سناریوهای محتمل بعد از اجرای «آزمایشی» طرح صیانت از حقوق کاربران اینترنت – ایران و فضای وب فارسی به کدام سو خواهد رفت؟

امروز همان طور که شخصا تصور میکردم، طرح صیانت کاربران اینترنت، خیلی سریع به کمیسیون مربوطه رفت و پیشبینی میشود که بدون مشکل تصویب شود و به صورت «آزمایشی» اجرا شود.
فعلالان فضای وب، کارشناسان، صاحبان استارتآپها و کسب و کارهای خرد و کلان اینترنت پیش از این هشدارها و نگرانیهای خود را ابراز کرده بودند و حتی در قالب کمپینهایی مراتب ناخشنودی خود را به اطلاع مجلس محترم شورای اسلامی رسانده بودند و تقاضا کرده بودند که طرح با دقت بیشتری بررسی شود و فعلا فرصت لازم برای مطالعه آن مبذول شود.
اما به نظر میرسد که درنگ و مداقه صورت نگرفته و اصولا تصویب این طرح فارغ از همه مشکلات محتمل آن «بایستی» انجام میشد.
در مورد طرح صیانت میشود، بسیار حرف زد و هنوز برخی امیدوارند که بشود کاری کرد. اما باز به باور شخصی من تاریخ اینترنت در ایران را باید به پیش و بعد از امروز تقسیم کرد و در آینده ما از امروز یعنی شش مرداد ماه سال 1400 بسیار یاد خواهیم کرد.
در شرایطی که اجرایی شدن طرح، فارغ از تلاشهای اهالی وب و تلاشهای برخی از مقامات و نمایندگان محترم و صلاحاندیش، محتوم به نظر میرسد و در شرایطی که همچنان امیدوارم که نوع نگاه به اینترنت تغییر کند، من از زاویه دیگری به داستان نگاه میکنم:
اینکه چه سناریوهایی محتمل خواهد بود؟
سناریوی یک – دولت آینده به سبب مشکلات اقتصادی که این طرح برای مردم و در نهایت تحقق بودجههای اجرایی، آن را بایکوت کند و یا در حد مینیمال و با در نظر گرفتن طرحهای کارشناسان خبره اجرا کند
سناریویی بسیار خوشبینانه که نامحتمل است. اما باید درصد محدودی هم برای آن شانس قائل باشیم. چون عملا وقتی مسئولان محترم در مقام اجرایی قرار میگیرند، درک میکنند که راهکارها و انتقادهایی که قبلا ابراز داشتهاند و یا نسخههایشان، چقدر کارا و عملی و سنجیده بوده یا نبوده.
بنابراین در این سناریو دولت در کنار نظر مردم یا دستکم برخی کارشناسان عملگرا قرار میگیرد و با تعامل در سطح مقامات سطح بالا، همچنان روزنه اینترنت را تا حدی زیادی برای ما در سطح فعلی باز نگه میدارد، اما احتمال دارد که برخی سرویسها مثل اینستاگرام در کشاکش این مذاکرهها، فیلتر شوند.
ممکن است محقق شدن این سناریو حتی یک طورهایی به سیاست خارجی ما و اجرای توافقات برجامی هم ربط پیدا کند. به عبارت دیگر اگر برجام 2.0 در کار نباشد و یا آن طور که تصور میشود، مسیر مذاکراتی بسیار طولانی و فرسایشی در پیش باشد، ممکن است مشکلات بودجهای و اقتصادی، باعث شود طرح به صورت کمرنگ اجرا شود. اما مسلم است که در این سناریو، هر آن امکان تغییر شرایط و اجرای بی کم و کاست آن وجود دارد.
سناریوی دوم – تلاش برای انجام طرح مدتی انجام میشود، اما به سبب مشکلات عملی، اجرای آن رفته رفته کند میشود
این سناریوی محتملتری است. در این طرح برخی شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام فیلتر میشوند یا به عبارت دقیقتر، مطابق همین طرح صیانت پهنای باند اختصاصی مجاز آنها بسیار محدود میشود، طوری که عملا کسی نمیتواند وارد آنها شود و مردم در حد کسب و کار و ارتباطهای پایه به کلونهای ایرانی آنها پناه میبرند و آهسته آهسته در حدی به آنها خو میکنند. از وضعیت راضی نخواهند نبو، اما حد پایهای از ارتباط یا خرید و فروش را با سرویسهایی که با بودجههای کلان کم کم بهتر خواهند شد، برقرار میکنند.
