معرفی کتاب: راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها و رستوران آخر جهان

اگر فهرست کتابهای منتخب و مورد توصیه منتقدان و نویسندگان مشهور را تا حالا بررسی کرده باشید، حتما متوجه شدهاید که تعداد زیادی از شاخصترین آثار هیچگاه به فارسی ترجمه نشدهاند و اصلا خیلی موارد ما از شهرت و حتی وجود این کتابهل بیاطلاع هستیم.
در زمینه ادبیات علمی- تخیلی و گمانهزن که اوضاع بدتر است. هنوز که هنوز این کتابها را کتابهای مختص نوجوانان میپندارند و در ایران در قسمت کتابهای این گروه سری مینهند. غافل از اینکه گاهی مفاهیمی در این کتابها مستتر هستند، که در ژانرهای دیگر ادبی یافت نمیشوند و گاه ابن کتابها ساختارشکنیهایی به صورت ظریف و در لفافه مطرح میکنند که در کتابهای دیگر، نویسندگان یارای طرح آن را ندارند.
اما یکی از آثار شاخص مهجور پستمدرن یا تخیلی که در ایران، مجموعه کتابهای راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها، نوشته داگلاس آدامز بود. خوشبختانه با همت نشر چشمه و با ترجمه آرش سرکوهی، حالا ما میتوانیم دو جلد از این کتابها را بخوانیم. تیراژ چاپ هر دو کتاب، متأسفانه پایین و در حد هزار جلد است که شاید به خاطر آگاه نشدن کتابخوانها و حلقه محدود اما مشتاق آثار تخیلی باشد.
در یک پزشک، من دوست دارم تا جایی که ممکن است، به رونق دوباره ترجمه و انتشار آثار علمی تخیلی که مدتی است، دوباره از زیر خاکستر برخاسته و اندک جانی یافته، کمک کنم.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
با هم پیشگفتار خوب آرش سرکوهی را میخوانیم.
[mks_separator style=”solid” height=”2″]اگر در ماشینحسابِ گوگل پرسش «پاسخ به زندگی، جهان و همه چیز» را تایپ کنید، پاسخ گوگل به این سؤال عدد 42 است که اولبار در رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها بهعنوان «پاسخ نهایی» به «پرسش نهایی دربارهی زندگی، جهان و همهچیز» مطرح شد.
رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها مشهورترین اثر نویسندهی معروف انگلیسی، داگلاس آدامز و از پُرخوانندهترین، مطرحترین و موفقترین رمانهای طنزآمیز و پست مدرنیستی ادبیات معاصر جهان است که با استقبال گستردهی خوانندگان و اقبال منتقدان ادبی روبهرو بوده است.
داگلاس آدامز این رمان را سال 1978، در قالب فصلهای به نسبت مستقل اما پیوسته، به عنوان داستانهای دنبالدار کوتاه برای رادیو بیبیسی نوشت و سال 1979 در قالب رمان منتشر کرد.
رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها با استقبالی کمسابقه روبهرو شد و آدامز چهار جلد دیگر این رمان را با عنوانهای رستوران آخر دنیا زندگی، دنیا و همه چیز، خداحافظ و ممنون از اون همه ماهی و بیشترش چیز خاصی نیست در سالهای 1979 تا 1992 خلق و منتشر کرد.
راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها هم عنوان جلد اول و هم نام مجموعه پنج جلدی این رمان است. داگلاس آدامز سال 2001 درگذشت و پس از مرگ او ایون کالفر، نویسندهی ایرلندی، با اجازهی بیوهی آدامز و با بهرهگیری از آرشیو، یادداشتها و نوشتههای چاپ نشدهی داگلاس آدامز، جلد ششم و آخرین جلد این رمان را نیز با عنوان راستی تا یادم نرفته … نوشت و سال 2009 منتشر کرد.
رمان پنج جلدی راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها، که برخی منتقدان آن را از درخشانترین طنزها و زیباترین آثار پست مدرن معاصر ارزیابی میکنند، از پُرفروشترین کتابهای دههی 80 و 90 میلادی بود و تاکنون به دهها زبان ترجمه و براساس آن یک سریال تلویزیونی، یک تئاتر، یک موزیکال و یک فیلم سینمایی خلق شده است.
