قوانین حیاتی برای اهل موسیقی
نوشته: دلبر حکیمآوا – برگردان: میربابا میر رحیم
1-مهمترین مسئله پرورش شنوایی است. کوشش کن از اوان نوجوانی رنگبندی (tonality) و صداهای جداگانه را درک نمایی. به صداهای ناقوس، شیشه پنجره، مرغ کوکو گوش فرا ده که چه صداهایی از خود درمیآورند.
2-گامها و دیگر تمرینات انگشتان را با سعی و پشتکار بنواز. اما بسیاری چنین میپندارند که با این راه همه چیز را کسب میکنند و تا زمان پیری و فرتوت شدن، هر روز ساعات زیادی را با این تمرینات مکانیکی به سر میبرند! این کار تقریبا مشابه آن است که هر روز الفبا را با سعی و کوشش فراوان سریعتر از روز قبلی تلفظ کنی. از وقت خود درستتر و بهتر استفاده کن.
4-با ریتم بنواز: اجرای برخی نوازندگان ویرتوئوز (virtuoso) مانند راه رفتن آدم مست است. از آنها عبرت مگیر.
5-هرچه میتوانی قوانین اساسی هارمونی (هماهنگی) را سریعتر بیاموز.
6-از واژههای تئوری (نظریه)، ژنرال-باس، کنترپوان ومانن آنها مترس؛ آنها با روی باز بهسوی تو خواهند آمد به شرطی که تو نیز در مقابل چنین رفتار نمایی.
7-هیچگاه ساز موسیقی را از روی بیحوصلگی ننواز! همیشه قطعه موسیقی را تا آخر و با احساستروتازه بنواز و هیچگاه در نیمه راه رها مکن.
8-کش دادن (طول دادن) و عجله-نواقص یکسان و بزرگی هستند.
9-به آن بیندیش که قطعات آسان را درست و خوب اجراکنی؛ این کار بهتر از آن است که قطعات دشوار را در حدّ متوسط بنوازی.
10-همیشه به شفافیت کوک ساز خود فکر کن.
11-نه تنها انگشتان باید قطعه را به تصرف خود درآورند، بلکه قطعه را برای خودت بدون ساز زمزمه کن. تصوّر خود را آن قدر گسترش ده تا بتوانی در حافظهات نه تنها ملودی اثر، بلکه هارمونی متعلق به آن را نیز به خاطر بسپاری.
12-حتی اگر صدای کمی داری کوشش کن از روی ورق نت و بدون ساز بخوانی (زمزمه کنی)؛ ظرافت شنوایی تو از این هم بیشتر رشد میکند اگر صدای تو خوب است لحظهای تأخیر مکن و آن را گسترش ده؛ این را همچون زیباترین نعمتی بدان که آسمان به تو بخشیده است.
13-تو باید به اندازهای کار کنی و تکامل پیدا کنی تا بتوانی هنگام «دید-خوانی» یا با چشم خواندن نتها، موسیقی آن را درک نمایی.
14-هنگامی که مینوازی نگران مباش که چه کسی به تو گوش میکند.
15-همیشه چنان بنواز، انگار که یک استاد به تو گوش میکند. 16-اگر به تو پیشنهاد شود که از روی ورقه نت اثر ناشناسی را اجرا (دشیفراژ) نمایی، ابتدا آن را از نظر بگذران.
17-اگر تو کار روزانه خود را در موسیقی انجام دادهای و احساس میکنی خستهای دیگر به خودت فشار نیاور. استراحت بهتر است تا کار بدون رغبت و طراوت روحی.
18-اثری که مد روز است اجرا مکن، وقت عزیز است. باید صد عمر را داشت، تا تنها آن همه چیزهای خوبی که در دنیا وجود دارد را بشناسی.
19-با قند و شیرینی و شکلات، هیچ بچه سالم به سنّ بلوغ نمیرسد. غذای معنوی نیز همچون غذای جسمای باید ساده و سالم باشد. اساتید بزرگ بهطور کافی چنین غذای خوبی را آماده کردهاند؛ از آنها استفاده کن.
