ژنرال جیاپ، فرمانده مشهور جنگ ویتنام – عامل شکست آمریکاییها
اواخر مهرماه 92 «وو نوین جیاپ» فرمانده مشهور ویتنامی در ۱۰۲ سالگی درگذشت. مرد کوتاه قدی با پیشانی بلند و چشمانی نافذ که یکی از آخرین بازماندگان جنگهای استقلال مستعمرات جنوب شرق آسیا بود و نقش ویژهای در شکست آمریکاییها در ویتنام داشت.
جیاب در حقیقت معمار استراتژی جنگی ویتنامیها در جنگ ویتنام بود. هرچند او برخلاف رومل یا مک آرتور یک نابغه نظامی نبود حتی آموزش نظامهای خوبی هم ندیده بود. با این حال به لطف خلاقیت شخصی در نبرد پارتیزانی مهارتی تمام داشت. دو دهه جنگیدن در کوههای مه گرفته هند و چین از او نظامی صبور و سرسختی ساخته بود که میدانست چطور باید حریف را به قبول شکست وادارد. در ۱۹۶۶ مجله تایمز در گزارش ویژهای جیاپ را ناپلئون سرخ نامید؛ نامی که از رمانی به همین نام میآمد که در مورد ژنرال نابغه و کشورگشایی از تبار مغول در عصر مدرن نوشته شده بود. هر چه بود این لقب به همراه انبوهی از لقبهای دیگر سالها برای جیاپ باقی ماند.
جیاپ حقوق خوانده بود ولی هیچ وقت نتوانست پروانه وکالتش را بگیرد. به همین خاطر روزها در دبیرستان تاریخ درس میداد و شبها برای روزنامههای طرفدار گروههای کمونیستی مخالف فرانسه مطلب مینوشت. جنگ جهانی که تمام شد خیلی از مستعمرات قدیمی جنوب شرق آسیا درگیر کسب استقلال خود بودند. جیاپ در آن سالها به هوشی مین، رهبر انقلابی نوظهور ویتنام پیوست. او به هوشی مین کمک کرد تا نیروهای انقلابی کمونیست ویت مین خود را از گروهی شورشی به یک ارتش بدل کند. در طول چهار سال بعدی او شش هنگ آموزش دیده پارتیزانی را سازماندهی کرد و صبورانه در کوههای شمال ویتنام منتظر ماند. سرانجام در ۱۹۵۴ حدود ۱۵ هزار سرباز فرانسوی در استان دین بین فو(شمال غربی ویتنام نزدیک مرز لائوس) موضع گرفتند. فرمانده آنها «هنری نوار » امیدوار بود تا با کشاندن نیروهای تحت فرمان جیاپ به میدان باز به کمک برتری آتش فرانسویها بیشتر نیروهای سبک اورا د کند. به این ترتیب خط پشتیبانی نیروهای هوشی مین قطع میشد. جیاپ با آگاهی از برتری آتش فرانسویها از طریق حفر تونل بیسروصدا ۱۵۰ توپ سنگین را با کمک قاطر و گاوبه کوهها و جنگلهای اطراف پادگان فرانسویها کشاند.