آدامز در رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها ژانر داستانهای علمی – تخیلی را در ساختاری مستحکم و پیرنگی پُرکشش و جذاب، با طنزی عمیق، چند پهلو، پُرمعنا و هنرمندانه و زبانی روان تلفیق و اثری بدیع و بیهمتا خلق کرد.
منتقدان معتبر انگلیسی زبان از طنز آدامز در این رمان بهعنوان نمونه متعالی طنز تلخ و عمیق در زبان انگلیسی معاصر یاد میکنند. طنز آدامز در این رمان زیباترین نمونههای طنز پُرمعنای کنایی را در فیلمهای گروه مانتی پایتون چون زندگی برایان، معنای زندگی و سیرک هوایی مانتی پایتون، تداعی میکند و آدامز در سالهای دههی 70 میلادی با برخی از اعضای این گروه دوستی و همکاری داشت.
داگلاس آدامز سال 1952 متولد شد و سال 2001 چشم از جهان فرو بست. او علاوه بر رمان پنج جلدی راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها کتابهای دیگری چون رمان سه جلدی ماجراهای دیرک جنتلی، کارآگاه خصوصی را نیز خلق کرد.
داستان کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها سفر کهکشانی پُر ماجرای آرتور دنت، مردی میانمایه از طبقه متوسط انگلیس و نقش ناخواستهی او را در یافتن معنای زندگی روایت کرده و با نقل داستانیِ ماجراهایی که در فضای بین کهکشانی و سیارههایی دور از کرهی زمین رخ میدهند، زمین و زمان و زمانه، قدرت، مراجع و اتوریتههای جهان معاصر، آدمها و مفاهیم، افکار و کردار انسانها را با زبانی کنایی به طنزی متعالی برمیکشد.
رمان با حادثهای آغاز میشود که برای ساکنان کره زمین مهمترین رخداد اما در رمان حادثهای فرعی است. همان روزی که خانه آرتور دنت به دستور شورای شهر برای احداث یک بزرگراه بین شهری تخریب میشود، وگونها، یکی از نژادهای کهکشان، برای احداث یک بزرگراه بین کهکشانی سیاره زمین را نابود میکنند.
کره زمین نابود میشود اما آرتور دنت به یاری بهترین دوست خود فورد پریفکت از این فاجعه جان به در میبرد. فورد پریفکت، بیآنکه آرتور بداند، مردی است از سیارهای دیگر. پریفکت از محققان مؤسسهای است که کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها را منتشر میکند. او سالها پیش از نابودیِ زمین برای تحقیقات میدانی به زمین سفر میکند اما ناخواسته در این سیاره زمینگیر میشود. فورد و آرتور چند ثانیه پیش از نابودی زمین به کمک دستگاهی که فورد به همراه دارد خود را به سفینه وگونها منتقل کرده و از آن پس با «اتواستاپ» زدن سفر خود را در کهکشانها ادامه میدهند. رمان، ماجراهای سفرهای این دو دوست و نقشِ آرتور را در یافتن معنای زندگی در بافتی جذاب و با زبانی روان به تصویر میکشد.
طنز و بافت کناییِ رمان در همان فصل نخست رخ مینماید. نابودی زمین درونمایه و موضوعِ اصلی بسیاری از کتابها و فیلمهای علمی – تخیلی است و در اغلب این آثار سیاره زمین از نابودی نجات مییابد اما در رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها کره زمین در همان فصل اول نابود میشود و نابودی آن، چون تخریب خانه آرتور، نه موضوع اصلی رمان که حادثهای فرعی و بیاهمیت و رخدادی است حاشیهای که داستان با آن آغاز میشود و از آن فاصله میگیرد. سیاره زمین نیز نه بر اثر حمله موجودات فضایی یا سانحهای طبیعی چون برخورد با ستارهی دنبالهدار، که فقط به این دلیل که سرِ راه یک بزرگراه کهکشانی است، نابود میشود.
