آیا غولها واقعا زمانی وجود داشتند؟ آیا وجود آدمهای عظیم الجثه در گذشته خیلی دور حقیقت دارد؟

تا همین ۵۰ سال پیش، مراسم نمایشی «غول بیابان»، عیدها در شهرهای کویری ایران برگزار میشد. این نمایش به طور کامل همه جزئیات افسانه غولها را در دلش داشت. جوانها برای این مراسم به پای خودچوبهایی میبستند تا قدشان را بلندتر کنند. تنشان را با پوست گوسفند سیاه میپوشاندند و روی صورتشان صورتکهای نقاشی شده ترسناک میگذاشتند. بعد با آن پاهای چوبی در کوچه و خیابان میگشتند و همراه با نوازندگان ساز و تنبک، شعرهای مضحک میخواندند و مردم را میخنداندند. ترجیع بندشعرهاهم این بود: «من غول بیابانم سرگشته وحیرانم». اما این غولهای بیابانی نخستین غولهای دنیای ما نیستند. غولها خیلی قدیمتر از این در افسانهها و اسطورهها وجود داشتند و با آن جثههای بزرگ و وحشتناک آدمها را میترساندند اما ریشه پیدایش این غول هاچیست و آیا در دنیای واقعی، در گذشته خیلی دور انسانهای غول آسا واقعا وجود داشته اند؟ برای گرفتن پاسخ این سوالها با ما همراه شوید.
غول (Giant) موجودی است شبیه آدمیزاد، ولی با قامت و جثهای بسیار بزرگتر و زور و تواناییهایی بسیار بیشتر. در بعضی از منابع که غولها را در طبقه جنها یا دیگر موجودات ماورای طبیعت دستهبندی میکنند، برای غولها شاخ، دم یاسمی شبیه چهارپایان تصور شده است؛ اما همان منابع هم بر این نکته تاکید دارند که غولها سر و بدنی شبیه آدمیزاد دارند. لغت «غول» در اصل لغتی عبری است به معنای پرمو. همین لغت، آن ویژگی شباهت به آدمی و نیز داستانهایی که درباره غولها وجود دارد، این فکر را در ما تقویت میکند که غول را نمونهای از انسانهای بدوی یا اولیه به حساب بیاوریم که به سمت متمدن شدن نرفته و در عوض، طبق اصل داروینی بقای اصلح برای کنار آمدن با طبیعت وحشی نیاز به جثه بزرگ و زور زیاد بوده. ترکیبهای زبانی موجود با لغت غول (چیزهایی نظیر غول پیکر با غول بیشاخ ودم در زبان فارسی یا Gigantismانگلیسی که به بیماری عدم توقف رشد اطلاق میشود هم همین نظر را تایید میکنند. پس باید برای توجیه آن دسته از منابع گفت که احتمالا در آنجا از این اشتباه که به همه موجودات بزرگ و عظیم الجثه، صفت غول داده میشود به اشتباه افتادهاند که وقتی جن غول پیکر داریم نظیر آنچه در داستان «علاءالدین و غول چراغ جادو» آمده)، پس غول جنی هم میتوانیم داشته باشیم.
غول چه ویژگیهایی دارد؟
ویژگی اصلی غولها همان دوریشان از تمدن و مظاهر آن است. در بعضی از قصهها حتی غول از آتش، نخستین دستاورد تمدتی بشر هم میترسد. غولها، از یک طرف گول و ساده لوح هستند و به راحتی فریب میخورند ولی از طرف دیگر انسانها را فریب میدهند. تصویری که هنریک ایبسن در نمایشنامه منظوم «پیر گینت» از غولهای کوهستان به دست میدهد، از این بابت بسیار جالب توجه است. در اینجا غولها فکر میکنند یا سعی میکنند فکر کنند چرک آبهای که به اسم سوپ پختهاند خیلی خوشمزه است و خرابهای که در آن زندگی میکنند قصر به حساب میآید؛ برای همین به پیر پیشنهاد میکنند تا چشمهایش را در بیاورند تا دیگر مجبور نباشد زشتیهای شهر و نیز قیافه شاهزاده خانمی را که باید با او ازدواج کند، ببیند.
