کتاب « ژاپن امروز »، نوشته دان ناردو
این کتاب ترجمهای است از:
Modern Japan
Don Nardo
Lucent Books, 1995
رویدادهای مهم در تاریخ ژاپن امروز
۱۶۰۳
توکوگاوا ایهیاسو سلسله شوگونی توکوگاوا را تأسیس میکند.
۱۶۴۱
ژاپن عملاً از بقیه دنیا منزوی میشود.
۱۸۵۳
کشتیهای جنگی ایالات متحده تحت فرماندهی ناخدا یکم پِری به ژاپن میرسند و ژاپنیها را تهدید میکنند.
۱۸۵۴
ژاپن و ایالات متحده معاهده کاناگاوا را امضا میکنند، که درهای ژاپن را به روی جهان خارج میگشاید.
۱۸۶۳
ایتو هیروبومی سیاستمدار ژاپنی به اروپا سفر میکند تا با آداب و رسوم و طرز حکومت غرب آشنا شود.
۱۸۶۷
یک شورش سبب سقوط حکومت توکوگاوا میشود.
۱۸۶۸
رهبران جدید ژاپن دوره «بازگشت میجی» یا «بازگشت به حکومت سلطنتی»، را اعلام میکنند؛ توکیو پایتخت جدید میشود و کشور یک برنامه گسترده مدرنسازی را آغاز میکند.
۱۸۷۱
رهبران نظام طبقاتی کهنه توکوگاوا را لغو و همه شهروندان ژاپن را در برابر قانون برابر اعلام میکنند.
۱۸۷۲
نخستین خط راهآهن ژاپن، که توکیو را به یوکوهاما متصل میسازد، تکمیل میشود؛ یاماگاتا آریتومو، فرمانده ارتش، خدمت سربازی همگانی را اعلام میکند.
۱۸۷۷
سایگو تاکاموری، مقام سابق دولتی، شورشی را علیه دولت رهبری میکند که نافرجام میماند.
۱۸۸۹
امپراتور قانون اساسی جدیدی را که ایتو هیروبومی پیشنویس آن را تهیه کرده میپذیرد. مطابق این قانون مجمع ملی مرکب از دو مجلس قانونگذاری تشکیل میشود.
۱۸۹۵ ـ ۱۸۹۴
ژاپن در نخستین جنگ با چین پیروز میشود.
۱۸۹۸
ژاپنیها از اشغال منچوری، بخشی از چین، از سوی روسیه به خشم میآیند.
۱۹۰۲
ژاپن و بریتانیا پیمان اتحاد انگلیس و ژاپن را امضا میکنند، که هدف از آن جلوگیری از جاهطلبیهای روسیه در شرق آسیاست.
۱۹۰۵ ـ ۱۹۰۴
در جنگ روسیه و ژاپن، ژاپن روسیه را شکست میدهد، که به معاهده پورتسموت میانجامد.
۱۹۱۰
ژاپن کره را بدون مقاومت تسخیر میکند.
۱۹۱۲
درگذشت امپراتور میجی، که نشانه پایان نخستین دوره معاصر ژاپن است.
۱۹۱۵
ژاپن ۲۱ خواسته از چین طلب میکند، که نشانه توسعهطلبی ژاپن در آسیای شرقی است.
۱۹۱۹
ژاپن یکی از پنج قدرت بزرگ در کنفرانس صلح ورسای است که به جنگ جهانی اول رسما خاتمه میدهد؛ کیتا ایکی، نویسنده، از این نظر دفاع میکند که ژاپن به طرف فاشیسم حرکت کند.
۱۹۲۲ ـ ۱۹۲۱
کشورهای غربی در کنفرانس واشنگتن ژاپن را مجبور میکنند با محدودسازی قدرت دریاییاش موافقت کند.
۱۹۲۳
زمینلرزهای شدید نیمی از توکیو را ویران میکند و بیش از ۱۳۰ هزار نفر را میکشد.
۱۹۲۵
به تمام مردان بالغ ژاپنی حق رأی داده میشود.
۱۹۳۱
ارتش ژاپن در منچوری، بدون اطلاع دولت غیرنظامی ژاپن، به شهر چینی موکدن حمله میکند.
۱۹۳۲
ژاپنیها منچوری را به منچوکوئو، یک دولت دستنشانده ژاپنی، تغییر شکل میدهند؛ ایالات متحده از به رسمیت شناختن منچوکوئو سر باز میزند و به چین وعده دوستی میدهد.
