معرفی کتاب کار عمیق ، قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته، نوشته کال نیوپورت

کار عمیق، یعنی فعالیتهای حرفهای انجام شده در حالت تمرکز کامل بدون حواسپرتی که تواناییهای شناختی شما را به حد اعلای خود برساند. این تلاشها، ارزشآفرین هستند، مهارت شما را بهبود میبخشند و تکرار آنها دشوار است.
کار عمیق، برای بهره گیری کامل از استعداد و ظرفیت ذهنیتان ضروری است. در حال حاضر، پس از دههها تحقیق در روان شناسی و علوم اعصاب، میدانیم که حتی فشار روانی همراه با کار عمیق هم برای بهبود توانایی هایتان ضروری است.
اگر زندگی شخصیت های تأثیرگذار، چه در تاریخ معاصر و چه غیرمعاصر را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که تعهد به کار عمیق، موضوعی مشترک در بین آنها است.
تاکید بر فراگیر بودن کار عمیق در بین افراد تأثیرگذار مهم است، زیرا این امر در تقابل با رفتار دانشورزان مدرن است که به سرعت در حال فراموش کردن ارزش انجام کار عمیق و عمیق شدن هستند.
دلیل کاهش انس و علاقه دانشورزان به کار عمیق، به خوبی واضح است: ابزارهای شبکهای یعنی دسته گسترده ای از ابزارها که خدمات ارتباطی را فراهم می کنند، مانند ایمیل و پیامک، رسانه های اجتماعی مثل توییتر و فیسبوک، و سایت های سرگرمی – اطلاعاتی مثل بازفید و ردیت. در مجموع، ظهور این ابزارها، همراه با دسترسی فراگیر به آنها از طریق گوشی های هوشمند و کامپیوترهای اداری شبکه شده، توجه و تمرکز اکثر دانش ورزان را منحرف کرده است.
در مقابل مفهوم کار عمیق کار کمعمق قرار دارد که اینگونه میتوان آن را توضیح داد: کارهای غیرشناختی و غیر مهارتی که اغلب نیاز به تمرکز کامل و حذف حواس پرت کن ها ندارند. این تلاش ها اثر خلاقانه ای در جهان ایجاد نمی کنند و تکرار آنها آسان است. به عبارت دیگر، دانش ورزان در عصر ابزارهای شبکه ای، به طور فزایندهای کار کم عمق را جایگزین کار عمیق می کنند. به طور مداوم در حال ارسال و دریافت پیام و ایمیل هستند و مانند روترهای شبکه ای انسانی عمل می کنند که به دلیل آسیب های سریع ناشی از حواس پرتی، با وقفه های مکرر مواجه می شود. تلاش های مهم تری که باید به خوبی از تفکر عمیق بهره ببرند، مانند تشکیل یک استراتژی جدید کسب و کار یا نوشتن درخواستی برای بورس تحصیلی مهم، در اثر حواس پرتی به بخش های تکه تکه و ذرهای تقسیم، و با کیفیت پایینی ارائه می شوند.
شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد این تغییر به سوی کارهای کم عمق، انتخابی نیست که بتوان به راحتی آن را معکوس کرد. در واقع شما زمان زیادی را در حالت کم عمقی و آشفتگی سپری می کنید و به این ترتیب، توانایی تان را برای انجام کارهای عمیق به طور دائم کاهش می دهید.
اگر بتوانید چیز مفیدی خلق کنید، دسترسی به مخاطب آن (به عنوان مثال، کارفرمایان با مشتریان اساسا بدون محدودیت است. عاملی که پاداش مادی و معنوی شما را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. از سوی دیگر، اگر چیزی که تولید می کنید متوسط باشد، پس به مشکل برخواهید خورد. برای موفقیت، باید بهترین چیزهایی که می توانید را تولید کنید، امر مهمی که نیاز به عمیق بودن دارد.
این کتاب دو هدف دارد که در دو بخش دنبال میشود:
هدف اول که در بخش اول به آن پرداخته شده، این است که شما را متقاعد کند فرضیه کار عمیق، درست است.