غول چطور به وجود آمد؟
در بیشتر داستانها، پیدایش غولها ناشی از یک گناه است. در اساطیر یونان، از آمیزش گایا (زمین) و اورانوس (آسمان) غولها پیدا شدند. در «عهد عتیق» قوم نفیلیم این طور به وجود آمدند که «و واقع شد که چون آدمیان شروع کردند به زیاد شدن روی زمین و دختران برای ایشان متولد گردیدند، پسران ایزد دختران آدمیان را دیدند که نیکومنظرند، و از هر کدام که خواستند، زنان برای خویشتن میگرفتند.» و ایزد از این کار به خشم آمد. در «عجایب المخلوقات » آمده: «چون شیاطین استراق سمع کنند، باری تعالی ایشان را به وسیله شهابها دفع فرماید. بعضی بسوزند و بعضی به دریا افتند و نهنگ شوند و بعضی به بیابانها غول شوند.» در «فرانکشتاین» جاه طلبی یک دانشمند، هیولایی غیرقابل کنترل به وجود میآورد.
خطرات غولها چیست؟
این مخلوق گناه، خودش هم گناهکار است. او آدمها را میخورد و اگر هم نخورد، فریبشان میدهد. برای همین است که صورت فلکی نزدیک به ستاره شمالی که بیشتر باعث گمراهی مسافران میشد، «راس الغول» نام دارد. حتی در آثار عرفانی غول نماد گمراهی است. مثلا در «مثنوی معنوی» دو عبارت «بانگ غول» و «آواز غول» همیشه کنایه از خواهشهای نفس اماره هستند که سالک را از رسیدن به کمال باز میدارند. همدانی در «عجایب نامه» درباره خطرات دو جنس مختلف غول مینویسد: «و گویند غول خود را به همه صورتها بنماید، مگر پای وی – که پایش به پای خر ماند و سعلات غول ماده بود و صورتی نیکو دارد. و نر زشت بود. ماده گمراه کند و بفریبد و روی نماید و نر هلاک کند.» در «شاهنامه» زن جادوگری هست به نام «غول» که اسفندیار در خوان چهارم از هفت خوانش با او مواجه میشود و با زنجیری که زرتشت از بهشت آورده بود، او را اسیر میکند و میکشد.
غولهای خوب هم وجود دارند؟
غول ماده همیشه هم زیانبار و فریبکار نیست. جاحظ در «الحیوان» نمونههایی از ازدواج آدمی با غول ماده آورده. در مجموعه «هری پاتر» هم هاگرید دوست داشتنی یک نمونه از دورگههای آدم غول است. اما برادرش گراوپ که از طرف پدر هم غول زاده است، زبان آدمها را نمیفهمد و مدام با سنگها و صخرهها مشغول است. در بعضی موارد دیگر هم غولها مفید و کمک آدمی هستند. چنان که در تابلوی نقاشی «غول» که دقیقا مشخص نیست برای فرانسیسکو گویا اسپانیایی یا یکی از شاگردان اوست، غولی را میبینیم که از یک روستای اسپانیایی در مقابل ارتش ناپلئون بناپارت که به «غول اروپا» شهرت داشت، محافظت میکند یا در اساطیر یونان، در میان تیتانها پرومته هم هست که نه تنها در جنگ طرف برادرانش را نمیگیرد و به ایزدان کمک میکند بلکه بعدها به کمک آدمیان هم آمد و آتش را از کوه المپ به میان آدمها آورد و برای همین به خشم ایردوان گرفتار شد و زئوس او را بر سر قله قاف به زنجیر کشید و عقابی را مامور خوردن جگر او کرد، تا اینکه هرکول آن عقاب را کشت و پرومته را آزاد کرد.