اما وقتی نوبت به برخی سرویسهای کلانتر که به همین سادگیها قابل شبیهسازی نیستند، میرسد و بعد از بارها آزمون و خطا و صرف عینی بودجه، اجراکنندگان متوجه میشوند که مثلا گوگل قابل شبیهسازی در کوتاهمدت و میانمدت و حتی طولانیمدت نیست.
در این بین احتمالا برخی شرکتهای بزرگ داخلی مانند فروشگاههای بزرگ اینترنتی و نیز اپراتورهای همراه متوجه میشون که بخش قابل توجهی از درآمدشان کاهش یافته. مثلا مردم به اندازه پیش، پهنای باند مصرف نمیکنند و یا اینکه با جستجو به محصولاتشان نمیرسند.
پس اجرای طرح به صورت نسبی صورت خواهد گرفت و ما معجونی از کلونسازیهای عملی شده و سرویسهای ناکارآمد به صورت واضح را خواهیم داشت.
اجرای طرح در این سناریو تا جایی پیش میرود، اما پس از آن متوقف خواهد شد. اما در ضمن وضعیت اینترنت هیچ وقت هم به حالت اولیه برنخواهد گشت!
سناریوی سوم – طرح به صورت کامل اجرا خواهد شد و کلیه راههای میانبر زدن هم کم کم بسته میشوند یا استفاده از آنها به سبک کنونی غیرممکن خواهد شد
در این سناریو حتی سرویسهایی که کلون کردن آنها در حال حاضر غیرممکن، غیراقتصادی و غیرعملی به نظر میرسد، مشمول طرح صیانت خواهند شد. احتمالا سرویسهای پیشنهادی جایگزین تا حتی سالها کمترافیک خواهند بود، اما با استفاده از تجارب برخی کشورهای فرنگی و خرید فناوری از آنها، مثلا موتورهای جستجوی داخلی کم کم ، طی چند سال نتایج بهتری خواهند داد و یا اصلا ما متا سرچ اینجینهایی با استفاده از مثلا بایدو و مشابه آن خواهیم داشت.
کلون کردن پیامرسانها هم زودتر از ابرسرویسهای گوگل انجام خواهد شد و از سوی دیگر امکان «میانبر زدن» کاربران با استناد با بندهای همین طرح صیانت، کم کم کمتر خواهد شد.
در این سناریو، کلا انواع و لایههایی از کسب کارها و فعالیتهای وبی از میان خواهد رفت و کم کم لایههایی دیگر به صورت کمرنگتر جایگزین آنها خواهند شد.
در بخش تولید محتوا و مدیریت سایتهای خبری، ابعاد این طرح غیرقابل پیشبینی خواهد بود و حتی میتواند منجر به دسترسی نداشتن به سورسهای خبری تولیدکنندگان محتوا، به صورت سهل و ساده شود.
البته در اینجا ممکن است همان تقسیم کاربران، وی پی ان های مجاز و سطوح مختلف دسترسی به اینترنت صورت بگیرد که پیداست گرفتن مجوز و این نوع کاربری تا چه حد دشوار و در مواردی توام با استرس خواهد بود.
سناریوی چهارم یا آنچه طراحان طرح صیانت تصور میکنند روزی محقق خواهد شد
باید این سناریو را هم ببینیم، چون به هر حال برخی به آن اعتقاد دارند. مطابق آن، ما موفق خواهیم شد که نمونههای ایرانی پیامرسانها، شبکههای اجتماعی و یا حتی موتورهای جستجو و سرویسهای ایمیل را بسازیم و کم کم کاربران وقتی کارایی آن را دیدند، به آنها خواهند گروید.
فضای تازهای باز خواهد شد و کاربران در فضای سالمتری با هم ارتباط برقرار خواهند کرد و از «هرج و مرج» خبری و آشوبهای در پی آنها کاسته خواهد شد.
