عجیب‌ترین «اثر پروانه‌ای» در زندگی‌ شخصی شما چه بوده است؟ حادثه و تصمیم کوچکی که باعث تغییر زندگی‌تان شده باشد

6

شبکه  اجتماعی ردیت پر از خلاقیت و سوژه‌های جذاب است. یکی از موضوعات محبوبی که مدتی پیش توسط یک کاربر در این سایت مطرح شد و پاسخ‌های خیلی جذابی پیدا کرد، در مورد اثر پروانه‌ای در زندگی آدم‌های عادی بود.

احتمالا با اثر پروانه‌ای آشنا باشید:

اثر پروانه‌ای نام پدیده‌ای است که به دلیل حساسیت سیستم‌های آشوب‌ناک به شرایط اولیه ایجاد می‌شود. این پدیده به این اشاره می‌کند که تغییری کوچک در یک سیستم آشوب‌ناک چون جو سیارهٔ زمین (مثلاً بال‌زدن پروانه) می‌تواند باعث تغییرات شدید (وقوع طوفان در کشوری دیگر) در آینده شود.

به عبارتی در زندگی ما، اتفاقات کوچک و جزئی زندگی ما گاهی اوقات سرنوشت ما را به طور کامل تغییر می‌دهد.

ادوارد لورنز، ریاضیدان و هواشناس آمریکایی که از پیشگامان نظریه آشوب بود، شخصی بود که این اصطلاح را رایج کرد.

ادوارد لورنز، برای شبیه سازی و پیش بینی وضع آب و هوا، برنامه‌ای نرم افزاری نوشته بود و زمانی که می‌خواست این برنامه را اجرا کند، متوجه شد که تغییری بسیار کوچک در یکی از ثابت‌ها، می‌تواند خروجی برنامه و پیش بینی‌های آتی را کاملاً متحول کند و تغییر دهد.

اما خیلی وقت‌ها چه در زندگی عادی و چه در تحولات اجتماعی، همین اثر پروانه‌ای وجود دارد.

-به عنوان مثال در خاطرات یکی از سربازان دوره جنگ و ایران عراق می‌خوانیم که صبح یک روز جمعه از سنگر مجاور دعوت می‌شود که برای شنیدن برنامه رادیویی صبح جمعه با شما، کمی نزد دوستان برود. اندکی بعد سنگری که در آن بود، با خمپاره نابود می‌شود.

-یا تصور کنید که در کودکی، کسی به صورت تصادفی کتابی برای شما هدیه می‌خرد و همین کتاب زندگی شما را تغییر می‌دهد.

-شخص دیگری از اتوبوس جا می‌ماند و به تصادف با همسر آینده‌اش آشنا می‌شود.

-یک سر و صدای کوچک باعث می‌شود که خلبانی بدخواب شود و بعد یک حادثه تاسف‌بار هوایی رخ می‌دهد.


در سال 2004، یک فیلم جذاب به نام اثر پروانه‌ای به کارگردانی اریک برس و جی. مکی گروبر با بازی اشتون کوچر و ایمی اسمارت ساخته شد که سوژه اصلی‌اش به نوعی همین بود. این فیلم البته دو قسمت دیگر هم دارد.

در شمار زیادی از فیلم‌های با داستان سفر زمانی به گذشته، همین مفهوم اثر پروانه‌ای وجود دارد و داستان همه آنها هشدار می‌دهند که لازم نیست برای تغییر آینده، یک کار مهم در گذشته انجام شود، مثلا لازم نیست که ناپلئون یا هیتلر یا چرچیل را ترور کنید، بلکه یک تغییر خیلی کوچک گاهی باعث تغییر آینده می‌شود.


مثال تخیلی که خودم به ذهنم می‌رسد و نمی‌دانم کسی داستانی در موردش نوشته:

تغییر کوچکی که باعث تغییر کادر اساتید دانشگاه هنرهای زیبای وین قبل از سال 1905 بشود، باعث پیشگیری از جنگ جهانی دوم و یا دست‌کم تغییر ماهیت آن می‌شود.