به جز پرومته، سیکلوپها، غولهای یک چشم هم بودند که در جنگ بزرگ به کمک المپ نشینها آمدند. اما فرزندان این سیکلوپها بعدها به خصوصیت غولانه خودشان برگشتند. در اودیسه» غول یک چشمی هست به اسم پولی هم که در کوه آتنا زندگی میکند، گله داری میکند و گوشت آدمیزاد میخورد. وقتی کشتی اولیس و همراهانش به جزیره او میرسد، او تعدادی از ملوانها را میخورد و اولیس و بقیه را در غاری محبوس میکند. اولیس که خود را به او «هیچ کس » معرفی کرده، با زبان بازی اعتمادش را جلب میکند و در خواب، او را با کنده نیم سوز کور میکند، بعد در حالی که به شکم گوسفندها چسبیده از غار بیرون میرود؛ چون غول کور با هوشیاری پشت تمام گوسفندها دست میکشد. وقتی اولیس فرار میکند، پولی فم از برادرانش میخواهد برای دستگیری هیچ کس به او کمک کنند ولی آنها فکر میکنند او دیوانه شده و پولی فم هنوز هم آواره است و دنبال اولیس.
غولها در تاریخ
در مورد اینکه چه گروهی از انسانهای عظیم الجثه را غول به حساب بیاوریم و کدامها را نه، تعریف جامع و مانعی در کار نیست. مثلا قوم یاجوج و ماجوج که در شرق، قومی ستمگر و سرسخت شناخته میشوند، در اساطیر اسکاندیناوی تبدیل به دو غول شدهاند که پروتوس، بنیانگذار انسانهای جزیره بریتانیا آنها را اسیر کرد. با این حال به عنوان یک قاعده کلی میشود این طور فرض کرد که انسانهای غول پیکری که در شهر و میان مردم متمدن زندگی میکنند، غول به حساب نمیآیند. هرکول چنان بلند قامت بود که در همه جنگها از دور پیدا بود، به آژاکس لقب «غول» داده بودند و برای دانستن ابعاد جثه رستم پهلوان، همین یک داستان کافی است که وقتی بهمن پسر اسفندیار از بالای کوه سنگ بزرگی را هل داد تا رستم را بکشد، قصه میگوید رستم اما هیچ از جای خودش تکان نخورد. فقط وقتی سنگ به پایین کوه رسید، پایش را کمی دراز کرد و با یک پا، آن سنگ بزرگ را متوقف کرد. با این حال ما به هیچ کدام از این قهرمانها غول نمیگوییم.
غولهای در ادبیات
غولها معمولا دور از مردم عادی و شهرها زندگی میکنند. در داستان انگلیسی «جک و لوبیای سحرآمیز» غول حتی از زمین هم فاصله گرفته و به بالای ابرها رفته است (مصرع آغازین آواز غول این قصه، یعنى Fee fi fo- fum برجستهترین اثر ادبیات غول هاست. این آواز بعدها در «شاه لیر» شکسپیر و فیلمهای لورل و هاردی هم تکرار شد.) عجایب المخلوقات » نشان غول را در یمن میدهد و در کتاب ادامی متقدم» میخوانیم که غول ها(یا به اصطلاح پروژها: ترول ها) در اوتگارد در منتها الیه شمالی زمین زندگی میکنند. با این حال در بیشتر قصهها غول را در بیابان، داخل غار و کنار چشمه یا هر جای مخفی دیگر میشود سراغ گرفت. در اساطیر نروژی، این خصوصیت ترولها تبدیل شده است به ترسشان از نور و اینکه در صورت تابیدن آفتاب بر بدنشان، تبدیل به سنگ میشوند. تالکین در «هابیت» نمونهای از داستان همین ترولهای تبدیل به مجسمه شده را آورده و در «ارباب حلقه ها» نیروی شر، یک سایه بزرگ بر محیط اطرافش انداخته تا بتواند از ترولها و غولها هم کمک بگیرد.