۱۹۳۶
نظامیگران ژاپنی موجی از حملات به لیبرالهای کشور را آغاز میکنند، که به نظامیگران امکان میدهد کنترل امور ژاپن را عملاً در دست گیرند.
۱۹۳۷
ژاپن بار دیگر به چین حمله میکند که باعث شعلهور شدن جنگ دوم چین و ژاپن میشود.
۱۹۴۰
ایالات متحده ژاپن را تحریم نفتی میکند؛ توجو هیدکی قدرتمندترین رهبر ژاپن میشود.
۱۹۴۱
ژاپن دست به حملهای غافلگیرانه به پایگاه نیروی دریایی ایالات متحده در پرل هاربر (هاوایی) میزند و جنگ جهانی دوم را به اقیانوس آرام میکشاند؛ ژاپن همچنین به نیروهای آمریکایی در فیلیپین ضربه میزند و به سنگاپور، هنگکنگ، و دیگر مستعمرات بریتانیا در آسیای جنوب شرقی حمله میکند.
۱۹۴۲
ژاپنیها ۱۳۰ هزار سرباز بریتانیایی را در سنگاپور به اسارت در میآورند، که بزرگترین پیروزی زمینی در تاریخ ژاپن است؛ نیروهای ژاپنی در نبرد میدوِی در نزدیکی هاوایی از نیروی دریایی ایالات متحده متحمل شکست سنگینی میشوند، که پیشروی ژاپن در اقیانوس آرام را متوقف میسازد.
۱۹۴۴
هزاران ژاپنی شکستخورده در سایپان، جزیرهای در اقیانوس آرام، خودکشی میکنند؛ سایپان یکی از پایگاههای متعدد ژاپن است که به دست نیروهای آمریکایی سقوط میکند.
۱۹۴۵
بمبافکنهای ایالات متحده طوفان آتشی میآفرینند که ۲۰۰ هزار نفر را در توکیو میکشد؛ آمریکاییها بر هیروشیما و ناگازاکی بمب اتمی میاندازند که بیش از ۳۰۰ هزار نفر را میکشد؛ ژاپنیها تسلیم میشوند و جنگ پایان مییابد؛ نیروهای آمریکایی، تحت فرماندهی عالی ژنرال داگلاس مکآرتور، ژاپن را اشغال میکنند.
۱۹۴۶
آمریکاییها اصلاحات ارضی فراگیر را آغاز میکنند؛ نخستین انتخابات پس از جنگ در ژاپن برگزار میشود.
۱۹۴۷
قانون اساسی جدید ژاپن، که آمریکاییها تهیه کردهاند، به اجرا در میآید.
۱۹۵۲
ژاپن و متفقین در سان فرانسیسکو گرد میآیند و معاهده صلحی را امضا میکنند که به حالت جنگ بین آنها رسما پایان میدهد و حاکمیت ژاپن را به عنوان یک کشور به رسمیت میشناسد.
۱۹۵۵
حزب لیبرال دموکرات در ژاپن به قدرت میرسد.
۱۹۵۶
ژاپن به سازمان ملل متحد میپیوندد؛ دولت ژاپن سازمان علم و فنآوری را به منظور ترویج کاربرد فنآوری مدرن در صنعت کشور تأسیس میکند.
۱۹۶۰
شهروندان ژاپنی در تظاهرات گسترده خیابانی علیه امضای معاهدهای که نقش ایالات متحده را به عنوان حامی ژاپن تجدید میکند، شرکت میکنند.
۱۹۶۴
ژاپنیها میزبان اُلمپیک تابستانی در توکیو میشوند.
۱۹۶۸
ژاپن سومین قدرت بزرگ صنعتی جهان پس از ایالات متحده و اتحاد شوروی میشود.
۱۹۷۰
ژاپنیها میزبان نمایشگاه بینالمللی در اوزاکا میشوند.
۱۹۷۲
ایالات متحده از کنترل جزیره اوکیناوا دست میکشد و بدینترتیب روابط ایالات متحده و ژاپن تا حدی بهبود مییابد.
۱۹۹۳
حزب لیبرال دموکرات پس از ۳۸ سال حاکمیت از نیروهای به رهبری موریهیرو هوسوکاوا شکست میخورد و او نخستوزیر جدید میشود.
