استرس، ویرانکننده رابطه زن و مرد – بـر عـلیه استرس چه میتوان کرد؟

همه میدانند که استرس دائم انسان را بیمار میکند. چیزی که خیلیها نـمیدانند ایـن است که استرس میتواند رابطه زن و مرد را نیز ویران کند. البته متخصصین معتقدد که فشارهای غیر مـعمول (اضـطرابهای اجـتماعی) هم باعث از بین رفتن عشق میباشد.
وقتی میشنویم که رابطه بین یـک زوج از هـم پاشـیده و آنها از هم جدا میشوند اولین دلیلی که به ذهن ما میرسد این است کـه شـاید آنـها مناسب هم نبودند و باهم اختلاف نداشتند و یا رابطه جنسی آنها باهم خوب نبود و یـا گـذشته تربیتی و اختلاف فرهنگی عامل این جدایی میباشد.
کمتر به این مورد توجه شـده کـه اسـترس زیادی باعث از هم پاشیدن رابطه دو نفر میگردد. البته نه استرس خود رابطه، بلکه فـشارهای مـوجود در خارج از رابطه و فشارهای اجتماعی و روزمره زندگی.
مؤلفین کتاب جدید بنام”زن و مرد در استرس”چـاپ امـریکا بـررسی میکند که چه نقشی فاکتورهای خارجی در جدایی و طلاق ایفا میکنند. زمانی که یک زوج برای اولیـن بـار بچهدار میشوند و یا خانه و یا یک ماشین جدید گران قیمت خریده و زیـر بـار قـرضهای سنگین میروند. یا یکی از آنها یکباره اخراج و بیکار و خانهنشین میگردد و یا بچه بیمار شده و نـیاز بـه درمـان و پرستاری بلندمدت پیدا میکند و مسائل دیگر که هریک از آنها عاملی برای ایـجاد اسـترس در رابطه بین دو نفر کافی میباشد. به این عوامل فشارها و مسائل دیگری نیز اضافه میشوند که در یـکی دو دهـه گذشته رشد زیادی داشته و زائیده زندگی مدرن صنعتی میباشند. در کتابی که بـه آن اشـاره شد یکی از اساتید روانشناس در یکی از مقالههای آن کـتاب مـینویسد:”بـه دلیل تحولات شدید اجتماعی موجود و وارونه شـدن گـروه سنی جمعیتی امروزه عوامل بیشتری نسبت به گذشته وجود دارند که باعث اسـترس مـیباشند. امروزه کار کردن زنان در جـامعه بـه امری بـدیهی تـبدیل شـده که باعث زندگی دو گانه در جامعه و خـانواده شـده است. رسیدگی و پرستاری از والدین و فشارهای اقتصادی از دیگر فاکتورهایی هستند که افراد را مـجبور بـه گرفتن شغل دوم و سوم میکنند.”
همزمان عـوامل اجتماعی که باعث راحـتتر تـحمل کردن این اضطرابها میبودند کـم شـدهاند: افراد وقت کمتری برای دوستان، برای تفریحهای دیگر و یا برای مسافرت دارند. در نـتیجه فـشار به شریک زندگی بیشتر مـیشود و در صـورتی کـه روش برخورد با ایـن مـسأله منطقی و مثبت شنباشد و ایـن فـشارها طولانی مدت باشند و فاکتورهای استرسزا دیگری به آنها اضافه شوند دیگر وضعیت از کنترل خـارج شـده و نارضایتی از رابطه زناشوئی را افزایش میدهد، در نـتیجه خـطر جدایی و طـلاق افـزایش مـییابد.
روانشناسان بین انواع اسـترس فرق میگذارند:
1-استرس غیر قابل کنترل (مانند حوادث غیر مترقبه)
2-استرس قابل کنترل (مانند بـحرانهای مـالی)
3-استرسهای ناشی از مسائل حاد (مانند بـیماری و یـا مـرگ نـزدیکان).