خود سرمایهگذاریهای کلان برای ایجاد کلونها، اشتغالزایی خواهد کرد و بعد از اجرایی شدن آنها فضای تازهای از کسب و کار کم کم رونق خواهد گرفت.
ما در این سناریوی اینترنتی امنتر و اخلاقیتر خواهیم داشت که برای قشرهای مختلف مردن دلپذیرتر خواهد بود و زحمت شیوههای نظارت قدیمی را هم کم خواهد کرد.
سخن آخر:
هر کدام از این سناریوها که رخ دهد، به هر حال تاثیر زیادی از نوع امکان ادامه کسب و کارهای خرد و میزان سود کسب و کارهای در حد متوسط و بزرگ خواهد داشت. اما مهمتر از آن نوع تعامل و نوع ابراز عقاید ما با هم را هم دگرگون خواهد کرد.
بله! ممکن است انگیزه معدودی از طراحان طرح واقعا پالوده کردن فضای وب و کاستن از بیهودگیهای آن شود، امری که جهانی است و به باور من غلطیدن کاربران به این سمت، ناشی از دستکاریهای بیدلیل قبلی در فضای وب است.
اگر ما میخواستیم فضای وبی سالمتر برای کودکان و نوجوانان داشته باشیم و کاربرانی داشته باشیم که به جای صدها هزار لایک پای پست آن سلبریتی یا گذاشتن هزاران کامنت حاوی دشنام خالص برای مطالب توییتر، اینستاگرام و یوتیوب، تحلیلگرتر و داناتر و فرزانهتر باشند، باید خیلی وقتها پیش از این کارها را به کاردان میسپریدم و امکان نمود به قشر الیت جامعه را میدادیم که متاسفانه این امر انجام نشد.
قشر فرهیخته یا از بدنه وب قیچی شدند یا اینکه به این نتیجه رسیدند که مصلحت و آسودگی در سخن نگفتن و تحلیل نکردن است. حتی کاربران عادی هم به این نتیجه رسیدن که شاید نیاندیشیدن، بهتر از تحمل تنش تبدیل به آدمهای فکور باشد.
ما از ابزارهای عمده برای ابراز خود، محروم شدیم (مثلا دسترسی راحت به سرویسهای وبلاگنویسی)، مجموع این اعمال، همراه با سربرآوردن شبکههای اجتماعی و پیامرسانها در کنار شرایط اقتصادی و نزول سطح اخلافی به دلایل دیگر در جامعه باعث شدند که نوع کاربری و نوع تولید محتوا در فضای وب فارسی نزول کند و به سمت زرد شدن میل کند. به عبارتی آنچه که در بخش اخلاقی برخیها را نگران میکرد، زاده وب نبود، بلکه بخشی از معضلات اخلاقی و اقتصادی بود که جامعه با آن مواجه شده بود و در وب تراوش پیدا میکرد!
اما در بخش آزادی حق بیان و نظر که موضوعی بسیار چالشبرانگیز است، تجربه نشان داده که بستن راه یا محفظهکار کردن کاربران، باعث جامعه امنتر نخواهد شد. افکار و نظرات متفاوت همچنان وجود خواهند داشت و اگر از راه رسمی یا نیمهرسمی و حتی در قالب لطیفههای سطح پایین منتشر نشوند، تبدیل به چیزهایی مانند مواضع رادیکال، فیک نیوز و حرف در گوشی خواهند شد.
پس به صورت کلی پیراستن جامعه یا امنتر کردن فضا، چیزی نیست که تصور کنیم با یک طرح و اجرای نامعلوم آن در سناریوهای مختلف ممکن شود. فقط بر ابهام فضا و پریشانی توده دردمند خواهد افزود و آینده غیرقابل پیشبینی را برایشان تلختر تجسم خواهد کرد.
امید که وقت شما خواننده گرامی را با این سطور نگرفته باشم.
مطلب بسیار خوبی بود . شما یکی از وب سایت هایی هستید که بنده به شخصه وقت میزارم و مطلب طولانی اون رو بادقت میخونم.چون میدونم کسی که این مطلب رو نوشته اونو بارها نوشته و تصحیح کرده و وقت گذاشته . از سال اول یک پزشک همراه این صفحه بودم