پیشنهاد فیلم و کتاب: عطر: قصه یک آدمکش
تا پیش از دیدن فیلم «عطر: قصه یک آدمکش»، دو کار خیلی خوب از تام تیکور دیده بودم، یکی از آنها «لولا میدود» بود و دیگری بهشت که در سال 2002 ساخته بود. این دومی چند بار از صدا و سیمای خودمان هم پخش شده و دو بازیکن شاخص آن کیت بلانشت و جیووانی ریبیسی هستند.
اما فیلم «عطر: قصه یک آدمکش»، برای خودش شاهکاری بود. این فیلم بر اساس رمانی است که نویسنده آلمانی به نام پاتریک زوسکیند در سال 1985 نوشته بود.
زوسکنید، پیش از نوشتن پرفیوم که نخستین رمانش هم است، فیلمنامههای برای سریالهای تلویزیونی و نیز نمایشنامه مینوشت.
رمان عطر او هم یک داستان جنایی و فانتزی است و هم یک داستان تاریخی. یک وجه پوستهای دارد و یک ژرفای که در آن تهرنگی از نگاه معنوی و عرفانی را هم میتوان دید.
قهرمان این داستان ژان باپتیست گرنوی است. شخصیت نابغه و نیز هراسانگیزی که در پاریس در سال 1738 به دنیا آمد و آن هم چه به دنیا آمدنی!
او در بدبوترین خیابان، نزدیک یک گورستان، به ناگاه از مادرش زاییده شد. مادرش میخواست این نوزاد را به میان آشغالهای ماهیها بیندازد. اما دیگران متوجه قضیه شدند، نوزاد زنده ماند و مادر به جرم بچهکشی به دار آویخته شد!
او که در خیابانهای متعفن، آمیزهای از بدترین و بهترین بوها به مشامش میخورد، به زودی قوه بویایی شگفتانگیزی پیدا میکند و در پی یافتن اسرار بوها میرود…
او تبدیل به یک عطرسازی ماهر میشود، اما نه از طریق شیوه معمول.
در فرجام داستان، وقتی او به لطف مهارت خود از مهلکه میگذرد. اما چه سود! چرا که در شرایطی که او با عطر خود، جایگاهی فراتر از صاحبان پول و قدرت پیدا کرده است، نمیتواند همین عطر را به خود ببویاند و عشق را به خود القا کند.
خواندن کتاب و دیدن فیلم، که مطابق انتظار مقداری هم با تفاوت داستانی دارند، هر یک لطف خاص خود را دارند.
این کتاب توسط نشر علم و نیز نشر لوح فکر به ترجمههای رویا منجم و مهدی سمسار منتشر شده است. البته این کتاب ده سالی میشود که تجدید چاپ نشده است و بنابراین شاید به دشواری بتوانید تهیهاش کنید.
فیلم خوش ساختیه و جذاب پیش میره
پیشنهاد میکنم از این کارگردان فیلم CLOUD ATLAS 2012 رو ببینید
فیلمی که نام برده اید از برادر و خواهر واچوفسکی ست نه کاردان فیلم عطر: داستان یک آدمکش!
فیلم بسیار عجیبیه و در ساخت و پرداخت چیزی کم نداره. اون صحنه سورئال اعدامش مثل یه تابلوی نقاشی فرازمینیه که هرگز از یاد آدم نمی ره. ولی در عین حال، فیلم بسیار دهشت باریه و هرکسی طاقت دیدنش رو نداره. خودم به سختی تونستم تا آخر فیلم رو تماشا کنم.
متاسفانه به خاطر اینکه هر نوع نقد و نظری اسپول میشد، نتونستن پست کاملتری بنویسم در مورد این فیلم. اما واقعا فیلم متفاوت و خوبی بود. منم چند سال بعد از اینکه فیلم را روی dvd داشتم، دیدمش.
نمیدونم شما هم مثل من بعد از دیدن اون صحنه آخر حالتون بد شد یا نه. بد شدن حال به این معنا که با وجود اینکه برام یک فیلم خیلی خوب و قابل احترام هست ولی قطع به یقین یکی از مسخره ترین پایان های دوران فیلم بینیم رو دیدم
من این فیلم رو خیلی وقت پیش دیدم و طرح فیلمنامه جالبی داشت
به نظرم یکی از شاهکار های سینماست .
بارها شده به خاطر اینکه این فیلم رو محبوب ترین فیلم زندگی م عنوان کردم ؛ با واکنش سریع مخاطبانم مواجهه شدم که تو چقدر سنگدل و وحشی هستی !اما این حرفها چیزی از محبوبیت این فیلم برام کم نکردن ! به نظرم واقعا عطر ها و حس بویایی یکی از اسرارآمیزترین و در عین حال ساده ترین حواس موجوداتن !