از قانون ۷۰-۲۰-۱۰ پیروی کنید – در عین سنجیدگی، بیشتر تولید کنید تا به بهترین سطح ممکن از کار خود برسید
بیشتر افراد میخواهند بهترین کار ممکن را انجام دهند؛ بهترین محصول را بسازند یا بهترین سرویس را ارائه بدهند ولی چگونه میتوان این هدف را دنبال کرد؟
یک رویکرد، مطالعه بیشتر در حوزه کاری و تخصص خودتان و بالا بردن دانش و آگاهی است؛ وسواس بیشتر به خرج دادن و به سختی تصمیم بگیرید و دائما با نگرانی و استرس برای رسیدن به بهترین کار و ایدهآلترین محصول حرکت کنید.
این رویکرد از سوی عقل مورد تایید است و بسیاری از ما آن را دنبال میکنیم اما یک روش دیگر هم وجود دارد و آن، بیرون انداختن کیفیت از پنجره و کار کردن بدون نگرانی و وسواس و ترس از خیلی خوب نشدن است. در این روش، کار بیشتری تولید کنید و اصلا به کیفیت توجهی نکنید. به نظر شما، کدام روش بهترین نتیجه را خواهد داشت؟
مثال گلدانها و عکسها
اجازه بدهید با دو مثال معروف این رویکردها را بررسی کنیم. در مثال اول، سراغ کارگاه سرامیک و گلدانسازی کتاب «Art & Fear» از دیوید بایلز و تد اورلند میرویم. یک استاد کلاس گلدانسازی با سرامیک، کلاس را به دو گروه تقسیم میکند؛ یک گروه با محوریت کمیت و گروه دیگری با محوریت کیفیت.
گروه اول باید تا میتوانند گلدان بسازند و در نهایت گلدانهای آنها وزن میشود و هرچه وزن گلدانها بیشتر باشد؛ امتیاز بهتری میگیرند. در گروه دوم، بهترین گلدان انتخاب و امتیازدهی میشود و مهم نیست در کل چند گلدان ساخته شده است.
نویسندگان این کتاب گزارش دادند هنگام داوری و درجهبندی یک واقعیت عجیب و غریب رخ داده است. بهترین گلدانها توسط کارآموزانی ساخته شدند که در گروه کمیت بودند و باید بیشترین گلدان سرامیکی را تولید میکردند. به نظر میرسد در حالیکه گروه کمیت به سرعت در حال ساخت تعداد زیادی گلدان بود و از اشتباهات خود مرتبا درس میگرفت؛ گروه با کیفیت مشغول نظریهپردازی درباره رسیدن به بهترین گلدان بودند و در نهایت تلاشهای آنها به گلدانهایی نه چندان با کیفیت ختم شده است.
مثال دوم، از استاد دانشگاه فلوریدا، جری اولسمن است. این استاد کلاس عکاسی و هنر عکس، در دنیای واقعی به شاگران خود ترفندهای عکاسی و گرفتن بهترین عکس را آموزش میدهد. او به دانشجویان یاد میدهد برای رسیدن به بهترین عکس، روی آن هدفگذاری نکنند و بدون وسواس فقط عکسهای بیشتری بگیرند. او به دانشجویان تذکر میدهد که با گرفتن تعداد زیادی عکس از یک سوژه بدون نگرانی از خراب شدن عکسها میتوانید بهترین عکس را ثبت کنید.
مقدار و کمیت هم در ایجاد «کیفیت» مهم است
چگونه نتیجه حاصل شده از این دو مثال بالا را در زندگی عملی پیادهسازی کنیم؟ به یاد داشته باشید که بهترین راه برای انجام دادن بهترین کار یا تولید بهترین محصول، داشتن نگرانی و وسواس و مطالعه درباره آن نیست؛ بلکه انجام زیاد آن است یا به قول معروف «کار را قورت بدهید» و به طور کامل بخورید!
یک روش مفید برای پذیرش این واقعیت، پیروی از قانون ۷۰-۲۰-۱۰ و چسباندن آن به صفحهنمایش لپتاپ است.
جاناتان رید، ترانهسرای معروف و بسیار کاربرد در نشریه مدیوم توضیح میدهد: «حقیقت این است که هرچقدر سعی کنید کار خوبی انجام دهید؛ ۷۰ درصد تلاش شما به یک کار متوسط ختم میشود؛ ۲۰ درصد قابل تحسین خواهد بود و ۱۰ درصد یک کار شگفتانگیز و خارقالعاده است. این درصدها بدون توجه به اینکه در چه سطحی کار میکنید؛ مصداق دارند.»
یعنی ممکن است یک کار شما در درجه A یا همان ۱۰ درصد کار خارقالعاده باشد ولی بهترین کار دنیا محسوب نشود و در کلاس جهانی نباشد. توجه کنید بهترین کار شما است و همین کافی است.
این ترانهسرا میگوید: «هرچه بیشتر آهنگ بنویسید؛ آهنگهای خوب بیشتری میسازید.»
او اشاره میکند خوانندهای مانند مایکل جکسون بیش از ۸۰۰ آهنگ خوانده است ولی فقط ۹ آهنگ او معروف و ماندگار شدند. شاید این مثال کمی اغراقآمیز باشد ولی تا حدودی دارد یک واقعیت را نشان میدهد و از قانون ۷۰-۲۰-۱۰ پیروی میکند.
بنابراین، در محیط کار خود سعی کنید از این قاعده پیروی کنید و دنبال انجام کارهای بیشتر باشید؛ بدون نگرانی و استرس و مطالعه زیاد و دقت در همه جوانب کار برای رسیدن به بهترین کار!
فراموش نکنید که «کمیت هم میتواند کیفیت تولید میکند.»
پینوشت (علیرضا مجیدی):
خود من هم دقیقا همین تجربه را در مورد نوشتن داشتهام. تصور کنید که من با خودم قرار بگذارم که هر روز فقط یک پست بنویسم. اما این پست خیلی تحقیقی باشد و چند ساعت برای همین تکپست وقت بگذارم و همه جوانب را از انتخاب سوژه تا نوشتن مقدمه و توسعه مطلب و نتیجهگیری و انتخاب عکس، رعایت کنم.
آیا لزوما این وسواس باعث میشود که بعد از چند ماه موفقتر باشم و کیفیت پستهایم بالاتر برود؟
یک زمانی تصور میکردم که همین طور است. اما الان واقعا شک دارم!
چون محدود کردن به تولید یک پست در روز باعث میشود که راه خلاقیت قلمی را روی بسیاری دیگر از سوژهها ببندم. از سوی دیگر بسیار پیش میآید که سوژههای که من خودم جالب میدانم، در نظر خوانندگان کسلکننده باشند و برعکس موضوعی که فکر میکنم معمولی است، مطلب برتر سایت در یکی دو ماه اخیر تصور شود. مطلبی که ممکن است فقط 20 دقیقه برای آن وقت گذاشته باشم و نه بیشتر.
به عبارتی وسواس و درنگ بیش از حد در مسیر تولید، چیز جالبی نیست. شما باید عملا وارد میدان کار شوید و تولید کمی خود را ضمن رعایت یک سری استاندارد تا سطح معقولی بالا ببرید و گرنه چیزی یاد نمیگیرید.
پست خیلی خیلی مفید و کاربردی ممنون
مرسی جالب بود و مفید
موضوع قابل تأملی است و پینوشت نویسنده هم خواندنی است.
ممنون اقای دکتر خصوصا بابت درج نظر خودتان انتهای نوشته … مثل همیشه عالی هستید
دکتر عزیز، فوق العاده بود
پست قشنگی بود ممنون
ممنون