کتاب سقوط ۱۱۷۷؛ روایتی تازه دربارهی همانندی تمدن ما و تمدنهای ۳ هزار سال پیش
کتاب ۱۱۷۷ پیش از میلاد: سال فروپاشی تمدن، با حمله اقوام دریایی به مصر در سال ۱۱۷۷ آغاز می شود، از مصر خارج می شود و دوباره به آن باز می گردد. این اثر ما را به عصر مفرغ پسین و دوران طلایی قرن پانزدهم پیش از میلاد می برد و تمدن های متعددی را از بین النهرین گرفته تا یونان، از سرزمین قوم بنی اسرائیل گرفته تا هیتی از نظر می گذراند. سپس در گذر قرن ها به روندها، مردمان و اتفاقاتی می پردازد که جهانی را به ویرانی کشاند. در سراسر کتاب نوعی هشیاری موقعیتی نسبت به شواهد وجود دارد، مقیاس جزییات این کتاب به بزرگی غارت و تاراج شهر بندری اوگاریت در سوریه در ۱۱۹۰ پیش از میلاد و به کاملی CT اسکن اسکلت شاه توت و عفونت پای شکسته اش است، که احتمالا باعث مرگش شد.
اریک کلاین با حرارت، شوخ طبعی و با حس ماجراجویی، از بحران اقتصادی و تغییرات آب و هوایی گرفته تا جنگ در خاورمیانه، به جستجوی شباهت های عصر ما و عصر مفرغ پسین می پردازد. سال ۱۱۷۷ قبل از میلاد ممکن است در حد دهکدهای جهانی نباشد، اما شایسته این نام است.
اقتصاد یونان در اوضاعی آشفته به سر می برد. شورش داخلی، لیبی، سوریه و مصر را در بر گرفته است و بیگانگان و جنگجویان خارجی نیز به وخامت اوضاع دامن می زنند. ترکیه و دیگر کشورهای منطقه هم اوضاع را با نگرانی دنبال می کنند. اردن مملو از پناهجویان است. ایران مستقیما در روند وقایع دخالت دارد، در حالی که عراق در آشوب و ناآرامی به سر می برد.
سال ۲۰۱۳ پس از میلاد؟ بله. اما این وضعیت در سال ۱۱۷۷ پیش از میلاد، بیش از سه هزار سال پیش، نیز سابقه دارد. و آن زمانی بود که تمدن های مدیترانه ای در عصر مفرغ یکی پس از دیگری سقوط کردند و مسیر و آینده دنیای غرب را برای ابد تغییر دادند. این لحظه ای اساسی در تاریخ است؛ نقطه ای حساس در تاریخ جهان باستان.
عصر مفرغ در سرزمین های اژه، مصر و شرق نزدیک قریب به دو هزار سال به طول انجامید، تقریبا از ۳۰۰۰ پیش از میلاد تا کمی پس از ۱۲۰۰ پیش از میلاد. وقتی پایان از راه رسید، همان طور که پس از قرن ها انقلاب تکنولوژیکی و فرهنگی نیز از راه رسید، بسیاری از مناطق متمدن و بین المللی در حوزه مدیترانه، یعنی مناطق وسیعی از یونان و ایتالیا در غرب تا به مصر و کنعان و بین النهرین در شرق، دچار توقف و رکودی چشمگیر شدند. امپراتوری های وسیع و دودمان های کوچک که در طول قرنها شکوفا شده بودند، به سرعت سقوط کردند. با پایان این تمدنها دورهای از تحول آغاز شد، دورهای که دانشمندان زمانی آن را دوران تاریک نخست می نامیدند. تنها چند قرن بعد، رنسانس فرهنگی جدیدی در یونان و دیگر مناطق آسیب دیده به وقوع پیوست و صحنه را برای تحول جامعه غربی، آن طور که ما امروز می شناسیم، مهیا کرد.