غولها در اساطیر
اینکه معمولا در حماسهها پهلوانها به جنگ غولها میروند به خاطر همان ویژگی سادگی غول هاست. معروفترین غول کشها، یوشع بن نون، شاه آرتورو جک غول کش است که این آخری با تغییری در همان قصه «جک و لوبیای سحرآمیز» ساخته شده.) غولها معمولا در دعواهای بشر دخالت نمیکنند، مگر اینکه یکی از طرفین آنها را به زور یا وعده، مجبور کند. این دو عامل هم که معمولا در اختیار نیروهای شر است. آن وقت است که زور فراوان غول، عرصه را بر قهرمان قصه تنگ میکند. حتی در اساطیر یونان، ایزدان کوه المپ هم از زور بازوی غولهای تیتان در عذاب هستند و در جنگ سختی که بین المپیها و تیتانها در گرفت، به ۱۰ سال طول کشید تا عاقبت زئوس غولهای تیتان را شکست داد و آنها را به عمق جهنم تارتار تبعید کرد، جز یک؛ غول اطلس که برای مجازات مجبور شد زمین را بر دوش بگیرد. در اساطیر اسکاندیناوی هم میخوانیم که غولها چون علیه تور، خدای تندر جنگیدند تفرین شدند. در کتاب «ادای متقدم» آمده که در جنگ پایان دنیا در روز رگناروک غولها از رنگین کمان بالا میروند و رنگین کمان که پلی بین دو دنیاست از سنگینی وزن آنها میشکند و این طوری جهان نابود میشود. در اساطیر ایرانی اما پهلوانان حماسی ایران به جای غولها با دیوها میجنگند که همان خصوصیات غولها را دارند. امروزه میدانیم که مازندرانی که رستم در هفت خوانش به آنجا رفت و دیو سفید را در آنجا کشت، جایی در شمال هند بوده و بعید نیست که لغت هندی «دیو» از همین جا، جای غول را گرفته باشد. البته در دنبالههایی که بعدا برای «شاهنامه» نوشتهاند، کم کم سر و کله غولها هم پیدا میشود و مثلا فرامرز، پسر رستم دیوی به نام دیو غول را میکشد.
رکوردهای غولها
قدیمیترین غول دنیای ادبیات، خومبابا، نگهبان جنگل سدر است که در منظومه آشوری «گیلگمش» سر و کلهاش پیداست. هر چند بعدها برای او دمی چون مار افعی، پای کرکس، پوست گاو وحشی، سر شیر و تصور کردند؛ ولی در اصل داستان فقط به جثه عظیم و هولناکی صدای خومبابا اشاره شده. پر غولترین کتابها یکی «هزار و یک شب » است و یکی هم عهد عتیق». در این کتاب قوم بنی اسرائیل با غولهای مختلفی درگیر میشوند. مثل قومی که قبل از یهود در سرزمین کنعان ساکن هستند، قوم غول پیکر نفیلیم هستند که در «سفر پیدایش» توصیف شدهاند و جالوت که به دست داوود پیامبر کشته شد هم از همان هاست. یکی از عجیبترین غولهای عهد عتیق، عوج بن عنق است؛ غولی که به بنی اسرائیل حمله کرد و موسا با عصایش به نقطه حساس او، یعنی قوزک پایش ضربه زد و او را شکست داد. درباره عوج نوشتهاند که در زمان آدم به وجود آمد و عمرش ۳۵۰۰ سال بود. او به قدری بلندقامت بود که توفان نوح تا کمرش بود.
اندازه غولها چقدر است؟
قبل از اینکه نتیجه بگیرید عوج بزرگترین غول هاست، این چند عدد و رقم را هم ببینید: افیالتس و او توس، دو برادر غولی که ایزدان المپ را به جنگ تهدید کردند، نه گره دریایی قد داشتند (هر گره ۱۸۵۲ متر است). تیتوس غول که چون میخواست یکی از الههها را به زور تصاحب کند به این مجازات محکوم شد که هر روز دو کرکس در جهنم جگرش را بخورند، وقتی به زمین افتاد بدنش ۹ جریب زمین را پوشاند (هر جریب ۴۰۴۷ متر مربع است). اندازه تختخواب یکی از افراد قوم نفیلیم در «سفر تثنیه» و ذراع در ۴ ذراع ذکر شده ( هر ذراع ۱۰۴ سانتی متر است). در «سفرنامه گالیور» نه فقط ساکنان غول آسا اما متمدن برابدینگنگ؛ بلکه ابعاد حیوانات، گیاهان و چیزهای دیگر سرزمینشان همگی ۱۲ برابر مقیاسهای معمولی دنیای ماست (برخلاف لی لی پوتیها که همه چیزشان یک دوازدهم است). سوغاتی او از برابدینگنگ انگشتری است که ملکه آن سرزمین از انگشت کوچکش در آورده بود و به گردن گالیور انداخته بود. در عوض یکی از مشکلات اصلی گالیور در آنجا این بود که بچه غولها برای اذیتش درختها را تکان میدادند تا سیبهایی به بزرگی یک بشکه یا فندقهایی به اندازه یک کدو تنبل روی سر گالیور بیفتد. با این حال غولهای فرانسوا رابله، در عظمت همه اینها را پشت سر گذاشتند. رابله در قرن شانزدهم در س ری طنز آمیز زندگی کار گانتوا و پانتاگروئل» نوشت که برای شیر نوشیدنی پانتاگروئل غول که کنایهای از پادشاهان فرانسه بود به ۴۶۰۰ گاو نیاز است و گارگونتوا، غول درباری هم ۱۷۹۱۳ گاو برای شیر آشامیدنی یک روزش لازم دارد.