توپهایی که بعضی از آنها در حقیقت توپهای آمریکایی بودند که پس از جنگ کره به ویتنام آورده شده بودند. این استراتژی خیلی زود جواب داد. نیروهای فرانسوی غافلگیر شده از آتش توپخانه نیروهای جیاپ برای دو ماه مقاومت کردند؛ اما به خاطر توپهای ضد هوایی، کمک هوایی هر روز کمتر و کمتر به آنها میرسید و باعث شد نیروهای فرانسوی در نهایت تسلیم شوندوفرانسه از هند و چین عقب نشینی کند. بعد از آن فرانسه در کنفرانس ۱۹۵۴ ژنو به استقلال سه کشور مستعمره خود یعنی کامبوج، لائوس و ویتنام رضایت داد؛ اما در موافقت نامههای کنفرانس ژنو، ویتنام موقتا به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. به این ترتیب کمونیستها فقط در نیمه شمالی مستقر بودندونیمه جنوبی غیرکمونیستی باقی میماند. در آن زمان هدف این بود که پس از نظرسنجی از مردم ویتنام، تکلیف حکومت در این کشور معلوم شود اما در عمل با مخالفت آمریکاییها هیچ چیزطبق انتظارات پیش نرفت. آمریکا از ترس سقوط کل منطقه به دامان چین و شوروی با این موافقت نامه مخالف بود و همین موضوع موجب شد تا با تشویق حکومت ویتنام جنوبی به رهبری نگودین دیم» اوراوادارند تا از شرکت در مذاکرات مربوط به رایگیری شانه خالی کند. این شد که در ۱۹۵۵ جمهوری مستقل ویتنام جنوبی به رهبری دیم رسما اعلام موجودیت کرد و این شروع مناقشه ویتنام بود. آن هم همزمان با قدرت گرفتن جیاپ به عنوان فرمانده نیروهای مسلح ویتنام شمالی و بعدها وزیر دفاع این کشور
جنگ ویتنام
با گسترش تنشها در ویتنام و آغاز ورود نیروهای آمریکایی به هندوچین، جیاپ بیش از پیش به دکترین جنگهای پارتیزانی و پشتیبانی از ویت کنگها(جبهه آزادی بخش ویتنام) روی آورد. او به خوبی میدانست که در نبرد کلاسیک حریف آمریکاییهانخواهد شد. نیروهای تحت فرمان جیاپ در تمام نبردهای کلاسیک بزرگ خود شکست خوردند اما حقیقت این بود که سرنوشت نبرد جای دیگری رقم میخورد. ژنرال «کریتون آبرامز» آخرین فرمانده نیروهای آمریکایی که علیه جیاپ در ویتنام جنگید میگوید: در ویتنام جنگهای بزرگ در تغییر شرایط اهمیت زیادی نداشتند و جیاپ از همان ابتدا به خوبی از این موضوع مطلع بود.
این واقع بینی به نفع او و به زیان ایالات متحده تمام شد». او به خوبی میدانست مواجهه رودررو با ارتش آمریکا فراتر از توان هر چیزی است که ویتنام شمالی بتواند به میدان بیاورد. پس بر چیزی تکیه داشت که میدانست برتری اوست. برتری او در استفاده تمام و کمال از آشنایی با موقعیت جغرافیایی وسربازانی بود که برای نبرد در این اقلیم مهارتی تمام داشتند. او صبورانه با اجرای مجموعه وسیعی از عملیاتهای فرسایشی پایههای حکومت ویتنام جنوبی را که با چفت و بست سرپا مانده بود محکم و مناطق تحت تسلط آمریکاییها را سست میکرد. ژنرال «ویلیام وستمورلند» فرمانده کل نیروهای آمریکایی در فاصله ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۸ و حریف اصلی جیاپ در جنگ ویتنام برای مقابله با این تاکتیک، استراتژی جنگ فرسایشی را به اجرا گذاشت تا با افزایش خسارت جانی سربازان ویتنامی، جیاپ را خسته کند.
او معتقد بود اگر بتواند آن قدر به جیاپ تلفات وارد کند که او قادر به جایگزینی سربازان از دست رفتهاش نباشد، در نهایت اراده ویتنام شمالی خواهد شکست. اما در عمل حتی بمباران سنگین ویتنام شمالی و حمله به کامبوج و لائوس هم نتوانست ارتش جیاپ را فلج کند. ضمن آنکه آتش آمریکاییها آن قدر قوی و سنگین بود که بسیاری از غیرنظامیان را هم به کشتن داد. جیاب در طول این سالها همچنان از درگیری مستقیم یعنی چیزی که وستمورلند میخواست خودداری کرد و به نبردهای پارتیزانی ادامه داد. وستمورلند که همه جا میگفت در هیچ نبردی در ویتنام شکست نخورده؛ سرانجام پس از عملیات بزرگ تت که شکست استراتژی او را نشان میداد؛ از سمت خود برکنار شد.