اگرچه این کتاب در درجه نخست درباره سقوط تمدن های عصر مفرغ و عوامل آن در بیش از سه هزار سال پیش است، با این وجود می تواند متضمن درس هایی درباره جوامع جهانی و چندملیتی شده امروز نیز باشد. ممکن است برخی تصور کنند میان جهان عصر مفرغ و فرهنگ فناوری زده کنونی نمی توان قیاسی منطقی و معتبر انجام داد. گرچه شباهت های این دو به لحاظ هیئت های دیپلماتیک و ممنوعیت های اقتصادی تجاری، گروگان گیری ها و باج دادنها، قتل و ترور، ازدواج های شگفت آور و جدایی های ناخوشایند، توطئه های بین المللی و اخبار نظامی جعلی، تغییرات آب و هوایی و خشکسالی، و حتی یکی دو مورد سانحه دریایی و غرق شدن کشتی به حدی هست که نگاهی دقیق تر به مردمان و مکان های دوره ای که بیش از سه هزار سال پیش وجود داشته اند را به امری فراتر از یک تحقیق آکادمیک در حوزه مطالعاتی تاریخ باستان تبدیل کند. در اقتصاد جهانی کنونی و در جهانی که این اواخر با زلزله ها و سونامی های ژاپن و انقلاب های «بهار عربی» در مصر، تونس، لیبی، سوریه و یمن دست به گریبان بوده است، ثروت و سرمایه گذاری های آمریکا و اروپا به طور تفکیک ناپذیری در نظامی جهانی تنیده شده است که آسیای شرقی و کشورهای تولید کننده نفت در خاورمیانه را نیز شامل می شود. بنابراین بررسی بقایای پراکنده تمدن های در هم تنیده مشابهی که بیش از سه هزار سال پیش فروپاشیدند، می تواند برای ما فواید بیشماری داشته باشد.
بحث در باب «سقوط و فروپاشی» و مقایسه ظهور و افول امپراتوری ها موضوع جدیدی نیست، دانشمندان دست کم از سال ۱۷۰۰، زمانی که ادوارد گیبن درباره سقوط امپراتوری روم نوشت، به این موضوع پرداخته اند. نمونه جدیدتر کتاب جارد دایموند به نام «سقوط» است. البته این تحقیقات چگونگی پایان یافتن یک امپراتوری و یا تمدنی خاص – رومیان، تمدن مایا، مغول ها و از این قبیل را مدنظر داشته اند. در اینجا با جهانی نظام مند با تمدن هایی متعدد و به هم متصل رو به رو هستیم، تمدن هایی که اگرنه در ارتباط با یکدیگر، دست کم تا حدودی به هم وابسته هستند. در تاریخ تنها نمونه هایی نادر از چنین جهان نظام مند و جهانگیری می توان یاد کرد؛ یک نمونه واضح آن در عصر مفرغ پسین و نمونه مناسب دیگر زمان حال است و شباهت های -شاید مطابقت واژه بهتری باشد- بین این دو گاهی چشمگیر و جالب توجه است.
برای مثال، کارل بل، استاد بریتانیایی اخیرا گفته است: «اهمیت استراتژیک قلع در عصر مفرغ پسین احتمالا چندان متفاوت از اهمیت نفت خام در زمان حال نبوده است». در آن زمان، قلع تنها از معادن خاصی در منطقه بدخشان در افغانستان امروزین استخراج می شد و باید پس از طی مسیری طولانی به مناطق بین النهرین (عراق امروزی) و شمال سوریه می رسید و از آنجا به مناطق دورتر در شمال، جنوب یا غرب تا آن سوی دریای اژه توزیع می شد. بل ادامه می دهد: «فراهم بودن قلع کافی برای تولید … سلاح های مفرغین می بایست همان قدر اذهان پادشاه بزرگ هاتوسا و فرعون تیس را به خود مشغول کرده باشد که تامین سوخت با قیمتی معقول برای راننده اس.یو.وی آمریکایی، فکر رئیس جمهور آمریکا را به خود مشغول می دارد!»
یک دهه پیش از این سوزان شرات، باستان شناس موزه اشمولین واقع در شهر آکسفورد که در حال حاضر در دانشگاه شفیلد مشغول است، دست به چنین مقایسه ای زد. چنانچه او مینویسد، «امکان قیاسهایی به واقع کاربردی» میان جهان ۱۲۰۰ پیش از میلاد و آنچه امروز می گذرد وجود دارد، از جمله افزایش فروپاشی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و همچنین تبادل مستقیم کالا در سطوح بی سابقه اجتماعی و فواصل بسیار طولانی». او در بخشی از سخنان خود می گوید: شرایط در اواخر عصر مفرغ پسین به اقتصاد و فرهنگ جهانی بیش از پیش همگن و در عین حال غیرقابل کنترل خود ما شباهت دارد که در آن بی ثباتی های سیاسی در یک سوی جهان می تواند اقتصادهای مناطق دوردست را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.
