چگونه در سال نو، همه شانس‌های خوب را به سمت خود جذب کنیم؟ 4 شیوه علمی!

آیا تا به حال برایتان پیش آمده که در برهه‌ای خودتان را کم‌شانس یا حتی بدشانس بدانید. آیا تصور می‌کنید که واقعا راهی برای افزایش شانس‌های در زندگی وجود دارد؟

جالب است که در این مورد پژوهش‌هایی هم انجام شده: ریچادر وایزمن – استاد روانشناسی دانشگاه Hertfordshire- نویسنده کتابی است به نام: عامل شانس. او در ضمن یک کانال یوتیوب دارد که اگر فرصت کردید، توصیه می‌کنم به این کانال سری بزنید و ویدئوهایش را ببینید.

او برای نوشتن این کتاب با هزار نفر مصاحبه کرد و زندگی‌شان را مورد بررسی قرار داد. در بین این افراد کسانی بودند که خودشان را بسیار بدشانس می‌دانستند.

سپس او تصمیم گرفت که زاویه دید آدم‌های بدشانس را دگرگون کند، برای همین برای آنها کلاس‌هایی با عنوان مدرسه شانس گذاشت. جالب بود که 80 درصد آدم‌های بدشانسی که در این کلاس‌ها شرکت کرده بودند، تأیید کردند که شانسشان افزایش پیدا کرده است. خودشان برآورد می‌کردند که 40 درصد خوش‌شانس‌تر شده‌اند.

اما مگر می‌شود شانس را افزایش داد؟ هیچ خرافه‌ای در کار نیست و ما در اینجا 4 شیوه علمی را به شما آموزش می‌دهیم!

1- باید فرصت‌های خود را زیاد کنید

مسلم است که اگر شما خود را در خانه حبس کنید، فرصت‌های اسثنایی مرتب برای شما رخ نمی‌دهند و احتمال اینکه یکی واقعا زندگی شما را متحول کند، صفر می‌شود.

شما باید در اتمسفرهای کاری متعدد جستجو کنید، برون‌گراتر باشید و بیشتر با دیگران معاشرت کنید تا فرصت‌های بیشتری نصیب شما بشوند.

عصبی و بدخلق نباشید، هیچ آدم عاقلی خوشش نمی‌آید که آدمی با این سبک رفتاری را در برنامه‌هایش به جساب آورد و از آنها دعوت کند.

آدم عبوسی نباشید که از تجربه فرصت‌های نو می‌ترسد و محکم به حفظ شرایط قدیمی که راضی‌اش نمی‌کند، چسبیده.

می‌دانید چیست؟! بسیاری از ماها دودستی به کار یا زندگی قدیمی که راضی‌مان نمی‌کند، چسبیده‌ایم و می‌ترسیم با تجربه کار تازه، پشیمان شویم. مثلا شرایط کاری‌مان ممکن است بسیار پرفشار و پراسترس باشد، طوری که عملا همه شادی زندگی‌مان را بزاید و فرصتی برای خلاقیت هم به ما ندهد. اما ما از ترس اینکه تغییر شغل، ممکن است باعث شود 30 – 40 درصد حقوق فعلی را از دست بدهیم، ترجیح می‌دهیم در همان شرایط شکنجه‌وار کار کنیم و اصلا در نظر نمی‌گیریم که بخت‌های نو در شرایط کاری متفاوت ممکن است به ما رو کنند.

بررسی‌‌ها نشان داده‌اند که در طول عمر، آنچه بیشتر از همه باعث پشیمانی ما خواهد شد، کارهایی است که نکرده‌ایم. ما ممکن است شکست‌های متعددی را هم در زندگی تجربه کنیم، اما تلخی این شکست‌ها، بسیار کمتر از تلخی اجتناب ما از کارهای نو است.