یـک گروه محقق سـه نـفره در یک بررسی طولانی مدت از گروهی متشکل از 271 زوج رضایت آنها را از زندگی مشترک در شرایط استرس مزمن (دائمی) و استرس حـاد مـورد بـررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاند: بهطور کـلی درجـه رضـایت از زنـدگی زنـاشویی در هـمه زوجها بهطور ممتد تحلیل میرود. همزمان استرس روزمره مثلاً به واسطه تربیت بچه (ها)، مسائل اقتصادی و یا فشار شغلی افزایش مییابد. استرسهای از نوع حاد هم به هـمین ترتیب تاثیری منفی و در زندگی دارند، بخصوص وقتی که همزمان با نوع دیگر استرس میباشد.
نتایج دیگر بررسی فوق این است که هرچه درجه استرس مزمن و مقطعی بیشتر باشد به هـمان نـسبت نارضایتی از زندگی زناشویی و آمادگی برای دعوا و نزاع بیشتر است. بخصوص که مسائل خارج از زندگی خانوادگی به آنها اضافه شود. به همین ترتیب ادامه استرسهای حاد باعث میشوند که افـراد بـاهم فاصله گرفته و کمتر باهم بحث و صحبت کنند و اغلب بحرانهای روحی و جسمی را ایجاد کنند. چنانچه زوجین موفق به مهار و غلبه به این نوع اسـترس گـردند رضایت از زندگی مشترک نیز بـیشتر مـیگردد، حتی در صورت وجود اضطرابهای مکمل از نوع حاد آن. از آن فراتر حتی استرسهای از نوع حاد آن میتواند انگیزهایی برای زن و مرد باشد که با ایجاد کردن خلاقیت در یـافتن راه حـل برای سایر مسائل زنـدگی کـوشا گردند.
حال این سؤال مطرح میگردد که طرفین (زن و مرد) چگونه با استرس کنار آمده و برای حل آنچه راهی را انتخاب میکنند. معتبرترین تئوری موجود از “ریچارد لازاروس”است که او میگوید دو نوع بـرخورد بـرای حل استرس را در زن و مرد مشاهده کرده است:1-تمرکز به یافتن و پیدا کردن راه حل مسأله 2-برخورد احساسی با مسأله کردن، در این مورد مسأله مهم جستجوی حمایتهای احساسی از دیگران است. تحقیقات نـشان دادهـاند که اکـثر خانمها را دنبال روش دوم (حمایت عاطفی) و مردها پیرو راه اول (یافتن راه حال مسئله-برخورد منطقی) هستند.
راه حل سومی که کـه از گروه محققین مطرح میشود”روش برخورد منطقی و متمرکز در رابطه زن و مرد”نـام گـذاشته شـده است. در این روش زن و مرد آگاهانه و بعضاً ناخودآگاه بهصورت تیمی باهم واکنش نشان میدهند- یعنی عکس العمل متقابلاً تـحت تأثیر همدیگر و نوع برخورد آنها با مسائل بهطور مشترک تعریف و راهگشایی میشود. یـک نـمونه چـنین برخوردی با مسائل به زمانی است که یکی از طرفین بیمار است در این شرایط طرف دیـگر سعی میکند با کنترل احساسات و حالات خود نسبت به بیماری شریک زندگی خـود و به خود او کنترل کـرده و او را مـتوجه ترس و نگرانیهای خود نکرده و به این وسیله برای او کمکی باشد تا با بیماری خود مقابله کند و در این شرایط شخص بیمار میتواند راحتتر درد و ناراحتی خود را تحمل کند و طرفهای دیگر را از نگرانیها خـارج کند. (معروف به واکنش زنجیرهای).
واکنش زنجیرهای درست، شرط موفقیت زندگی زن و مرد است و اینکه آیا آنها در شرایط بحرانی (استرس) بیشتر باهم متحد مانده و یا بیشتر باهم نزاع میکنند.”گای بوودن مـان”، روانـشناس سویسی، مینویسد که زوجهای راضی از هم در موارد بحرانی متحد العمل رفتار کرده، شرایط همدیگر را درک کرده، کمتر همدیگر را مورد انتقاد قرار داده و به همدیگر بهطور عملی کمک کرده و مسئولیتهایی را قبول کنند کـه قبلاً نمیکردند. زوجهایی که ازدواج آنها به جدایی میکشد معتقند که رفتار زوج آنها در شرایط بحرانی منفی بوده است و او فقط به مسائل خود توجه داشته و یا خودگرا عمل میکند بجای اینکه در زنـدگی دو نـفره اینتگرال باشد. «بوودن» مان فقط با شنیدن گزارش عملکرد زوجین در شرایط بحران میتوانند با دقت 37 درصدی پیشبینی کند که آیا آنها به بحران خود غلبه کرده یا از هم جـدا مـیشوند.