چرا؟

چون در این صورت ممکن بود که آثار هنری ابتدایی هیتلر، زمانی که در وین بود دارای ارزش هنری ارزیابی شود. مسیر زندگی او تغییر می‌کرد و …

یکی از تابلوهای نقاشی هیتلر

یا تصور کنید که در جریان حمله اسکندر به ایران و مقاومت آریوبرزن، در یکی از برهه‌های نبرد که سنگ‌هایی از بالا بر سر ارتش اسکندر ریخته می‌شد، یکی از سنگ‌ها به تصادف به او برخورد می‌کرد …

یک مثال دیگر: اگر ورنر هایزنبرگ و همکارانش یک اشتباه کوچک محاسباتی نمی‌کردند، امکان داشت آلمان زودتر از آمریکا به بمب اتمی دست پیدا کند. آنها برآورد کردند که برای رسیدن به جرم بحرانی که باعث ایجاد یک واکنش زنجیره‌ای و انفجار هسته‌ای شود به یک تن اورانیوم 235 نیاز است. اما عدد درست 45 کیلوگرم بود! چون تهیه یک تن اورانیوم و گنجاندن در یک بمب به نظرشان غیرممکن بود، توقف کردند. البته داستان پشت تلاش‌های هسته‌ای آلمان نازی و جدال و تعامل فیزیکدان‌ها با نازی‌های خیلی مفصل است.

گرچه زندگی خیلی وقت‌های آشوبناک است، اما با تکیه بر اثر پروانه‌ای هم که نمی‌شود زندگی کرد. درست به همین خاطر است که ما شانسی زندگی نمی‌کنیم و برنامه‌ریزی می‌کنیم.

از بعد اجتماعی، تاریخی، نظامی و سیاسی باز هم درست است که گاهی حوادثی کوچک، روندها را تغییر می‌دهند، اما کلیت و قواعد تاریخ تغییرناپذیرند. بر این اساس جنگ‌های بزرگ به هر حال اتفاق می‌افتند، همان طور که بسیاری تمدن‌ها با علل مشابهی فرومی‌ریزند.

پس زیاد هم به جملاتی با شروع  «آخر چه می‌شد اگر فقط …» تمرکز نکنید.

با این همه تجربیات خود از اثر پروانه‌ای در زندگی را با ما در میان بگذارید.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

مردان خوش‌لباس و خوش‌تیپ سال‌ها و دهه‌های آینده احتمالا چه لباس و آرایش موی سر و صورتی خواهند داشت

پیشبینی مد بسیار دشوار است. در داستان‌های علمی تخیلی گاهی چیزهایی در مورد آنها می‌خوانیم. مثلا سرهای تراشیده شده‌ای که جواهرات بر فرق سر دوخته شده‌اند یا خالکوبی‌ها.اما با توجه به تغییرات اقلیمی و درگیری‌ها و وسایل فناورانه‌ای که در حال…

خاطره‌بازی‌ با هم‌خوابگاهی‌ها و هم‌خانه‌های کثیف زمان دانشجویی!

الان را نمی‌دانم، اما داشتیم هم‌خوابگاه‌هایی و هم‌اتاقی‌هایی که نظم و بهداشت برایشان اولویت نبود. شاید یک جور لج و لجبازی برای نامرتب بودن و نشان دادن بی‌حالی و غم فلسفی هم در کار بود.ظرف‌های نشسته که دست کم مواد غذایی داخلشان تخلیه…

پرتره خانواده‌های روتین از کشورهای مختلف به کمک هوش مصنوعی ایجاد شد

هوش مصنوعی مدتی است که ما را شگفت زده کرده است. اخیراً با قابلیت‌های هوش مصنوعی در ساخت متون و درک زبان طبیعی برای پاسخ به بسیاری از سؤالات میزان تعجب ما پیشتر شده است.س از ChatGPT،  مایکروسافت هوش مصنوعی خود را همراه با مرورگر Edge و…

حومه‌نشینی چرا شکل می‌گیرد و چه مشکلاتی ایجاد می‌کند؟ + گالری عکس‌هایی از زشتی‌های این پدیده

مناطق حومه شهر، جوامع مسکونی هستند که در حومه مناطق بزرگتر شهری قرار دارند. آن‌ها ویژگی‌های متمایزی دارند که آن‌ها را ازمحیط روستایی و شهری متمایز می‌کند. شکل‌گیری حومه‌ها و مشکلاتی که با آن‌ها مواجه هستند را می‌توان به عوامل متعددی نسبت…

لوگو‌های جالب و دیدنی بر اساس ابرقهرمانان و تبهکاران محبوب که این طراح ایجاد کرده