غولها چطور از بین میروند؟
در «تاریخ طبیعی» پلینی آمده غول را فقط با یک ضربه باید کشت و اگر با آن یک ضربه نشد، اگر تا هزار ضربه هم بزنی غول نمیمیرد. غولها هنوز هم نمردهاند. دانشمندان فیزیک در آسمان اسم ستارههای ۱۰ تا هزار برابر خورشید را «ستاره غول» میگذارند و جوانها به آخرین و سختترین مرحله از گیم کامپیوتری غول آخر» میگویند. نه، غولها هنوز هم نمردهاند.
آیا عکس اسکلت انسانهای عظیم الجثه که در اینترنت دست به دست میچرخد حقیقت دارد؟
مایکل کریمو، ترجمه: سید معین عمرانی
هراز چندی، عکسی جدید از اسکلت انسانی با ابعاد غول آسا در اینترنت دست به دست میچرخد وعده بسیاری، این عکسها را با هیجان خاصی برای دوستان یا حتی متخصصان میفرستند. در این میان، داستانهای بسیاری هم ساخته و پرداخته شده و ضمیمه این عکسها میشوند؛ اما آیا این عکسها حقیقت دارند؟
بگذارید از همین ابتدا یک نکته را مشخص کنم. تا این لحظه تمام عکسهایی که به دست من رسیده یا غیر قابل تأیید هستند یا عکسهایی ساختگی و فتوشاپی برای مثال یکی از این عکسها که شهرت بسیار زیادی هم پیدا کرده، از حدود ۱۰ سال پیش در اینترنت ظاهر شده و هنوز هم در ایمیلها | دست به دست میشود. این تصویر، اسکلت انسانی غول آسا را نشان میدهد که روی زمین خوابیده و چند محقق هم در اطراف او در حال کار هستند. در زمانهای مختلف محل این تصویر، هند، عربستان سعودی و اندونزی معرفی شده است. یکی از محققان در این تصویر کنار جمجمه این اسکلت ایستاده است. از سایه این فرد میتوان تشخیص داد که خورشید در آن لحظه، نزدیک به بالاترین نقطه خود در آسمان و پشت محقق است. بنابراین باید سایهاش روی جمجمه بیفتند؛ اما در عکس چنین سایهای وجود ندارد. با دقت در مسائل سادهای از این دست میتوان به راحتی متوجه تقلبی بودن عکسهای این چنینی شد. در عکسهای دیگر هم با توجه به زاویه تابش نور و مقایسه عمق عکس و پرسپکتیو اسکلت میتوان به سادگی به جعلی بودن آنها پی برد. در مورد جعلی بودن این عکسها و نسبت دادن تیمهای تحقیقاتی مشهور مانند نشنال جئوگرافیک نیز آنقدر زیاده روی شد که آنها را مجبور به تکذیب چنین ادعاهایی کرد. در مقالهای که جیمز اون در وب سایت رسمی نشنال جئوگرافیک منتشر کرد، به صراحت، دست داشتن این تیم تحقیقاتی در کشف اسکلتهای غول آسا تکذیب شده است.
در این مقاله همچنین نحوه ساخته شدن این عکس توضیح داده شده به این صورت کہ بستر عکس مربوط به حفاری یک اسکلت ماستادون است که موجودی منقرض شده و شبیه به فیل بوده. سپس تصویر یک اسکلت انسان روی اسکلت ماستادون قرار گرفته و در مرحله بعد هم تصویر محققان به آن اضافه شده است.
