یک چالش جدید فناوری هوش مصنوعی: ویدئوهای مونتاژی بسیار واقعگرا از چهره اشخاص مشهور
بیایید صریح باشیم. بسیاری از موارد ما عادت داریم که به انتظار بنشینیم و بعد از رخ دادن دردسرهای فناوریهای جدید به فکر آگاهسازی یا وضع قوانین کارآمد بیفتیم که تازه بسیاری از این آگاهسازیها و قوانین، مؤثر و واقعگرا نیستند.
چون در ایران ما در مورد بیشتر فناوریها، یک واردکننده فناوریهای نهایی بودهایم و قانون و فرهنگ مصرف، بیشتر اوقات بعد از روتین شدن فناوریها، مجال ظهور پیدا کردهاند، این موضوع حادتر میشود.
اما اگر تا دیروز مشکل ما شیوه برخورد با محتواهای نامناسب با دارای محدودیت سنی یا شیوه استفاده از شبکههای اجتماعی بودند، باید این خبر را به شما بدهم که فناوریهای نوین مثل هوش مصنوعی یا روباتیک به زودی کل انسانها و نیز عاقبت ما را دچار مشکلات جدی خواهند کرد.
در دو هفته اخیر بحث بسیاری داغی در شبکههای اجتماعی و سایتها پیگیری میشود. به جای تعارف و پردهپوشی من این قضیه را آشکارا با شما در میان میگذارم:
هم در سطح دنیا و هم در ایران، حدود یک دهه است که ما با معضل ویدئوهای انتقامی پ..ورن روبرو هستیم. یعنی افرادی با هدف باجگیری و انتقام میآیند و ویدئوهایی بسیار خصوصی که آگاهانه یا ناآگاهانه از قربانیها و پارتنرهای سابق شرعی یا غیرشرعی خود تهیه کردهاند را در سطح اینترنت منتشر میکنند. هم در ایران و هم در سطح جهان موارد مشهوری از این مشکل را داریم.
اما فناوری هوش مصنوعی که بسیار سریع در حال پیشرفت است، به این حوزه هم در حال سرک کشیدن است. چند هفته است که در یک شبکه اجتماعی خاص گیکها، یک گروه تشکیل شده است که در آن افراد با استفاده از نرمافزارهای و شیوههای جدید هوش مصنوعی دست به تهیه ویدئوها، گیفها و عکسهایی میزنند که در آنها چهره هنرپیشههای فیلمهای پ…ورن با چهره افراد بسیاری مشهور به صورت بسیار طبیعی و واقعگرا جانشین شده است.
تا چند ماه قبل همین قضیه به صورت متفاوتی مطرح بود و در یک پزشک هم من اشارههایی به این مطلب کردم:
1-صحبت از این بود که ما با مشکل اخبار کاذب روبرو هستیم. اما به زودی ما به جای اخبار نوشتاری کاذب با ویدئوهای مونتاژی کاذب روبرو هستیم. مثلا میشود ویدئوهایی از سخنرانیهای افراد سیاسی مشهور را جعل کرد و در شبکههای اجتماعی همهگیر کرد. این ویدئوها میتوانند منجر به بدنامی دائمی یک شخصیت سیاسی یا جریان شوند و در عصر شتابزدگی در شبکههای اجتماعی، اصلا مهم نیست که شخص چقدر مطلب را تکذیب کند، چرا که اگر حتی هالهای کمرنگ از شک یا مزاح پیرامون قربانی سیاسی تشکیل شود، کافی است.
2-کاربرد متفاوت خوب همین فناوری تغییر چهره این بود که ما بیاییم و هنرپیشههای مشهور قدیمی را بازآفرینی کنیم. تصور کنید که در یک فیلم همفری بوگارت، جیمز دین، ادری هپورن، نیکول کیدمن و آل پاچینو در کنار هم بازی کنند! اگر کمی فناوری هوش مصنوعی پیشرفت کند و اگر شرکتهای فیلمسازی بر مشکلات کپی رایت غلبه کنند؛ چنین چیزی کاملا در دسترس است و همین حالا هم ما شاهد حضور موردی چهرههای درگذشته در فیلمهای مشهوری هالیوودی بودهایم.
اما فناوری مثل همیشه در این مرحله درنگ نکرده و حالا ما میبینیم که دیگر اشخص کمی فنی هم میتوانند ویدئوهایی دلخواه تغییر چهره، ایجاد کنند. لابد چند سال بعد، آدمهای عادی هم قادر به این کار خواهند بود.
حالا جالب است که در این مورد بحث فنی حقوقی هم درگرفته است. در آمریکا فعلا قانونی که به صورت مستقیم به این قضیه اشاره کند؛ وجود ندارد. البته مسلم است که با استفاده از قوانین دیگر میتوان به صورت غیرمستقیم با افراد خاطی برخورد کرد.
اما هنوز جای سؤال است که فرضا اگر شخصی ویدئویی نامناسب از چهره مشهوری بسازد. طوری که همگان بدانند این ویدئو برای شوخی ساخته شده؛ چطور و با چه شدتی باید با قضیه برخورد کرد.
باز هم در آمریکا، وبسایتها در قبال محتواهایی که کاربران میسازند؛ مسئولیت مستقیم ندارند. حالا این بحث درگرفته که در موارد اینچنینی چطور باید برخورد کرد.
همچنین اگر افرادی پیدا شوند که به چهرههای مشهور قناعت نکنند و ویدئوهایی از افراد زیر 18 سال یا افراد عادی که قصد بدنامی آنها دارند؛ بسازند، موضوع تا کجا پیش خواهد رفت؟
مشابه همین معضل در مورد صنایع روباتیک وجود دارد و بحثهای خیلی مفصلی در این مورد درگرفته که آیا درگیر کردن روباتها و استفاده از آنها به عنوان ابزارهای جنسی واقعگرا چقدر اخلاقی است؟ آیا اگر چنین چیزی همهگیر شود بقای بشر تهدید نمیشود؟ به صورت معکوس آیا چنین چیزی به سوء استفاده جنسی از انسانها، قاچاق انسانها برای بردگی جنسی و تجاوزها خاتمه نمیدهد؟ آیا روباتها با ظاهر و رفتارهای دلخواه مشریان تخیلگرا و زیادهطلب، هنجارهای جامعه را تغییر نمیدهند؟