معرفی کتاب « مردی که قلبش از سنگ بود »، نوشته مور یوکایی
بدینوسیله از جناب آقای محمدعلی جعفریه مدیریت محترم نشر ثالث که نسخه قدیمی کتاب «مردی که قلبش از سنگ بود» را در اختیار «دفتر نظارت بر چاپ آثار احمد شاملو» قرار دادند سپاسگزاری مینمایم.
سیاوش شاملو
پیشگفتار
«احمد شاملو؛ قصهٔ مردی از جنس سنگ و کوه»
بیگمان، سخن گفتن از متفکر ارزشمندی همچون احمد شاملو، هم سهل و آسان است و هم سخت و دشوار.
احمد شاملو [۲۱ / آذر / ۱۳۰۴ ـ ۲/ مرداد / ۱۳۷۹] زندگی پُرماجرایی را در وجه زندگی شخصیاش داشته است که پُر از نشیب و بلندی و سختی و تشویش و در نهایت آسایش پایانی بوده است، هرچند که آرامش واقعی دراین زندگی پُر تلاطم به ندرت جلوه یافته است.
اما در وجه زندگی فرهنگی و ادبی او، میتوان با قاطعیت اعلام کرد که سیر تکاملی و پویایی فکری او، از ویژگیهای ماندگاری و جاودانگی اوست.
استعداد شگفت او، از شانزدهسالگی شروع به شکفتن میکند، و قلمزنیهای اَوان جوانی، سیاه مشقهای دوران پختگی او را تشکیل میدهند. نوجوان شانزده سالهای که با تیزبینی موشکافانهاش، به دقت حوادث پیرامون خود را میبیند، آن را در ذهن خلاقش، تحلیل میکند و آنگاه شروع به نوشتن دربارهٔ آنها میکند.
وقتی آثار شانزدهسالگی تا هجدهسالگی او را دوره میکنیم، این حقیقت به ما ثابت میشود که او از همان دوران، برای آینده، بزرگی خواهد شد ـ که خود شاهد و نظارهگرش بودهایم ـ که در این مورد، من توضیح کافی در مقدمهٔ مجموعه مقالههای دورهٔ جوانی شاملو با نام «من خانهام در انتهای جهان است» نوشته و ارائه دادهام.
شاملو آنگاه در ۲۲ سالگی اولین کتاب مستقل خود را با نام «آهنگهای فراموش شده» (۱۳۲۶ / ۱۹۴۷) به چاپ میرساند و سپس در ۲۴ سالگی اولین کارهای قصه نویسیاش را با نام «زیر خیمهٔ گُر گرفته شب و زنِ پشتِ درِ مفرغی» منتشر میسازد و سرانجام در ۲۸ ـ ۲۷ سالگی نخستین کارهای ترجمهای خود را با عنوان «طلا در لجن ـ اثر زیگموند موریتس» و «مردی که قلبش از سنگ بود ـ اثر مور یوکایی» (۱۳۳۲/ ۱۹۵۳) چاپ میکند.
شاملو با وجود این که معاصر ماست اما همچنان اطلاعات دقیقی از سالشمار فعالیتهای فرهنگیاش نداریم.
در مطالعهٔ «سالشمار زندگی شاملو» که توسط خانم آیدا تهیه و تنظیم شده است به چنین اطلاعاتی برمیخوریم:
«۱۳۳۲ /۱۹۵۳
ترجمهٔ طلا در لجن (اثر زیگموند موریتس) و ترجمهٔ رُمان بزرگ پسرانِ مردی که قلبش از سنگ بود (اثر مور ـ یوکایی)…»
متأسفانه این اطلاعات کامل نیست زیرا شاملو رُمان بزرگ «پسران مردی که قلبش از سنگ بود» را ترجمه نکرده بلکه فصل اول از این رُمان بزرگ را با نام «مردی که قلبش از سنگ بود» ترجمه کرده است.
در مطالعهٔ «کتابشناسی آثار شاملو» اطلاعات زیر ارائه شده است: «پسران مردی که قلبش از سنگ بود (فصلی از کتاب مور ـ یوکایی)، یک چاپ در ۱۳۳۰، نشر شتاب»
با توجه به اطلاعرسانی دو موردی که به آن اشاره شد، سال ۱۳۳۲ و سال ۱۳۳۰ را به عنوان سال انتشار معرفی کردهاند که به طور یقین سال ۱۳۳۲ صحیح میباشد، هم به دلیل قرائن موجود در کتاب و هم این که شاملو در سال ۱۳۳۱/ ۱۹۵۲ مدتی به عنوان مشاور فرهنگی سفارت مجارستان (حدود دو سال) مشغول به کار بوده و با آثار نویسندگان و شعرا و هنرمندان مجاری آشنا شده و در همین مدت نیز سه قصه از «مور ـ یوکایی» را نیز ترجمه میکند، سه قصه با نامهای:
ـ مردی که قلبش از سنگ بود
ـ عقبنشینی در باتلاق
ـ گنجشک فقیر
شاملو در مقدمهٔ همین کتاب به صراحت اعلام کرده است که:
«امسال، پنجاه سال تمام از مرگ موریوکایی بزرگترین نویسندهٔ رمانتیک هنگری میگذرد.»
با توجه به سال درگذشت یوکایی در ۱۹۰۴ متوجه میشویم که سال انتشار کتاب ۱۹۵۴ میباشد (برابر با سال ۱۳۳۲ خورشیدی).
