اسپرانتو، زبان مشترک جهانی
نوشته احمدرضا ممدوحی
اسپرانتو، بهترین راه حل برای ایده زبان بین المللی است.
آلبرت اینشتین
هزاران سال است که انسان در پی یافتن زبانی مشترک و جهانی است. اما تنها چند قرن از رهیافت علمی انسان به زبان مشترک جهانی میگذرد. تا پیش از آن، انسان همواره با تلاشی سترون در جستجوی این بوده است تا به عنوان زبان جهانی، یا بین المللی از یک زبان ملی استفاده کند. ولی تجربه و تاریخ، دیری است که بیحاصلی این راه حل را اثبات کردهاند. بابلی، یونانی و لاتین- به طور تحمیلی- تنها تا زمانی نقش زبان بین المللی را بر عهده داشتند، که قدرت سیاسی و حاکمه پشتیبان آنها، بر سرسر سلطه بودند، و به محض افول قدرت آنها، زبان بین المللی آن نیز همراه آن از عرصه خارج میشد.
رویکرد به زبانهای طراحی شده
از قرن هفدهم- یعنی تقریبا همزمان با افول سلطه زبان لاتین- توجهی عمیق به زبان بین المللی علمی و آسان مبذول گشت. فلاسفه و دانشمندان بزرگی مثل فرانسیس بیکن (1561- 1626)، دکارت (1596- 1650)، کامنیوس (یا کامنسکی)، (1592- 1670) و لایب نیتس (1646- 1716)، کوشیدند سیستمهای زبانی ویژهای ابداع کنند، تا جایی که درزن در کتاب خود، به نام تارخ زبان جهانی بیش از 300 سیستم مختلف زبانی را ثبت کرده است. که تمامی آنها در عرض سه سده اخیر پدید آمدهاند. یعنی به طور متوسط در هر سال یک زبان ابداع شده است که این خود نشان دهنده عطش و نیاز مبرم انسانها به یک زبان فراملیتی برای تفهیم و تفاهم بین المللی است.
انواع زبانهای طراحی شده
همه زبانهای طراحی شده را میتوان به سه دسته کلی تقسیم نمود:
- زبانهای فلسفی، تصویرنگاشتی، رقمی و نشانهای، که ساخته ذهن مولفان آنها بوده و هیچ پایهای در زبانهای موجود ندارند. مثال بارز این گونه زبانها، زبان فلسفی دالگارتو (ایرانیان باستان نیز، به زبان واحد جهانی اندیشیده بودند. ارنست رنان فیلسوف و مورخ مذاهب، اهل فرانسه میگوید: «ایران باستان، تاریخ جهان را یک مجموعه از تحولات میداند ….، که زمینه را برای ارومزد آماده میسازد. انسانها به خوشبختی زندگی خواهند کرد، زمین دشتی هموار خواهد بود و تنها یک زبان، یک قانون و یک حکومت برای تمامی انسانها وجود خواهد داشت») (لندن 1661) یا زبان موسیقایی سل رسل (پاریس 1866) است.
- زبانهای مخلوط، که بر طبق زبانهای موجود آفریده شدهاند. ولی دستور زبان و واژگان آنها، تا حدود زیادی حاصل فکر و ذهن سازندگان آنها بوده است. مشهورترین زبانی که به این گروه تعلق دارد، زبان نسبتا موفق ولاپوک (آلمان 1879)، ساخته کشیش آلمانی، مارتین شلهیر (1831- 1912) است. در سال 1889، که این زبان در اوج معروفیت خود به سر میبرد، دارای 283 انجمن، و 25 مجله در کشورهای مختلف بود. اما، اکنون مدتهاست که ولاپوک مرده به شمار میآید.
- زبانهای فراساخته، ابداعی و طراحی شده بر اساس زبانهای موجود. آشکار است که راهحل واقعی مشکل زبان جهانی باید به این گروه از زبانهای ابداعی تعلق داشته باشد. زبان هایی مثل اینترلینگوا، اکسیدنتال، ایدو، و اسپرانتو. این زبانها، مثل سل رسل یا ولاپوک، زبانهایی خشک و پیچیده نیستند، بلکه زبانهایی هستند همانند زبانهای ملی، که گرچه از عناصر و ماده اولیه آن زبانها بهره جستهاند. ولی دارای ساخت و بافت منطقی هستند و قواعد آنها استثنا ندارد. به این دلیل است که زبانشناس برجسته دانمارکی، پروفسور اتویسپرسن این زبانها را، زبانهای فراساخته یا مدون نامیده است. گذشته از آن، این زبانها به حدی به هم شبیهاند، که اگر کسی یکی از آنها را فرا گیرد. میتواند به خوبی بقیه آنها را درک کند. با وجود این، تنها اسپرانتو است که به سبب داشتن پشتوانههای انسانی- عرفانی و قدرت فوق العادهاش در تبیین ظرافتهای گوناگون در زمینههای مختلف علمی و ادبی، توانسته است از گسترش جهانی و روز افزون برخوردار شود.