در سوی دیگر، جیاپ از منظری به مراتب بالاتر شرایط را تحلیل کرده بود. او به خوبی از نتایج جنگ فرسایشی در داخل آمریکا و اوج گرفتن مخالفت با ادامه جنگ اطلاع داشت. او معتقد نبود که باید آمریکاییها را روی زمین شکست داد؛ بلکه با یک جنگ فرسایشی کار را به جایی رساند که پیروزی عملا ناممکن باشد. البته در طول این ایام قدرت جیاپ هم در ویتنام رو به افول میرفت. افول قدرت او در نیمه اول دهه ۶۰ تقریبا واضح بود.داخل حزب کمونیست جیاب با رقبای قدری دست و پنجه نرم میکرد که به مرور قدرت اجرایی او را به چالش میکشیدند. تاجایی که پنج ماه مانده به عملیات بزرگ تت، او ویتنام را به بهانه درمان به سوی لهستان ترک کرد و فقط دو روز مانده به عملیات برای بازبینی آن بازگشت و با بخشی از عملیات مخالفت کرد و این مخالفت برایش گران تمام شد (دو آجودان او به همراه یک سوم کادرش به اتهام جاسوسی بازداشت شدند تا او را به سکوت وادارند) به هرحال ژنرال جیاپ در ۳۱ ژانویه ۱۹۶۸ با کمک نیروهای ویت کنگها در جبههای به طول ۱۰۰ شهر در جنوب ویتنام دست به عملیات زد.
جیاپ برای غافلگیری دشمن چیزی نزدیک به ۲۰۰ هزار سرباز در قالب ۸ هنگ پیاده و ۲۰ گردان با پشتیبانی ۸۱ هزار تن تجهیزات را در طول خط مرزی ۱۷ درجه (خط آتش بس) جابه جا کرد که در نوع خود بینظیر بود. نبرد تت تا آن زمان سنگینترین نبرد ویتنام به شمار میرفت که در آن بیش از ۵۰۰ هزار نیروی ویتنام شمالی، آمریکایی و جنوبی شرکت داشتند. نیروهای ویتنامی فرمان داشتند سریع و بدون توقف پیشروی کنند و همین موضوع موجب شد تا سربازان آمریکایی غافلگیر شده بابی نظمی عقب نشینی کنند. شدت و گستره عملیات به حدی بود که نیروهای مدافع آمریکایی و ویتنام جنوبی تنها پس از سه مرحله پدافند خونین در نهایت موفق به پس زدن نیروهای شمالی شدند.
با این وجود این پیروزی برای جانسون یک شکست تلخ بود. تنت رسما آغازی بر پایان جنگ ویتنام را رقم زد و آمریکاییها در نتیجه فشار تلفات وارده به آرامی نیروهای خود را از ویتنام عقب کشیدند. جیا که مجددا به واسطه عملیات موفق در لائوس بخشی از قدرت سنتیاش را بازیافته بود خیلی زود روی درگیری با ویتنام جنوبی متمرکز شد. در نهایت هم در ۱۹۷۵ سایگون پایتخت ویتنام جنوبی سقوط کرد.
پس از جنگ ویتنام، او مقام خودش را برای مدت کوتاهی حفظ کرد و بر حمله به کامبوج و دفاع در برابر چین نظارت داشت. تا اینکه در نهایت از وزارت دفاع در ۱۹۸۰ بازنشسته شد؛ هرچندعملا از چند سال قبل از آن توسط رقیبانش از قدرت کنار گذاشته شده بود و نقش او تنها شرکت در مراسم نمادین با لبخندی بدلی بود.جیاپ در دوران بازنشستگی دو کتاب در زمینه استراتژی جنگی در ویتنام نوشت؛ اما در مورد چیزهای دیگر مثل کنار گذاشتنش از تصمیمگیری و فشارهای وارد بر اوتا ۵۰ سال بعد هیچ سخنی به زبان نیاورد. آن زمان او نه تنها از دنیای سیاست که از یادها هم فراموش شده بود.
منبع: دانستنیها – آذر 92