زندگینامه گولیلمو مارکونی
از میان عجایب هفتگانه دنیای مدرن: تلفن، گرامافون، رادیو، فیلم، تلویزیون، اتومبیل و هواپیما شگفت انگیز ترین آنها، هم در نوع دستاورد و هم در ماندگاری، بی شک رادیو است. حتی در عصر حاضر هم که پخش برنامه امریست عادی، هنوز هم با شنیدن صدای کسی که برای همهٔ مردم دنیا صحبت میکند سراسر وجود انسان مالامال از حیرت و شگفتی میشود. با آنکه کارهای بسیاری انجام شده، از رشد سریع پیشرفت و ترقی صورت گرفته مشخص است که امواج بیسیم و تمام تظاهرات امواج بیسیم هنوز در عرصهٔ مطالعه و تحقیقات مانند نوزادی در گهواره هستند. لذا، با آن که ما امروزه مارکونی[1] را در مقام مخترع و پیشگامی که صاحب نبوغی بی نظیر است میشناسیم، اما گذشت سالها و لذتی که مردم از شاهکار او می برند پاسداشتی بسیار بزرگتر به همراه خواهد داشت.
هیچ چیزی در این دنیا به اندازهٔ عجایب عادی و پیش پا افتاده نیست. ما در عصر تابلوی برق و معجزه ها به سر میبریم، اما وقتی به گذشته توجه کنیم تنها حسرت زودگذ رمان برای اولین سالهای قرن نوزدهم است، بدون آن که به معجزه آفرینان آن دوران اندکی بیندیشیم. امروزه میتوان با چرخاندن یک دکمه صدایی را شنید که در تمام دنیا شنیده میشود، میتوانیم در تمام پایتختهای اروپایی بی آنکه از کنار بخاری خود تکان بخوریم افکار جهان را بشنویم. با چرخاندن یک دکمه می توانیم بر امواج الکتریکی مسلط شویم.
آن امواج یافتههایی در پی داشتند. سالها پیش یا به عبارتی حدود سال ۱۸۶۴، یک نابغهٔ ریاضی به نام جیمز کلر مکسول[2] وجود امواج الکتریکی را که ما تا کنون به نام امواج بیسیم میشناسیم پیش بینی کرد. به علاوه، حتی خصوصیات این امواج، طول موج، و سرعتشان را نیز محاسبه نمود.
تئوری کلر مکسول سالها مورد پذیرش واقع نشد و به اثبات نرسید. دانشمندان محافظه کار بی اعتنایی کردند و روی گرداندند. اما یک فیزیکدان نابغهٔ آلمانی هاینریخ رادولف هرتز[3] در کارلسروهه رشته آزمایشاتی را اعمال کرد که مهر تأییدی بر تمام پیش بینیهای مکسول زد.
کشفیات هرتز، که در سالهای ۱۸۸۷ تا ۱۸۸۹ در چندین نشریه به چاپ میرسید میان دانشمندان جنجالی بر پا کرد. دانشمندان مشتاق سرگرم کار بر روی این امواج تازه کشف شده شدند: الیورلوج در انگلستان، الکساندر پاپوف در روسیه، و آگوستو ریگی در ایتالیا. ریگی در دانشگاه بولونیا استاد فیزیک بود، و یکی از شاگردانی که زیر نظر او تحصیل می کرد جوانی بود با نام گوگلیلمو مارکونی.
گوگلینلمو مارکونی در ۲۵ آوریل سال ۱۸۷۴ در بولونیا به دنیا آمد. پدرش ایتالیایی و مادرش ایرلندی بودند. پدرش مردی ثروتمند بود، و گوگلینلموی کوچک به طور خصوصی در بولونیا، فلورانس و لگهورن تحصیل کرد.
در کودکی به علم فیزیک و تحقیقاتی در مورد الکتریسیته به شدت علاقمند بود و میتوان تصور کرد که خبر کشف امواج الکتریکی به دست هرتز که در سن پانزده سالگی او منتشر شد چقدر هیجانزده اش کرد.