۱. دگرگونی شگفتانگیز ژاپن: دوره بازگشت میجی
هشتم ژوئیه ۱۸۵۳ روزی مهم در تاریخ ژاپن بود. در آن روز سرنوشتساز یک اسکادران مرکب از چهار کشتی جنگی ایالات متحده در سکوتی دهشتزا وارد خلیج اِدو (توکیو کنونی) در ساحل شرقی هونشو، بزرگترین و پررونقترین جزیره در میان بیش از چهار هزار جزیرهای که کشور ژاپن را تشکیل میدهند، شد. هزاران نفر در ساحل صف کشیده بودند تا برای نخستین بار از نزدیک «کشتیهای سیاه» خارجی وحشتناکی را تماشا کنند که طی قرنها در افق دوردست همچون نقطههای مبهم و مرموزی به نظر آمده بودند.
یک کلیشه که سفر سرنوشتساز ۱۸۵۳ کشتیهای آمریکایی ناخدا یکم پِری را به ژاپن نشان میدهد.
پایان انزوای طولانی
به واقع، اکثریت ژاپنیها هرگز خارجیها را ندیده بودند و اصلاً نمیدانستند که در جهان خارج چه میگذرد. تنها چند تاجر هلندی اجازه یافته بودند از کرانه یکی از جزایر دیدن کنند، اما در مجموع هیچ تماسی با جماعت ژاپنی نداشتند. خاندان توکوگاوا که بر باکوفو (حکومت نظامی ژاپن) تسلط داشت، از اوایل سده هفدهم کشور را از اکثر خارجیان جدا نگه داشته بود. فرماندهان عالی، یا شوگونها، عقیده داشتند که افکار و آداب «فاسد» «بربرها» ی خارجی ممکن است جامعه ژاپن را آلوده کند. از این رو ژاپنیها فاقد فنآوریهای آن روزگار نظیر قطار، ماشین بخار، تلسکوپ، و دستگاه پنبهپاککنی بودند.
ناخدا پری نامههای پرزیدنت میلارد فیلمور را تقدیم شوگون توکوگاوا میکند.
در این نامهها خواسته شده بود که ژاپن با ایالات متحده روابط تجاری برقرار کند.
پس تعجبی ندارد که کشتیهای بخار غولپیکری که وارد خلیج اِدو شدند در نظر کسانی که از ساحل آنها را تماشا میکردند شگفتانگیز و تهدیدآمیز جلوه کردند. این کشتیهای آمریکایی، که بسیار بزرگتر از کشتیهای ژاپنی بودند، توپهای سنگین و جنگافزارهای دیگری داشتند که در صورتی که موجبی پیش میآمد، میتوانستند شهر بزرگ اِدو را با خاک یکسان کنند. در واقع، این نمایش قدرت نظامی آمریکاییها تماما به قصد ترساندن ژاپنیها بود. ناخدا یکم مَتیو پِری، فرمانده ناوگان، از طرف دولت ایالات متحده دستور داشت به هر وسیلهای که شده، از جمله زور، درهای ژاپن را به روی جهان خارج بگشاید. به گفته ادوین رایسکوئر:
در نیمه نخست قرن نوزدهم آمریکاییها، انگلیسیها، و روسها به دفعات هیئتهایی را به ژاپن فرستادند تا ژاپنیها را تشویق کنند که بنادر خود را به روی کشتیهای خارجی بگشایند، و هلندیها به توکوگاوا اصرار کردند که به این خواست تن در دهد. اما اِدو بر سیاست قدیمی خود پا فشرد…. اکثریت وسیعِ مردم، که از دیرباز به انزوای از بقیه دنیا خو گرفته بودند، به شدت مخالف این بودند که به خارجیان اجازه ورود به سرزمینشان داده شود. بدیهی بود که ژاپن داوطلبانه درها را نمیگشاید. دولت آمریکا سرانجام تصمیم گرفت بکوشد به زور این درها را بگشاید.
