمند میشود.
در بین افراد گروه، جـاسوسی وجـود دارد که اقدام به قتل افـراد گـروه و کارشکنی مـیکند تـا کـشور رقیب، از این مأموریت سربلند بیرون نـیاید و بـا مرگ دانشمند یک پروژهٔ عظیم علمی از بین برود.
میبینیم که داستان از هـر نـظر جذابیت زیادی دارد و برای همین، دو اقتباس سـینمایی و پنج اقتباس تلویزیونی از روی آن سـاخته شدهاند.
یک اثر صرف عـلمی-مـعمایی
«باشگاه بیوهمردان سیاه»، کتابی دیگر از آسیموف است که در آن چند داستان کوتاه جداگانه بـا شـخصیتهای ثابت وجود دارد. در هر یک از ایـن داسـتانها یـک معما مطرح مـیشود کـه در نوع خود بینظیرند و هـمهٔ آنـها را پیشخدمت باشگاه به طرز غافلگیر کنندهای حل میکند.
این اثر متفاوتترین کتاب آسیموف اسـت؛ چـراکه در آن تخیلی وجود ندارد و هر آنچه هـست مـعما و علم گـشایش آن اسـت.
منبع: شماره 94 مجله کتاب ماه علوم و فنون