از آن پس ذهن مارکونی به یک سمت و سو معطوف، و اندکی پیش از گمانه زنی در مورد کار هرتز بود که به این کار علاقمند شد، و یا آن طور که خود میگوید: «بایستی اعتراف کنم به من الهام شد که این امواج احتمالا نه در آیندهای دور، ابزار جدید و قدرتمند ارتباطی را در اختیار انسان قرار میدهد.»
با نتایج آزمایشهای هرتز که به چاپ رسید و دانشمندان مشهوری سرگرم کار بودند، به نظر میرسید دیگران هم باید چنین احتمالی را میدادند، اما با آن که لوج و پوپوف تا آستانهٔ اکتشاف هم پیش رفتند، استفاده از امواج هرتز و ابداع تلگراف بی سیم که کاربردی بسیار داشت برای مارکونی باقی ماند.
مارکونی میگوید: «من که فکر نمیکنم امکان داشته مقاصد سودمندانهٔ دانشمندان برجسته حواسشان را پرت کرده باشد. اما کرد. جوانی که حواسش پرت نشد، در تابستان سال ۱۸۹۵ در خانهٔ پدری اش در پونتکیر در حوالی بولونیا آزمایشاتش را آغاز کرد سرهنگ کراولی دستگاه ابتدایی او را چنین شرح میدهد.
دستگاه فرستندهی او یک اخگرشکاف چندگانه بود که ریگی از آن استفاده می کرد، یک سیم پیچ القایی، و یک کلید فرستندهٔ مورس. گیرنده اش هم رابطی بود که برنلی به کار می برد، براده ها با ضربهٔ چکش زنگ الکتریکی از هم جدا می شدند، و مدار موضعی با رله ای که پاپوف استفاده می کرد، قطع میشد. گرچه، تمام ابزارآلات در جزئیات به دست مارکونی مورد بهسازی قرار گرفتند، و تا پایان این آزمایشات ابتدایی، او با اتصال یک طرف اخگرشکاف به سیم هوایی و اتصال سمت دیگرش به زمین وسیلهٔ تازه ای ابداع، و برای اولین بار سامانهٔ کاربردی فرستندهٔ بی سیم را اختراع کرد.
مارکونی از مجموعهٔ ابزارهای ابتدایی و ساده به نتایجی بسیار اعجاب آور دست یافت: او با زحمت فراوان توانست پیغامی بیسیم را به مسافتی بیش از یک مایل مخابره کند، و در نخستین ماههای سال ۱۸۹۶ این مسافت را به دو مایل افزایش داد.
او در همان سال دستگاهش را به انگلستان برد و دوم ژوئن از همان جا تقاضای اخذ مجوز انحصاری موقتی اش را مطرح، و بلافاصله با سر ویلیام پریس، مهندس ارشد ادارهٔ پست ارتباط برقرار کرد. اولین توضیح و نمایش مارکونی در انگلستان از فراز پشت بام ادارهٔ مرکزی پست در سنت مارتین لو گراند در لندن، آن هم در حضور مقامات رسمی و دولتی و ادارهٔ پست صورت گرفت. نمایندگان نیروی زمینی و دریایی شاهد آزمایشات او از سالزبری پلین بودند، و سرانجام حین آزمایشی بین پنارت و برین داون، پیغام بی سیم به آن سوی دریا راه بریستول – مسافتی تقریبا ده مایلی – مخابره شد.
کشور ایتالیا از اختراع اعجاب آور یکی از فرزندان نابغهٔ کشورش مطلع شد، و دولتمردان ایتالیایی از مارکونی دعوت کردند تا در اسپریا، که در آن ایستگاهی زمینی تعبیه کرده بودند، رشته آزمایشاتی را انجام دهد. از آنجا پیغامهایی به رزم ناوهایی که در دوازده مایلی ساحل بودند مخابره شد، نه تنها دامنهٔ ارسال پیغامهای بی سیم افزایش یافته بود، که جهان در آستانهٔ پذیرش کاربرد ارزشمند آن قرار داشت. مارکونی در سال ۱۸۹۷ در حضور پادشاه هامبرت اومبرتو و ملکه مارگاریتای ایتالیا و همچنین نمایندگان پارلمان، دستگاهش را آزمایش کرد. در جولای همان سال بی سیم، با تأسیس شرکت تلگراف بی سیم و سیگنال در لندن به یک واقعیت تجاری تبدیل و این شرکت سه سال بعد به شرکت تلگراف بی سیم مارکونی تبدیل شد. این شرکت کار پیشگامانهی مخترع را بهبود و توسعه داد، و پایگاههایی را در خلیج آلوم، جزیرهی وایت، و بورن موث مستقر کرد.
