خاطرهبازی با همخوابگاهیها و همخانههای کثیف زمان دانشجویی!

الان را نمیدانم، اما داشتیم همخوابگاههایی و هماتاقیهایی که نظم و بهداشت برایشان اولویت نبود. شاید یک جور لج و لجبازی برای نامرتب بودن و نشان دادن بیحالی و غم فلسفی هم در کار بود.
ظرفهای نشسته که دست کم مواد غذایی داخلشان تخلیه نمیشد، بوی فساد غذاها، اتاقهای سالهای گردگیری نشده که دیگر مشخص نبود چطور میشد لایه خاکشان را زدود، حشرات موذی!
اینها تنها منحصر به ایران نیست. چه بسا شما هم خاطرات مشابهی دارید. در این پست تعدادی عکس در حد فاجعه را با هم مرور میکنیم!
آکادمی هنرهای زیبا!
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
چرا مجبور شدم قهوهسازی نو برای خودم بخرم …
پاسخ هماتاقی یه شستن ظرفهایش: میاندازمشان دور! اجازه ندارم کار خانه کنم!
برج کج زباله
حمله شبانه به یخچال و آثار جرم صبحگاهی:
دیگر از پلوپزم استفاده نکن!
فاجعه! جوش ترکاندن و مالیدن چرک و بقایای جوش روی آینه!
ما همیشه این طور نامرتب نیستیم … به جز 4 ماه اخیر!
باور کنید نظمی در این بینظمی نهفته است و هر چه را که دلم بخواهد پیدا میکنم!
چه سادهلوحانه تصریح کرده بود!
کمی تمیز (نه جوانمرد باشید!)
آثار هماتاقی در زیر تختخوابش:
سینکهای ظرفشویی فاجعه:
رختخواب، میزکار و نهارخوری، چیزی ترکیبی!
مرحلهای از استغنای مادی از بهداشت!
راه حل موقت برای دزدی شیر!