حاشیههای شایعه پیدا شدن مومیایی رضاخان در شهرری: مشهورترین آدمهایی که جسد آنها برای بازدید عموم مردم، به نمایش گذاشته شده و مشهوترین نبش قبرها و گور به گور شدنهای تاریخ

نقل قول بدون تفسیر و تغییر متن خبر اخیر از خبرگزاری تسنیم (لینک):
«به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، در روز یکشنبه دوم اردیبهشت، طی طرح توسعه حرم شاهعبدالظیم، یک جنازه مومیایی در اطراف حرم عبدالعظیم حسنی پیدا شده است. این جنازه مومیایی شده در پی حفاری در قسمت جنوب غربی صحن شاهعبدالعظیم حسنی پیدا شده است.
براین اساس برخی احتمال میدهند که جنازه متعلق به پهلوی اول است که به صورت مومیایی شده در اردیبهشت 1329 به تهران آورده شده و در حرم عبد العظیم حسنی دفن شده است.
در این زمینه یکی از مسئولان شهرداری عنوان کرده است که جنازه هنوز در محل کشف شده است و شورای تامین استان در محل کشف مستقر و جابهجایی صورت نپذیرفته است.
حال در شرایطی است که روابط عمومی آستان حضرت عبدالعظیم این منطقه در اطراف حرم حضرت عبدالعظیم، قبلا قبرستان بوده است، بنابراین کشف جسد در این منطقه و در طرح توسعهی آستانه یک چیز طبیعی است.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
جسد کشف شده نیز باقی مانده از یک جسد طبیعی است، هیچ جسد مومیایی در این منطقه به دست نیامده است، حتی چهره آن قابل تشخیص نبوده و شایعه پخش شده در خصوص بقایای این جسد صرفا ساخته شده فضای مجازی است.
روابط عمومی آستان حضرت عبدالعظیم، خبر کشف جسدی مومیایی در این آستانه در شهرری که آن را به رضا شاه پهلوی نسبت میدهند را یک شایعه میداند.
گفتنی است رضاشاه پس از دومین سکتهٔ قلبی در ژوهانسبورگ در تاریخ 4 مرداد 1323 در گذشت. پیکر او را پس از مرگ به صورت مومیایی به قاهره، مصر بردند و در آنجا به امانت تعدادی زیادی از منابع دلیل این امانت را پرداخته نشدن مهریه فوزیه همسر مطلقه محمد رضا پهلوی بیان کردند در مسجد رفاعی گذاشتند.
برای انجام مراسم رسمی خاکسپاری در مصر، شمشیر طلای رضاشاه که مرصع به گوهرها و سنگهای گرانبها بود، به قاهره فرستاده شد تا طبق رسوم درباری، پیشاپیش جنازه حمل شود، ولی ملک فاروق این شمشیر گرانبها را بعد از انجام مراسم تشییع جنازه، به کاخ سلطنتی برد و مراجعات مکرر هیئت اعزامی ایران برای پس گرفتن آن بینتیجه ماند.
ماجرای ربوده شدن شمشیر مرصع رضاشاه از طرف ملک فاروق، پس از کودتای ضد سلطنتی مصر در سال 1953 در مطبوعات مصر انعکاس یافت، ولی دولت جمهوری مصر نیز مدعی شد که اثری از این شمشیر نیافتهاست.
در اردیبهشت 1329، در دورهٔ نخستوزیری رجبعلی منصور قرار شد جنازه رضاشاه از مصر به ایران آورده شود و هواپیمای حامل جنازه رضا شاه قبل از آمدن به ایران، به منظور طواف در مکه از قاهره به طرف جده پرواز کرد.
سرانجام هفدهم اردیبهشت 1329، جنازه رضاشاه به وسیله هواپیما و سپس با قطار مخصوص به تهران حمل شد و با تشریفات رسمی به شاه عبدالعظیم برده شد و در آرامگاه ویژه او دفن شد.
ابتدا برخی از نمایندگان جبهه ملی با برگزاری تشریفات رسمی مخالفت کردند و قصد داشتند در مجلس سخنرانیهایی دربارهٔ دورهٔ رضاشاه و علیه او ایراد کنند که این امر منجر به نگرانی دربار شد. سرانجام با وساطت منصورالملک نخستوزیر وقت با حسین مکی و مذاکره مکی با محمد مصدق قرار بر این شد که مجلس در اینباره سکوت کند و نطقی علیه یا له او ایراد نشود.
