معرفی کتاب « نوسفراتو ،سمفونی وحشت »، نوشته هنریک گالین

درباره این مجموعه

خیلی‌ها اعتقاد دارند که «فیلمنامه» یک اثر مستقل نیست، بلکه صرفا ماده خامی‌ست برای به‌تصویر کشیده‌شدن توسط کارگردان. بی‌شک اغلب فیلمنامه‌ها با چنین تعریفی سازگارند. ولی فیلمنامه‌هایی هم هست که با آثار ادبی ناب برابری می‌کنند؛ می‌شود آن‌ها را بارها خواند و از خواندن‌شان لذت برد. قصد ما در این مجموعه، در کنار اهداف آموزشی، تلاش برای انتشار متن‌هایی با اصالت و ظرافتِ ادبی‌ست؛ آثاری که بتوانند هویتی مستقل از فیلم‌ها داشته باشند. در هر مجلد، همراه با فیلمنامه، زندگی‌نامه نویسنده و کارگردان فیلم و چند نقد نیز قرار دارد تا مجموعه‌ای خواندنی و جامع فراهم شود.

مقدمه

یک دراکولای دوست‌داشتنی

نوسفراتو، سمفونی وحشت بی‌شک از تثبیت‌شده‌ترین آثار سینمای دهه بیست آلمان و از تأثیرگذارترین فیلم‌های تاریخ سینماست. دامنه این تأثیر را در تمام آثار ژانر سینمای وحشت از خون‌آشام درایر (۱۹۳۱) گرفته تا دراکولای برام استوکر فرانسیس فورد کوپولا (۱۹۹۰) می‌توان مشاهده کرد. فردریش ویلهلم مورنا، یکی از دو نابغه سینمای صامت آلمان (در کنار فریتس لانگ) با این فیلم عملاً یک کهن‌الگو را پایه‌ریزی کرد که می‌توان آن را در کنار آخرین خنده و طلوع جزو شاهکارهای او به‌حساب آورد.

نوسفراتو جزو معدود فیلم‌های سینمای صامت است که هنوز می‌توان آن را با لذت و بدون اغماض تماشا کرد. وجه بصری فیلم، با آن تجسم خیره‌کننده قصر دراکولا، درگاه‌های طاقدیس‌مانند، جاده‌های کوهستانی که سایه ابرها روی‌شان افتاده، کشتی بادبانی در نمایی سربالا که آهسته عرض قاب را طی می‌کند یا از عمق نزدیک می‌شود، و کوچه‌های دراز شهر برمن که در نمای سرپایین به نمایش درمی‌آید، همچنان شکوه و جلوه خود را حفظ کرده. و دلیل ماندگاری فیلم «راز» ی‌ست که در جای‌جای فیلم به‌چشم می‌خورد: درهایی که خودبه‌خود باز و بسته می‌شوند، کالسکه‌ای که خودبه‌خود راه می‌افتد، و مرد قوزکرده‌ای که سایه‌اش روی دیوار بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. دراکولایی که مورنا مجسم می‌کند، درعین‌حال هم ترسناک است و هم جذاب و دوست‌داشتنی. و این بخشی به دلیل آن است که دو شخصیت اصلی دیگر فیلم چندان جذاب نیستند. هارکر بیش از آن‌که قهرمان باشد، بیش‌تر ساده‌لوح و منفعل است، و دختر که عملاً قرار است قهرمان پایانی داستان باشد، چهره سمپاتیکی ندارد. نتیجه این‌که پایان فیلم بیش‌تر تراژیک به‌نظر می‌رسد، تا پایان خوش.

این نخستین فیلم صامتی‌ست که این مجموعه به فیلمنامه‌اش می‌پردازد. به‌دلیل اهمیت مورنا ترجیح دادیم از میان دو نسخه موجود (فیلمنامه گالین، و متن پیاده‌شده از روی فیلم) استثنائا نسخه دوم را چاپ کنیم (هرچند مترجم زحمت ترجمه نسخه دیگر را نیز کشیده بود). آقای بابک احمدی نیز از سر لطف اجازه دادند که مقاله‌شان درباره مورنا در این کتاب ازنو منتشر شود.

مجید اسلامی


نوسفراتو، سمفونی وحشت

Nosferatu a Symphony of Horror

کارگردان: ف.و. مورنا F.W. Mornau

نویسنده: هنریک گالین Henrik Galeen

براساس: دراکولا (برام استوکر) (Dracula (Bram Stoker

مدیر فیلمبرداری: فریتس آرنو واگنر Fritz Arno Wagner

طراح صحنه و لباس: آلبین گرا Albin Grau

موسیقی: هانس اِردمن Hans Erdmann


بازیگران (نقش ها):

ماکس شرک (Max Schreck)

الکساندر گراناش (Alexandre Granach)

گوستاو فون وانگن هایم (Gustav Von Wangenhiem)

گرتا شرودر (Greta Schroeder)

ج. ه. اشنل (G. H. Schnell)

گراف اُرلوک (Graf Orlok)

ناک/ رنفیلد (Knock / Renfield)

هوتر/ جاناتان هارکر (Hutter / Janathan Harker)

اِلِن/ نینا (Elen / Nina)

هاردینگ/ وستنرا (Harding / Westenra)

محصول ۱۹۲۱ ــ ۱۹۲۲ آلمان، سیاه و سفید، ۸۲ دقیقه.