2- به شهود و قضاوت خود اطمینان کنید

وقتی با آدم‌های خوش‌شانسی مصاحبه شد، 90 درصدشان گفتند که به شهود خود در زندگی اطمینان دارند و 80 درصد گفته‌اند که همین عامل شهود شخصی را در کارشان هم دارند. آدم‌های خوش‌شانس می‌گویند که حتی در تصمیم‌های اقتصادی مهم و فرصت‌های شغلی هم شهود خود را به کار می‌گیرند.

راستش در این زمینه خود شما، باید خودتان را قضاوت کنید. اگر آدمی هستید که همیشه شخصا تصمیم گرفته و بد آورده که هیچ، اما اگر آدمی هستید که در سر دوراهی‌های قبلی، علیرغم آن حس درونی شهود که به شما تصمیم درست را نشان می‌داد، برای حرف مردم یا مشاورانتان، راه اشتباه را انتخاب کرده‌اید، الان وقتش است که دیدگاه خود را عوض کنید.

خیلی وقت‌ها ما ذاتا آدم‌های هستیم که توانایی تصمیم‌گیری درست یا ریسک‌ها به‌جا را داریم، منتها در ضمن، اهل تردید هم هستیم و دوست داریم همه خانواده و مشاوران ما هم تصمیم ما را صحه بگذارند، اما خیلی وقت‌های این حلقه آشنایان، اطلاعات خام ما، تجارب ما، ریسک‌پذیری ما یا پتانسیل‌هایفردی ما را نمی‌شناسند و بر این اساس، مشاوره خوبی نمی‌دهند.

بنابراین بیشتر به قضاوت و شهود خود اطمینان کنید.

3- نیمه پر لیوان را ببینید و خوش‌بین باشید

در مصاحبه‌ای که با آدم‌های خوش‌شانس انجام شده بود، 90 درصدشان گفته بودند که به احتمال 90 درصد تعطیلات خوبی را در پیش رو خواهند داشت و 84 درصدشان گفته بودند که سرانجام در طول زندگی به یکی از اهداف بزرگ و جاه‌طلبی‌های خود خواهند رسید.

باید بگویم که این خوش‌بینی، به آدم‌های خوش‌شانس، ثابت لازم را می‌دهند، آنها بر این اساس در کارشان مصمم‌تر می‌شوند و از زیان‌های جزئی موقت، می‌گذرند.

اما شکاک‌ها، حتی اگر برنامه دقیق رسیدن به هدفی را دنبال کنند، در میانه راه، مدام تردید می‌کنند و با خود می‌گویند از اول هم مشخص بود که خوش‌شانس نیستند.

خوش‌بینی، اعتماد به نفش می‌آورد و سطح عملکرد آدم‌ها را بیشتر می‌کند. تحت این تفکر مثبت، مهارت‌های حل مسئله بهتری خواهند داشت.

4- یک شعبده: تبدیل شانس بد به خوب!

حقیقت‌اش این است که آدم‌های خوش‌شانس، همیشه خوش‌شانس نیستند، اما آنها زاویه دید متفاوت حتی به این بدبیاری‌های خود دارند:

آنها وقتی بدشانسی می‌آورند، جنبه خوب این بدشانسی را هم در نظر می‌گیرند. فرضا اگر مجبور شوند در یک روز تعطیل سر کاری کسل‌کننده بروند، می‌گویند اشکالی ندارد، در عوض کلی سر کار مطالعه می‌کنند.

آنها بر این باورند که در درازمدت، شانس خوب هم در خانه آنها را خواهد زد. آنها اینقدر بابت یک شانس بد، مضطرب نمی‌شوند که کارشان را تحت تأثیر قرار بدهد. آنها در ضمن گام‌های عملی، برای به حداقل رساندن، احتمال بدشانسی‌های مجدد را برمی‌دارند:

تصور کنید که روی یک اشتباه فردی، یک تیم فوتبال روی یک توپ ارسال بلند، گل بدی بخورد. اگر این تیم کار کند که اصولا تعداد توپ‌های ارسالی، روی دروازه‌اش کم شود، آیا نمی‌تواند جلوی چنین بدشانسی‌های را بگیرد؟!

منبع


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]