در یک روایتی گفته شده است که در روز 24 دیماه 1357 و زمان کوتاهی پیش از انقلاب در سال 1357 پیکر رضاخان بار دیگر به همراه پیکر پسرش علیرضا پهلوی توسط محمدرضاپهلوی، نخست به لسآنجلس و سپس به مسجدالرفاعی مصر برده شد ولی سرانجام در اردیبهشت ماه 1359، مقبره رضا شاه به دستور حاکم شرع وقت صادق خلخالی به کلی ویران و نابود شد.
در این راستا ابوالحسن بنیصدر کوشش کرد که از تخریب مقبره جلوگیری به عمل آورد و آنگونه که صادق خلخالی در خاطرات خود مینویسد بنی صدر قصد داشت ساختمان آن را به موزهٔ جنایات رضاشاه و محمدرضاشاه تبدیل کنند. صادق خلخالی در پاسخ به این استدلال در خاطرات خود نوشت: «اگر آنها میخواستند آثار جنایات پهلوی را در موزهای جمعآوری کنند، موزه ایران باستان میتوانست جای بهتر و بزرگتری برای این امر باشد.» خلخالی در کتاب خاطرات خود اذعان میکند مقبره رضاشاه سازه بسیار مقاومی بود و تنها با استفاده از دینامیت و در مدت زمان 20 روز موفق به تخریب آن شدیم.»/
پایان خبر
اما متعاقب خواندن این خبر و با توجه به اینکه مجال تفسیر خبر وجود ندارد و اطلاعات ما هم بسیار ناقص و محدود به همین موارد بالاست، صلاح دانستم نقبی به تاریخ بزنم و چیزهای جالبی را در مورد پیکرها و اجساد و مومیاهای معروف تاریخ برایتان نقل کنم.
نخست ببینیم که پیکر چه افراد مشهور یا بعدها مشهورشدهای در معرض دید عموم در کشورهای مختلف دنیا قرار داده شده است.
هو شی مین
هو شی مین، انقلابی ویتنامی و رهبر این کشور از ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۹ و اولین رئیسجمهور جمهوری دموکراتیک ویتنام بود.
پیش از مرگش در سال 1969 گویا او وصیت کرده بود که جسدش سوزانده و خاکستر شود. اما همیشه وصیت افراد مشهور انجام نمیشود. ویتنامیها رهبر و رهاییبخش او را بیش از اینها دوست داشتند، بنابراین بقایای جسد او مومیایی شده و در یک آرامگاه از گرانیت سخت و مقاوم در میدان موسوم به Dinh به نمایش گذاشته شده است.
ولادیمیر لنین
آرامگاه لنین -اولین رهبر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی- در میدان سرخ واقع در مرکز شهر مسکو قرار دارد. جسد او از سال ۱۹۲۴ در این مکان به صورت مومیایی شده نگهداری میشود. جسد لنین را پس از مرگ مومیائی کرده در زیر بقعه موسوم به قبر سرخ در خارج کاخ کرملین گذاشتند و مدت زیادی مورد بازدید و احترام هزاران نفر از معتقدان و پیروان وی بود و حتی هنوز هم هست.
این آرامگاه هنوز هم تحت تدابیر امنیتی قرار دارد، گارد حفاظتی به صورت نامحسوس از این مکان محافظت مینماید.
فضای مقبره تقریباً تاریک است و فقط جنازه توسط نوری روشن شدهاست. تا قبل از سال ۱۹۹۱ جنازه لنین در فضای بازی قابل مشاهده بود ولی در آن سال فردی بر روی جنازه اسید پاشید. پس از آن و پس از دو سال مرمت، جنازه را درون حفاظی شیشهای قرار دادند.
معمولاً هر ۱۸ ماه یک بار برای جلوگیری از تجزیه جسد، جنازه لنین را به منظور انجام عملیات بیوشیمیایی لازم از آرامگاه خارج میکنند.
در سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ جنازه استالین نیز در کنار لنین قرار داشت که سال ۱۹۶۱ از مقبره خارج و در بیرون از مقبره دفن گردید.
کیم جونگ ایل
کیم جونگ ایل، از ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۱ رهبر کره شمالی بود.