حضور در جاییکه حضور معقول، معمول، پیشبینیپذیر و بهنجار نیست، جدیتی که تناقض مؤلفههای موقعیت، آن را به مضحکه بدل میکند و رسمیتی که جدیت آن، آن را مضحک میکند، از شگردهای خلق طنز است و کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها با خلق موقعیتهایی از این دست در اغلب پاراگرافهای خود، خواننده را به طنزی کنایی و متعالی دعوت میکند.
آدامز در این رمان بافت و ساختار، درون مایهها و چالشهای ساختاری رمانهای علمی – تخیلی، رمانهای ناکجاآبادی و کتابهای فلسفی را با زبان کناییِ خود واژگون میکند. شگردهای نوآورانهی آدامز در خلق موقعیت داستانی و شخصیتهای داستان و در بسط رمان، تکنیکهای ابداعی او در طرح داستانیِ مباحث و مفاهیم فلسفی، برخورد بدیع و خلاق او با برخی مباحث مهم فلسفی چون معنای زندگی و با برخی پرسشهای علمی چون سفرهای میان ستارهای، سفر در زمان، تکنولوژیهای پیشرفته، موجودات فضایی، فرهنگها، زبانها و تمدنهای مختلف در کهکشان، رمان را به اثری متعالی تبدیل میکند.
شیوهها و تکنیکهای روایی آدامز در این رمان برای آشنایان به ادبیات داستانی و بهویژه رمانهای علمی – تخیلی و آثار فلسفی، جذاب و تفکربرانگیز است.
کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها علاوه بر ادبیات و بهویژه داستانهای علمی – تخیلی بر فرهنگ پاپ امریکا و کشورهای اروپایی نیز تأثیراتی ماندگار برجای نهاد. دامنهی این تأثیر را میتوان در نمونهی عدد 42 دید که در آغاز این پیشگفتار بدان اشاره شد.
از نمونههای دیگر این تأثیر میتوان به برنامه آنلاین ترجمه به نام ماهی بابل اشاره کرد. این برنامه ترجمه نام خود را از نوعی ماهی گرفته است که در این رمان مترجم همه زبانهای کهکشان است. برنامه شطرنج کامپیوتری تفکر عمیق، که بعدتر Deep Blue نام گرفت و نخستین کامپیوتری بود که گری کاسپاروف قهرمان شطرنج جهان را شکست داد نیز نام خود را از کامپیوتری در این رمان گرفته است.
رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها از زیباترین «نقیضهها» در زبان انگلیسی نیز هست و آدامز بسیاری از آثار معروف ادبی و فلسفی جهان را به سبک و روال نقیضههای باارزش به طنزی زیبا برگردانده است. به عنوان مثال اغلب فصلهای کتاب امپراتوری کهکشانها، شاهکار ایزاک آسیموف، از بزرگترین نویسندگان رمانهای علمی – تخیلی، با نقلقولی از دایرهالمعارف کهکشانی، آغاز میشوند. آدامز نیز در فصل نخست رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها به کتاب دایرهالمعارف کهکشانی اشاره میکند.
در داستانهای آسیموف و بیشتر رمانها و فیلمهای علمی – تخیلی، روبوتها موجوداتی منطقی و معقولاند و وظیفهی اصلی آنها حفاظت از انسانهاست. آدامز در کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها ماروین -روبوت افسرده و مالیخولیایی- و ادی -کامپیوتر اصلی سفینه- را به خواننده معرفی میکند. دانش ماروین چنان گسترده و هوش او چندان زیاد است که دنیا و زندگی برای او ملالآور، خستهکننده و غیرقابل تحملاند و او به افسردگی مبتلا شده است. ادی، کامپیوتر سفینه، در حد غیرقابل تحملی چاپلوس و احساساتی است.
بسیاری از منتقدان رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها را اثری پست مدرن میدانند. آدامز در فصل آخر نخستین جلد کتاب مینویسد:
تاریخ تکامل هر تمدن مهمی تو کهکشان از سه مرحلهی مشخص و مجزا میگذره: زنده موندن، دانش اندوختن و تکمیل کردن دانش. به این مراحل میگن مراحل «چه جوری، چرا و کجا».
