معرفی فیلم خرخون Booksmart 2019
کارگردان: اولیویا وایلد. بازیگران: کاترین دِوِر (ایمی)، بینی فلدشتاین (مالی)، جیسون ویلیامز (فابی)، جیسون سودیکیس (مدیر مدرسه)، لیزا کوردوف (شارمین). 105 دقیقه. درجه نمایشی:R
بهترین کمدی دبیرستانی یک دههٔ اخیر
خرخون شاید بهترین فیلم در ژانر «کمدی دبیرستانی» در یک دههٔ اخیر سینمای آمریکا باشد. فیلم تصویری به غایت موثق و طبیعی از اندیشهها، احساسات و نگرشهای بچه مدرسهایهای آمریکایی طبقهٔ متوسط را ارائه میکند. فیلم بدون اینکه ذرهای تصنع یا دروغ در آن باشد، در قالب قصهای دربارهٔ بلوغ فکری، ما را درگیر ذهنیتهای نوجوانانی میکند که در مرز باریک نوجوانی و بزرگسالی قرار دارند. سازندهٔ این فیلم خوب اولیویا وایلد است و به سختی میتوان باور کرد که این نخستین فیلم بلند سینمایی او در مقام کارگردان است. وایلد که تا پیش از این در زمینهٔ تولید موزیک ویدئو و فیلمهای کوتاه فعالیت میکرد با میدان دادن به بازیگران و اجازهدادن به آنها برای خلق کاراکترهای نمایشیشان، موفقشده شخصیتهایی به غایت طبیعی، موثق، صائب و ملموس بیآفریند. و فیلم به لطف این کاراکترهای قوی و دوستداشتنی توانسته نام خود را به عنوان اثری به یادماندنی در عرصهٔ فیلمهای دبیرستانی ثبت در تاریخ سینما بکند. خرخون را تا حدی میتوان با فیلم سوپربد (گرگ موتولا، ۲۰۰۷) مقایسه کرد. سوپربد با اتکا به فیلمنامهٔ جسورانهٔ ست روگن و تهیهکنندگی جاد اَپِتو در دورهٔ خودش تحول بزرگی در عرصهٔ فیلمهای کمدی دبیرستانی بود. حالا خرخون را میتوان نسخهٔ زنانهٔ سوپر بد عنوان کرد، هر چند که از بسیاری جهات بالاتر از این فیلم قرار میگیرد.
مالی (بینی فلدشتاین) دختر درسخوانی است که به خرخونی در بین دوستاناش معروف است. او دغدغهٔ این را دارد که در همهٔ درسها بهترین نمره را بگیرد و شاگرد ممتاز کلاس باشد. بهترین دوست مالی در دبیرستان دختری است به اسم ایمی (کاتلین دِوِر) که مثل مالی درسخوان است و علاوه بر این یک فعال حقوق زنان نیز هست. مالی و ایمی در سال آخر تحصیلات دبیرستانیشان بر شدت خرخونیهای خود اضافه کردهاند چون میخواهند با گرفتن نمرات بالا در امتحانات نهایی شانس بیشتری را برای قبولی در دانشگاههای سطح بالای آمریکا داشته باشند. سالتحصیلی رو به پایان است و دخترها فاصلهٔ چندانی با آغاز تحصیلات دانشگاهیشان ندارند. اما آنها در روز آخر دوران تحصیلات دبیرستانیشان پی میبرند که حتی بیاستعدادترین و درس نخوانترین همکلاسیهایشان موفق به راهیابی به بهترین دانشگاهها شدهاند. این ضربهٔ شوکآوری به ایمی و مالی است. آنها پی میبرند که برای کسب موفقیتهای علمی و تحصیلی عوامل دیگری به جز درسخوان بودن و هوش و استعداد داشتن دخیل است. ایمی و مالی، سرخورده از کشف واقعیت فوق، تصمیم میگیرند بیخیال همه چیز شوند و در مهمانی مخصوص پایان تحصیلات دبیرستان شرکت کنند. آنها میخواهند حداقل این یک شب را خوش بگذرانند اما…
خرخون واقعا هیچ کم وکسریای ندارد. بازیگران فیلم درجه یک هستند و بازیهایی که در فیلم ارائه کردهاند چنان طبیعی، باورکردنی و دلچسب است که به دشواری میتوان آن را وصف کرد. فیلمنامهٔ فیلم با این که توسط چهار نفر نوشته شده و این نوع فیلمنامههای اشتراکی معمولا چیز خوبی از کار در نمیآیند، فوقالعاده عالی است. فیلمنامه پر از شوخیهای کلامی دلنشین و شوخیهای عملی بامزه است. دیالوگها هم آنقدر طبیعی و هوشمندانه است که به دشواری میتوانید نمونهای برایش پیدا کنید. در واقع، این بازیها و این دیالوگها در ترکیب با هم موفق به خلق تعدادی شخصیت شدهاند که بیشترین شباهت را به بچه مدرسهایهای واقعی دارند. در قصهٔ فیلم هیچ شخصیت منفیای وجود ندارد و این هم از عجایب است که در یک فیلم دبیرستانی هیچ شخصیت منفیای وجود نداشته باشد اما درام فیلم جلو برود ودچار هیچ لکنتی نشود. فیلم تصویرگر یک رابطهٔ زنانهٔ بسیار قدرتمند بین دو شخصیت مرکزیاش است. ایمی و مالی
همدیگر را به شدت حمایت میکنند، از هم یاد میگیرند و اشتباهات خود را تصحیح میکنند. رابطهٔ مالی و ایمی یکی از اثرگذارترین روابط نوجوانانه در سینمای سالهای اخیر است. تدوین فیلم هوشمندانه و هنرمندانه است و فیلمبرداری جیسون مککورمک در خدمت فضا و مضمون فیلم. حاشیهٔ موسیقیایی فیلم هم فوقالعاده عالی و متناسب با موضوع است. تماشای فیلمی که همهٔ جزئیات آن نشات گرفته از واقعیتهای زندگی روزمره است و در عین حال حاضر نیست ذرهای از طنز و کمدی خود را قربانی «واقعیتها» بکند، واقعاً لذت بخش است. این فیلمی است که میتوان بارها و بارها دید و از آن لذت برد.
منبع: نشریه دنیای تصویر