او رئیس کمیسیون دفاع ملی کره شمالی، فرمانده کل ارتش خلق کره شمالی و دبیرکل حزب کارگران کمونیست کره بود. جونگ ایل پس از مرگ پدرش کیم ایل سونگ بنیانگذار کره شمالی در سال ۱۹۹۴ میلادی، جانشین او شد.
در سال 2017 برای نخستین بار اجازه داده شد که توریستهای غربی از پیکر مومیاییشده که ملبس به یونیفرم نظامی کره شمالی بود، بازدید کنند.
یک نکته حاشیهای خیلی جالب: در کنار او یک مکبوک پرو هم قرار داده شده که گویا هنگامی که دچار حمله قلبی شده بود، در حال کار با آن بود!
مائو تسهتونگ
مائو تسه تونگ (که به صورت مائو زدونگ، یا مائو تسه دون نیز تلفظ میشود) تئوریسین مارکسیسم لنینیسم و سیاستمدار انقلابی کمونیست چین بود. وی جمهوری خلق چین را در سال ۱۹۴۹ با شکست دادن نیروهای چیانگ کای شک، رئیسجمهور وقت چین بنیان گذاشت. او تا پایان عمر در سال 1976، در راس حکومت جمهوری خلق چین قرار داشت.
پیکر مومیایی شده او از سال 1977 در میدان تیان آن من به نمایش گذاشته شده و قوانینی در هنگام بازدید از این مکان وضع شده. مثلا سیگار کشیدن و عکاسی ممنوع است و بازدیدکنندگان نباید کلاه به سر داشته باشند یا شلوارک یا دامن کوتاه پوشیده باشند.
مومیایی جونیتا – دوشیزه یخ زده اینکاها
اما چرخ حوادث در تاریخ، گاهی پیکر آدمهای عادی را بعد از قرنها مشهور میکند.
نمونهاش مومیایی جونیتا (Juanita) است که بدن سالم باقی مانده یک دختر است. این جسد در ۸ سپتامبر سال ۱۹۹۵ میلادی بر قله کوه (Ampato) در پرو کشف شد و متعلق به مردمان اینکا (سرخ پوستان آمریکای جنوبی) است.
باستان شناسان عقیده دارند که این دختر جوان قربانی شده بود زیرا در آداب و رسوم اینکاها قربانی کردن انسان برای راضی نگهداشتن خدایان کاری عادی محسوب می شد. پس از بررسی های زیاد متوجه شدند که او با وارد شدن ضربه ای به سرش جان باخته بود.
بدن جونیتا به دلیل قرار گرفتن در میان برف و یخ تا به امروز تا اندازه زیادی سالم مانده و پوست، مو، لباس، خون و حتی محتویات معده این بانو هنوز هم باقی مانده است. لباس او فاخر و زیبا بود و دریچه ای نو بر روی علم ما درباره زندگی اینکاها گشود.
اینکاها دختران زیبا و خوشرو را برای قربانی کردن انتخاب می کردند تا خدایان زندگی او را تا ابد تضمین کنند. جونیتا نیز دختری زیبا بوده است. اینکاها قربانی را بر روی کوه می بردند و بعد از نوشاندن جرعه ای نوشیدنی توهم زا او را می کشتند.
جسد جونیتا حدودا متعلق به ۵۰۰ سال پیش است که با ذوب شدن یخ ها ظاهر و کشف شد. این مومیایی از معروف ترین جسد های نسبتا سالم در سراسر دنیا می باشد.
فردیناند مارکوس
فردیناند امانوئل ادارلین مارکوس، دهمین رئیسجمهور فیلیپین بود. وی از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۶ میلادی که رژیماش سرنگون شد، اداره امور کشور فیلیپین را به صورت دیکتاتورمنشانهای در دست داشت.
وی پس از سرنگونی رژیماش به ایالات متحده آمریکا گریخت و عاقبت در جزیره هونولولو در ایالت هاوایی در 1986 درگذشت.
جسد مومیایی شده او از سال 1986 در Batac فیلیپین در مجموعه فردیناند مارکوس به نمایش گذاشته شده است.
