حذف توییتهای ترامپ و همچنین اپلیکیشن Parler: دفاع از دموکراسی و مدنیت یا محدود کردن آزادی بیان؟

به دنبال حادثه حمله به کنگره آمریکا، در پی توییت و اظهارات ترامپ که البته «به گفته او» و طرفدارانش تنها جنبه اعتراضی داشته و تشویق به خشونت مستقیم در بر نداشته، موجی از نظرات موافق و مخالف برخاسته است. دامنه این امواج و نظرات متفاوت حتی در میان کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی هم مشاهده میشود و آنها بسته به تعریف ذهنی خود از آزادی بیان و نیز مشیهای سیاسی و آرزوهای اجتماعی که در سر دارند، هر کدام نظر متفاوتی دارند.
جالب است که حذف توییتهای ترامپ، سایتها و خبرگزاریهای فرنگی را با مشکلی مواجه کرده که تا پیش از این هیچ وقت نداشتند.
در میان سایتهای فرنگی مرسوم است که وقتی میخواهند توییت کسی را نمایش بدهند، کد نمایش را از توییتر برمیدارند و در سایت میگذارند. این طوری، توییت آن شخصیت تر و تمیز نمایش داده میشود.
چنان که افتد و دانی، خبرگزاریهای رسمی که اصولا خیلی وقتها حتی از نام بردن توییتر هم ابا دارند و از سوی دیگر اگر هم بخواهند توییت کسی را مطرح کنند، به سادگی اسکرین شات آن را برمیدارند و میگنجانند.
اما حالا توییتهای ترامپ حذف شده و کادرهای خاکستری که توییتی در داخل آنها نیست و لینکهای شکسته خودنمایی میکنند.
البته حذف توییتها، به کلی آنها راغیراقبل بازیابی نمیکند. سرویسی به نام Politwoops وجود دارد که کارش نمایش توییتهای حذف شده سیاستمداران مشهور است. یعنی حتی اگر خود یک سیاستمدار هم بنا به صمالحی توییتی را حذف کند، این سایت آن را در آرشیو خود نمایش مدهد.
از سوی دیگر آرشیو توییتهای ترامپ از طرق دیگر هم قابل دسترسی است و میدانید که به کمک سایت آرشیو اینترنت میشود بسیاری از صفحات و حتی صفحه توییتر یک شخص را مشاهده کرد.
به دنبال بیرون انداخته شدن ترامپ از توییتر و فیسبوک، ترامپ برآشفته و ادعا کرده که شبکه اجتماعی مستقل خود را راهاندازی خواهد کرد.
راهاندازی سایت یا اپلیکیشن برای هر کسی ممکن است. اما مسئله مهم این است که آیا فروشگاههای بزرگ اپلیکیشن گوگل و اپل، اجازه درج و دانلود چنین اپلیکیشنی را میدهند؟
به نظر میرسد که کار ترامپ در این زمینه بسیار دشوار باشد. چون خبر تازه این است که اپل و گوگل و آمازون، اپلیکیشن Parler را که شعارش عرضه اخبار بدون سوگیری است را حذف کردهاند!
آنها میگویند که افراد متمایل به مشی سیاسی ترامپ از طریق این اپ، تشویق به خشونت و افراط گرایی میکنند و اخبار کاذب میپراکنند.
این یک مرحله پیشرفتهتر حذف است. در مرحله مقدماتی شما بنا به قوانین شبکه اجتماعی که دارید میتوانید محتوایی را که نامناسب تشخیص میدهید، بردارید. چون اولش از کاربر تعهد گرفتهاید که قوانین شبکه اجتماعی شما را رعایت کند و مرجع تشخیص نامناسب بودن محتوا هم فعلا خود شبکه اجتماعی است.
اما در گام پیشرفتهتر شما محتوایی که داخل یک اپلیکیشن خبری نمایش داده میشود را بررسی میکنید و کل اپ را حذف میکنید.
اما مهمتر از این دو پاره خبر، میرسیم به مبحث کهنه و متناقضنمای آزادی بیان در شبکههای اجتماعی.
آدمها هنگام قضاوت در این مورد ۲ دسته هستند: آنهایی که قبلا تصمیم خود را گرفتهاند و بسته به مشرب سیاسی که خیلی دوست دارند، قضاوت خود را تنظیم میکنند.
دسته بعدی آنهایی هستند که واقعا میخواهند روی این قضیه فکر کنند و ببینند چطور بیطرفانه میشود تا جایی میشود که آزادی بیان را حفظ کرد و فقط هنگام عبور از خطوط قرمز مورد توافق همه، جلوی نوشتهها و خبرهایی را گرفت.
