زندگینامه چارلز داروین و دستاوردهای علمی او

چارلز داروین ۱۸۸۱-۱۸۰۹ طی سالهای ۱۸۳۱ تا ۱۸۳۶ سمت طبیعیدان بدون دریافت حقوق را در سفر اکتشافی بیگل پذیرفت. در سال ۱۸۵۹ منشا گونهها منتشرشده در سال ۱۸۷۱ انشقاق انسان منتشر شد. در سال ۱۸۸۱ درگذشت و در صومعه وست مینستر به خاک سپرده شد.
جرقه تحقیقات چارلز داروین با سفر اکتشافی وی، یعنی بیگل، در سال ۱۸۳۱ روشن شد که هدفش تهیه نقشه خطوط ساحلی در آمریکای جنوبی و سایر نقاط اقیانوس آرام بود. داروین که احتمالا در آن زمان به مطالعات مذهبی اشتغال داشت، به طور فزایندهای به تاریخ طبیعی گروید و استاد علم گیاهشناسی، جان هنسلو، را ترغیب کرد تا او را به سمت طبیعیدان بدون دریافت حقوق در سفر دریایی بیگل پیشنهاد کند. به این وسیله مطالعات دانشگاهیاش را رها کرد. در ابتدا پدرش و کاپیتان کشتی، فیتز روی، با این امر مخالفت کردند ولی وی سرانجام اجازه و رضایت آنها را کسب کرد تا در این سفر اکتشافی پنج ساله شرکت کند.
گالاپاگوس
چارلز داروین در طول سفر، به مشاهدات زمین شناختی و زیست شناختی بسیاری نایل آمد ولی وقتش را در اطراف جزایر گالاپاگوس میگذراند که در نهایت تاثیر مهمی بر او گذاشت. این ده جزیره نسبتاً دور افتاده بودند و حتی از یکدیگر فاصله داشتند و در حکم مجموعهای از مشاهدات متمایز بودند که داروین در میان آنها به مقایسه میپرداخت. او اشاره کرده که این جزایر از نظر بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری، به طور کلی مشابه بودند ولی توده هر سرزمین غالباً تنوع جداگانهای را درون گروه مشابهٔ از موجودات نشان میدهد. مثلاً، گفته میشود که وی ۱۴ نوع مختلف از مرغ عشقها را در این جزایر ثبت کرده که به نحو چشمگیری شکل منقارشان متفاوت بود. به نظر میرسید در هر نمونه منقار مخصوص این پرنده، بیشترین سازگاری را برای شکار منبع غذای غالب آن وجود دارد، اعم از این که غذای غالبشان دانهٔ گیاهی، حشرات و یا ماهی باشد.
داروین طی سالهای بعد و پس از بازگشتن به انگلستان به تامل در مورد علت این تنوعها در مرغ عشقها و دیگر گیاهان و حیوانات پرداخت. او بلافاصله حدس زد که پرندگان این صفات را از یک گونه والدین واحد به ارث بردهاند و هرگونه جهش مستقلی و بنابراین ایده تکامل تدریجی را تصدیق کرد؛ مفهومی که برای مدتی وجود داشت ولی به طور گسترده مورد پذیرش قرار نگرفت. چارلز داروین شروع به جستجوی توضیحی برای این تکامل تدریجی کرد. متنی که تأثیر ویژهای بر روی وی داشت اثر توماس مالتوس در سال ۱۷۹۸ بود، به نام تحقیقی در باب اصول جمعیتشناسی که داروین آن را در سال ۱۸۳۸ مطالعه کرد. مالتوس به افزایش جمعیت ناشی از قحطی و رقابت احتمالی برای غذا که میتوانست در اثر آن به وجود آید، علاقمند شده بود. داروین فوراً ملاحظه کرد که این امر میتواند برای جهان جانوری نیز صادق باشد زیرا فقط آنهایی که برای جمعآوری غذا در محیطهای خودشان به خوبی سازگار شدهاند زنده میمانند. آنها که نمیتوانند رقابت کنند از بین میروند و خصوصیات حیوانات موفق که احتمالا در وهله اول به طور تصادفی ایجاد شده، به نسلهای بعدی انتقال مییابد. ضمن تغییر محیطها و جابهجایی حیوانات به واسطه آن معیارهای موفقیت تغییر کرده و این امر تدریجاً به تنوع درون گونهای میانجامد، همانطور که در مورد مرغهای عشق اتفاق افتاده بود. نهایتاً گونههایی جدید نیز به وجود میآیند.
به چالش کشیدن معتقدان
متاسفانه چنین تصوری دیدگاه مرسوم در مورد انسان را به عنوان خداوند زمین به چالش میکشید که به دقت آفریده شده و بر روی این سیاره به شکل خداوند قرار داده شده است، همانطور که در کتاب مقدس توصیف شده است. داروین به طور تلویحی عنوان کرده بود که انسان به طور تصادفی در طول هزاران سال تکامل یافته است. او بهدرستی جنجال و مقاومت در برابر نظراتش را به ویژه از سوی رهبران مذهبی پیشبینی کرده بود. در نتیجه نظریههایش را به مدت ۲۰ سال پنهان نگاه داشت تا وقتی که شواهد اضافی دیگری به منظور پشتیبانی از این مورد جمعآوری کند. سرانجام در سال ۱۸۵۸ آنها را منتشر کرد. این کار را به طور مشترک با آلفرد راسل والاس انجام داد، کسی که آرای مستقلاش به طور قابلملاحظهای مشابه چارلز داروین بود. آنها در مورد یک اعلان عمومی مشترک در مورد فرضیههایشان به شکل ارائه یک مقاله در انجمن لینه به توافق رسیدند.
داروین اینکار را با گزارش مفصلتری در سال ۱۸۵۹ که حاوی شواهدی بود که آنها را طی دهههای گذشته با عنوان در خصوص منشاء گونهها از طریق انتخاب طبیعی جمعآوری کرده بود ادامه داد.
پس از آن فریادهای قابل پیشبینی صورت گرفت و یک مناظره شدید به دنبال آن به وقوع پیوست، ولی داروین دوستانی نیز داشت، به ویژه توماس هاکسلی که به عنوان سگ نگهبان داروین شناخته شده، با قدرت از نظرات داروین دفاع کرد. این امر باعث شد چارلز داروین قید و بندها را کنار بگذارد تا استنباطهای آتی از فرضیاتش را در کارهای دیگری از جمله مجموعه سال ۱۸۷۱ با عنوان انشقاق انسان که نظریه تکامل تدریجی نژاد انسان را از دیگر مخلوقات بیان میکند، ادامه دهد.
میراث داروین
زمان زیادی سپری شد تا ایدههای داروین به طور کلی پذیرفته شود (حتی امروزه هم همگان آنها را نپذیرفته اند و آنچه را که در تمام مفاهیم قبلی به عنوان انسان تلقی میشد به چالش کشید. از آنجا که این موضوع از جانب تعداد زیادی از دانشمندان بررسی شده بود، او به خصوص با مخالفت کلیسا مواجه شد که اعضای آن امنیت کتاب مقدس را به عدم قطعیت مشاهدات و آزمایشها ترجیح میدادند. اما نظریه تکامل تدریجی از طریق انتخاب طبیعی در قلب زیستشناسی نوین جای دارد. مردی که پدرش را به علت بروز بیعلاقگی به علم ناامید کرده بود، سرانجام به تغییر تمام شاخههای علوم از منشاء آنها دست یافت.
اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک» هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون میشویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوکمارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکههای اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:
[/vc_column_text]