برنادت
ماری-برنارد (برنادت) سوبیرو، یک قدیس فرانسوی مسیحی کلیسای کاتولیک بود. او در ژانویه ۱۸۴۴ – در روستای لوردس در جنوب فرانسه به دنیا آمد و بعدها او مدعی شد بانویی مقدس (مریم مقدس) را میبیند و با او گفتگو میکند. عدهای به او ایمان آورده و عدهای دیگر او را دروغگو خواندند. نقل است که برنادت در طول زندگیش معجزات بسیاری از جمله شفای بیماران لاعلاج انجام داد و سرانجام در ۱۶ آوریل ۱۸۷۹ در سن ۳۵ سالگی از دنیا رفت. ۵۵ سال بعد از مرگش از طرف کلیسا به عنوان قدیس حامی بیماران، خانواده و فقرا پذیرفته شد.
در ۲۲ سپتامبر ۱۹۰۹، بدن او پس از ۳۰ سال از مزار مرطوبش درآورده شد. هرچند صلیبی که در دست او بود و تسبیحش زنگ زده بودند، اما بدنش سالم مانده بود. بدنش را شستند، لباس مجدد بر تنش کردند و دوباره به خاک سپرده شد. بار دوم، در ۳ آوریل ۱۹۱۹، بدن او مجدداً از مزارش درآورده شد. باز هم بدنش سالم مانده بود. در سال ۱۹۲۵ (میلادی)، بدن او برای بار سوم از مزارش درآورده شد. نقابی مومی (بر اساس عکسهای موجود و ظاهر صورتش) برای وی آماده شد، زیرا کلیسا نگران بود که هر چند بدن او سالم مانده، اما چشمان و بینی تورفته و رنگ تیره شدهٔ پوستش، تأثیر نامناسبی بر مردم داشته باشد. بدن او اکنون در کلیسای سنت برنادت در Nevers محل زیارت مؤمنان کلیسای کاتولیک است. بدن او، با عمر نزدیک به ۱۳۴ سال، هنوز سالم است.
مومیایی خانم دای
مومیایی خانم دای، سالمترین مومیایی تاریخ محسوب میشود. این زن چینی ۱۶۳ سال قبل از میلاد مومیایی شده بود. وقتی در سال ۱۹۷۱ کشف شد، موها و پوست سالم و هنوز مقداری خون گروه A در رگ هایش وجود داشت.
این مومیایی بنام ژین ژویی یا به قول چینی ها خانم دای،که اکنون بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت دارد در زمان سلسله «هان» مومیایی شده بود. علیرغم این مدت زمان زیاد هنوز موهای او سالم و پوستش نرم بود و رباط هایش خم میشد، چیزی شبیه یک آدم زنده!
ژی ژویی در سال ۱۹۷۱ در نزدیکی ناحیه ای بنام چانگشا کشف شد، کارگرانی در حال حفاری، ناگهان با یک مقبره بسیار بزرگ در زیر زمین مواجه شدند.
در داخل مقبره بیش از ۱۰۰۰ شیء باارزش شامل وسایل آرایشی، طلا و جواهرات، ۱۶۲ مجسمه چوبی بسیار زیبا که نشاندهنده خدمتکارانش بود،حتی یک ظرف طلایی پر از غذا در کنارش گذاشته شده بود که در زندگی بعد از مرگش میل کند.
اما اینکه چطور جسد مومیایی شده او بعد از ۲۰۰۰ سال چنین سالم مانده بود، محققان را مبهوت نمود. در زمانیکه در سال ۱۹۷۱ از مقبره بیرون آورده شد،جسدش حتی رطوبت و قابلیت ارتجاعی داشت.دقیقا مانند کسی که همین امروز مرده باشد. اما جسدش بمحض اینکه در مجاورت اکسیژن قرار گرفت، به سرعت شروع به تجزیه نموده و کم کم سیاه شد. محققان با بررسی خونی که در رگهایش هنوز موجود بود به این نتیجه رسیدند که علت مرگش ایست قلبی یا سکته بوده است. جالب اینجا این بود که در معدهاش تخم هندوانه هضم نشده یافت شد، در واقع آخرین چیزی که خورده بود، هندوانه بود!
توتعنخآمون
توتعنخآمون یا توتنخآمِن یازدهمین فرعون مصر باستان بود. آرامگاه توتعنخآمون در تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۲۲ در دره پادشاهان توسط هاوارد کارترکم و بیش دستنخورده یافتشد. از محل دفن او، به عنوان یکی از مهمترین یافتههای باستانشناسی در سده بیستم میلادی یاد میشود.