هدف دوم، آموزش چگونگی استفاده از مزیت این حقیقت به شما، از طریق تعلیم دادن مغز و تغییر عادت های کاری تان است، به نحوی که کار عمیق را محور زندگی حرفه ای تان قرار دهید.
این کتاب میکشد توانایی تولید ارزش واقعی را در جهانی که به طور فزاینده حواس پرت کننده تر می شود، پرورش دهید و حقیقتی که شخصیت های مبتکر و مهم نسل های گذشته پذیرفته اند را به رسمیت بشناسید:
زندگی عمیق، زندگی خوبی است.
عنوان اصلی:
Deep Work
Cal Newport
کتاب کار عمیق
قوانینی برای تمرکز در دنیایی آشفته
نویسنده: کال نیوپورت
مترجم: ناهید ملکی
نشر نوین
در بخش سنت گالن سوئیس، نزدیک سواحل شمالی دریاچه زوریخ، روستایی به نام بولینگن وجود دارد. در سال ۱۹۲۲، کارل یونگ که روانپزشک مشهوری بود، این منطقه را برای شروع ساخت مجموعه ای برای مراقبه و مدیتیشن انتخاب کرد. او کارش را با یک خانه دو طبقه سنگی که آن را برج مینامید، شروع کرد.
او که در سفر به هند، دیده بود چگونه به خانهها، اتاق های مخصوصی برای مراقبه اضافه می کنند، بعد از بازگشت این مجموعه را با اضافه کردن اتاقی خصوصی، بزرگ تر کرد. یونگ در مورد این مکان می گفت: «فقط خودم در اتاق مراقبه ام هستم. همیشه کلید آن را پیش خودم نگه میدارم؛ هیچ فرد دیگری مجاز نیست آنجا باشد، مگر با اجازه من.»
روزنامه نگاری به نام میسون کوری در کتاب «آداب روزانه»، با مراجعه به منابع مختلف درباره یونگ و عادت های کاری او در «برج» می گوید:
یونگ، ساعت هفت صبح از خواب بیدار می شد و پس از خوردن صبحانه ای مفصل، دو ساعت را با تمرکز کامل، صرف نوشتن در اتاق خصوصی اش می کرد. و بعد از ظهرها، اغلب به مراقبه یا پیاده روی طولانی در مناطق اطراف می پرداخت. ساختمان «برج» برق نداشت، بنابراین با تاریک شدن هوا، روشنایی اش با استفاده از چراغ های نفتی و گرمای آن از طریق شومینه تامین می شد. یونگ ساعت ۱۰ شب به رختخواب می رفت. او می گفت: «از همان اول احساس آرامش و تجدید قوای زیادی در این برج داشتم.»
اگرچه ممکن است به برج بولینگن به مثابه خانه ای برای گذراندن تعطیلات بنگریم، اما با توجه به زندگی حرفه ای یونگ در آن زمان، واضح است که مراقبه او در کنار دریاچه، برای فرار از کار نبوده است. در سال ۱۹۲۲، زمانی که یونگ این ملک را خریداری کرد، امکان رفتن به تعطیلات را نداشت. او تنها یک سال قبل، در سال ۱۹۲۱، کتاب «گونه های روان شناختی» را منتشر کرده بود، کتابی مکتب ساز که اختلافات بسیاری را که در بلندمدت، میان تفکر یونگ و ایده های دوست و استاد پیشکسوتش، زیگموند فروید به وجود آمده بود، شدیدتر و پررنگ تر می کرد.
مخالفت با فروید در دهه ۱۹۲۰، حرکت جسورانه ای بود. یونگ، برای حمایت از کتابش، باید ذهنش را پویا نگه می داشت و چندین مقاله و کتاب در حمایت و اثبات «روان شناسی تحلیلی»، یعنی نام احتمالی مکتب فکری جدیدش، منتشر می کرد.