21-تو نباید به انتشار (پخش) آثار بد کمک کنی؛ برعکس باید با تمام قوا مانع آن شوی.
22-بیجهت آثار بد را اجرا مکن و مشنو.
23-هرگز به ظاهرگرایی و خودنمایی سرگرم نشو سعی کن موسیقی آن تأثیر را گذارد که موردنظر مؤلف است بیشاز این لازم نیست و تحریف بهشمار میرود.
24-تغییر در آثار آهنگسازان خوب، حذفهای دلبخواهی و یا بدتر از آن وارد کردن تزئینات نو و یا مدرن وارد آن کردن ناروا و زشت بهشمار میرود. چنین کاری بزرگترین توهینی است که تو میتوانی به هنر وارد سازی.
25-در انتخاب قطعه موسیقی برای کار با بزرگترها مشورت کن. تو با این راه از تلف کردن زمان زیاد صرفهجویی میکنی.
26-بهتدریج با آثار بزرگ آهنگسازان برجسته آشنا شو.
27-از موفقیت برخی نوازندگان ویرتوئوز (مترجم؛ در اینجا، شخصی که خودش را هنرمند واقعی قلمداد میکند،) که اغلب به دست میآورندفریفته مشو. بگذار «هنرمند شدن» برای تو باارزشتر از مورد قبول عام قرار گرفتن باشد.
28-همه چیزهای مد روز، با مرور زمان از مد میافتد و اگر تو دائما تا زمان فرا رسیدن پیری مد را دنبال کنی به یک آدم توخالی و ظاهرپرست مبدل میشوی که برای کسی اصیل و محترم نخواهی بود.
30-هیچگاه فرصت شرکت کردن در دوئت (دونوازی) تریو (سهنوازی) و مانند آنها را از دست مده. این فعالیت به نوازندگی تو آزادی و جنبوجوش میبخشد. هرچه بیشتر همراه آوازخوانها بنواز.
31-اگر همگان میخواستند ویولن اول را بنوازند جمع کردن ارکستر ممکن نبود. ازاینرو برای هر نوازنده (موسیقیدان) در جای خودش احترام قائل شو.
32-ساز خود را دوست بدار، ولی از روی تکبّر (شهرتپرستی) آن را بهترین ساز و منحصر به فرد مشمار. در خاطر داشته باش که سازهای دیگر و با همین اندازه زیبا نیز وجود دارد. موجودیت آوازخوانها یادت باشد: فراموش مکن که عالیترین مضامین موسیقی بیان خود را در ارکستر و کر پیدا میکنند.
33-هرگاه بزرگ شدی بیشتر با پارتیتور معاشرت کن تا با نوازندگان ویرتوئوز.
34-با جد و جهد فوگهای اساتید بزرگ و قبل از همهٔ. ز. باخ را بنواز. «کلاویر تعدیلشده» باید خوراک روزانه تو باشد. آن گاه تو بدونشک موسیقیدان جدی و دانایی خواهی شد.
35-از بین دوستانت آنهایی را انتخاب کن که از تو بیشتر میدانند.
36-در بین مشغلههای موسیقی، با مطالعه اشعار شعرا استراحت کن. بیشتر در دامن طبیعت باش!
37-میتوان از آوازخوانها بعضی چیزها را آموخت، اما در همهٔ موارد به آنها اعتماد مکن.
38-عالم بزرگ است. فروتن باش! درحالیکه هیچ کشفی نکردهای و هیچ چیزی را نیافریدهای که قبل از تو آشکار نبوده و اگر هم چیزی را کشف کردی آن را نعمتی بدان که از بالا به تو ارزانی داشتهاند و باید آن را با دیگران قسمت کرد.
39-آموزش تاریخ موسیقی و تقویت دانش خود با شنیدن بهترین آثار دورانهای مختلف خیلی سریعتر، از هرگونه خودرأیی و غرور دورت میکند.
42-فرصت تمرین کردن ارگ را از دست مده؛ هیچ سازی مانند ارگ وجود ندارد که چنین سریع و مستقیم، انتقام کثیفی انشاء و اجرای اثر موسیقی را بگیرد.