توتنخآمِن در مقایسه با دیگر فرعونهای بزرگ تاریخ مصر ثروت عظیمی ندارد، ولی آنچه گنج او را از سایرین تمایز داده است اثاث قبر در مقبرهٔ دست نخوردهاش است که در تمامی این سالها از هر دزدی به دور ماندهاست؛ و این در حالی است که آرامگاههای فراعنهٔ بزرگ هزاران بار در طول تاریخ مورد دستبرد دزدان قرار گرفتهاست. البته به نظر میرسد که مقبرهٔ این فرعون جوان دو بار بلافاصله پس از مرگش دچار دزدی مختصر شدهاست. اما این دزدان در مقبره بینظمی از خود برجای نگذاشتهاند و ظاهراً به دنبال وسایل کوچک فلزی و سبک بودهاند. آنچه آرامگاه توتنخآمِن را از دستبرد نجات داد ورودی کوچک و پنهان شده در زیر سنگها بود که در طول همهٔ این سالیان جلب توجه نکرد.
کیم ایل سونگ
کیم ایل سونگ اولین رهبر کره شمالی از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ بود. کرهایها به او لقب رئیسجمهور ابدی کره شمالی را دادهاند.
پیکر او در یک تابوت شیشهای در کاخ Kumsusan نور در معرض نمایش قرار داده شده است.
روزالیا لومباردو
روزالیا لومباردو Rosalia Lombardo دختربچه دوسالهای است که در سال ۱۹۲۰ در اثر ابتلا به ذاتالریه یا عفونت ریه جانش را از دست داد و مومیایی شد. روزالیا که یکی از سالمترین مومیاییهایی است که در جهان وجود دارد، مشهورترین مومیایی از هشتهزار مومیایی است که در کاتاکومبهای (دخمههایی مملو از قبر) نهفته در زیر معبد کاپوچین در «پالرمو» ی سیسیل وجود دارند.
سالهاست که شایعه شده این مومیایی کوچک در طول روز چشمهایش را باز و بسته میکند! شایعهای که در نهایت توسط محققان ایتالیایی رد شد. به گفته سرپرست کاتاکومبهای کاپوچین، این پدیده در حقیقت خطای دیدی است که در اثر فیلتر شدن نور توسط شیشه محافظ مومیایی ایجاد میشود. از آنجایی که چشمان این کودک کاملاً بسته نشدهاند، فیلتر شدن نور توسط شیشه محافظ مومیایی توهم باز و بسته شدن چشم را ایجاد میکند.
اوتسی، مرد یخی
اوتسی مردِ یخی یا فریتسِ یخزده یا مرد سیمیلائون نامهای امروزی مومیایی طبیعی خوب بهجاماندهٔ مردیاست از سال ۳۳۰۰ پیش از میلاد. اوتسی قدمتی ۵۳۰۰ ساله دارد.
این پیکر یخزده در ۱۹۹۱ در یخرود شنالشتال در کوههای آلپ اوتسال در نزدیکی هاوبسلابیوخ در مرز میان اتریش و ایتالیا یافتشد. نام او را از اوتسال همان منطقهای که وی را یافتند گرفتهشدهاست. او کهنترین مومیایی طبیعی یافتشده در اروپاست.
جسد او در موزه باستانشناسی بلزانوی ایتالیا به نمایش گذاشته شده است.
جرمی بنتام
جرمی بنتام (۱۷۴۸–۱۸۳۲) فیلسوف، حقوقدان و اصلاحگر اجتماعی انگلیسی بود. او به عنوان بنیانگذار سودمندگرایی مدرن شناخته میشود. راه حلی که بنتام ارائه کرد منجر به شکلگیری جنبشی سیاسی شد که به بنتامیستها، سودمندگرایان یا رادیکالهای فلسفی موسوم است و در پی انجام اصلاحات اجتماعی و قانونی مطابق با آرای بنتام برآمده است. بنتام و طرفدارانش تغییرات روشنفکرانهای را در باب قوانین رفتار با حیوانات، داراییها، مالیات، فقر، حق رای و بسیاری قوانین دیگر پیشنهاد کردند. بسیاری از این پیشنهادها در لایحهٔ اصلاحات سال ۱۸۳۲ به قانون تبدیل شد.