او حین انجام آزمایشاتش در انگلستان، شاهد موفقیت کارش بود. در سال ۱۸۹۸ اولین دستگاه بی سیم را در یک کشتی راهنما مستقر کرد، که میتوانست بین کشتی راهنمای گودوین با فانوس دریایی ساوت فرولند، که در دوازده مایلی آن قرار داشت، ارتباط برقرار کند.
بلافاصله ارزش این اختراع به اثبات رسید. در مارس ۱۸۹۹، کشتی راهنمای گودوین با یک کشتی بخار برخورد کرد، بلافاصله پیغامی به فانوس دریایی مخابره شد. چند قایق نجات فرستادند، و خدمه کشتی نجات یافتند.
در سال ۱۸۹۸، دریای مانش برای نخستین بار از طریق بی سیم با مناطق دیگر ارتباط برقرار کرد، و در تابستان پیغامهایی به کشتیهایی که هفتاد و چهار مایل فاصله داشتند و در حال مانور دریایی بودند ارسال شد. مارکونی با استفاده از امواج هوایی مرتفع تر و طولانیتر به آرامی مسافت انتقال را افزایش می داد، حال که دریای مانش را فتح کرده بود، بی محابا چشم به تسخبر آتلانتیک داشت.
مردم گیج و سردرگم، و همچنان بیاعتماد به معجزهٔ مارکونی، با نگاههایی شک دار نظاره، و ریاضیدانان فرهیخته با نهایت رضایتمندی اثبات میکردند که چنین شاهکاری غیر ممکن است. اما مارکونی در پولدهر واقع در کرن وال چنان سرگرم کارش بود که به حرفهای آنها ذرهای توجه نمیکرد.
سپس در اکتبر سال ۱۹۰۰ شروع به ساخت اولین پایگاه بی سیم دوربرد کرد. دکلهایی هوایی با ارتفاع دویست فوتی برپا نمود، اما تمامی اشان توسط تندبادی شدید در هم کوبیده شدند. در نهایت دکلهایی را که سی فوت کوتاه تر بودند مستقر کرد. پس از تکمیل پایگاه انتقال پیام، این مخترع بدون معطلی به سنت جونز در نیو فوندلند شتافت. پس از مشکلات و مصائب بسیار موفق شد با استفاده از چند کایت، آنتنی را به ارتفاع چهارصد فوت برپا، و بعد ایستگاه گیرنده را مستقر کند.
در ۱۲ دسامبر ۱۹۰۱، از پولدمو یک سری علائم، ارسال و در نیوفوندلند دریافت گردید. مارکونی توانست با اولین سعی و تلاش خود به آتلانتیک پلی ارتباطی بزند.
از آن روز به بعد تلگراف بی سیم پا از آزمایش فراتر نهاد، و به سرویسی پرکاربرد و نهادینه تبدیل شد. منتها مارکونی همچنان پیشگام بود و به اختراع و اکتشاف ادامه میداد. در سال ۱۹۰۲ برای اختراع موج یاب مغناطیسی مجوز انحصاری دریافت کرد، و سه سال بعد آنتن افقی راستایی اش وارد بازار شد. سرهنگ کراولی اطلاعیهٔ این اختراع را چنین تأثیرگذار توصیف میکند:
حین سفر به پالدهو بود که مارکونی برای نخستین بار تأثیرات راستایی آنتن افقی کم ارتفاعش را به طور کامل توضیح داد. همه در هتلی که چندصد متر با ایستگاه بی سیم فاصله داشت مشغول صرف غذا بودیم، و پس از آن که میز را تمیز کردند، مارکونی یک موج باب مغناطیسی، همراه چند هدفون برای ما وسط میز گذاشت. انتهای یکی از سیمها را که چند فوت درازا داشت به انتهای آنتن دستگاه نصب کرد، و سر دیگر را درست نزدیک سرهای ما که دور میز بودیم میچرخید و میگرفت. وقتی سیم در جهت ایستگاهی که مدام در حال انتقال بود قرار می گرفت، صداهایی بلند میشنیدم و وقتی سمت راستش قرار میگرفت، هیچ صدایی به گوشمان نمیرسید. من که شخصا بسیار حیرت کرده بودم، و این را شگفت انگیزترین نمایشی میدانستم که تا به حال شاهدش بودم. روز بعد نمایش تمام کمالی با آنتنهایی واقعی در فضای باز برایمان اجرا کرد؛ اما مارکونی تمام آن چیزی را که باید نشانمان می داد در آن دو دقیقه سر میز شام نشان داده بود. یادم میآید همه امان گستاخانه از او میخواستیم توضیح دهد. اما او در جواب میگفت که اکنون وقت کافی برای توضیح ندارد، دکتر فلمینگ در لندن این بخش از کار را بر عهده گرفتند!»