43-با جد و جهد و کوشش در کر بخوان بهخصوص بخش میانی را. این کار خصوصیات موزیکالیته (حس موسیقایی) تو را رشد میدهد.
44-اما موزیکال (حس موسیقایی) بودن چه معنی دارد؟ تو موزیکال نیستی اگر با تردید و با چشمان حیرتزده به نتها نگاه کرده و با مشکل، قطعه را تا آخر اجرا کنی؛ تو موزیکال نیستی، اگر شخصی بهطور تصادفی دو صفحه نت را برایت ورق زند، توقف کرده و نتوانی نواختن را ادامه دهی. ولی تو موزیکال هستی اگر در قطعهای جدید تقریبا احساس کنی که در ادامه چه باید باشد، در اثری آشنا همینروال در ذهنت باید باشد. موسیقی نه تنها در انگشتانت بلکه در سر و دلت جای دارد.
45-اما چطور میتوان موزیکال شد؟ فرزند عزیزم، از همه چیز مهمتر شنوایی تیز و درک فوری است، چون همه چیز از آسمان القا میشود. اما استعداد را میتوان پرورش و تکامل داد، به این هدف دست نمییابی اگر گوشهنشینی اختیار کنی و تمام روز تمرینات مکانیکی انجام بدهی؛ تماس زنده و همهجانبه با موسیقی ضروری است: بهویژه سروکار داشتن با کر و ارکستر.
46-در مرحله اول گستره آوایی آدمی را در چهار شکل اساسی مشخص ساز: به آوازها گوش فرا ده، بهویژه در کر؛ تحقیق کن که کدام مناطق قدرت بیشتری را دارا هستند و در کدام یک آوازها به بیان نرم و لطیف میپردازند.
47-به همهٔ ترانههای محلی با دقت گوش فرا ده؛ این، گنجینهٔ زیباترین ملودیهاست؛ آنهاخلقوخوی ملتهای گوناگون را برایت بازگو میکنند.
48-از اوان کودکی خواندن کلیدهای قدیمی را تجربه کن. در غیر اینصورت بسیاری از گنجینههای گذشته برای تو دست یافتنی است.
49-از ابتدای آموزش به صدا و شخصیت سازهای گوناگون توجه کن. کوشش کن تا خواص مخصوص صداها را در حافظه شنواییات حک کنی.
50-هیچگاه فرصت شنیدن یک اپرای خوب را از دست مده.
51-قدیم را بزرگ بدار، ولی با روی باز به پیشواز نو برو. به اسامی ناشناس با نظر مغرضانه نگاه مکن.
52-درمورد یک اثر موسیقی از اولین تأثیر آن قضاوت مکن: آنچه در لحظهٔ اول به تو خوش میآید نه همه وقت بهترین است. اساتید اموختن بیشتر را تقاضا دارند. بسیار چیزها در مرحلهٔ بلوغ برای تو روشن مشود.
53-در قضاوت راجع به موسیقی بین یک اثر هنری و اثری که تنها برای سرگرمی (آماتور) است تفکیک قائل شو. از اولی دفاع کن اما درمورد دومی خشمگین مشو!
54-«ملودی»، ندای رزمی (جنگی) اشخاصی با معلومات سطحی (غیر حرفهای) است، و در حقیقت موسیقی بدون ملودی موسیقی نیست. اما بفهم که آنها از مفهوم «ملودی» چه چیز را در نظر دارند: آنها ملودی سبک و زود درکشونده، با ریتم ظاهرا جذاب را اعتراف میکنند. ولی باز آثار زیادی دارای شیوههای دیگر موجود است واگر هرگاه هرجایی از آثار باخ، موتسارت و بتهوون را بازنمایی هزاران شکل گوناگون ملودی را میبینی؛ برعکس ملودیهای اپرای نوی ایتالیایی با روش حقیرانهٔ یکنواخت تو را دلگیر خواهد کرد.