او در ۶ ژوئن ۱۸۳۲ در لندن درگذشت. وی وصیت کرد تا بدن مومیایشده او به صورت نشسته بر صندلی به نمایش گذاشته شود. بدن او امروزه در دانشگاه لندن وجود دارد. البته در یک دوره متعاقب یک تکنیک مومیایی آزمایشی، سر او تا حدی آسیب دید. طوری که مجبور شدند یک مجسمه از قسمت سر او با موم بسازند و موهای اصلی بنتام را این مسجمه مومی بگذارند.
مردان نمکی ایران
مردان نمکی نامی است که به شش مومیایی کشفشده در زمستان سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۳ میلادی) در معدن نمک چهرآباد استان زنجان داده شدهاست. در میان آنها جسد یک زن و یک پسر نوجوان نیز وجود دارد. تعدادی از مردان نمکی بر اثر ادامهٔ کار معدن با بولدوزر، بهشدت آسیب دیدهاند. در سال ۲۰۰۸ بهرهبرداری از معدن متوقف شد و جسد ششمین مرد نمکی به دلیل کمبود امکانات لازم برای نگهداری از آن، دست نخورده در معدن باقی ماند.
از میان مردان نمکی یافت شده، سه مرد نمکی مربوط به زمان هخامنشیان (حدود ۴۰۰ پیش از میلاد) و دو مرد نمکی دیگر نیز مربوط به اواخر دوران ساسانی (حدود ۴۰۰ تا ۶۰۰بعد از میلاد) هستند.
نمونههای جالبی از نبش قبر و بیرون آوردن اجساد افراد مشهور
هیچ تضمینی برای آرامش ابدی پیکر افراد مشهور وجود ندارد!
برای مثال پژوهشگران برای پیدا کردن علت مرگ، مشخص کردن برخی نکات تاریخی مورد مناقشه یا اصلا تعیین اصالت و واقعی بودن جسد، علاقهمندی خود را برای بیرون آوردن جسد بسیاری از افراد مشهور ابراز کردهاند. افرادی مثل لئوناردو داوینچی، شکسپیر، ناپلئون، هنری هشتم و گالیله در فهرست این محققان هستند.
گرچه آنها مجوز چنین کاری را در بسیاری موارد پیدا نکردهاند اما ما تا حالا قبرگشاییهای بسیار پر سر و صدایی را هم شاهد بودهایم.
برای مثال دولت ونزوئلا در سال 2010 به عنوان بخشی از تحقیقات برای کشف دلیل مرگ سیمون بولیوار، قهرمان استقلال این کشور، اقدام به نبش قبر او کرده و بقایایش را از زیر خاک بیرون آورده است.
هوگو چاوز، رئیس جمهور وقت ونزوئلا معتقد بودکه سیمون بولیوار که در قرن نوزدهم برای استقلال از اسپانیایی ها مبارزه می کرد، به دلیل بیماری جان خود را از دست نداده بلکه به قتل رسیده است. تصور عمومی بر این است که سیمون بولیوار به دلیل ابتلا به بیماری سل در سال ۱۸۳۰ در کلمبیا جان سپرد. اما چاوز به این روایت اعتقادی نداشت و پافشاری میکرد که سیمون بولیوار به دست توطئه گران مسموم شده بود.
سرانجام این کار انجام شد و بازتاب رسانهای وسیعی پیدا کرد. چاوز همزمان با تماشای مراسم نبش قبر سیمون بولیوار، پیام هایی را هم روی صفحه توییتر خود منتشر کرد و در یکی از این پیام ها نوشت که با دیدن استخوان های قهرمان ملی ونزوئلا اشک ریخته است.
اما دست آخر محققان علت قاطعی برای مرگ بولیوار نتوانستند پیدا کنند.
مورد جالب دیگر نبش قبر لی هاروی اسوالد بود که اعلام دولت ایالات متحده آمریکا کسی بود که جان اف کندی، ۳۵امین رئیس جمهور آمریکا را ترور کرد. خود او دو روز پس از ترور کندی (۲۲ نوامبر) ترور شد و کشته شد و همه چیز را بسیار مرموز کرد.
در میان فرضیههای توطئه، این فرضیه هم مطرح بود که در جریان مسافرت او به شوروی، چند ماه قبل از وقوع این حوادث، یک مرد روس با ظاهر شبیه به او، خود را جای اسوالد جا زده و بعد نقشه ترور را انجام داده است.