در این بین، جان امبروز فلمینگ، که توانسته بود لامپ گرمایونی را ابداع کند، که البته به دست لی دو فورست بهبود یافت، در دستگاه گیرندهٔ بی سیم انقلابی برپا کرد.
مارکونی کار او را ادامه داد. در سال ۱۹۱۰ پیغامی را از بوئنوس آیرس در پایگاهش واقع در کلیندن در ایرلند، شش هزار مایل دورتر دریافت کرد. دو سال بعد سامانهٔ اخگر زمان دار را برای تولید امواج مستمر ابداع نمود: با استفاده از همین سامانه بود که اولین پیغام را در سپتامبر سال ۱۹۱۸ به استرالیا مخابره کرد.
با وقوع جنگ در ۱۹۱۴، مارکونی نظرش را به استفاده از بی سیم در ارتش معطوف کرد، و در سال ۱۹۱۶ به آزمایش بر روی امواج فرا کوتاه با هدف تکامل سامانهٔ پخش پرداخت که از طریق آن، امواج بی سیم به سوی کانالی خاص هدایت میشدند. مارکونی در اولین آزمایشاتش در لندن و ایتالیا از امواج فرا کوتاه با بازتابگر استفاده کرده بود، اما موفقیت امواج بلند در مخابرات دوربرد، در کشف خودش مبنی بر این که با طولانی تر کردن امواج امکان خنثی کردن قدرت کم سیگنالها در روز وجود دارد (واقعیتی که مارکونی برای نخستین بار با دریافت پیغامهایی از پالدهو در سال ۱۹۰۲ مشاهده کرد)، دیگر امواج کوتاه را نادیده گرفته و فراموش کرده بود. اما حال، در سال ۱۹۱۶ امواج کوتاه بار دیگر اهمیت یافتند.
جنگ علاوه بر آزمایش، دل مشغولیها و نگرانیهای دیگری برای مارکونی به همراه داشت. او هم در نیروی زمینی و هم در نیروی دریایی ایتالیا خدمت میکرد، و هم یکی از اعضای هیئت اعزامی جنگی ایتالیایی در آمریکا بود. در ۱۹۱۹ پادشاه ایتالیا او را به عنوان نماینده تام الاختیار در کنفرانس صلح انتخاب، و او به نمایندگی از سوی کشورش چندین معاهده منعقد نمود.
در سال ۱۹۹۹ شرکتش اولین ایستگاه پخش برنامه در جهان واقع در چلمزفورد را برپا کرد.
آزمایشگران غیرحرفهای ارزش امواج کوتاه را برای ارتباط راه دور ثابت کرده بودند، و حال یک رشته پخش آزمایشی در مورد امواج کوتاه از پولدهر آغاز شد. مارکونی در قایق تحقیقاتی خود با نام الترا، در سال ۱۹۲۳ سفر تحقیقی به هند شرقی را آغاز کرد و در این سفر مدام از پالدهو پیغامهایی با امواج کوتاه دریافت میکرد.