اعـتماد متقابل در این میان نقش بـسزایی بـرای زوجـین ایفا میکند. اعتماد یعنی اینکه: یکی از زوجین بتواند روی این مسأله حساب کند که در مواقع بحرانی طرف دیگر حامی و معتمد او است یـا نه؟ این نـوع اعـتماد تضمین کیفیت و استقامت یک رابطه است. زوجهایی کـه اعـتماد رکن اصلی رابطه آنها است دلیلی برای کنترل کردن رفتار دیگری نمیبینند. آنها از مواردی که ناخوشایند باشد به راحـتی گـذشت مـیکنند. حتی این نوع اعتماد و به نوعی رفاقت بین طرفین مـیتواند عامل باشد برای یکی از طرفین که در محیط نابسامان و با تجاربی بد پرورش یافته، در مقابل طرف دیگر واکنشهایی پسندیده و آرام از خـود نـشان دهـد و آنرا یاد بگیرد و حس امنیت پیدا کند.
البته ایجاد یک چـنین حـس اعتمادی بستگی به رفتارهای طرفین دارد. چرا که فقط زمانی که واکنش همسر در موقعیتهای استرس به نـوعی مـثبت بـه روی طرف دیگری تأثیر بگذارد این یکی میتواند رفتاری متناسب نشان دهـد چـون حـس حمایت در او ایجاد میشود.
راه دیگر مقابله زن و مرد با موقعیتهای بحرانی در این است که آنها مـتحد در حـرف و عـمل باشند (حس”ما”-یکی بودن-داشته باشند). یعنی مسأله پیش آمده در زندگی را (استرس از هـر نـوع که باشد) به عنوان مسأله مشترک ببیند و نه مسأله نفر دیگر؛ مثلاً نـگویند بـه مـن چه که تو مریضی یا بیکاری یا کسی تو فوت کرده و غیره. اگر ایـن”حـس ما”در رابطه به وجود آید آن وقت برای زن و مرد غلبه با استرس کاری آسـان و شـدنی خـواهد بود.
در کشورهایی مختلف اروپایی برای کمک به زوجهایی که در بحران بسر میبرند روشهای و مراکز مـختلفی ایـجاد شده که در این مراکز به روشهای گوناگومن به آنها آموزش داده مـیشود، چـگونه بـه موضوعاتی که عامل بحران هستند برخورد کنند. بخصوص سعی میشود به آنها یاد داده شود چـگونه بـا ایـجاد ارتباط متقابل، موفق شوند، همدیگر را تحت تأثیر قرار داده و از هم دیگر حـمایت کـنند.
روش به این نوع است که بعضی از برنامه ریزان با روش نقش بازی کردن و گروه دیگر با ضـبط صـدای زن و مرد و پخش آن برای طرف دیگر سعی میکنند به آنها نشان دهـند کـه چه انتظاراتی از یک رابطه برای همسران وجـود دارد و تـا چـه حد آنها توان برآورد آنها را دارند و کـسریها در کـجا احساس میشود. تجربه نشان داده که بعضی وقتها حتی اگر یکی میل بـه کـمک به دیگری و درک مسائل او را داشته بـاشد، ایـن کار درسـت انـجام نـمیگیرد و از طرف مقابل درک نمیشود. این مراکز بـه هـمین دلیل سعی میکنند که آموزش دهند که چگونه یکی از زن و مرد به نـحوه احـسن قادر باشد نیازها و خواستههای طرف دیـگر را شناخته و آنها را درک و بـه هـمسر خود کمک واقعی کند از مـراحل به حرا ن خارج شود.
در خاتمه این مقاله به پیشنهاد یک روانشناس مدرس در دانشگاه فرایبروگ سـویس کـه برای زن و مردهایی که در بـحران هـستند نـسخهایی تجویز کرده و راه حـل نـشان داده، اشاره خواهد شد.