ظهور اسپرانتو
اسپرانتو، که در ابتدا نام مستعار خالق آن، دکتر لودویک لازاروس زامنهوف (1859- 1917) بوده، به معنی امیدوار است، چرا که سازنده آن چنین امید داشت که زبان اسپرانتو در عرصه بین المللی مورد استفاده قرار گیرد و در جهت برقراری تفاهم بیواسطه میان ملل گوناگون به کار گرفته شود. نخستین خودآموز این زبان در سال 1887 منتشر شد. از این رو، امسال (یعنی سال 1987) دقیقا یکصد سال از تولد اسپرانتومی گذرد. در سراسر دنیا این سالگرد به طرق گوناگون جشن گرفته میشود.
اسپرانتو، به پیشنهاد ایران در جامعه ملل، به رسمیت شناخته شد. در نتیجه، اسپرانتو در حکم یک زبان کاملا واضح در عرصه تلگرافهای بین المللی مطرح گردید، و بدین ترتیب تعرفه تلگراف به این زبان، همانند تعرفه زبانهای ملی محسوب شد (1924 م/ 1303 ش). پیش از آن، اسپرانتو حکم یک «کد» را داشت و تعرفه بیشتری به آن تعلق میگرفت.
همچنین در سال 1954، یونسکو نخستین قطعنامه خود را در مورد اسپرانتو صادر کرد، و در آن از اسپرانتو به خاطر نقش ارزنده آن در ایجاد تفاهم بین ملتها تجلیل نمود و به همه کشورهای عضو، توصیه کرد این زبان را در مراکز آموزشی خود به کار گیرند. در سال 1982 نیز، زبان اسپرانتو در دانشگاهها و مدارس عالی سراسر کشور یک میلیارد نفری چین، رسمی اعلام شد. یونسکو، بار دیگر در سال 1985 قطعنامهای صادر نمود و طی آن ضمن بزرگداشت یکصدمین سال پیدایش اسپرانتو، و با تجلیل دوباره از دستاوردهای علمی و انسانی این زبان، به همه کشورهای عضو توصیه نمود این سالگرد را با شکوه هر چه تمامتر، به انحای گوناگون جشن گرفته و در شناساندن هر چه بیشتر این زبان و وارد ساختن آن در مدرسهها، دانشگاهها و دیگر نهادهای آموزشی خود بکوشند.
وضعیت کنونی اسپرانتو
در پی این توصیهها و اقدامات، روزبهروز به تعداد کشورها و دانشگاهها و موسسههای عالی آموزشی، که دست به آموزش رسمی اسپرانتومی زنند، افزوده میشود، نمودار 1 نشان دهنده وضعیت آموزش رسمی این زبان در جهان است:
هر چند این نمودار به طور دقیق کمیت میزان همهگیر شدن اسپرانتو در جهان را به دست نمیدهد، ولی به خوبی گویای آهنگ رشد این زبان در جهان است. (این نمودار توسط ژرمن پیرلو (G. Pirlot) رسم شده است). طبق یک برآورد، که در سال 1963 (1342 ش) توسط زبانشناس بزرگ آمریکایی، پروفسور ماریویی انجام شده است، تعداد اسپرانتو دانان در آن سال، بیش از 000 8000 نفر بوده است. هم اکنون 132 نشریه مرتبا در سراسر دنیا درباره این زبان یا به این زبان منتشر میشوند. فهرست کتابهای اسپرانتوی کتابخانه سازمان اسپرانتوی انگلستان، در بردارنده بیش از 000 30 عنوان است، گفتنی است که در بین این کتابها، بسیاری از شاهکارهای ادبی جهان نیز به چشم میخورند، مانند آثار شکسپیر، گوته، دانته، خیام، تاگور و … همچنین هر ساله بیش از یکصد کنگره، کنفرانس و همایش بین المللی در دنیا برگزار میشود، که در هیچ کدام از آنها مترجمی دیده نمیشود. زیرا همه شرکت کنندگان به یک زبان مشترک صحبت میکنند. شصت و هشتمین کنگره جهانی اسپرانتو، که در سال 1983، در بوداپست برپا شد، دارای بیشترین تعداد شرکت کننده بود: 5000 نفر. روزنامه هرولد د اسپرانتو، که 67 سال از نشر آن میگذرد. تا تاریخ مارس 1987. اطلاعات مربوط به 181 همایش گوناگون را که به مناسبت سده اسپرانتو امسال برگزار میشوند، منتشر ساخته است. هم اکنون فرستندههای رادیویی بسیاری، به زبان اسپرانتو نیز برنامه پخش میکنند. مشخصات این برنامهها همراه با طول موج و فرکانسهای مربوطه، مرتبا در مطبوعات گوناگون اسپرانتو به چاپ میرسد.