***

میان‌نویس: برگرفته از خاطرات یوهان کاوالیوس، مورخی برجسته از موطن خویش. برمن: نوسفراتو! این نام به‌تنهایی می‌تواند خون را منجمد کند! نوسفراتو! آیا او همان کسی است که در سال ۱۸۳۸ برمن را دچار طاعون کرده؟

میان‌نویس: من مدت مدیدی به‌دنبال دلایل این بیماری همه‌گیر و دردناک گشتم و درنهایت منشأ و اوج آن را در چهره‌های معصومانه جاناتان هارکر و همسر جوانش الن یافتم.

پشت مناره کلیسای جامع، تعدادی خانه آلمانی با نمای مسطح را می‌بینیم. مرد جوانی جلوی آینه ایستاده و کراواتش را می‌بندد. ناگهان لبخندی شادمانه می‌زند، جلیقه‌اش را بر تن مرتب می‌کند و سپس به‌طور ناگهانی برمی‌گردد.

پای پنجره می‌آید و به بیرون خم می‌شود تا به درگاه خانه نگاهی بیندازد؛ نور شفافی از پنجره به درون تابیده است.

همسر زیبای جاناتان یک کلاف کاموا را در مقابل گربه‌ای تاب می‌دهد. گربه بازیگوشانه به آن چنگ می‌زند. دسته‌گل‌های زیبا اطراف زن دیده می‌شود.

مرد جوان را می‌بینیم که در باغچه‌ای غرق در نور آفتاب گل می‌چیند.

همسر او نشسته و خیاطی می‌کند.

شوهر در را می‌گشاید و فاتحانه داخل می‌شود. درحالی‌که دست‌هایش را پشت سر پنهان کرده، به جلو خم می‌شود.

نگاه همسرش به او می‌افتد و لبخندی پر مهر می‌زند.

مرد جلو می‌آید، خم می‌شود و لبخند می‌زند.

سپس درحالی‌که گل‌ها را در پشت خود مخفی کرده ناگهان به‌طرف همسرش می‌رود. زن نیز با آغوش باز به‌سمت او می‌دود.

زن و شوهر در آغوش هم می‌افتند. یک‌بار دور خود می‌چرخند. سپس شوهر آهسته دسته‌گل را به همسرش می‌دهد. زن کمی دور می‌شود، گل‌ها را عاشقانه در دست می‌فشارد؛ آن‌ها را با دست نوازش می‌کند و با عشقی سرشار به شوهر نگاه می‌کند.

مرد دست بر سر همسرش می‌گذارد و او را نوازش می‌کند.

جاناتان در خیابانی قدم می‌زند و به‌تناوب از سایه و آفتاب می‌گذرد. پیرمردی او را صدا می‌زند. جاناتان می‌ایستد و با او صحبت می‌کند.

میان‌نویس: جوان، صبر کن. تو نمی‌توانی از سرنوشت بگریزی.

جاناتان لبخند می‌زند، با مرد دست می‌دهد و به‌سرعت از او دور می‌شود؛ پیرمرد می‌خندد، سرش را تکان می‌دهد و آرام دور می‌شود.

میان‌نویس: کارگزار رنفیلد مرد غریبی بود که شایعات ناخوشایندی درباره او وجود داشت.

پیرمردی فرتوت، با صورتی پر از چین و چروک روی چهارپایه‌ای بلند نشسته. پیرمرد طاس است، با ابروهای پرپشت و دسته‌ای مو در پشت سر. او شلواری روشن و یک کت بلند تیره به‌تن دارد. او رنفیلد است.

او به‌سمت ما می‌چرخد؛ کاغذی در دست دارد.

دست‌هایش کاغذ سفید را در مقابل پس‌زمینه‌ای سیاه نگه‌می‌دارد؛ خطوط هیروگلیف نامفهوم همه کاغذ را پوشانده. رنفیلد با خوشحالی و با دقت، درحالی‌که کاغذ را نزدیک صورتش گرفته، آن را می‌خواند. وقتی خواندن متن نامه را تمام می‌کند، متفکرانه سرش را بالا می‌آورد؛ بعد کمی سرش را می‌چرخاند و با دهان باز از گوشه چشم روبه‌رو را نگاه می‌کند.

 

جاناتان در اتاق کارش که پر از کاغذ و پوشه‌های مختلف است مشغول کار است؛ برمی‌خیزد و به‌سمت ما می‌آید.

جاناتان از در می‌گذرد و به دفتر کار رنفیلد می‌آید. رنفیلد که اکنون نامه را تا کرده، می‌خندد و یک لحظه دندان‌های پوسیده‌اش را به جاناتان نشان می‌دهد.


 کتاب نوسفراتو ،سمفونی وحشت نوشته هنریک گالین

کتاب نوسفراتو ،سمفونی وحشت
صد سال سینما، صد فیلمنامه
نویسنده : هنریک گالین
مترجم : آتوسا قلمفرسایی
ناشر: نشر نی
تعداد صفحات : ۱۲۵ صفحه


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]