به همین خاطر در سال 1981 با اجازه بیوه اسوالد نبش قبر انجام شد و مشخص شد که هیچ خبری از یک همزاد روسی نیست!
مورد دیگر نامشخص بودن این است که آیا جسدی که در سال 1877 در درون یک تابوت در کلیسای سانتو دومینگو پیدا شده واقعا متعلق به کریستف کلمب است یا خیر.
یکی از سیاسیترین گور به گور کردنها در مورد پیکر اوا پرون رخ داد. اوا پرون بانوی نخست محبوب آرژانتین بود که در سال 1952 درگذشت. اما وقتی کودتاگران نظامی قدرت را از خوان پرون -همسر او- در سال 1955 گرفتند، به این هراس افتادند که آرامگاه او تبدیل به نمادی برای مخالفین شود، برای همین در آن محل برای ظاهرسازی یک سینما و یک آبنمای بزرگ تأسیس کردند و در سال 1957 به صورت محرمانه پیکر اوا پرون را به میلان ایتالیا متقل کردند و با یک نام مستعار به خاک سپردند. 14 ساله بعد پیکر اوا پرون به مادرید، جایی که همسر او در تبعید بود منتقل شد و سرانجام در سال 1974، جسد اوا پرون به بوئنوس آیرس بازگشت.
اما همان طور که در یکی از پستهای قدیمی «یک پزشک» نوشته بودم، شاید بقایای جسد هیتلر، پرمناقشهترین جسد تاریخ باشد.
در ۳۰ آوریل سال ۱۹۴۵، هیتلر با شلیک به سر و خوردن سیانور، خودکشی کرد. اوا براون، معشوقه هیتلر که در آخرین روز با وی ازدواج کرد، او را در خودکشی همراهی کرد. با وصیت وی، جسد او و اوا براون با بنزین سوزانیده شد. ارتش شوروی در پنجم ماه می سال ۱۹۴۵، بقایای پیکر هیتلر را پیدا کرد.
در اوایل ژوئن سال ۱۹۴۵، ارتش شوروی جسد هیتلر و براون را در جنگلی در بیرون شهر راتنئو Rathenau به خاک سپرد. ۸ ماه بعد، یعنی در فوریه سال ۱۹۴۶، جسدها مجددا از خاک بیرون آورده شدند و در یک پادگان ارتش شوروی در شهر ماگدبرگ آلمان شرقی، دفن شدند.
تا زمانی که روسها بر محل دفن تسلط داشتند، خیالشان از دسترسی غریبهها به محل دفن، راحت بود. اما در مارس ۱۹۷۰، یعنی زمانی که قرار شد که شوروی این پادگان را تخیله کند و آن را تحویل مقامات آلمان شرقی بدهد، این واهمه در سر مقامات امنیتی شوروی شکل گرفت که ممکن است، محل دفن هیتلر به پرستشگاه کسانی تبدیل شود که عقاید فاشیستی دارند.
رئیس وقت KGB در آن زمان، یوری آندروپوف بود، او با کسب موافقت از سران حزب کمونیست، اجازه یافت که یک مأموریت فوق سری را برای امحاء بقایای اجساد هیتلر و دیگر نازیها به مرحله اجرا درآورد.
اسم رمز این عملیات آرشیو یا The Archives بود و به وسیله گروهی از عوامل KGB انجام شد. این عملیات در ۴ آوریل سال ۱۹۷۰ انجام شد. آنها دو پروتکل برای این عملیات داشتند. در یک پروتکل، آنها میتوانستند با انهدام فیزیکی کل محل، مأموریت را به انجام برسانند، اما در پروتکل بعدی، آنها با نبش قبر، بایستی بقایای اجساد را بیرون میآوردند و نابود میکردند. آنها ترجیح دادند از شیوه دوم استفاده کنند. بقایای اجساد در یک کوره، در بیرون شهر شوئنبک Shoenebeck که در ۱۱ کیلومتری ماگدبرگ بود، سوزانده شد، خاکسترها جمع شد و به رود Biederitz ریخته شدند.