برای مثال مهمترین سؤال مرحلهی اول اینه «چه جوری غذا پیدا کنیم که از گشنگی نمیریم؟» مهمترین سؤال مرحلهی دوم، «چرا غذا میخوریم؟» و مهمترین سؤال مرحلهی سوم، «خوشمزهترین کباب رو از کجا میشه خرید؟»
شاید بتوان گفت که غرب در نیمهی دوم قرن بیستم در حل گذار از مرحلهی دوم به مرحلهی سوم است. مسایل و پرسشهای مهم فلسفی و سیاسی اهمیت خود را برای اغلب مردم از دست دادهاند، چرا که پاسخی برای آنها یافت نشده و کوششها به جایی نرسیده یا آدمی را به جایی نرساندهاند. در غیبت این پرسشها لذت یا همان مرحلهی سوم آدامز «خوشمزهترین کباب رو از کجا میشه خرید؟» به دغدغهی اصلی بدل شده است.
شخصیتهای رمان راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها، آرتور دنت و دوست او فورد پریفکت، زاپود بیبلبروکس ، رییس جمهور (سابق) کهکشان و تریلیان ، ستارهشناس زمینی، همه انسانهایی عادی و معمولیاند با همهی قوتها و ضعفهای بشری. قهرمانان رمان آدامز با قهرمانان کتابهای علمی – تخیلی که برای نجات زمین، جهان، بشریت یا حیات مبارزه کرده و گاه جان خود را در این راه فدا میکنند، تفاوت بسیار دارند. فورد و زاپود، دو قهرمان رمان که به زندگی در کهکشان عادت دارند و چون آرتور و تریلیان تازهوارد نیستند، در سرتاسر رمان به لذت و خوشگذرانی میاندیشند و به هیچ آرمانی پایبند نیستند. آدامز در این رمان جهان انسانهای عادی و معمولی و جهان آرمانزدوده را نیز به طنز میکشد.
ترجمهی طنز متعالی، پُرمعنا و عمیق، بهویژه آنگاه که طنز زبانی کنایی و چندپهلو دارد، به دشواریِ ترجمه شعر است چرا که زبان در هر دو ژانر بار اصلی را بر دوش میکشد. زبان آدامز در این رمان زبانی روایی و گفتاری است که زیباییهای زبان ادبی را نیز حفظ کرده است. کوشیدهام تا علاوه بر انتقال طنزِ رمان شیوه، سبک، روال و شگردهای نویسنده را نیز حفظ و به فارسی منتقل کنم.
زبان آدامز در این رمان، که برای خواندن از رادیو تنظیم شده است، زبانی گفتاری است. زبان محاورهای یا شکستهی فارسی معادلی است مناسب برای این زبان اما نوشتن زبان شکسته یا محاورهای فارسی دشواریهای بسیاری را در رسمالخط سبب میشود. در رسمالخط فارسی قواعد پذیرفته شدهای دربارهی نوشتن ضمایر و فعلهای شکسته وجود ندارد. در این کتاب متناسب با متن، ملودی و موسیقی درونی و بار معنایی جملهها اغلب از زبان محاورهایِ شکسته و گاه از زبان نوشتاری بهره گرفتهام.
اشارهها و نقلقولهای فراوان از فرهنگ پاپ کشورهای غربی در این رمان و نیز نثر آدامز، که در زبان انگلیسی نیز نثری بهتقریب منحصر بهفرد است، بر دشواریِ ترجمهی این رمان میافزایند. امیدوارم طنز، زیباییها و سبک و روال و زبان این اثر درخشان را به فارسی منتقل کرده باشم.
در ترجمهی عنوان و در متن این کتاب از واژهی «اتواستاپ زدن» بهعنوان معادل کلمهی Hitchhiking بهره گرفتهام. «اتواستاپ زدن» در ایران مرسوم نیست اما شیوهای جاافتاده در اروپا و امریکا است. جوانان و بهویژه دانشجویانی که توانایی مالی چندانی ندارند، با باروبنه مختصر خود کنار جادهها میایستند و خودروهای شخصی آنها را مجانی سوار کرده و تا مقصد مشترک، یا تا آنجا که مسیرشان یکی است، با خود میبرند. در زبانهای رایج در کشورهای اروپایی واژهی Hitchhiker که به این شیوهی سفر برمیگردد، به معنای کسی است که با کمترین هزینه سفر میکند. این کلمه را «اتواستاپزن» ترجمه کردهام.