فرنان برودل تاریخدان زمانی گفت: «داستان عصر مفرغ به راحتی می توانست در فرم نمایشی نوشته شود. این داستان مملو از یورش ها، جنگها، غارتگری ها، فجایع سیاسی و سقوطهای بلندمدت اقتصادی است، «اولین درگیری ها بین مردم». او همچنین معتقد است که تاریخ عصر مفرغ می تواند «نه تنها به عنوان داستانی درام و خشونت بار نوشته شود بلکه همچنین می توان آن را به شکل داستانی از روابط بی خطرتر نیز بر روی کاغذ آورد: روابط اقتصادی، دیپلماتیک (حتی در این دوره) و مهم تر از همه روابط فرهنگی» گفته های برودل به دل نشست و از این رو من در این کتاب به ارائه روایت (یا روایات) عصر مفرغ پسین در قالب یک نمایشنامه می پردازم، نمایشنامه ای که چهار پرده دارد و با روایت مناسب و بازگشت هایی که دارد بافت مناسب برای معرفی برخی از بازیگران اصلی آن دوران، از زمان پیدایش شان تا وقتی که از صحنه خارج شدند، را فراهم می آورد: از تودهالیای هیتی و توشراتا از میتانی تا آمن حوتپ سوم از مصر و آشور اوبالیت از آشور.
اگرچه، روایت ما شباهت هایی به داستان های کارآگاهی نیز خواهد داشت، با پیچ و تاب ها، سرنخهای غلط یا درست. به قول هرکول پوارو، کارآگاه افسانه ای داستانهای آگاتا کریستی، که خودش با یک باستان شناس ازدواج کرد، برای کنار هم گذاشتن قطعات مختلف پازل شواهد باید «سلول های خاکستری مغزمان» را به کار ببریم تا بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که چرا یک نظام باثبات بین المللی بعد از قرنها شکوفایی به یک باره فروپاشید.
علاوه بر این، برای درک اینکه واقعا چه چیزی در ۱۱۷۷ پ.م فروپاشید و اینکه چرا این واقعه تا این حد در تاریخ باستان تعیین کننده است، باید از کمی زودتر از ۱۱۷۷ پ.م، تاریخ را مرور کنیم، درست همان طور که برای فهم ریشه های دنیای جهانی شده امروز باید به قرن هجدهم میلادی بازگشت و با اوج دوره روشنگری، انقلاب صنعتی و پیدایش ایالات متحده کار را آغاز کرد. اگرچه شخصا در وهله اول به واکاوی علل ممکن فروپاشی تمدن های عصر مفرغ در این ناحیه علاقمندم، اما همچنین این سوال نیز برایم مطرح است که جهان در این لحظه مهم چه چیزی را از دست داد، زمانی که امپراتوری ها و پادشاهی های هزاره دوم پیش از میلاد سقوط کردند و شدت این حادثه تا حدی بود که تمدن در این قسمت جهان متوقف شد، در برخی مناطق چندین قرن و به شکل جبران ناپذیری دگرگون شد. وسعت فاجعه عظیم بود؛ این خسارت به حدی بزرگ بود که جهان تا پانزده قرن بعد، تا فروپاشی امپراتوری روم، مشابه آن را به خود ندید.
کتاب اچ. کلاین پنج فصل دارد و در این پنج فصل نقاط عطف تاریخ بشر از دوران مفرغ تا فروپاشی امپراطوری های بزرگ بررسی شده است.
کتاب سقوط ۱۱۷۷؛ روایتی تازه دربارهی همانندی تمدن ما و تمدنهای ۳ هزار سال پیش
عنوان اصلی: 1177 B.C.: The Year Civilization Collapsed
نویسنده: اریک اج. کلاین
مترجمان: فاطمه شمسی – امیر قاجارگر
انتشارات دنیای اقتصاد
288 صفحه