فیلم دروغگوی خوب – خلاصه داستان، نقد و بررسی – The Good Liar 2019

کارگردان: بیل کاندون

بازیگران: یان مک کلن (روی کورتنی)، هلن میرن (بتی مکلیش)، راسل توروی (استیون)، جیم کارتر (وینسنت)، لوری داویدسون (هانس)

۱۰۹ دقیقه.

در بازار سینمایی امروز که فیلم‌های دنباله‌ای و بازسازی شده حرف نخست را می‌زند، دروغگوی خوب یک فیلم استثنایی است. حداقل چیزی که درباره‌ی این فیلم می‌توان بر زبان آورد، تلاش آن برای عرضه‌ی یک کار اریژینال متکی به خود است. هرچند دروغگوی خوب فیلم کامل و بی‌نقصی نیست اما به دلیل اجتناب‌اش از تقلید و کپی کاری حائز اعتناست. قصه‌ی فیلم در شهر لندن، در سال ۲۰۰۹ رخ می‌دهد. روی کورتنی (یان مک کلن) پیرمردی است که از طریق اینترنت، یا دقیق‌تر بگوییم از طریق یک وبسایت دوستیابی، با پیرزن بیوه‌ای به اسم بتی مکلیش (هلن میرن) آشنا شده است. البته هر دوی آن‌ها با نام‌های بدلی وارد این وبسایت شده‌اند. خیلی زود برای ما روشن می‌شود که کورتنی یک کلاهبردار است که از طریق دوست شدن با پیرزن‌های پولدار و جلب اعتماد آن‌ها همه‌ی اندوخته‌ی مالی‌شان را به جیب می‌زند و به سرعت ناپدید می‌شود.

بتی یک سال پیش شوهرش را از دست داد و حالا یک پیرزن بیوه محسوب می‌شود. او به درخواست کورتنی برای ملاقات حضوری تن می‌دهد و کمی بعد این دو با هم دیدار می‌کنند. کورتنی کمی بعد با یاری گرفتن از همکارش، که مثل خود او شیاد و حقه باز است (جیم کارتر)، مقدمات به جیب زدن سه میلیون پوند از اندوخته بتی را فراهم می‌کند. این در حالی است که استیون (راسل توروی) نوهی بتی به کورتنی مشکوک است.

استیون از این متعجب و نگران است که چگونه این پیرمرد به ظاهر جنتلمن به س رعت وارد زندگی مادر بزرگ‌اش شده است. استیون هشدار‌های لازم را به مادر بزرگ‌اش می‌دهد اما بتی بدون توجه به این هشدار‌ها کورتنی را به خانه‌اش دعوت می‌کند و به او اجازه می‌دهد شبی را در خانه‌اش بماند. در ادامه‌ی ماجرا کورتنی وبتی تصمیم می‌گیرند مشترکا به تعطیلات بروند. اما نقشه‌ی کورتنی برای بالا کشیدن پول و ثروت بتی به دو دلیل با مشکل مواجه می‌شود. دلیل اول پیدا شدن س ر و کله‌ی یکی از قربانیان سابق کورتنی است و دلیل دوم درگیر شدن حسی و عاطفی کورتنی با بتی است. کورتنی پس از این که پی می‌برد بتی به بیماری سختی مبتلاست احساسات‌اش نسبت به او رقیق‌تر می‌شود و سپس در ادامه حوادث مسیر غیر منتظره‌ای پیدا می‌کنند و….

حضور دو بازیگر سوپر قدرتمند انگلیسی، ایان مک کلن و هلن میرن در فیلم دروغگوی خوب بزرگترین خصوصیت این فیلم است. بی‌اغراق می‌توان گفت صرف تماشای بازی‌های قدرتمند میرن و مک کلن کفایت می‌کند تا همه‌ی عیب‌ها و ایراد‌های فیلم را نادیده گرفت. این دو بازی از نوع بازی‌های هم افزایی است، به این معنا که میرن و مک کلن بازی‌های یک دیگر را تکمیل و تقویت می‌کنند. ما در فیلم دروغگوی خوب یک کلاس بازیگری برای همه‌ی بازیگران تازه کار داریم. فقط این افسوس وجود دارد که‌ای کاش فیلمنامه‌ی قوی‌تری در کار بود. باید اذعان کرد فیلمنامه در حد و اندازه‌ی چنین بازی‌های خوبی نیست و از این حیث نومید‌کننده است، نیمه‌ی نخست فیلم روشن و نیمه‌ی پایانی تاریک است و به همین دلیل نوعی عدم توازن در تمامیت فیلم دیده می‌شود. داستان‌هایی که منتهی به افشاگری‌های شوک‌آور می‌شوند می‌بایست ساخت روایی محکمی داشته باشند اما قصه فیلم دروغگوی خوب چندان محکم و منسجم نیست.

رویکرد هیچکاکی فیلم یک نکته‌ی مثبت به شمار می‌رود. فیلمساز که در زمینه‌ی کارگردانی فیلم‌های سالمند محور تبحر ویژ‌های دارد (بیل کاندون کارگردانی فیلم‌های سالمند محور خدایان و هیولا‌ها کینسی و آقای هولمز را در کارنامه‌ی حرفه‌ای خود دارد)، اثری را به ما ارائه کرده که حداقل شایستگی مقایسه با آثار آلفرد هیچکاک را دارد. کاندون در دروغگوی بزرگ تا حد زیادی دلمشغول کارکرد دو مقوله‌ی حافظه و آسیب روحی و چگونگی تاثیرگذاری این مقولات بر زندگی آدم هاست. کار دوربینی توبیاس شلیسلر و کار موسیقیایی کارتر بورول، که هر دو نیز از همکاران همیشگی بیل کاندون هستند، بیش از هر چیزی یادآور فیلم‌های به یاد ماندنی هیچکاک است.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]