طراح گرافیک، سرگئی کرمانوف، طرح‌های لوگوی برخی از محبوب‌ترین ابرقهرمانان، تبهکاران و دیگر شخصیت‌ها را ایجاد کرده که تایپوگرافی را به طرز شگفت‌آوری در خود جای داده‌اند.«برای من جالب بود که تصاویر شخصیت‌ها را با متن نوشته‌هایشان ترکیب…

مجموعه‌ای از «توتورو»های دست‌ساز در ستایش نماد استودیو جیبلی

تعدادی «توتورو»ی شکم گرد نمادین در انیمه My Neighbor Totoro از استودیو جیبلی به عنوان بخشی از مجموعه وسیعی از مجموعه‌ جدید کلکسیونی است که به احترام این شرکت رویاساز ساخته شده.این مجموعه که توسط تیم‌هایی از صنعتگران همکار ناکاگاوا…
آگهی متنی در همه صفحات
6 نظرات
  1. فراز گرگین می گوید

    مثالی که در مورد هیتلر گفتید پیشتر در کتاب آدولف ه نوشته امانول اشمیت نوشته شده که تقریبا همینطوریه. دو زندگی مختلف رو پیش میکشه. یکی آدولف ه هست که نقاشیش پذیرفته شده و زندگیش به این سمت میره و یکی هم هیتلر خودمون.

    پی نوشت: این کتاب رو سالها پیش در کتابفروشی چیستا در کرج ورق زدم و چندصفحه ازش خوندم. اون زمان بیست و دو تومن بود و خب گرون بود و نتونستم بخرمش. بعد رفتم بخرم دیدم شده بیست و هفت و باز دلم نیومد. اونقدر این روند بالا رفت که الان حدود نود تومن شده. نمیدونم ته کتاب چی میشه، ولی خیلی خیلی جذاب بود و نمیدونم چرا نمیخرمش.

    1. پیام می گوید

      اگه منظورتون از کتابفروشی چیستا همون کتابفروشی ساختمان نظام پزشکی عظیمیه کرج هست ، باید بگم خیلی وقته تعطیل شده و چه حیف که چقدر کتابفروشی گزیده فروشی بود .

    2. Athena می گوید

      سلام دوست عزیزم
      میدونید چرا شما نمیخریدش
      چون همان اثر پروانه‌ای به ما تلقین شده با این وضع اسفناک اقتصادی کشورم اگه صد تومن پول به اون کتاب بدم یهو یه وسیله یا تغذیه‌ی خیلی ضروری برای خودتان یا خانوادتان مورد احتیاج واقع میشه ولی درنهایت میبینید کلا صد تومن کم دارید و دستتتون به هیچ جایی بند نیست مثلا از دوست و آشنایی شاید نتونی پولی قرض بگیری. اینهمان اثر پروانه‌ای هست که مردم مظلوم‌ ایران هر روز سرشون مشغول به این اثر هست که مبادا کوچکترین اثر پروانه‌ای از چشمانشون دوربمونه مجبور بشن شب گرسنه زمین بخوابن…

  2. حسین خیامی می گوید

    دوران دبیرستان معلمم بین حرفاش گفت توی برزیل بمب میزارن توی ایران روغن گرون میشه، کُل کلاس خندیدم
    بعد از چند سال فهمیدم بنده خدا چی می گفته

  3. یوحنا می گوید

    برای شرکت در جشن عروسی یکی از اقوام به روستا رفته بودیم. هنگام برگشت، ماشین خراب شد و مجبور شدیم چند کیلومتر پیاده حرکت کنیم. در مسیر پیاده‌روی با دختری هم کلام شدم که هم اکنون همسرم و مادر فرزندانم است.

  4. مسعود می گوید

    یک تست رو در آزمون دکترای ۹۱ اشتباه زدم و رتبه‌ام از ۹۳ به ۹۴ تنزل کرد؛ روزانه قبول نشدم و مجبور به آوردن بورسی شدم که نهاد دولتی که در اون شاغل بودم هرگز به من نداد (البته داد به شخصی که چیپ‌ترین رشته رو در نازل‌ترین دانشگاه خوند!)… متعاقباً قهر کردم و از شغل دولتی استعفا دادم و رفتم بخش خصوصی، کار سخت‌تر و چالش بیشتر و البته در پایان بسیار خرسندم از اون تصمیم!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.