در نتیجهٔ این آزمایشات اعلام نمود که سرویس امواج کوتاه به آمریکای جنوبی سرویسی کاملا پرسود خواهد بود. در همان سفر سرانجام به اثبات رساند که میتوان امواج کوتاه را در یک پخش کننده جمع و متمرکز و به جهت مورد نظر هدایت کرد.
ای دبلیو هاست مینویسد: «گرچه اقدامات مختلفی صورت گرفت، نتیجه به این صورت بود که گویی از طریق آیینه، پرتوهای نور را متمرکز میکنیم. تنها بایستی در نظر داشته باشیم که برای دریافت ذخیرهٔ نیروی الکتریکی از پخش کنندهٔ بی سیم، دستگاه نورافکن پخش کننده تا چه مقدار باید آسمان را روشن کند. این اصل امروزه به طور عملی پایهٔ تمام ارتباطات گسترده ماحصل از امواج کوتاه است.»
او آزمایشات کوتاه و استقرار سیستم پخش را با تحقیقاتی بیشتر در همین راستا ادامه داد. در نخستین ملاحظات به این فکر افتاد که امواج فرا کوتاه و مایکرو (منظور از امواج مایکرو امواجی کوتاهتر از یک متر هستند) در خطوطی مستقیم سیر میکنند، اما در سال ۱۹۳۲ ثابت کرد که مسیر این امواج، درست مثل مسیر نور، کاملا مستقیم نیست، وی پیغامهایی با طول موج پنجاه سانتی متری بین کپ فیگاری در ساردینیا و روکا دی پاپا نزدیک رم، که صد و شصت و هشت مایل از هم فاصله داشتند مخابره کرد. اگر امواج مایکرو مستقیما در مسیری صاف سیر می کردند، انحنای سطح کرهٔ زمین مانع دریافت امواج میشد.
در سال ۱۹۳۳ مارکونی بار دیگر توجه خود را به جنبهٔ کاربردی بی سیم معطوف کرد و حوزهٔ انتقال امواج کوتاه با نیروی کم را بهبود بخشید. آیندهٔ ارتباطات در جهان در بطن انتقال امواج فرا کوتاه و مایکرو نهفته است.
استفاده از بی سیم برای حفظ سلامت و ایمنی در دریا، که یکی از اولین مزایای ماحاصل از ابداعات مارکونی در آخرین سالهای قرن اخیر بوده، موضوع چند آزمایش آخر او را که منجر به ابداعاتی جدید شد تشکیل داده است. او در جولای ۱۹۳۴ ابداع دستگاه ورودی هدایت شده بندر را که با امواج فرا کوتاه کار میکرد اعلام کرد. کاپیتان الترا در حالی که در اتاقی پرده پوش مسیر خود را ردیابی می کرد، قایق را با دقتی بی نظیر از بین دو گوی شناور هدایت کرد. مسیرش از طریق ایستگاه هدایت کننده ای که سیگنالهای راستایی ارسال می کرد هدایت میشد، و هم با یک بلندگو و هم به طور همزمان با عقربه ای در صفحه به او اعلام میگردید.
مارکونی این مخترع بزرگ که نبوغش منافعی پی درپی برای دنیا به همراه داشت، چهل سال آخر عمرش مورد قدردانیهای بسیار قرار گرفت. که مهمترینش دریافت جایزهٔ نوبل برای فیزیک است که در سال ۱۹۰۹ به او اعطا شد. او در همان سال به عنوان یکی از اعضای سنا برگزیده شد: در ۱۹۲۹ به لقب مارکزی مفتخر گردید. در در سال ۱۹۳۷ دار فانی را وداع گفت.
امروزه با آن سالهای خاموش قبل از ۱۸۹۵ بسیار متفاوت است. رادیو با منافع روزافزونی که برای تمام جنبه های زندگی انسان به همراه دارد، دنیایی تازه برای انسان به وجود آورده و عصری جدید برای بشر گشوده است. ما طی چهل سال به اندازهٔ یک قرن پیشرفت کرده ایم؛ و معجزه گری که با یک تلنگر زمان را به پیش راند کسی جز گوگلیلمو مارکونی نیست.
[1] The Marchese Guglielmo Marconi
[2] James Clerk Maxwell
[3] Heinrich Rudolf Hertz