فیلمی درباره فاصله اندک جنون و نبوغ: فیلم «پروفسور و مرد دیوانه» با بازی مل گیبسون و شان پن و کارگردانی فرهاد صفینیا

از یک فیلم خوب چه انتظاری دارید؟!
داستان و فیلمنامهاش خیلی خوب باشد؟ مبتنی بر یک سری واقعیات باشد و مفاهیم جالبی را القا کند؟ هنرپیشههای شناخته شده داشته باشد؟ کارگردانش برایتان شناختهشده باشد.
امشب میخواهم فیلمی را به شما معرفی کنم که همه این شاخصها را در خود دارد و نمره خوب 7.6 این فیلم در سایت imdb هم نشاندهنده کیفیت خوب این فیلم است.
نام این فیلم The Professor and the Madman است.
اول داستان فیلم:
راستش در مورد داستان این فیلم که مبتنی برای یک واقعیت جالب است خیلی وقت پیش میخواستم بنویسم. چند وقت پیش یکی از خوانندههای عزیز ایمیل زده بودند و سوژه نوشتن یک پست خوب را به من داده بودند. اما من شوربختانه در آن زمان اصلا تمرکز و وقت لازم برای نوشتن را نداشتم.
واقعیت تاریخی که فیلم بر اساس آن ساخته و دراماتیزه شده این است:
در ژوئن سال 1834 در سریلانکا، پسری زاده شد که نامش را ویلیام چستر ماینر گذاشتند. او در نوجوانی به آمریکا رفت و درس خواند و در دانشکده پزشکی پذیرفته شد و از دانشگاه ییل فارغ التحصیل شد و تخصصی هم در زمینه آناتومی تطبیقی گرفت.
پس از آن او به عنوان جراح در ارتش آمریکا مشغول به کار شد. جراحی کنونی را نباید با جراحی دههای میانی قرن نوزدهم مقایسه کنید. آن زمان جراحیهای تروما، هنور دوران کودکی خود را طی میکردند. به هر حال ماینر در آن نبردهای پرتلفات حضور داشت و البته گاهی هم مسئولیتهای عجیبی بر عهده میگذاشتند. مثل یک بار از او خواستند که بر صورت یک سرباز فراری داغ بنهد! واقعهای که سخت ماینر را برآشفت.
بعد از اینکه جنگهای داخلی آمریکا تمام شد، ماینر یک زندگی بسیار آشفته را طی کرد و مشغول عیش و نوش و وقت گذارندن با روسپیها شد. آشفتگی روحی که شاید به خاطر خاطرات جنگ هم بود، بیشتر شد، تا جایی که او را در یک بیمارستان بیماران روانی بستری کردند که طبعا با توجه با نبود درمان دارویی مؤثر در آن زمان، منجر به بهبود او نشد.
در سال 1871 ماینر به انگلیس رفت و باز هم سبک زندگی قبلی خود را ادامه داد. او دچار شیزوفرنی بارزی بود و در پی یکی از حملات عصبی مردی عیالوار را به قتل رساند. در آن زمان همسر آن مرد به نام الیزابت باردار بود و شش فرزند هم داشت.
ماینر را محاکمه کردند و چون مجنون تشخیصاش دادند او را به تیمارستان فرستادند. او در تیمارستان، بیماری کاملا آرام و بیدردسر بود، پس جای راحتی به او اختصاص دادند و به او اجازه دادند که کتاب بخرد و دائم مشغول مطالعه باشد.
اما مدتی قبل ماینر خبر هیجانانگیز خواند. او متوجه شد که مردی اسکاتلندی به نام جیمز آگوستوس هنری موری، پروژه بلندپروازانهای را شروع کرده است. این پروژه چیزی نبود جز فرهنگ واژگان آکسفورد.
مانند دهخدای ما، جیمز موری هم کار راحتی در پیش نداشت. تا زمان او چنان پروژه بزرگی برای نظم و سامان دادن و تعریف واژگان انجام نشده بود و طبعا در آن زمان رایانهای هم نبود که به او کمک کند.
ماینر در این زمان تصمیم گرفت که یکی از افراد داوطلب یاور جیمز موری باشد و بدون هیچ چشمداشتی به او کمک کند.