بـر عـلیه استرس چه میتوان کرد؟
چند پیشنهاد برای مقابله با استرس در زندگی:
1-ترسیم ستونی موارد اسـترسزا بهصورت آماری
در این روش به زن و مرد پیـشنهاد مـیگردد که مـوضوعاتی را کـه عـامل استرس هستند مشخص نـموده و برحسب شدت استرس ایجاد شده آنرا بهصورت ستونی در یک جدول ترسیم کنند. هر چه طـول سـتون بیشتر باشد شدت بحرانی بودن مـوضوع بـیشتر اسـت. در ایـنجا پیـشنهاد میشود، ستون مـواردی کـه خیلی بحرانی نیستند تا آنجا که میشود تا نیمه بیشتر ترسیم نکرد. این مسأله باید از هـر طـرف هـریک از زن و مرد به صورت مستقل انجام شود بـعد بـاید جـدول تـرسیم شـده را بـاهم مقایسه و در مورد موضوعات بحث و گفتگو کرد. توضیحا باید اشاره شود که موضوع استرسزا میتواند در رابطه با بچه، فامیل، بیماری، مالی، روابط اجتماعی و یا هر مسأله دیگر بـاشد.
2-استرس همسر خود را ببینید و جدی بگیرید
بروز استرس میتواند به صورتهای گوناگون خود را نشان دهد: الف در کلمات مانند ابراز حس استرس یا شک به خود یا متهم کردن خود. ب-لحن صدا (عـصبی، مـردد، بلند یا بیصبر). ج-بدون هیچ صدا مانند لرزش دست، عدم حضور (ذهنی) سرد بودن دست، و امثال آن. خود و همسرتان را مشاهده کـنید و به علائمی که در مواقع استرس از خود نشان میدهید، توجه کنید و در مورد آنها بـاهم صـحبت کـنید.
3- با همدیگر صحبت کنید سکوت کمک نمیکند.
سوء تفاهم در موارد استرس بسیار آسان پیش مـیآید به همین دلیل باید حتماً باهم حرف بزنید: با هم صادق باشید و حـرف دلتان را به هم بزنید، هـنگام حـرف زدن از حسی که دارید و از اضطراب خود باهم حرف بزنید، مشاهده کنید که چه چیز شما را بیشتر آزار میدهد.
شما به عنوان همسر برای ایجاد تفاهم چه کار میتوانید بکنید:
–علاقه خود را به او نـشان دهید.
–اجازه دهید که دیگران حرف خود را تمام کنند و انتقاد نکنید.
–اگر چیزی را متوجه نمیشوید سؤال کنید
–همدردی و تفاهم خود را نشان دهید.
4- بهطور مشترک دنبال یافتن راه حل باشید.
استرسها با عـامل خـارجی هر دو را تحت تأثیر خود قرار میدهد. به همین دلیل برای حل آن با مشورت هم دنبال راه حل گشته و باهم هماهنگ شوید هرکدام چه کاری را برای حل مسأله انجام خواهید داد.
5- در مـقابل یـکدیگر واکنش و بازخورد داشته باشید.
فقط به این شکل شما میتوانید حمایتی را که مواقع استرس نیاز دارید از همسرتان بگیرید. برای این کار پیشنهاد میشود یک برگ کاغذ را به چهار سـتون تـقسیم کند و در ستون اول یک هفته مداوم کارهایی را که همسر شما برای کمک به شما انجام میدهد، بنویسد. سپس در ستون دوم در مقابل هر عمل انجام شده درجه حس رضایت خودء را در مورد اقـدام انـجام شـده، یادداشت کنید. در ستون سوم بـرای درج آن مـطلب اسـت که کمک زوج شما تا چه مؤثر بوده است و در ستون آخر کمبودها و نکات جایگزینی در رابطه با کمک زوج خود را یادداشت کنید. سرانجام یـادداشتهای خـود را بـا هم مرتب مقایسه کنید و نتیجه آنرا ببینید.
نوشته: اولین حورش و ماریا شپک/ترجمه مـسعود مـیر مـهدی
این نوشتهها را هم بخوانید