اخبار و نوشتهها و نظرها یک طیف هستند. در یک سو اخباری داریم که واضحا بدون مشکل هستند و از یک سو اخباری و محتواهایی داریم که هیچ کس در نامناسب بودن آنها نمیتواند شک کند. مثلا تصور کنید تشویق مستقیم به قتل یک شخص یا شهروندها و یا آزار کودکان.
اما در این بین یک سری اخبار و نوشته در طیف خاکستری و نامعین هم داریم. یک شخص ممکن است ادعا کند که نوشتهاش تنها جنبه اعتراضی نداشته و اگر خشونتی در پی گفتهاش رخ داده، به خاطر حوادث جانبی و پیشبینینشده و تصمیم خود معترضان بوده است. شخص دیگری ممکن است بگوید که چیزی که گفته نه تشویق به قتل شهروندان، بلکه تلاش برای آزادی یک ملت تحت ستم ملت دیگر بوده است.
به عبارتی قضاوت در مورد اینکه یک توییت یا نوشته واقعا تشویق به خشونت و جرم کرده، گاهی دشوار میشود.
بعد به این میرسیم که قاضی در این مورد وقتی یک عالم کارشناس رسانه هم سرگردانند، چه کسی باید باشد؟ آیا کارشناسان یک شبکه اجتماعی با دانش اندک سیاسی-اجتماعی و حتی توانایی مختصر تحلیل ادبی و گفتاری میتوانند این کار را بکنند؟
شبکههای اجتماعی این روزها زبان گویای شخصیتها و شرکتها هستند. آیا این گزاره درست است که چون ابتدا با قوانین سرویس ما موافقت شده، تنها مرجع برای دادن حق دسترسی به یک رسانه فراگیر، خود ما هستیم؟
آیا میشود نهادی مردمی – قانونی ایجاد کرده و در مورد امور متناقض، حکم کرد که این نهاد مفروض، مرجع تصمیمگیری در مورد حذف یا بقای یک اکانت و مطالبش شود؟ در این صورت، آیا این نهاد میتواند با سرعت مناسب عمل کند؟
اینها همه مطالبی هستند که در وهله اول به نظر من میرسند.
اما مطلب اصلی که در واقع پست را برای آن نوشتم این است:
فرض کنید که حساب شخصی معلق شد و تا مدتی جلوی رسانههای جانبیاش را بگیریم. چه این شخص را متفکر آزادیطلب و یک حقیقتگو بپندازیم و چه یک آشوبطلب آشفته، ایا واقعا راهبرد حذف، مردم را واکسینه میکند؟!
مشکل این است که تا وقتی توده مردم، توانایی استدلال مستقل و پردازش اخبار را نداشته باشند. تا وقتی تفسیر مستقل خبر، با کمترین سوگیری را یاد نگیرند و از همان کودکی تکنیکهای تفکر انتقادی را آموزش نبینند، موضوع حل نمیشود.
برای چنین فرایندی نیاز به یک سیستم آموزش خردمند و آزادی دسترسی به منابع آموزشی است.
متاسفانه شهروندان جهان، دقیقا در همین مرحله مشکل دارند. ما دیگر عادت پیدا کردهایم به جای اینکه سرمقالههای رسانههای معتبر را بخوانیم و کتابهای دشوار فلسفی و سیاسی را باز کنیم و تاریخ را مرور کنیم و از منابع متعدد استفاده کنیم، به توییتر و اینستاگرام و اخبار کانالهای نامعتبر اکتفا کنیم.
در طول زمان این روند، مغز را سادهگیر میکند و به آن جهت میدهد و باعث میشود در مقابل اخبار و نظرات رادیکال مخرب، آسیبپذیر شویم.
در دنیایی که آدمهایش رمهای و تکانهای تصمیم نگیرند و اهل تامل و چک کردن اخبار از منبع متعدد باشند، اصولا نیازی به حذف هم نیست. اما اگر کیش پرستش شخصیت رواج داشته باشد و شما بر اساس یک پیشفرض سیاسی مبهم، همه افراد متمایل به یک جناح را خوب یا بد بپندارید، آنگاه است که بالقوه امکان تاثیر مطالب خشونتافزار و مخرب بر ذهن و کارتان وجود دارد.
خلاصه مطلب:
-برخی از مطالب واضحا مغایر اصول اخلاقی جامعه هستند (قتل و تجاوز مثلا) و باید حذف شوند.
-مرجع تصمیمگیر در مورد مطالب خاکستری تا حالا خود شبکه و رسانه اجتماعی بوده، اما بهتر است در این زمینه مرجع مردمی – متخصصی فعال شود.
-حذف مطالب و حسابها چاره کار نیست و تمرکز باید روی آموزش و واکسینه کردن ذهنی مردم باشد.