غولهای تاریخی
با وجود تصاویری که مشخصا جعلی و دست ساز هستند، نمیتوان احتمال وجود انسانهایی که از Homosapiens یعنی نژاد کنونی بشر بزرگتر بودند، با قاطعیت رد کرد. منابع تاریخی بسیاری در فرهنگها و تمدنهای مختلف وجود دارند که به وجود انسانهای غول پیکر در گذشتههای دور اشاره دارند. برای مثال در ترجمه قدیم عهد عتیق میتوان نمونهای از این ماجرا را در چند بخش مانند سموئیل ۴: ۱۷ دید. در این بخش در توصیف جلیات»، قد او را شش ذرع و یک وجب؛ یعنی چیزی حدود ۳متر مییابیم نوشتههای باستانی سانسکریت هم در هند از غولهایی که در اعصار گذشته زیستهاند، سخن به میان آوردهاند. براساس پوراناها» یا نوشتههای باستانی هند، تاریخ یا زمان ماهیتی دورهای دارد. یکی از طبقه بندیهای این سیستم براساس دورهها یا یوگاهایی است که تکرار میشوند. این دورهها عبارتند از: ساتیا، ترتیا، دوا پارا و کالی. براساس این سیستم، ما اکنون در دوره «کالی یوگا» به سر میبریم. این دوره از حدود ۵۰۰۰ سال پیش آغاز شد. گفته میشود پیش از کالی یوگا موجودات زنده، کمی بزرگتر از جانداران امروزی بودند.
باگواتا پورانا» یا «شریمادبا گاواتام»، ماجرای پادشاهی به نام موچو کوندا» را تعریف میکند. او در دوره پیشین به خواب رفت و در کالی یوگا بیدار شد. در این کتاب آمده: «موچو کوندا که دید اندازه انسانها، حیوانات، درختان و گیاهان کوچک شده فهمید که عصر کالی آغاز شده، پس به شمال رفت.»
یافتههای علمی اینکه اندازه جانداران کوچک شده، پدیدهای است که دنیای علم هم با آن موافق است. در دنیای دیرینهشناسی گفته میشود که در عصر پلئیستوسن که حدود ۱۰ هزار سال پیش پایان یافت، بسیاری از پستانداران از لحاظ جثه بزرگتر از انواع امروزی بودهاند. برای مثال، گوزنهای شمالی MegalocenOS بزرگتر از تمام گوندهای امروزی آهو بودهاند. فاصله نوک شاخهای این جانور به چهار متر میرسیده است. همین طور گوندای گرگ با نام علمی Canisdirus که در آن دوره میزیسته، بزرگتر از انواع امروزی گرگها بودهاند. شاید بتوان نمونه گیاهی این پدیده را در ختان غول کوههای سیرا نوادا دانست. بسیاری از آنان که بیش از ۵ هزار سال عمر دارند، بلندترین موجودات زنده کره زمین هستند. ارتفاع بسیاری از آنها به ۱۰۶ متر هم میرسد. بنابر این گیاهان و جانورانی که ۵ یا ۱۰ هزار سال پیش میزیستهاند، بزرگتر از انواع امروزی بودهاند. به این ترتیب، اینکه انسانهایی با جثههای بزرگتر از ما در گذشتههای دور میزیستهاند، زیاد هم غیر منطقی به نظر نمیرسد. امروزه انسانهایی وجود دارند که کمی بیشتر از دو متر قد دارند. بسیاری از آنها به بازیکنان حرفهای بسکتبال تبدیل میشوند. حتی گزارشهای مربوط به قدهای بلندتر از ۲/۵ متر هم وجود دارد. اما در دنیای مدرن قد سه متر یا بیشتر در جایی به ثبت نرسیده است. البته در کتابها و مجلات قدیمی، گزارشهایی از کشف استخوانهای انسانهایی غول پیکر وجود دارد که قدی بیش از سه متر داشتهاند. یکی از معتبرترین گزارشها در این مورد، در Boston Journal of Chemistry تحت عنوان مقالهای به نام «غول پیش از تاریخ» در صفحه ۱۱۳ شماره آگوست ۱۸۹۰ چاپ شد. در این مقاله به کشفیات انسانشناسی فرانسوی به نام ژرژ دو الاپوژ پرداخته شده است. در بخشی از آن میخوانیم:
