فیلم ترمیناتور: سرنوشت تاریک – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Terminator: Dark Fate 2019
کارگردان: تیم میلر
بازیگران: لیندا همیلتون (سارا کانر)، آرنولد شوارتزنگر (کارل / 800-T)، مکنزی دیویس (گریس)، ناتالی ریس (دنی راموس)، دیگو بونتا (کوین)
۱۳۰ دقیقه
جیمز کامرون در سال ۱۹۸۴ با عرضه فیلم ترمیناتور تحول بزرگی را در ژانر اکشن ایجاد کرد. تماشاگران سینما برای اولین بار با فیلمی روبه رو شدند که به صورت بیوقفه انرژی و هیجان اکشن را بر پرده سینما جاری میکرد. ترمیناتور به الگویی موفق برای فیلمهای اکشن هالیوودی تبدیل شد و شهرت فراوانی هم برای آرنولد شوارتزنگر در نقش یک روبات خشن ویرانگر به همراه آورد، هرچند که شخصیت محوری فیلم زنی بود به اسم سارا کانر (با بازی لیندا همیلتون) که نجات نوع بشر از نابودی بستگی به حفظ جان او داشت.
جیمز کامرون هفت سال بعد قسمت دوم ترمیناتور را ساخت. ترمیناتور ۲ روز داوری هرچند به اعتقاد منتقدان هم عصرش در قیاس با فیلم نخست واجد ارزشهای کمتری بود اما به مرور زمان تا حد یک فیلم کلاسیک ارتقا یافت. کامرون حاضر به کارگردانی دنبالههای بعدی ترمیناتور نشد. دنبالههایی که پس از ترمیناتور ساخته شدند در مجموع آثار ضعیفی بودند.
حالا پس از بیست و هشت سال که از زمان ساخته شدن ترمیناتور ۲ میگذرد، جیمز کامرون به صحنه بازگشته که فیلم دیگری از مجموعهی ترمیناتور را به ما عرضه کند؛ هرچند که وی این بار وظیفه تهیه کنندگی فیلم را بر عهده داشته و زمام کارگردانی فیلم را به تیم میلر – کارگردان فیلم موفق ددپول – سپرده است.
نکتهی مهم اینجاست که ششمین فیلم در مجموعهی ترمیناتور عملا همهی دنبالههای غیرکامرونی را نادیده گرفته و آنها را روانهی یک دنیای موازی کرده است.
در ترمیناتور: سرنوشت تاریک لیندا همیلتون وآرنولد به فرمهای اصلی و سابق خود بازگشتهاند و همین رمز موفقیت فیلم است. هوشمندی جیمز کامرون و تیم میلر در درک این واقعیت مهم و کلیدی است که جذابیت اصلی مجموعهی ترمیناتور در شخصیتهای انسانی یا به تعبیری روابط انسانی آن است و نه روباتهای ویرانگر و خشن.
بدون شک ستارهی اصلی فیلم ومحور جذابیت آن، لیندا همیلتون است. کامرون و میلر با فیلم تازهشان مجموعهای از قهرمانان زن س تایش برانگیز را به ما ارائه کردهاند. قصهی فیلم تقریبا بیست سال پس از این که سارا کانر موفق به تغییردادن آینده و جلوگیری از نابودی نوع بشر شد آغاز میشود. حالا با شخصیت تازهای به اسم دنی راموس (ناتالیا ریس) آشنا میشویم.
دنی یک دختر مکزیکی تبار است که به همراه برادرش (دیگو بونتا) و پدرش در مکزیکوسیتی زندگی سادهای را سپری میکند. دنی به دلیل این که روباتها در کارخانه جای کارگران را گرفتهاند از کار بیکار شده و از حیث مالی وضع ناگواری دارد. اما این دختر ساده و معمولی بیآن که خود بداند یک فرد برگزیده است و نجات نوع بشر در اینده بستگی به زنده ماندن او دارد.
دشمنان نوع بشر، که همان روباتها و شبکه حاکم بر هوش مصنوعی باشد، ترمیناتور پیشرفته و مدرنی به اسم 9-Rev (گابریل لونا) را از آینده به گذشته فرستادهاند تا دنی را بکشد. این ترمیناتور حالتی سیال مانند دارد و برای رسیدن به هدفاش حاضر است هرچیز و هر کسی را نابود کند. اما دنی هم چندان بیدفاع نیست. او از حمایت دو زن مبارز برخوردار است. اولیگریس (مکنزی دیویس) نام دارد که یک سوپر سرباز بسیار مدرن است که برای محافظت از جان دنی از آینده به گذشته آمده است. و دیگری سارا کانر است که حالا گرد پیری بر موهایش نشسته است، هرچند همچنان قدرتمند و پرتوان مینماید وناگفته نماند که این گروه مونث سه نفره تحت هدایت و رهبری ترمیناتوری به اسم کارل، یا همان 800_T آشنای همیشگی (آرنولد شوارترینگر) قرار دارند و….
سرنوشت تاریکی نه تنها پایان بسیار مناسبی برای دو قسمت آغازین ترمیناتور است بلکه میتواند آغاز بسیار مناسبی هم برای تولید دنبالههای بعدی مجموعه باشد. لیندا همیلتون بیشک دیدنیترین و جذابترین چیز فیلم است. شاید در ابتدا بازگشت آرنولد و همیلتون به مجموعه چیزی در حد چاشنی و یا عامل نوستالژیک برای فیلم بوده اما عملا این دو به محور فیلم تبدیل شدهاند. مثل همیشه، کامرون در بهرهگیری از تکنولوژی جلوههای ویژه در فیلماش س نگ تمام گذاشته. به ویژه نگاه کنید به صحنههای جوان کردن ارنولد و همیلتون که با چه ظرافتی صورت گرفته؛ درست بر خلاف فیلم مرد ماه جوزا که از همین تکنولوژی به طرزی افراطی ونادرست بهره برده است. سرنوشت تاریک با بازگشت به ریشه و اصل خویش توانسته موجی از گرمای انسانی را به روی پرده سینما جاری کند و همین رمز موفقیت فیلم است.
این نوشتهها را هم بخوانید