اسپرانتو و علم
اسپرانتو به خاطر ساختار علمی و منطقی خود، و به واسطه قدرت بسیار زیاد در رساندن مطالب گوناگون علمی، از همان آغاز مورد استقبال دانشمندان قرار گرفت. فرهنگستان علوم فرانسه، در سال 1921 قطعنامهای صادر کرد و ضمن آن نقش اسپرانتو را در گسترش هر چه بیشتر امور علمی و فرهنگی در سطح بین المللی، تصریح نمود. این فرهنگستان، تدریس اسپرانتو را در کنار آموزش و پرورش علمی توصیه نمود و درخواست کرد اسپرانتو به عنوان زبان کار کنفرانسهای علمی بین المللی مورد استفاده قرار گیرد، و کمکم به صورت تنها زبان مشترک همایشهای علمی درآید. بدین ترتیب، هم اکنون تعداد بیشماری از انجمنهای علمی در سراسر دنیا، از زبان اسپرانتو استفاده میکنند و نشریههایی به این زبان منتشر میسازند. از جمله این انجمنها میتوان در زمینههای پزشکی، کامپیوتر، سیبرنتیک، فلسفه، ریاضی، زبانشناسی و بومشناسی نام برد.
همچنین فرهیختگان گوناگون، هر کدام در زمینه رشته و تخصص خود، زبان به تحسین اسپرانتو گشوده و آن را توصیه کردهاند. برای مثال، رودلف دیزل (1858- 1913) مهندس آلمانی و مخترع موتوهای دیزلی، درباره زبان اسپرانتو چنین میگوید:
«این زبان را من از نظر یک مهندس که کوشش او در جهت صرفهجویی در انرژی است، مورد بررسی قرار میدهم… هدف اسپرانتو صرفهجویی در وقت، انرژی، کار، پول و تسریع و آسانتر ساختن روابط بین المللی است… به عقیده من، به کارگیری اسپرانتو نیازی است ضروری در جهت صلح و فرهنگ».
زبانشناسان بزرگ نیز عظمت اسپرانتو را نادیده نگرفتند. از جمله پروفسور ماکس مولر (1823- 1900) زبانشناس معروف انگلیسی مینویسد:
«بارها من اعتقاد خود را نسبت به ارزشمندی کوششهای گوناگونی که برای ایجاد زبان جهانی میشود، بیان کردهام. هر کدام از این زبان ها دارای ابعاد خوب و بد هستند، اما من زبان اسپرانتو را در والاترین مرتبه در میان رقبایش قرار میدهم».
حتی اتویسپرسن، که خود نیز زبان ابداعی نوویال را ارائه کرده است و مطالعات بسیاری در زمینه زبانهای اختراعی دارد، متواضعانه اذعان میدارد:
«اسپرانتو از هر زبان طبیعی دیگر، بسیار آسانتر است و با مهارت تمام ابداع شده و خوش طنین است».
دیگر از بزرگانی که زبان به تمجید اسپرانتو گشودهاند، میتوان از این افراد نام برد: مهاتما گاندی، رومن رولان، رابیندرانات تاگور، ویلهلم فردریش استوالد، ماکسیم گروکی، لئو تولستوی، آلبرت اینشتین، اولاف پالمه، فریدیف نانسن، هلن کلر. گفتنی است که پروفسور لینوس پائولینگ (- 1901) شیمیدان امریکایی، که تنها کسی است که تاکنون دو بار جایزه نوبل را به تنهایی دریافت کرده است (1954 و 1962) ترجمه اسپرانتوی یک کتاب جامع شیمی را به دانشجویان کشورهای جهان سوم اهدا خواهد کرد.