میخواهم باز هم در همین مورد توضیح دهم، آنگونه که خانم آیدا گفته است:
«۱۳۳۲ /۱۹۵۳
ترجمهٔ رمان بزرگ «پسران مردی که قلبش از سنگ بود ـ اثر موریوکایی»، این کتاب به همراه ترجمهٔ «طلا در لجن ـ اثر زیگموند موریتس» با تعدادی داستانِ کوتاه (از نوشتههای احمد شاملو) و همهٔ یادداشتهای فیشهای کتاب کوچه، در یورش افراد فرمانداری نظامی به خانهاش ضبط شده، از میان میرود.
البته احمد شاملو موفق به فرار از دست پلیس فرماندار نظامی شده ولی بعد از چند بار دیگر که موفق به فرار میشود سرانجام در چاپخانهٔ روزنامه اطلاعات دستگیر میشود.»
در همینجا عنوان میکنم که از سرنوشت «طلا در لجن» اطلاعی موجود نیست، اما از کتاب «مردی که قلبش از سنگ بود» چند نسخهای باقی مانده است.
شاملو مدت زمانی ۱۴ ـ ۱۳ ماه (۱۳۳۳ /۱۹۵۴) را به عنوان زندانی سیاسی در زندان موقت شهربانی و زندان قصر به سر میبرد و سرانجام در سال ۱۳۳۴/۱۹۵۵ از زندان آزاد میشود.
یادآوری این موضوع هم بیمناسبت نیست که چهار دفتر شعر آماده به چاپ شاملو با نامهای:
۱ ـ رنگها و پردهها
۲ ـ ماسههای مرطوب
۳ ـ نغمهٔ جویبارها و جنگلها
۴ ـ شعر بلند «مرگ شاماهی» (به عنوان نخستین تجربهٔ شعر روایی به زبان محاوره»
در سال ۱۳۳۴ /۱۹۵۵ توسط فردی به نام «نقی نقاشیان» به قصد چاپ، تحویل گرفته میشود که دیگر از سرنوشت این چهار دفتر خبری در دست نمیباشد.
برگردیم به موضوع اصلی و کتاب حاضر؛ کتابی که در سال ۱۳۳۲ و در «چاپخانهٔ سپهر» و از سلسله انتشارات «نشریه هنر جهان» چاپ و منتشر شده است.
ترجمهٔ سه قصه با نامهای «مردی که قلبش از سنگ بود» (فصل اول از رُمان عظیم «پسران مردی که قلبش از سنگ بود»)، «عقبنشینی در باتلاق» (از کتاب «صحنههای نبرد») و «گنجشک فقیر» همگی از آثار «مور ـ یوکایی» نویسندهٔ مجارستانی (قرن نوزدهم) میباشند.
از آثار «مور ـ یوکایی» (۱۸۲۵ ـ ۱۹۰۴) میتوانیم به
ـ آنجا که پول، پادشاه نیست
ـ مرد طلا
ـ پسران مردی که قلبش از سنگ بود
ـ صحنههای نبرد
اشاره کنیم.
در همینجا فرصت را مغتنم شمرده و به مترجمهای محترم کشورم پیشنهاد ترجمهٔ کامل رُمان بزرگ «پسران مردی که قلبش از سنگ بود» را مینمایم.
در همین کتاب، با سه قصهٔ کوتاه روبهرو میشویم که از مختصات و ویژگیهای آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ ـ داستان «مردی که قلبش از سنگ بود»
توصیف لحظات پیش از مرگ توسط یوکایی، خواننده را به یاد توصیف لحظههای قبل از مرگ در شاهکار بینظیر لئون تولستوی با نام «مرگِ ایوان ایلیچ» میاندازد.
۲ ـ داستان «عقبنشینی در باتلاق»
ترجمهٔ شاملو از قلم پر قدرت وصفی «یوکایی» در قصهٔ «عقبنشینی در باتلاق» در توصیف فضاهای شگرف بین صربستان و مجارستان، تداعیگر توصیف فضاهای شگفت در ترجمهٔ روایی «دُن آرام» (میخاییل شولوخف) میباشد.
۳ ـ داستان «گنجشک فقیر!»
در این قصه با یک ترجمهٔ روان روبهرو هستیم و در واقع شاملو، پایههای ترجمه با زبان محاورهای را در این قصه آزمایش کرده و شروع به انجام میکند.
قدرت قلم یوکایی در تشریح حوادث و توصیف فضاها، باعث شده تا امروزه در اروپا و به ویژه در مجارستان به او لقب «تولستوی مجاری» را بدهند، هرچند که او پیش از تولستوی میزیسته است.
ترجمهٔ دو رُمان به نامهای:
۱ ـ مردی که قلبش از سنگ بود ـ اثر مور یوکایی
۲ ـ طلا در لجن ـ اثر زیگموند موریتس
که اولی در سال ۱۳۳۲ خورشیدی (۱۹۵۳ میلادی) به چاپ رسیده را میتوان به عنوان اولین اثر ترجمهای احمد شاملو به شمار آورد.
مردی که قلبش از سنگ بود
نویسنده : مور یوکایی
مترجم : احمد شاملو
ناشر: نشر ثالث
تعداد صفحات : ۶۶ صفحه
این نوشتهها را هم بخوانید