سخنرانی ها و مشاوره های یونگ، او را در زوریخ مشغول می کرد. اما او تنها به این مسائل بسنده نمی کرد. می خواست روش درک ما از ناخودآگاهمان را تغییر دهد و این هدف، به تفکری عمیق تر و دقیق تر از آن چیزی که می توانست در بحبوحه شیوه زندگی پرمشغله شهری اش به آن دست پیدا کند، نیاز داشت. عزلت گزینی یونگ در بولینگن برای فرار از زندگی حرفه ای اش نبود، بلکه برعکس برای پیشرفت و ارتقاء آن بود.
کارل یونگ، تا جایی پیش رفت که به یکی از تأثیرگذارترین متفکران قرن بیستم تبدیل شد. هرچند که دلایل بسیاری برای موفقیت او وجود داشت، اما من (نویسنده کتاب – کال نیوپورت)، به پایبندی او به مهارت زیر خواهم پرداخت که تقریبا بدون هیچ شکی، نقشی کلیدی در دستاوردهایش ایفا می کرد:
…کار عمیق …
فعالیت های حرفه ای انجام شده در حالت تمرکز کامل بدون حواس پرتی که توانایی های شناختی شما را به حد اعلای خود برساند. این تلاش ها، ارزش آفرین هستند، مهارت شما را بهبود می بخشند و تکرار آنها دشوار است. کار عمیق، برای بهره گیری کامل از استعداد و ظرفیت ذهنیتان ضروری است.
در حال حاضر، پس از دهه ها تحقیق در روان شناسی و علوم اعصاب، می دانیم که حتی فشار روانی همراه با کار عمیق هم برای بهبود توانایی هایتان ضروری است. به عبارت دیگر، کار عمیق، دقیقا همان تلاشی بود که در اوایل قرن بیستم، برای متمایز بودن در زمینه دشواری مانند روان پزشکی علمی مورد نیاز بود.
اصطلاح «کار عمیق» ساخته خودم است و چیزی نیست که کارل یونگ از آن استفاده کرده باشد، اما کارهای او در طول آن دوره به گونه ای بود که انگار این مفهوم اساسی را درک کرده باشد. یونگ، برجی سنگی در جنگل ساخت تا بتواند کار عمیق را در زندگی حرفه ای اش گسترش دهد. کار مهمی که به زمان، انرژی و پول نیاز داشت. همچنین مانع از این می شد که به فعالیت های فوری و آنی بپردازد.
همان طور که میسون کوری می نویسد، سفرهای منظم یونگ به بولینگن، باعث کم شدن زمانی شد که صرف کار درمانگاهی و بالینی اش می کرد. او اشاره می کند: «اگرچه یونگ بیماران زیادی داشت که به او وابسته بودند، اما از رفتن به مرخصی ابایی نداشت.» اگرچه در اولویت قرار دادن کار عمیق، برایش دردسر داشت، اما برای هدفش یعنی تغییر جهان، بسیار مهم بود.
در واقع، اگر زندگی سایر شخصیت های تأثیرگذار، چه در تاریخ معاصر و چه غیرمعاصر را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که تعهد به کار عمیق، موضوعی مشترک در بین آنها است. به عنوان مثال، میشل دو مونتنی، نویسنده قرن شانزدهم، سال ها قبل از یونگ در کتابخانه خصوصی اش کار می کرد که در برج جنوبی کاخش ساخته بود. و همچنین مارک تواین بسیاری از ماجراهای تام سایر را در اتاقکی در مزرعه ای در نیویورک که تابستان را آنجا می گذراند، نوشت. اتاقک تواین، از خانه اصلی بسیار دور بود، به طوری که خانواده اش برای فراخواندن او در هنگام وعده های غذایی، در شیپور می دمیدند…
با تشکر از معرفی و توضیحات خوبتون دکتر جان
برای علاقمند اضافه کنم که کتاب زبان اصلی در سایت انتشارات جنگل موجوده و تو بی پلاس هم گزیده ای از کتاب گفتن