ساختار کلی زبان اسپرانتو
زبانشناسان، بنابر یک تقسیمبندی، زبان را شامل چهار رکن اصلی تشکیل دهنده آن میدانند. اینک برای آشنایی کلی با ساختار زبان اسپرانتو، به اختصار به چگونگی این چهار رکن، در اسپرانتو میپردازیم:
- سپهر صوتی زبان، یا تلفظ فونتیک آن، یعنی نحوه گویش اجزای زبان: سیستم آوایی و الفبای اسپرانتو طوری انتخاب و طراحی شده است، تا تلفظ آن کاملا واضح، و ادای اصوات آن برای تمامی افراد و نژادهای بشری به سادگی میسر باشد.
- سپهر نوشتاری زبان، یا املا و نگارش آن، یعنی نحوه ثبت کردن اجزای زبان: اسپرانتو دارای سیستم نوشتاریی است که کاملا با نحوه گفتار مطابقت دارد، بدین معنی که هر کلمه دقیقا همانطور نوشته میشود که خوانده میشود، و بر عکس آن هم صادق است. حروف زاید و غیر ملفوظ و اصوات مرکب در این زبان راه ندارند.
- مجموعه قواعد دستوری زبان، یا گرامر آن، یعنی چگونگی روابط میان اجزای زبان: از این نظر اسپرانتو تنها دارای 16 قاعده دستوری بنیادی است، که در هیچ کدام از آنها استثنایی وجود ندارد. تعداد قواعد دیگر زبانها دهها برابر این است و دارای بی قاعدگی و استثناهای فراوان است.
- دایره واژگان زبان، یا مجموعه واژههای آن، یعنی خود اجزای زبان: اسپرانتو با بهرهگیری از سیستم آوندی خود، این امر را ممکن ساخته است که شخص با فرا گرفتن تعداد محدودی ریشه کلمه، آوند و پایانه، میتواند تعداد نامحدودی وازه ابداعی بر اساس دانستههای قبلی خود بسازد، بدون اینکه به انبوهی محفوظات نیاز داشته باشد. بزرگترین واژهنامه اسپرانتو شامل حدود 15000 جزء- کلمه است، در صورتی که، برای مثال، فرهنگ خلاصه نشده وبستر حاوی 000 490 واژه است. اسپرانتو با استفاده از سیستم آوندی خود، با کمک این تعداد محدود جزء- کلمه (ریشه کلمه، آوند و پایانه) میتواند تا چندین برابر واژگان انگلیسی کلمه بسازد. کلماتی که لزومی به از بر کردن آنها نیست.
اسپرانتو و عصر انفورماتیک
عصر کنونی را عصر کامپیوترها و میکروپروسسورها و اطلاعات نامگذاری کردهاند. در چنین وضعی، مسلما زمانی منطقی و ریاضیواری مثل اسپرانتو به کار میآید. اسپرانتو مدتهاست که نظر متخصصان کامپیوتر را به خود جلب کرده است و بارها از مراکز گوناگون درباره قابلیتهای فوق العاده آن در این زمینه، مطالبی اظهار شده است.
از جمله، پروفسور شروود، که سالهاست در زمینه کامپیوتر و اسپرانتو کار میکند، اظهار داشته است که اکنون تنها زبان اسپرانتو است که میتوان آن را توسط کامپیوترهای ناطق به آسانی فرا گرفت. همچنین وی به یاری دو تن از همکارانش دست به تهیه درسهایی کامپیوتری زده است که توسط آنها، میتوان اسپرانتو را فرا گرفت.
اویانگ وندو، محقق چینی در رشته «هوش مصنوعی» و «زبان آمایی» در موسسه اتوماسیون پکن، و همچنین عضو جامعه پردازش اطلاعات چین، در مقاله خود به نام انسان، ماشینها و زبان بیان میدارد که اسپرانتو، به خاطر ساخت منطقی آن، برای کاربردهای کامپیوتری مناسبتر است. این در حالی است که الکساندر کوندراتف، زبانشناس روسی اظهار میدارد که هیچ کدام از زبانهای ملی موجود، برای کامپیوترهای ناطق- که متعلق به نسلهای اخیر کامپیوترند- مناسب نیستند، زیرا سیستم آوایی آنان، دستگاهی به سامان و با قاعده نیست.
بدین ترتیب، اسپرانتو مدتهاست که هم سنخی خویش را با تکنولوژی نوین و تمدن «موج سومی» نشان داده است.