تنها قسمتهایی که از بدن هیتلر باقی ماند، قسمتهایی از استخوان آرواره و جمجمه او بود که به روسیه فرستاده شد. FSB شکی در متعلق بودن این قطعات استخوانی به هیتلر ندارد. در سال ۲۰۰۰، در جریان نمایشگاه جنگ جهانی دوم در مسکو، این قطعات جمجمه هیتلر که سوراخ گلولهای که هیتلر با آن خودکشی کرده بود، روی آن مشخص بود، به نمایش گذاشته شد.
مورد جالب دیگر این است که برخی از مشهورترین شاهان و امپراتورهای دنیا، برخلاف کوروش هخامنشی، اصلا گور شناختهشدهای ندارند. نمونه این امر، چنگیز خان است.
هشتصد سال از مرگ چنگیزخان میگذرد و در این مدت بسیاری بیهوده تلاش کردهاند که گور او را بیابند، او در زمان مرگ، امپراتوریای داشت که از دریای خزر تا افیانوس آرام گسترده بود، سپاه او در جریان تسخیر چین و بخش اعظم آسیای مرکزی، بسیار کشت و غارت کرد، اما در ضمن این تهاجم، ارتباطی هم بین شرق و غرب ایجاد کرد، او به عنوان یکی از بیرحمترین و مشهورترین رهبران دنیا، دنیا را از نو ساخت.
اما مرگ چنگیرخان در هالهای از ابهام است، بسیاری از تاریخدانان مرگ او را نتیجه زخمهای میدان نبرد میدانند، بعضی عقیده دارند او پس از افتادن از اسب درگذشته است و بعضیها هم مرگ او را ناشی از بیماری میدانند. در این میان گور او هرگز کشف نشد، چرا که در زمان به خاک سپردن او، اقدامات زیادی برای ناشناس باقی ماندن گور او و حفاظت از آن در مقابل دزدان مقبرهها انجام شد.
این گونه شایع است که گروه نگهبان او، همه افرادی را که در اطراف محل خاکسپاری بودند، کشتند، کسانی که مقبره را هم ساختند، کشته شدند و حتی همین سربازانی که کارگران احداثکننده مقبره را کشته بودند، خود کشته شدند! حتی تصور میشود که برای استتار مقبره جنگلی روی آن ساخته شد و با تغییر مسیر یک رود، همه چیز پنهان شد.
هنوز مشخص نیست که چه میزان از این حرفها راست و چه میزان افسانه و تخیل باشد.
یکی از دستورهای عجیب آغامحمدخان قاجار، بیرون کشیدن استخوانهای کریم خان زند -بنیادگذار پادشاهی زندیان- از آرامگاهش بود، وی استخوانهای نخستین زند را به تهران برد و دستور داد که در زیر پلههای کاخش جایی که همیشه از آن گذر میکرد خاک کنند تا همیشه بر آن پای نهد. این استخوانهای دهههای طولانی در همانجا قرار داشتند.
جالب است که مطابق مطلبی که روزنامه ایران نوشته است، مقبره آغا محمدخان که سالها در نجف بود، متعاقب طرحهای توسعهای حرم حضرت علی (ع)، انقراض قاجار و مشخص نشدن بودجه و خادم برای آن، متروک و مهجور ماند و شاید الان کسی به درستی نتواند محل آن را نشان بدهد.
افرین جالب بود.
بابت زحماتی که برای تهیه این مطلب – و دیگر مطالب مشابه – می کشید و ما در عرض چند دقیقه انها را می خوانیم و نکات جدید می آموزیم و لذت می بریم، به نوبه خودم سپاسگزارم.
خیلی عالی بود دکتر جان….
مثل همیشه عالی و کامل.
ای کاش اشاره ای هم می کردین به این که سرانجام استخوان های کریم خان زند چه شد و چه کسی آن ها را از زیر پله ها خارج و در جای دیگر با احترام دفن کرد.
خوب پست رو بنا به ملاحظاتی خلاصه کردیم.
ممنون، مطلب جالبی بود ، میشد به تیمور لنگ هم اشاره کرد که در زمان شورویی نبش قبر شد و حتی تونستن از روی استخوان جمجمه ، چهره اش رو باز سازی کنن
عجب مطلب درجه یکی!
خیلی ممنون
از زحمت شما بابت جمع آوری وبه اشتراک گذاری این مطلب خلاصه وپرازنکته متشکرم.موفق باشید
خیلی عالی و جالب بود.