ناخدا پری و افسرانش از این که در اِدو مورد پذیرش قرار گرفتند هم متعجب شدند و هم تحت تأثیر قرار گرفتند. متعجب شدند چون شنیده بودند که فرمانروای ژاپن یک امپراتور است و نامههایی از طرف پرزیدنت میلارد فیلمور خطاب به او داشتند. با این حال، به نظر میرسید شوگون و منصب او، مقام شوگونی، قدرت واقعی در کشور است. آمریکاییها به زودی دریافتند که امپراتور صرفا مقامی تشریفاتی است. معاونان شوگون تصمیم میگیرند عجالتا از رویارویی با آمریکاییها دوری گزینند و با اکراه اما با نزاکت نامهها را بپذیرند. آنچه پری و افرادش را تحت تأثیر قرار داد این بود که ژاپنیها، با وجود نداشتن فنآوری مدرن، خیلی متمدن و به لحاظ فرهنگی پیشرفته به نظر میرسیدند. آمریکاییها انتظار داشتند با جامعهای ابتدایی و نه چنان پیشرفته مواجه شوند. در ماهها و سالهای پیش رو، پژوهشگران غربی در مییافتند که ژاپنیها تاریخی غنی و کهن و از بسیاری جهات پیچیدهتر از تاریخ بسیاری از کشورهای غربی دارند. آشکار شد که دستاوردهای ژاپنیها در ملتسازی، فلسفه دین، هنر، معماری، و ادبیات با دستاوردهای غرب برابری میکند.
از میان گرد و غبار زمان
در قرن چهارم میلادی، در جزیره هونشو فرهنگی آنقدر پیشرفته وجود داشت که به ساختن خانهها، شهرکها، و کشتیها، و کشاورزی در مقیاس وسیع میپرداخت. کانونهای این جامعه قبیلهای در برخی دیگر از جزایر بزرگتر ژاپنی، عمدتا کیوشو و شیکوکو، واقع در جنوب هونشو، نیز وجود داشت. در چهارمین جزیره بزرگ، یعنی در جزیره هوکایدو واقع در شمال هونشو نیز مردمی کمتر پیشرفته به نام آینو زندگی میکردند.
در هر یک از شهرکها و روستاهای ژاپنی مردان نیرومند رئیس خانواده حکمرانی میکردند که به دودمان امپراتوران وفادار بودند. بنا بر روایات، امپراتوری ژاپن در سال ۶۶۰ پیش از میلاد به وسیله جیمو تِنو از اعقاب آماتراسو، الهه خورشید، تأسیس گردید. طرح امپراتوری جنبه الهی داشت و امپراتورهای دیگر ژاپن از اعقاب جیمو محسوب میشدند. (این عقیده تا سال ۱۹۴۵ از اصول عقاید رسمی بود.)
جیمو، نخستین امپراتور ژاپن. بنا بر روایت ژاپنی، او از تبار آماتراسو، الهه خورشید، بود.
اما در حالی که امپراتوران معزز و مقدس باقی ماندند، سرانجام بیشتر قدرت سیاسیای را که زمانی در اختیار داشتند از دست دادند و عمدتا به مقامی تشریفاتی تبدیل شدند که مردانی با قدرت واقعی به نام آنها فرمانروایی میکردند. این فرمانروایان، که اعضای پرنفوذ خاندانهای سرشناس بودند، همیشه مراقب بودند که در هر تصمیم یا سیاست تازهای از حمایت امپراتور برخوردار شوند. از نظر مردم ژاپن، که بسیار مذهبی و پیرو سنت بودند، تنها رهبرانی مشروعیت داشتند که از دعای خیر امپراتور برخوردار باشند.
سرانجام چند خاندان که از همه قدرتمندتر بودند طایفههای بزرگ و قدرتمندی به نام یوجی تشکیل دادند. رهبران این طایفهها اشرافیت صاحب امتیازی را بنیاد نهادند که در دربار سلطنتی حضور داشتند و با هم رقابت میکردند. نخستین یوجی مشهوری که قدرت و اعتبار زیادی کسب کرد طایفه سوگا بود. سوگا از حدود ۵۳۰ میلادی بر دشت حاصلخیز یاماتو واقع در جنوب هونشو تسلط یافت و این منطقه به سرعت به پرجمعیتترین و به لحاظ فرهنگی توسعهیافتهترین منطقه کشور تبدیل شد. از آن پس، یاماتو همواره مرکز سیاست و زندگی درباری ژاپن بود و خاندانهای قدرتمند یکی پس از دیگری بر آن حاکم بودند. مثلاً، پس از حدود یک قرن سوگا جای خود را به فوجیوارا داد که بیش از چهار قرن فرمانروایی کرد و سپس قدرت را به تایرا و میناموتو واگذاشت.
کتاب ژاپن امروز
مجموعه تاریخ ۴۱
نویسنده : دان ناردو
مترجم : مهدی حقیقتخواه
ناشر: گروه انتشاراتی ققنوس
تعداد صفحات ۱۶۰ صفحه شابک