اینکه غولهایی در عصر حجر زندگی میکردهاند، اکنون بر اثر کشفیاتی که در مون پولیه فرانسه صورت گرفته، جنبه علمی پیدا کرده است. کاشف آنها، مسیو لاپوژ یافتههای خود را در اختیار «لاتاتور» قرار داده است. در منطقه کاستلناو در نزدیکی شهر مذکور گورستانی مربوط به دوران پیش از تاریخ وجود دارد که قدیمیترین گور آن متعلق به عصر مفرغ است. در این گورستان، استخوانهای بسیاری به دست آمده است؛ اما در این میان، سه قطعه استخوان از تمام یافتههای آقای لاپوژ شگفتانگیزترند. این استخوانها میبایست متعلق به یک غول عظیم الجثه پیش از تاریخ باشند. استخوان سمت چپ تصویر، بخشی از استخوان ران و استخوان سمت راست بخشی از درشت نی اسکلت است. استخوانی هم که در وسط تصویر قرار دارد، بخشی از استخوان بازوست که در همان گورستان پیدا شده و اندازهای معمولی دارد. استخوانی که در پایین تصویر وجود دارد میتواند هم استخوان ران باشد و هم استخوان بازو. در صورتی که حالت دوم صحیح باشد، به طور مسلم، این استخوان بخشی از اسکلت یک انسان غول آساست. اگر ارتفاع این غول نوسنگی را به نسبت بخشهای دیگر اسکلت در نظر بگیریم میبینیم که قداو میتوانست بین ۳تا۳/ ۵ متر باشد. از طرف دیگر، داستانی در میان روستاییان نزدیک به این منطقه وجود دارد که میگوید در گذشتههای دور، در آن ناحیه، غولهایی زندگی میکردند. این داستان میتواند مهر تأییدی بر صحت یافتههای مسیو لاپوژ باشد.»
تجربهای شخصی
چند سال پیش، تاجری نیوزلندی که به تحقیقات و فعالیتهای من علاقه داشت، مرا برای چند سخنرانی به آن کشور دعوت کرد. او در فرودگاه آکلند گفت که روز بعد مرا شگفتزده خواهد کرد. یکی از دوستان دوران کودکی او در موزه ملی تاریخ طبیعی کار میکرد و قرار بود اسکلت انسانی با ۳ متر قد را به ما نشان دهد که از جزیرهای در اقیانوس آرام به دست آمده بود. روز بعد به موزه رفتیم، اما بعد از بازدید اولیه از موزه، متوجه شدیم که به ما اجازه دیدن اسکلت را نمیدهند وما هم هرگز نتوانستیم آن اسکلت راببینیم شاید هیچ وقت دلیل این موضوع یا حتی صحت این مطلب که آیا اصلا چنین اسکلتی آنجا وجود داشت یاند، بر من آشکار نشود؛ اما گزارشهایی مثل این به من اعتماد به نفس لازم را برای ادامه تحقیقاتم و اینکه در مسیر درستی قرار دارم، داده است. این نکته در افزایش اعتبار تحقیقاتم و متقاعد کردن دیگران هم تاثیر زیادی داشته است. هرچند هنوز برای رسیدن به حقیقت غولهای باستانی باید روزی با یکی از این اسکلتها از نزدیک برخوردی داشته باشم و تا آن روز، نظریهها درباره انسانهای غول آسا فقط در حد یک نظریه باقی خواهند ماند.
چراغولها فقط در قصهها پیدا میشوند؟
عرفان خسروی
دست کم یکی دو بار به صورت مفصل در دانستنیها توضیح دادهایم که وقتی حیوانات غول پیکر میشوند چه بلایی سر آنها میآید یا اصلا در باره نمونههایی از موجودات غول آسا صحبت کردهایم. در خلال همه این بحثها هم به این نکته اشاره کردیم که انسانهای غول آسا نیز به خاطر همین مشکلات نمیتوانستند وجود داشته باشند. مسأله مهم اینجاست که همه ما یادمان میرود تاکنون هیچ مدرک مستندی دال بر وجود یک انسان غول آسا پیدا نشده، به جز عکسهایی که حتی مدافعان منطقی وجود انسانهای غول آسا ادعا میکنند همگی جعلی هستند. در اینجا سعی میکنیم یک بار دیگر زیستشناسی یک انسان غول آسا را بررسی کنیم و ببینیم به فرض وجود چنین انسان هایی، اصلا بدن آنها قادر به سرپا ایستادن بوده یا نه.