او وقت زیادی داشت، کتابهای قدیمی زیادی در اختیار داشت، آنها را میخواند و برای هنری موری جملات و عباراتی گلچین میکرد که در آنها کاربرد یک کلمه در جمله نشان داده شده بود. او همه ایم مطالب را برای موری در قالب نامههایی پست میکرد.
او تا به آنجا پیش رفت که یکی از بهترین داوطلبهای پروژه فرهنگنامه آکسفورد شد. حیمز موری هم متوجه لطف این داوطلب گمنام شده بود. سرانجام در سال 1891 ملاقاتی بین این دو صورت گرفت.
جیمز موری سالها بعد چنین از ماینر یاد کرد:
«تنها با مرور مثالهای او در واژهنامه، بهآسانی میتوانیم ۴ قرن را در برابر دیدگان خود ترسیم کنیم.»
متاسفانه از سال 1902 وضعیت روانی ماینر بد شد و هذیانهای عجیبی پیدا کرد. جیمز موری هم متوجه وخامت اوضاع او شد. در سال 1910 وینستون چرچیل دستور داد که او را از تیمارستان مرخیص کنند. سپس او یه آمریکا بازپس فرستاده شد و در یک سرای سالمندان بستری شد و در سال 1920 درگذشت.
در سال 1998 سایمون وینچستر کتابی بر مبنای داستان زندگی او به نام The Surgeon of Crowthorne نوشت.
فیلم The Professor and the Madman اقتباسی است از همین کتاب. کارگردان این فیلم فرهاد صفینیا است. فرهاد صفینیا در سال 1975 در ایران زاده شده. البته او در 4 سالگی با خانوادهاش به خارج کشور مهاجرت کرد، در انگلیس در چترهاوز، کینگز کالج و کمبریج در رشته اقتصاد تحصیل کرد. اما از همان زمان تحصیل دانشگاهی، علاقه زیادی به هنر و تئاتر داشت. سپس او به نیویورک رفت و این تحصیلات هنری را در پیش گرفت.
سال 2006 نقطه عطفی برای صفینیا بود، در این سال او و مل گیبسون به صورت مشترک فیلمنامه Apocalypto را نوشتند. آشنایی این دو با هم به دو سال پیشتر برمیگشت، زمانی که صفینیا یکی از دستیاران تولید فیلم مصائب مسیح بود و دیداری کوتاه با مل گیبسون داشت. صفینیا همچنین یکی از تهیهکنندگان و نویسندگان سریال Boss است که از شبکه استارز پخش میشود.
در فیلم پروفسور و مرد دیوانه، مل گیبسون نقش جیمز موری را بازی میکند. نقش کلیدی ویلیام چستر ماینر را هم شان پن بازی میکند.
فیلم یک هنرپیشه مشهور دیگر هم دارد: ناتالی دورمر (همان مارژری تایرل سریال گیم آور ترونز). او نقش همسر مرد مقتول به وسیله ماینر را بازی میکند. حالا اینکه چرا برای این نقش هم یک هنرپیشه مشهور در نظر گرفته شده، برای خودش یک داستان کوچک دارد که ترجیح میدهم این یکی را دیگر برایتان تعریف نکنم و خودتان بعد از دیدن فیلم متوجه آن بشوید!
فیلم پروفسور و مرد دیوانه، فیلم خوشساختی است با یک داستان قوی. از دید یک پزشک آدم فکر میکند که شاید در زمانه ما ماینر با درمان دارویی خوب میشد، البته به سبک فیلم ذهن زیبا، تصور دیگری هم گریبان آدم را هم میگیرد، اینکه خیلی وقتها فاصله جنون و نبوغ اندک است و شاید سرکوب جنون، باعث به حاشیه رفتن قابل ملاحظه نبوغ هم بشود و در مورد ماینر چه بسا درمان دراویی شیزوفرنی او یک سری عادات و وسواسهایی که باعث جد و جهد باورنکردنی او در پروژه فرهنگنامه آکسفورد شده بود، میگرفت.
این نوشتهها را هم بخوانید