55-بسیار خوب و جالب است اگر تو در پیانو ملودیهای کوچک را بنوازی و بیشتر خوشحال باش وقتی که آنها خود به خود و بدون ساز به سراغ تو میآیند. معلوم میگردد که در تو درک باطنی موسیقی بیدار میشود. انگشتان باید آن چیزی را که مغز میخواهد اجراکننده، نه برعکس.
56-در ابتدای ساختن یک اثر موسیقی همه قطعه را در مغز بساز. زمانی که کاملا آماده شد، آن را میتوانی روی ساز اجرا کنی. اگر موسیقی تو از باطن تو برخاسته باشد و تو آن را احساس کردی به دیگران نیز همان تأثیر را خواهد بخشید.
57-اگر آسمان به تو تخیل (فانتزی) زنده عطا کرده است، پس در لحظات تنهایی تو گاهی میخکوب میشوی پشت ساز مینشینی، با کوشش باطنی خود-«من»-را در هارمونی بیان کنی؛ و هرقدر این عالم هارمونی برایت ناروشن است تو همان قدر مرموزتر احساس داری که بر گردونه سحرآمیز هستی سوار شوی. این خوشبختترین ساعات جوانی است. اما اغلب زمان خود را در اختیار امیال استعدادت قرار مده که آن، تو را به صرف کردن وقت و قوهات برای ساخت تصاویر توهّمی (رویایی) برمیانگیزد. فراگرفتن فرم و نیروی بیان روشن به تو، تنها همراه با دانش مکتوب میآید. ازاینرو بیشتر وقت خودت را به نوشتن صرف کن، تا بداههنوازی (improvization impovise)
58-هرچه زودتر به کار رهبری ارکستر آشنا شو. بیشتر به رهبرهای خوب نظر کن؛ همرا با آنها میتوانی آهستهآهسته به کار رهبری بپردازی. این کار موضوع را روشن مینماید.
59-به دقت به زندگی نظر کن و نیز با هنرها و علوم دیگر آشنا شو.
60-قوانین اخلاق عینا قوانین هنر است.
61-با کوشش و فعالیت همیشه (همه وقت) به درجات والاتر خواهی رسید.
62-از یک ورقه فلز که چند سکه بیشتر ارزش ندارد میتوان هزاران فنر ساعت ساخت که بسیار باارزش است. «ورقه فلزی» که از عالم بالا به تو داده شده است، از روی وجدان استفاده نما.
63-در هنر هیچچیز حقیقی بدون شور و اشتیاق ساخته نمیشود.
64-هنر نه برای جمع کردن ثروت است سعی کن یک هنرمند باکمال شوی. دیگر هرچه هست خودبهخود بهدست میآید.
65-فقط زمانی که فرم اثر برایت روشن شود مضمون آن نیز واضح میگردد.
66-شاید تنها نابغه میتواند نابغه را تا انتها درک کند.
67-شخصی گفته است که نوازنده کامل باید با شنیدن اثر ارکستری در بار اول، پارتیتور آن را تصور کند. این عالیترین هدف است که درموردش میتوان آرزو کرد.
68-آموزش انتها ندارد.
و دیگر اندرزها
-به هر دوره برای خدمتهایش احترام قائل میشویم! دوران نو نیز دستآوردهای درخشانی دارد.
-در همه دوران، آهنگسازان بد هم وجود داشتند و نیز نادانانی که از آنها تعریف میکردند.
-اگر قرار است نزد کسی چیزی بنوازی بهانه نیاور؛ این کار را بلافاصله انجام بده و یا فوری رد کن.
-تو تنها یک استاد را دوست مدار، اساتید زیاد بوده و هستند.
-فکر نکن که موسیقی قدیمی، منسوخ (کهنه) گشته. سخن زیبا و حقیقی هیچگاه کهنه نمیشود، موسیقی زیبا و حقیقی نیز چنین است؛ پیر نمیشود.
-قطعه موسیقی خود را چنان تصور کن که گویا در پیش چشمانت حاضر است.
منبع: شماره 47 نشریه مقام موسیقایی