پیش از این درباره مزایای غول آسا شدن فراوان صحبت کردهایم. برخی از مهمترین مزایای غول آسا شدن بهره وری در مصرف و ذخیره انرژی و امنیت بیشتر است. اما غول آسا شدن مشکلاتی هم به همراه دارد.
نسبت سطح و حجم بدن بزرگترین مشکل جانوران غول آسا مسأله نسبت سطح بدن به حجم بدن آنهاست. به طور خیلی ساده یک جسم سه بعدی مثل یک کره، مکعب یا یک مجسمه را در نظر بگیرید. این جسم حجم و سطحی به خصوص دارد. بعضی ویژگیهای این جسم متناسب با حجم آن هستند و برخی از ویژگیهای این جسم نیز متناسب با سطح آن هستند.
مثلا جرم و وزن جسم با حجم آن متناسبند؛ یعنی اگر حجم جسم دو برابر شود، جرم و وزن آن نیز دو برابر میشود. در عوض میزان تبادل حرارتی جسم با محیط متناسب با سطح آن است. یعنی اگر سطح جسمی دو برابر شود، تبادل حرارتی آن هم دو برابر خواهد شد. مساله جالب اینجاست که اگر طول و عرض و ارتفاع یک جسم را دو برابر کنیم، س طح آن ۲*۲ برابر یعنی چهار برابر خواهد شد؛ اما حجم آن ۲×۲×۲ برابر یعنی هشت برابر میشود. به این ترتیب میتوان گفت با دو برابر شدن طول و عرض و ارتفاع هر جسم، نسبت ویژگیهای متناسب با حجم آن، دو برابر ویژگیهای متناسب با سطحش میشوند.
یک مثال
خرسی اگر بخواهیم چنین چیزی را در دنیای زیستشناسی مثال بزنیم، میتوانیم میزان گرمای تولید شده در بدن یک پستاندار را یک ویژگی متناسب با حجم بدن در نظر بگیریم و میزان گرمای مبادله شده با محیط را به عنوان یک ویژگی متناسب با سطح بدن. اگر یک خرس به طول دو متر داشته باشیم که در جنگلهای معتدل زندگی میکند، نسبت سطح و حجم بدن این خرس طوری است که اغلب اوقات میزان تولید و دفع گرمای بدنش متناسب باشد. اگر همین خرس را به مناطق سردسیری ببریم، با توجه به سردتر شدن محیط، گرمای بیشتری از دست میدهد؛ بنابراین باید نسبت گرمای تولیدشده به دفع گرمایی بدنش بیشتر شود. برای همین هم کافی است طول خرس به چهار متر افزایش یابد. اگر طول و عرض و ارتفاع بدن خرس متناسب رشد کنند که همین طور هم هست) سطح بدن خرس چهار برابر میشود؛ اما حجم بدنش هشت برابر؛ به این ترتیب خرس ما هشت برابر قبل انرژی گرمایی تولید میکند ولی تنها چهار برابر قبل دفع گرمایی دارد و در نتیجه بازده حرارتی بدنش دو برابر بهبود یافته است. درواقع به همین دلیل است که بعضی حیوانات در مناطق سردسیر بزرگتر از مناطق گرمسیر هستند.
بزرگترین مشکل زندگی یک آدم غول آسا چیست؟ تغییر نسبت تولید و دفع گرما تنها اثر تغییر اندازه روی موجودات غول آسا نیست. موضوع نسبت قدرت بدنی، استحکام استخوانها و سرعت حرکت با جرم بدن بسیار مشکل سازتر از موضوع ذخیره و دفع گرماست. قدرت ماهیچهها و استحکام استخوانها هر دو متناسب با سطح مقطع ماهیچهها و استخوانها هستند. بنابراین متناسب با سطح بزرگ میشوند؛ در حالی که جرم بدن و نیروی مورد نیاز برای جابه جایی این جرم متناسب با حجم بدن افزایش مییابد.
منبع: دانستنیها – مرداد 92