«اتواستاپ زدن» در غرب واژهای جاافتاده است. در کتابخانهها و کتابفروشیهای اروپا و امریکای شمالی بهعنوان مثال در کنار کتاب راهنمای اسپانیا برای مسافران کتابی با عنوان راهنمای اسپانیا برای اتواستاپزنها نیز موجود است که با نام بردن از هتلها و رستورانهای ارزانقیمت به مسافران در صرفهجوییِ مالی در سفرشان کمک میکند. آدامز که خود در دوران جوانی با بهره گرفتن از شیوهی اتواستاپ زدن در اروپا سفر کرده بود، در یکی از مصاحبههای خود گفته است که ایده کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها و نام کتاب هنگامی در ذهن او جرقه زد که او در یکی از سفرهای خود در شبی پُرستاره در فضای باز در شهری در اتریش بر چمن دراز کشیده و کتاب راهنمای اروپا برای اتواستاپزنها در دست، به آسمان و ستارهها چشم دوخته بود.
در زبان فارسی واژهای جاافتاده برای Hitchhiking یا اتواستاپ زدن یا واژهای جاافتاده که این شیوهی سفر را منتقل کند، وجود ندارد. با اتکا به این قرینهها در این ترجمه «اتواستاپ زدن» را، که در فارسی بهکار رفته و از واژهی فرانسوی autostop آمده است، معادل Hitchhiking گرفتم. این واژه در برخی متون فارسی نیز بهکار رفته است که از جمله میتوان به سرفصلی از ترجمهی کتاب عشقهای خندهدار میلان کوندرا اشاره کرد.
برای «اتواستاپزن» معادلهای دیگر چون «مسافران مجانی» یا «مسافران میانراهی» نیز به کار بردهاند اما این معادلها معنای کامل و واقعی اتواستاپ زدن را نمیرسانند و معناها و بارهای دیگری دارند. ساختن معادل برای واژههایی که به صورت اصلیِ خود در فارسی پذیرفته شده، بهکار رفته و بومی و در نحو فارسی جذب شدهاند، چندان درست نیست مگر آنکه معادل ساخته شده در ساختارِ زبان درونی شده و معادل قبلی را حذف کنند. اما معادلهای ساخته شده برای اتواستاپ زدن به بافت زبان فارسی راه نیافته و تمامی بارِ معنایی این واژهها را نیز منتقل نمیکنند. به کار بردن صورت اصلی واژههایی را که معادلی برای آنها در زبان فارسی نیست، به شرط آنکه قابلیت جذب در ساختار و نحوِ فارسی را داشته باشند، از ساختن معادل فارسیای که بار معنایی واژهی اصلی را منتقل نمیکنند، درستتر میدانم. قضاوت دربارهی موفق یا ناموفق بودن این نظر و این ترجمه برعهده خواننده کتاب است.
[mks_separator style=”solid” height=”2″]
بسیار عالی بود نسخه دیجیتالش موجود بشه خریداری می کنم. ممنون دکتر جان
خیلی هم عالی
ممنون که دوباره شروع به نوشتن کردید
دلم برای یک پزشک و مطالب خوبش تنگ شده بود
حتمن این کتاب رو میخرم
اگه همشو با یه دست تایپ کردید ایول داره دکتر.?
به نظر من ترجمه ی نامأنوس یک فعل انگلیسی (که معنای آن از فرهنگ ِ پشت آن برخاسته است) و قرار دادن مشتقات آن در ترجمه ی عنوان کتاب انتخابی نادرست است و چنین به مخاطب القا می کند که بقیه متن نیز به همین وضع نامأنوس ترجمه شده باشد. البته که من این کتاب را نخوانده ام و با توضیحاتی که دادم، قصد آن را هم ندارم.
نسخه ی زبان اصلی(کاغذی) این کتاب رو میشه به راحتی پیدا کرد آیا؟
جلد سومش هم به تازگی ترجمه و منتشر شده. زندگی، جهان و همه چیز. تا جایی که پرسیدیم دو جلد آینده هم به زودی منتشر میشه.
و در جواب دوستان، بله نسخه الکترونیکیش هم موجوده البته فعلا دو جلد اول.